علیرضا داوودنژاد دربارهی چالشهای پیش آمده در حوزه پخش فیلم تاکید کرد: موضوع اصلی در این باره، بازتعریف جایگاه پخش در نظام سرمایهگذاری، تهیه، توزیع و نمایش فیلم و نیز شفاف شدن وضعیت تبلیغات رسانهای و محیطی است.
کارگردان فیلم «کلاس هنرپیشگی» در گفتوگویی با خبرنگار سینمایی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، با بیان اینکه وقتی میخواهیم مشکلی را حل کنیم باید ابتدا ببینیم چه عواملی آن را به وجود آوردهاند، ادامه داد: مشکلی که اکنون در حوزه پخش به وجود آمده انحصاری شدن قدرت پخش فیلم است و سوال اصلی این است که چطور میتوان قدرت پخش فیلم را توزیع کرد؟
او یادآور شد: زمانی بود به تهیهکنندگان در تهران حق پخش فیلم نمیدادند چون در تهران دفاتر پخش کاری برای اکران فیلمها انجام نمیدادند. در واقع تهیهکنندگان خودشان پروانه نمایش فیلمها را از وزارت ارشاد میگرفتند و با یکی از سرگروههای فیلمهای ایرانی قرارداد میبستند.
داوود نژاد ادامه داد: در این روند به طور طبیعی فیلمها در حدود 14 سینمای تهران نمایش داده میشد و دفاتر پخش هم با چند سینمای دیگر هماهنگی میکردند که در نهایت تعداد سینماها به حدود 20 عدد میرسید.
او با اشاره به اینکه آن زمان تعداد دفاتر پخش زیاد بود و حدود سی دفتر فعالیت میکردند، گفت: بیشتر حوزه فعالیت آنها در شهرهای دیگربود و شهرستانها بیشتر از دو برابر تهران، برای صاحبان فیلم درآمد داشتند، اما الان وضعیت به طور کلی تغییر کرده و این تغییر در جهت انحصاری کردن قدرت پخش اتفاق افتاد.
این کارگردان سینما با اشاره به اینکه این اتفاق از طریق از هم پاشیدن گروههای نمایش دهنده فیلمهای سینمایی بود، بیان کرد: وقتی میگوییم در تهران با یک سرگروه سینمایی قرار داد میبستیم و فیلم درگروه سینمایی اکران میشد به این دلیل بود که چهار گروه سینمایی نمایش دهنده فیلمهای ایرانی وجود داشت که 14 سالن را در برمیگرفت، اما اولین قدم برای تغییر این وضعیت از هم پاشاندن تدریجی گروههای نمایش دهنده فیلمهای ایرانی بود.
داوود نژاد تاکید کرد: البته این اتفاق با مقاومت اکثریت تهیهکنندگان و نیز سینماداران همراه بود، اما علیرغم این مقاومت به تدریج شاهد فروپاشی این گروههای سینمایی بودیم. به این ترتیب آن 14 سالنی که در گذشته وجود داشت کم کم کاهش پیدا کرد تا به 12 سینما، بعد 9 سینما و بعد 2 گروه سه تایی و سپس یک گروه سه تایی و نهایتا یک سینمای سرگروه تقلیل پیدا کرد.
کارگردان فیلم سینمایی «مرهم» در ادامه توضیحات خود گفت: از طرف دیگر رابطه صاحب فیلم با صاحبان سالن هم قطع شد و قانونی گذاشتند که فقط پخشکنندگان میتوانند برای نمایش فیلم با سالنهای سینمایی قرارداد ببندند که البته این مساله هم ناگزیر بود، چون وقتی گروه محدود به یک سالن سرگروه میشود صاحب فیلم نمیتواند با 20 سالن تک به تک قرارداد ببندد، ضمن اینکه فیلمساز وقت کافی و مناسبات لازم را برای انجام چنین کاری ندارد؛ پس طبیعی است که دفاتر پخش انجام این کار را برعهده بگیرند.
