فرهاد نجفی (کارگردان و مدیر جلوههای ویژه)، علیرام نورایی (بازیگر نقش ماتادور)، تیرداد کیایی (بازیگر نقش فرهاد و عضو گروه تروریستی) و علیرضا رجایی مقدم (مدیر تصویربرداری) سریال «ماتادور» در نشستی در محل خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) حاضر شدند و به سوالاتی دربارهی سریال، سختی بازی در نقش منفی، حذفیات و خودسانسوریها و .... پاسخ گفتند.
به گزارش خبرنگار سرویس تلویزیون و رادیو ایسنا، کارگردان سریال «ماتادور» معتقد است که سریالش حذفیات زیادی داشته و در بسیاری از موارد به ویژه صحنههای بمبگذاری و ترکاندن بمب، دستشان بسته بوده است.
او ضمن اینکه چنین اعتقادی دارد ولی در این نشست میگوید: من جسارت نیروی انتظامی را به آنها تبریک میگویم که آمدند و از ما خواستند یک کار متفاوت بسازیم.
اولین سوال این نشست را از فرهاد نجفی - کارگردان - شروع میکنیم و از او میخواهیم اول از همه دربارهی چگونگی شکلگیری «ماتادور» بگوید و او بیان میکند: آقای آرش قادری - نویسنده - با من تماس گرفتند و گفتند یک متن دارند که کار متفاوتی است، یک کار اکشن متفاوت در هشت قسمت، ولی میخواهند فضایش خیلی عجیب وغریب باشد - ضمن اینکه روحیات من را هم می شناختند - اما من چون سر پروژهی سینمایی «کبریت» بودم، ابتدا قبول نکردم اما به من گفتند سریع میسازی و بعد میتوانی به «کبریت» نیز برسی.
او ادامه میدهد: بنابراین فیلمنامه را خواندم. خوب بود، اما باید یکسری تغییرات را در فیلمنامه ایجاد میکردیم تا بتوانیم صحنههای اکشن آن را بیشتر کنیم. نظراتم را به آقای قادری گفتم ایشان هم پذیرفتند و سپس وارد مرحلهی ساخت شدیم.
نجفی: به خاطر احترام به سفارشدهنده وارد خط قرمز نشدم
نجفی توضیح میدهد: «ماتادور»ی که قرار بود ساخته شود و من بعدها با آن آشنا شدم، با «ماتادور»ی که ساخته شد فرق میکرد. این «ماتادور» یک اکشن بیرونی بود و نگاه و شخصیتپردازی متفاوتی داشت؛ ما یکسری موضوعات را در«ماتادور» بیان کردیم، در قسمت ششم آقای کیمیایی یک جمله میگوید مبنی بر اینکه «پلیس باید در ذهن مردم باشد نه در بین مردم»، برایم مهم بود که این قبیل حرفها در ماتادور گفته شود.
وی همچنین میگوید: همه جا خوب و بد وجود دارد اما نگاه ما در «ماتادور» این نبود که به سراغ یکسری پلیس در کلانتری برویم و نشان دهیم که عدهای اخلاق خوب و عدهای اخلاق بد دارند و ...؛ بلکه ما سراغ چهار پلیس رفتیم که نه با سیاست کار داشتند و نه با افراد، مستقیما ارتباط داشتند، حتی پلیسهایی بودند که نباید چهرهشان مشخص میشد.
کارگردان «ماتادور» دربارهی اینکه چرا در این سریال خودش را درگیر خط قرمزها نکرده است؟ نیز عنوان میکند: من وارد خط قرمز میشوم، حتی دو فیلم سینمایی ساختم که هر کدام به خاطر ممیزی تقریبا دو سال پروانه نگرفتند ولی فیلمی که سفارش دهنده دارد باید به سفارشدهندهاش احترام گذاشت، شاید سفارشدهنده دوست ندارد وارد خط قرمز شویم. خیلی خودخواهانه است که یک فیلم سفارشی بسازیم و بخواهیم از لحاظ خط قرمز سلیقهی خودمان را وارد آن کنیم. من میتوانم در یک فیلم سفارشی در قالب اکشن، سلیقهام را وارد کنم اما نمیتوانم از خط قرمزها عبور کنم.
نجفی میافزاید: اما اهدافم برایم مشخص بود و هر چه را که فکر میکردم میتوانم در کنار قالب اکشن به مخاطبم اطلاعرسانی کنم را وارد میکردم. حتی ریزترین موارد را هم شخصیتپردازی میکردم، ما بیشتر از هر چیزی به دنبال این بودیم که یک کار اکشن بسازیم و در کنار این ساختار یکسری تواناییها را هم نشان دهیم.
***
اگر صرفا به ساختار توجه کنم دیگر اسمم فیلمساز نیست
بحث دیگری که در ادامه مطرح میشود، این است که با توجه به بضاعت تکنولوژی در جلوههای ویژه در ایران به دنبال ساخت یک کار اکشن بودن ریسک است و گویی در بخشهایی از «ماتادور» ساختار بیش از محتوا برای فرهاد نجفی در اولویت بوده است اما او میگوید: اصلا اینطور نبوده است. ساختار 100 درصد دست من و تیم من است اما محتوا 100 درصد دست ما نیست. من در ساختار بیشتر میتوانم خودم را نشان دهم. محتوا و ساختار در کنار هم جواب میدهند، اگر فیلمنامه خوب و ساختار بد باشد و یا برعکس به درد نمیخورد. اگر من فیلمسازی باشم که بخواهم صرفا به ساختار توجه کنم دیگر نمیشود اسمم را فیلمساز گذاشت.
و ما نیز در جواب او میگوییم شاید هم به نظر میرسیده که در بخشهایی از سریال ساختار از محتوا جلوتر بوده است و نجفی این بار تایید و بیان میکند: شاید این گونه باشد ولی اینطور نبوده که من خودم تعمدا بخواهم چنین باشد؛ چرا که بضاعت فیلمنامه همین مقدار بوده است. ساختار هم ساختار عجیب و غریبی نبوده ولی چون ما در ایران چنین ساختاری را در فیلم و سریالهایمان ندیدیم برای مخاطب جالب بوده است.
رجاییمقدم: سلیقهی نجفی با سایر کارگردانها فرق دارد
پس از پایان صحبتهای کارگردان «ماتادور»، از علیرضا رجاییمقدم - مدیر تصویربرداریاش - میخواهیم که از سابقهی کاری خود و همچنین کار در پروژهی «ماتادور» بگوید و او توضیح میدهد: در دو کار سینمایی «حرکت اول» و «چهارسو» در خدمت آقای نجفی بودم. آنچه که من در آقای نجفی دیدم این بود که سلیقهاش با سایر کارگردانها فرق دارد و در واقع سلیقهاش من را جذب کرد. من معتقدم کارگردان و تصویربردار مکمل یکدیگر هستند و اصولا یک مدیرتصویربرداری صرفا یک اپراتور نیست و یک کارگردان نیز هرچقدر تصویربردار تواناتری داشته باشد راحتتر میتواند تصویرش را به ثبت برساند.
رجاییمقدم معتقد است: یک کار خوب از لحاظ حرفهای با تک دوربین ضبط میشود و دوربینهای اضافه برای صحنههای اکشن و سرعت بالاست. ما با جان و دل کار کردیم و در کار هم شرایط سختی را داشتیم؛ مثلا صحنههای هلیکوپتر کار راحتی نیست هر لحظه امکان دارد سقوط کند. «ماتادور» اتفاق قشنگی است و مطمئنم خیلیها دوستش دارند.
سپس این تصویربردار با خنده میگوید: آقای نجفی تکنیکها را دوست دارند و از آنجا که من هم عاشق تکنیک هستم با هم برخورد کردیم، رعد و برق ایجاد شد و «ماتادور» ساخته شد.
اسیر ابزار بهروز هستیم
از تصویربردار «ماتادرو» میپرسیم به لحاظ تکنیکی در چه سطحی از جهان قرار داریم؟ و او پاسخ میدهد: باید ابزار و تکنیک را با هم دید. ابزار و تشکیلات گران است. برای اجارهی فلان لنز، باید کلی پول بدهیم و در واقع به نوعی اسیر لوازم بهروز هستیم. ولی در نهایت کسی که هنرمند است حتی با یک دوربین موبایل هم میتواند فیلمسازی کند و این طور نیست که حتما باید لوازم آنچنانی داشته باشد. در «ماتادور» هم نسبت به داشتههایمان کار خوب بوده است.