وی با اشاره به اینکه در ارشاد هم قانونی وضع شد که پروانه نمایش فیلم فقط به دفاتر پخش داده میشود نه به صاحبان فیلم، خاطرنشان کرد: به این ترتیب رابطه صاحب فیلم و صاحب سالن قطع شد و در کنار آن رابطه صاحب فیلم با وزارت ارشاد هم برای گرفتن پروانه نمایش از بین رفت.
داوود نژاد در بخش دیگری از گفتوگویش با ایسنا اظهار کرد: مساله مهم دیگری که باید به آن اشاره کرد تغییر نظام تبلیغات است. پیش ازاین، فقط تبلیغات روزنامهای و تیزرهای تلویزیونی در تبلیغ یک فیلم نقش داشتند اما بعدها تبلیغات محیطی هم اضافه شد که اولین تبلیغ محیطی را برای فیلم خودم، «عاشقانه» انجام دادم. سپس این نوع تبلیغات به بیلبوردها و پلهای شهری هم رسید که اکنون بسیار موثر هستند، اما کسی به درستی نمیداند آنها چگونه قابل دسترسی هستند. آیا به شهرداری تعلق دارند یا شرکتهای خصوصی؟!
او با بیان اینکه حتی مشخص نیست شرایط اینگونه تبلیغات چگونه است، اضافه کرد: وقتی هزینه تبلیغ یک فیلم روی یک پل به 20 میلیون تومان میرسد و برای یک مدت مثلا یک ماهه ممکن است به یک میلیارد تومان هم برسد، مشخص نیست آن فیلم چقدر باید بفروشد تا بتواند هزینه چنین تبلیغی را پرداخت کند. این در شرایطی است که گاهی میبینیم بعضی از فیلمها در سطح بسیار گستردهای از این گونه تبلیغات برخوردارهستند.
وی گفت: بنابراین شرایط به گونهای شده که صاحبان فیلم ابتکار عمل را از دست داده و در واقع پخشکنندگان اختیار امور را به دست گرفتهاند. آن هم پخشکنندگانی که زمانی خودشان تهیه کننده بودند و حالا برخی از آنها هم پخشکننده هستند و هم سینمادار. ضمن اینکه برخی پخشکنندگان ائتلاف کردند و علاوه بر تولید فیلمهای خود و پخش آنها، فیلمهای دیگری را نیز در اختیار گرفتند.
داوودنژاد یادآور شد: در کنار همه این مسائل، این را هم باید بدانیم که این پخشکنندگان تبلیغات محیطی را هم در اختیار دارند و از مدیریت کوشا و خلاقی برخوردار هستند، چرا که آنها از لحاظ رسیدگی به کار و خوب تجهیز کردن دفاتر خود و نیز به لحاظ روابطی که میتواند ابتکار عمل را در تبلیغات رسانهای و محیطی به آنها بدهد، کوشایی و خلاقیت لازم را دارند.
این کارگردان با اشاره به دفاتر پخشی چون «فیلمیران» و «هدایت فیلم» که خلاقیت و کوشایی لازم را دارند و از دفاتر پخش موفق محسوب میشوند، ادامه داد: به این ترتیب در چنین شرایطی اغلب دفاتر پخش دیگر، به تدریج از دور خارج شدند و توزیع فیلم به دفاتر انگشت شماری محدود شد.
او با تاکید بر اینکه برای حل این مشکل باید از راه آن وارد شد، افزود: راه حل این مساله این نیست که دفاتر پخشی که کارمند کافی و ابزار و تجهیزات بهروز و مدیریت فعال ندارند، در موقعیت برابری با دفاتری که موفق هستند قرار بگیرند، چرا که تجهیز این دفاتر خرج زیادی دارد؛ ضمن اینکه سرمایه زیادی هم برای وارد شدن به بازارکار احتیاج است.