با هیچی «ماتادور» را ساختیم
سپس دربارهی تعامل با گروه سوال میکنیم که اینبار نجفی، کارگردان جواب میدهد و میگوید: تا زمانی که در پشت صحنه آرامش وجود نداشته باشد، نمیتوانیم جلوی دوربین صحنههای پر تعلیق، اکشن و خطرناک خلق کنیم. «حرکت اول» را با آقای مقدم کار کردم و وقتی دیدم نقطه نظراتمان به هم شبیه است ترجیح دادم در کارهای بعدی هم با او همکاری کنم تا اینکه خودم را درگیر یک تصویربردار دیگری کنم و بخواهم او را متقاعد کنم و یا او من را به عنوان کارگردان تحمل کند و به نگاه من ایمان نداشته باشد. ما با همدلیها کمبود امکانات را پر میکردیم ولی چون سیستم فیلمسازی ما در ایران غلط است و چیز مشخصی ندارد اگر بخواهیم همین نامشخصی را درست جلو ببریم اتفاقی نمیفتد پس همدلی و ایمان به یکدیگر مهم است و ناخودآگاه باعث میشود فیلم بعدی خود را با گروهی کار کنم که به من اطمینان دارند. در «ماتادور» هم اگر بین ما همدلی نبود از این جایگاهی که داریم 30جایگاه پایینتر میرفتیم چون ما با هیچی «ماتادور» را ساختیم.
نورایی: گاهی فکر میکردم کاش نقش مثبت را میگرفتم
اگر پلیس سریال بودید چه کارهایی انجام میدادید؟ این پرسشی است که آن را از علیرام نورایی - بازیگر نقش «ماتادور» - میپرسیم که میان فرهاد نجفی و تیرداد کیایی نشسته است و او بیان میکند: من خیلی درگیر بازی نقشهای پلیس نبودم و وقتی من تصویربرداری داشتم دوستان آف بودند یا برعکس و یکی دو سکانس بیشتر با نقشهای پلیس این سریال رو در رو نبودم، به همین دلیل خیلی متوجه نشدم که چه اتفاقاتی دارد میفتد که بخواهم دوست داشته باشم نقش پلیس را بازی کنم؛ اما از آنجا که در دو کار قبل از «ماتادور» نیز نقش تروریست را بازی میکردم گاهی این فکر به سراغم میآمد که ای کاش این نقش را مثبت میگرفتم ولی در کل از آقای نجفی تشکر میکنم که به من اعتماد کردند و نقش «ماتادور» را به من سپردند و به جرأت میتوانم بگویم که این پروژه، جزو یکی از خاطرات خوب حرفهای من است.
در گذشته نقش منفی را خنگ و ابله نشان میدادند
سوال دیگری را که میخواهیم از نورایی بپرسیم با یک مقدمه شروع میکنیم و آن هم اینکه «بازی در نقش شخصیت منفی سختتر از شخصیت مثبت است. نقش منفی باید آنقدر باهوش باشد که مخاطب را جذب کند حتی گاهی لازم است نقش منفی جلوتر از نقش مثبت پیش برود تا مخاطب هم با نقش منفی همراه شود و در عین حال عبرت بگیرد.»
از «ماتادور» میخواهیم که از مرزها و حساسیتهایی که یک بازیگر نقش منفی باید داشته باشد صحبت کند، او هم در ابتدا از اینکه در سالهای اخیر به این نتیجه رسیدهاند که نباید شخصیت منفی داستان خنگ باشد، ابراز خوشحالی میکند و ادامه میدهد: متاسفانه در گذشته نقش منفی را خنگ و ابله نشان میدادند و برای اینکه بخواهند قهرمان قصه را پر رنگتر نشان دهند از شخصیت نقش منفی کم میکردند، خوشبختانه در «ماتادور» این اتفاق نیفتاد.
وی میافزاید: آقای نجفی نیز با دید خاصی که داشتند شدیدا روی این موضوع ایستادگی کردند که شخصیتهای نقش منفی ما باید آنقدر باهوش و کاربلد باشند تا نقشهای مثبت ما بتوانند ظهور کنند و کار خودشان را درست انجام دهند و مخاطب را نیز با خود همراه کنند.
بازی در نقشهای منفی روح و روان آدم را درگیر میکند
همچنین او ضمن بیان اینکه بازی در نقش منفی سخت است علت را اینگونه بیان میکند: باید از قالب زندگی نسبتا مثبت گونهی خودت از اجتماع خارج شوی و به قالب دیگری بروی. این کارها روح و روان آدم را درگیر میکند و ایفای نقش منفی به صورت صحیح واقعا کار سختی است.
نورایی که به گفتهی خودش از سال 76 وارد عرصهی بازیگری شده و تاکنون 52 اثر را در پروندهی کاری خود ثبت کرده است، در این خصوص ادامه میدهد: بالغ بر 70، 80 درصد نقشهایی که بازی کردم منفی بوده است و این انتخاب خودم بوده است، شخصا دوست دارم نقش منفی کار کنم چون احساسم میگوید که اگر یک نقش منفی در یک اثر درست کار شود صدها برابر تاثیرگذارتر خواهد بود تا نقش مثبتی که با شعار همراه است. ماحصل تجربیاتم دراین 52 اثر یکسری اتفاقات را برایم رقم زد تا بتوانم در شخصیتهای منفی متفاوت کار کنم و برخلاف نقد یکسری از دوستان مبنی بر اینکه علیرام نورایی در نقش منفی کلیشهای شده است متفاوت کار کنم. در سه کار آخرم هم که نقش تروریست را داشتم به جرأت میتوانم بگویم که هیچکدامشان به هم شباهتی نداشته است.
کیایی: مردم نقشهای منفی «ماتادور» را خفاش شبی ندیدند
تیرداد کیایی - بازیگر نقش فرهاد و عضو گروه تروریستی سریال «ماتادور» - نیز پس از علیرام نورایی صحبت خود را درخصوص نقشهای مثبت و منفی اینگونه شروع میکند: من نیز از سال 78 وارد کار هنر شدم و برخلاف آقای نورایی نقش مثبت هم زیاد بازی کردم ولی خیلی از شخصیتهای من دو وجهی بودند و تقریبا در «ماتادور» اولین بار است که صفر تا صد نقشم منفی است. من نقش مثبت خوب را نیز دوست دارم بازی کنم ولی در چند سال اخیر نقشهای مثبت ما به ویژه در تلویزیون خیلی دچار شعارزدگی شدهاند. بازخوردی که راجع به نقشهای منفی «ماتادور» گرفتم این است که مردم نقش منفی را در این سریال مثل شخصیتهای منفی قصههایی که خفاش شبی میگیریم ندیدند و از نظر اینکه تفاوتی در اجرای نقش منفی وجود دارد در بین مردم محبوب شدند. مردم جنس خاص و درست یک نقش را بیشتر میپذیرند تا یک نقش مثبت شعارزده را.
او دربارهی سختی بازی در نقش منفی و باورپذیریاش برای مخاطب با اشاره به اینکه بخش اعظم بازیهای او با علیرام نورایی و شقایق فراهانی بوده است خاطرنشان میکند: همدلی گروه در این سریال برایم خیلی جالب بود، روزهایی که با گروه کار میکردیم با یکدیگر به این فکر میکردیم که اگر شخصیت منفی، آن جنسی که میخواهیم باشد، باورپذیرتر میشود و از یکدیگر میخواستیم که در باورپذیرتر شدن به آن نقش منفی کمک کنیم.
کیایی در پایان صحبتهای این بخش خود میگوید: من نیز در بازی خیلی با پلیسهای قصه درگیر نبودم اما دوست داشتم پلیسمان از نظر نوع انتخاب و جنس بازی قدرتمند باشد چون به نفع نقش منفی هم بود که این اتفاق افتاد، نوع آببندی بازی نقش منفی به خصوص در این پروژه متفاوت است و آقای نجفی پلان به پلان آن را رعایت کرده است.
برای پوشاندن کتوشلوار به پلیسها جنگیدیم
به گزارش ایسنا، دور دوم گفتوگو باز هم از فرهاد نجفی - کارگردان - شروع میشود و او در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه پلیس در سریالهای ما چه کمبودهایی دارد و اینکه چگونه میتوان به خلق شخصیتهای جذاب پلیس در سریالهایمان بپردازیم؟ عنوان میکند: متاسفانه ما در تلویزیون محدودیت داریم. سینما نیز محدودیتهای خاص خود را دارد. اما یکسری از کارگردانان، فیلمنامهنویسان و نویسندگان برای اینکه خود را اصلا درگیر ممیزی نکنند حتی نمیآیند بجنگند؛ به عنوان مثال ما در جاهایی در خصوص فیلممان جنگیدیم.