داوود نژاد اظهار کرد: در اینجا یک راه حل مهم، به وضعیت ظرفیتهای نمایشی در تهران و شهرستانها مربوط میشود. مطابق آخرین بررسی اعلام شده در همان جلسه پخش و نمایش وزارت ارشاد که در حضور نمایندگان پخش کنندگان و سینماداران برگزار شد، حدود 80 تا 90 درصد درآمد فیلمهای سینمایی از 60 تا 70سالن سینما به دست میآید و از این تعداد حدود 20-30 سالن به حوزه هنری تعلق دارد که این حوزه از پخش خودگردان داخلی هم برخوردار است. به این ترتیب حوزه، کپیهای فیلمی را که در اختیارش قرار میگیرد در حدود 70 سینمایی که دارد نمایش میدهد و در نهایت 30-40 سالن مهم باقی میماند.
وی ادامه داد: در واقع مهمترین بخش فعالیت دفاتر پخش تخصصی، توزیع فیلم در 30-40 سالن سینمایی است.
داوود نژاد در ادامه صحبتهای خود بیان کرد: از این مساله مهمتر، وضعیت دسترسی به تبلیغات رسانهای و محیطی است. اگر ما فرض کنیم تبلیغات محیطی و رسانهای تحت یک انضباط تعریف پذیر درآید و با یک معادله منطقی بین فیلمهای دارای پروانه نمایش تقسیم شوند، در آن صورت تنها کار دفاتر پخش، توزیع فیلم بین حدود 40 سالن است. در این شرایط این سوال مطرح میشود که آیا ما باید سراغ توزیع قدرت پخش برویم یا جایگاه پخش در سینمای ملی را بازتعریف کنیم؟
او گفت: اگر بر این باور باشیم که می بایست مناسبات سرمایه، تولید، توزیع و نمایش در ایران متناسب با مختصات بومی و ملی ما تعریف شود، یعنی باید وضعیت سرمایه، تولید، پخش و نظام نمایش را متناسب با اقتضائات واقعی و بهروز وضعیت سینمای کشور در نظر بگیریم. در آن صورت باید نسبت به چشمانداز کلی سینمای کشور بازنگری و بازتعریف جدیدی از مناسبات این اجزا صورت بگیرد.
این کارگردان خاطرنشان کرد: به همین دلیل معتقدم باید به دنبال بازتعریف همه اجزا از جمله جایگاه پخش در سینمای ملی باشیم چرا که اصولا جایگاه پخش به عنوان یک سازمان خدماتی در سینمای ایران به گونهای نیست که لازم باشد این چنین انحصاری شکل بگیرد و دست صاحبان فیلم از سالن و وزارت ارشاد کوتاه شود.
داوود نژاد تاکید کرد: کافی است گروههای نمایشی را دوباره تاسیس کنیم و صاحبان فیلم به طور مستقیم با صاحبان سالن و مسئولان وزارت ارشاد در تماس باشند تا خودشان پروانه نمایش فیلم را بگیرند و با سرگروهها قرارداد ببندند.
او ادامه داد: ما میتوانیم یک نوع تعاونی پخش داشته باشیم که کار خدمات مخصوص به پخش را انجام دهد، اما این در صورتی اتفاق میافتد که گروههای سینمایی نمایشدهنده فیلمهای ایرانی را تشکیل دهیم و ظرفیتهای رسانهای و محیطی را به لحاظ دسترسی شفاف کنیم تا شرایط برای همه صاحبان فیلم تسهیل شود.
علیرضا داوودنژاد در پایان سخنانش به ایسنا دوباره تاکید کرد: از نظر من موضوع اصلی در مشکلات پیش آمده در حوزه پخش، بازتعریف جایگاه پخش در نظام سرمایهگذاری تهیه ، توزیع و نمایش و نیز تغییر مناسبات صاحبان فیلم با ظرفیتهای رسانهای و محیطی است، البته این امر ممکن نمیشود مگر از طریق شفاف شدن نحوه خدمات رسانی سازمانها و نهادهایی که این ظرفیتها را در اختیار دارند ضمن اینکه این کار باید با همکاری نظام صنفی و وزارت ارشاد انجام شود.
انتهای پیام
نظرات