او با اشاره به اینکه فیلمنامه بیشترین لطمه را در سریالهای پلیسی ما میخورد، میگوید: اگر بخواهند به فیلمنامه لطمه بزنند مخاطب هم آن را پس میزند. اما ما جنگیدیم حتی برای اینکه پلیس ما کت و شلوار بپوشد هم جنگیدیم.
بیش از حد خود را درگیر خودسانسوری کردهایم
نجفی در ادامه صحبتهای خود دربارهی ممیزی، با اشاره به اینکه بیش از حد خود را درگیر خودسانسوری کردهایم، خاطرنشان میکند: این در حالی است که به هر حال 10 سال پیش ما یک فیلمی به اسم «مارمولک» را هم پخش میکردیم که خط قرمزها را شکسته بود. مگر پیش از آن بازیگران چقدر میتوانستند نقش یک روحانی را بازی کنند؟ ولی بعد از پرویز پرستویی، جواد عزتی هم میآید و این نقش را ایفا میکند. پس میبینیم که به این فرهنگ رسیدهایم.اما متاسفانه گاه خود ما، خودمان را سانسور میکنیم یعنی کارگردان برای اینکه راحتتر فیلم خودش را بسازد و سفارش را قبول کند، خودسانسوری میکند که در نهایت این خودسانسوری خیلی ناخوشایند است.
میرباقری در «شاهگوش» خط شکنی کرده است
کارگردان «ماتادور» به سریال طنز جدید داود میرباقری با عنوان «شاهگوش» نیز اشاره میکند و میگوید: شنیدهام خود آقای میرباقری در سریال جدیدش پلیس منفی هم دارد و برای اینکه پلیس منفی داشته باشد، تلاش میکند و راه را نیز باز میکند، اما به طور کلی چون در این قالب ریسکپذیر نیستیم این اتفاق خیلی دیر میفتد. این در حالی است که در فیلم و سریالهای ما کاراکتر منفی زمانی جذاب میشود که واقعی باشد و تماشاگر بتواند با آن همذاتپنداری کند. هیچ وقت یک قاتل بالفطرهی عجیب وغریب نمیآید نقش منفی محبوب شود، زمانی محبوب میشود که بیش از حد باهوش باشد و یا یک ویژگی جذابی از جمله خوش تیپ بودن و مسلط بودن را داشته باشد. در نتیجه زمانی پلیس به شدت میتواند خودش را در سریالها خوب نشان دهد که واقعا از سوی نقشهای منفی اذیت بشود.
وی ادامه میدهد: ما هم پیامبران اولوالعزم و هم غیراولوالعزم داریم. آدمها با یکدیگر فرق دارند و پلیس هم همه جا خوب و بد دارد، در نتیجه زمانی که شخصیت واقعی در سریالها دیده نشود، مخاطب آن را پس میزند.
پلیس «خواب و بیدار» موفق عمل کرد
در ادامه این نشست، علیرام نورایی نیز عنوان میکند: تا کنون خیلی از پلیسهای ما در سریالها موفق بودهاند و این طور نبوده که سریالی نداشته باشیم که پلیس در آن موفق نبوده باشد؛ مثلا در سریال «خواب و بیدار» با وجود اینکه نقشهای منفی در آن پر کششتر بودند پلیس به شدت جذاب و موفق عمل کرد.
تعصبات بیجا موجب خودسانسوری میشود
او همچنین درباره خودسانسوری نیز تصریح میکند: مسالهای که چند وقتی است درگیر آن شدهایم این است که متاسفانه کسانی که مسؤول هستند و در بالا خط و خطوط را تعیین میکنند، تعصباتی دارند که وقتی بخواهند ناخواسته وارد فیلمنامه و همچنین وارد ساختار بازی شوند، کارگردان را تحت تاثیر قرار میدهند و این، در یک پروژه برای این گونه نقشها تبعات منفی را به همراه دارد و این تعصبات بیجا موجب این خود سانسوریها میشود. یکی از دلایل آن نیز این است که دربارهی پلیس فرهنگسازی صورت نگرفته است.
نورایی در ادامه این نشست با اشاره به این نکته که وقتی صحبت از نیروی انتظامی میشود اولین تصویری که در ذهن جوانان حک میشود، گشت ارشاد است، اظهار میکند: متاسفانه در این خصوص فرهنگسازی صورت نگرفته است. این فرهنگسازی باید به سمتی برود که واقعا زحمتی که این عزیزان میکشند- مانند آنچه ما در سریال «ماتادور» نشان دادیم - معرفی شود. ما در کلان شهری مثل تهران زندگی میکنیم و همچنین در این سالها انواع و اقسام حملات به این کشور صورت گرفته است. در این مدت این عزیزان آرامش و آسایش ما را باعث شدهاند؛ این در حالی است که شاید آنطور که باید رشادتهای این عزیزان تصویر نشده است.
تیرداد کیایی نیز با تایید اینکه پلیس در سریالهای ما نباید شعارزده باشد، میگوید: روابط شخصیتهای پلیس ما در «ماتادور» عجیب وغریب نیست؛ این درحالی است که مردم دربارهی پلیس فکر دیگری میکنند و او را در کنار خودشان نمیبینند بلکه مقابل خودشان میبینند. پلیسهای ما در «ماتادور» نشان دادند که از جنس آدمها هستند و زندگی شخصی دارند.
کیایی با اشاره به اینکه شعارزدگی را در سریال ماتادور احساس نکرده است، خاطرنشان میکند: به دلیل جنس کاری که «ماتادور» داشت یک مقدار بعد از این باید با شرایط کار بیشتر راه بیایند، تا بتوانیم کارهای بهتری بسازیم و کمتر دچار ممیزی شویم. اتفاقا در یک جاهایی از ما میپرسند که آیا نیروی انتظامی دست شما را خیلی بست؟ در صورتی که خودشان این هماهنگیها را میکردند تا این اتفاقها بیفتد.
کیایی همچنین ادامه میدهد: متاسفانه جنس پلیس را در بعضی از بخشهای سریالهایمان درست نشان ندادهایم، مردم ما این فرهنگسازی را برای شناختن پلیس نداشتهاند و پلیس را یک فردی عجیب وغریب میدانند که از خودشان دور است. اما در این سریال، این کنار مردم بودن را با یکسری شخصیتها و ویژگیهای پلیسی کنار هم قرار دادیم و این یک مقدار پلیس ما را دوست داشتنی کرد.
رجایی مقدم نیز که بعد از کیایی شروع به صحبت میکند معتقد است: از لحاظ تکنیکی پلیس را خوب نشان دادیم. اما همیشه سعی میکنم تلویزیون را از دید یک بیننده نگاه میکنم به همین دلیل احساس میکنم در این کار پلیس خوب دیده شد اما در مجموع ایرادها و کم و کاستیها در سریالهای پلیسی ما به صورت کلی همیشه وجود دارد.
به ما بگویند کجا را منفجر کنیم؟!
در ادامه این نشست نجفی - کارگردان «ماتادور» - با توضیح اینکه بیشتر سانسورهای این سریال از سوی نیروی انتظامی و تلویزیون نبوده است بیان میکند: ما نه میتوانستیم فرودگاه را منفجر کنیم، نه هتل را ، نه شهربازی را و نه میتوانستیم به بانک دستبرد بزنیم، پس به ما بگویند کجا را منفجر کنیم؟! در صورتی که در فیلمهای روز دنیا به معروفترین بانکهای آمریکایی، لندن و سوئیس که سرمایهدار دنیا هستند دستبرد میزنند و آنها مخالفت نمیکنند چون درک این را دارند که این اتفاق صرفا در راستای ساخت یک مجموعه است. در نتیجه این همیشه دغدغهی ما است.
او در ادامه تاکید میکند: یا مثل بعضیها نباید اینگونه فیلم بسازیم و دچار خودسانسوری شویم یا اینکه باید خودمان را سپر بلا کنیم و اینها همه ضعف است و چون بیننده هم نمیداند مشکل ما چه بوده است ضعف را به فیلمنامه یا ساختار سریال ارتباط میدهد. ما یک شهرک سینمایی نمیخواهیم بلکه به فرهنگسازی نیاز داریم و اینها لطمهی اصلی را به فیلمسازی میزند.
نجفی همچنین در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه آیا در پایانبندی قصه تحت فشار قرار گرفتند؟ توضیح میدهد: پایانبندی قصه به انتخاب من نبود. فیلم و سریالها باید دارای ژانرهای مختلفی مثل اکشن، خانوادگی و کمدی باشند و مخاطب نسبت به سلیقهاش آن ژانر را انتخاب کند. اگر ناجا سریالی را سفارش میدهد دوست دارد پلیسش قهرمان باشد و از طرفی اگر یک سرمایهدار شخصی سریالی را سفارش میدهد دوست دارد که پلیسش قهرمان نشود. اما مشکل ما این است که شکلها و ژانرهای دیگر را نداریم اگر در کنار آن میآمدیم فیلمی را نشان میدادیم که نقش منفی ما قهرمان میشد آن تعادل را داشتیم. اما چون فقدان یکسری موضوعات دیگر را داریم، همیشه این لطمه را در سریالهای پلیسیمان میبینیم. در صورتی که در آن طرف دنیا شاید ما پلیسهایی را هم داشته باشیم که شعاری باشند اما ژانرهای دیگر را هم میبینیم.
علیرام نورایی نیز در تکمیل صحبتهای کارگردان «ماتادور» با اشاره به اینکه نجفی درخصوص اینکه بین پلیس و گروه منفی چالش اتفاق بیفتد ایستادگی کرد، بیان میکند: نجفی بسیار ایستادگی کرد تا در همان پنج دقیقه اول پلیس برنده کل ماجرا باشد.
«ماتادور» خیلی حذفیات داشت
از نجفی دربارهی میزان حذفیات «ماتادور» میپرسیم و او اظهار میکند: «ماتادور» خیلی حذفیات داشته است اما این مربوط به نیروی انتظامی نبود؛ مثلا ما میخواستیم در هتل بمب بترکانیم ولی مدیران هتل قبول نمیکردند. ما در خیلی موارد به ویژه در مواردی که میخواستیم بمب بترکانیم دستمان بسته بود و نمیگویم نیروی انتظامی از این موارد با آغوش باز استقبال میکرد اما قبول میکردند.
احسان خواجه امیری انتخاب اولم بود
از نجفی میخواهیم تا از همکاری با خواجه امیری در تیتراژ پایانی سریال ماتادور هم برایمان توضیح دهد و او عنوان میکند: احسان از دوستان من است و صدایش را به شدت دوست دارم. برای کار نیروی انتظامی نیز خواجه امیری انتخاب اولم بود چون هم در خواندن او نوعی سنگینی وجود دارد و هم دوست داشتم فضای موسیقی به سمت پاپ و هاوس باشد که تلفیقش میتوانست فقط باعثش احسان خواجه امیری باشد.
وی در ادامه نیز دربارهی انتخاب بازیگرانش به طور خلاصه توضیح میدهد: من زمانی که فیلمنامه را میخوانم آن را تصویری میبینم چه از نظر لوکیشن و چه از نظر بازیگر و حتی گریم و مدل مویش؛ مثلا سام درخشانی قرار بود شهید شود، یک خنده در مهربانی سام درخشانی هست که فکر می کردم مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهد به همین دلیل او را انتخاب کردم.
تدوین یک قسمت «ماتادور»با تدوین 13 قسمت کار درام برابری میکرد
از کارگردان «ماتادور» همچنین میپرسیم «با توجه به اینکه چند کاری که از او دیدیم همه در ژانر پلیسی و اکشن بوده است، آیا باید از این پس او را کارگردان این ژانر بدانیم؟» که او پاسخ میدهد: من عاشق این ژانر هستم و از خدا میخواهم که این سعادت نصیب من شود تا فرصت شود باز هم از این نوع کارها بسازم اما به هر حال ژانرهای دیگر را نیز کار میکنم؛ مثلا سینمایی «چهارسو»ی من ژانرش متفاوت است؛ ضمن اینکه کار اکشن سختیهای خودش را دارد حتی گاهی آنقدر در «ماتادور» فضا محدود میشد که بازیگران به گروه صحنه و گریم کمک میکند. ما صداگذاری، آهنگسازی و تدوین سختی را داشتیم. تدوین یک قسمت کار ما با تدوین 13 قسمت کار درام برابری میکرد. اگر بین گروه همدلی نبود این سریال نه ساخته میشود و نه کیفیت داشت.
حرف آخر نجفی: به جسارت نیروی انتظامی تبریک میگویم
بعد از یک ساعت و نیم تقریبا نشست به پایان رسیده است و حرف آخر نیز به دوش کارگردان میافتد، نجفی اظهار میکند: من به عنوان نماینده کل گروه از نیروی انتظامی تشکر میکنم که آمد و گفت یک فیلم متفاوت میخواهد و من این جسارتشان را تبریک میگویم. از آقای نوروزبیگی هم تشکر میکنم که به قول آقای درخشانی اگر ایشان نبودند این پروژه به سرانجام نمیرسد.
انتهای پیام
نظرات