فاضل نظری با بیان اینکه کتابهای درسی لیگ قهرمانی نیستند و نباید درباره آنها هدف نگارش کتاب را گم کرد، گفت: کتابهای درسی جای ادای دین به نامها نیست و اگر نام کسی چند بار تکرار شده، جا را برای بقیه تنگ نکرده است.
این شاعر در گفتوگو با خبرنگار ادبیات و نشر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره کتابهای درسی ادبیات بیان کرد: کتابهای ادبیات چارهای ندارند جز اینکه گزیدهای از متون نظم و نثر دیروز و امروز زبان فارسی را پیش روی قرار بدهند. اما اینکه با چه ملاک و محکی و با چه معیار و سلیقهای این انتخاب صورت بگیرد، در میزان علاقهمندی یا بیمیلی دانشآموزان به خواندن آنها و یا دیگر آثار آن پدیدآورندگان، اثرگذار است.
او ادامه داد: گاهی بعضی از انتخابها بیشتر با هدف رساندن یک پیام یا یک موضوع معین صورت گرفته که نه تنها آن پیام به خاطر جاذبهی کمی که آن اثر دارد، منتقل نمیشود، بلکه شاید باعث دلخوری یا بیرغبتی فراگیران به اصل و اساس چنین متونی نیز بشود. به نظرم میآید نگارش کتاب ادبیات برای نسل امروز با این همه گنجینههای ارزشمند زبان فارسی کاری نیست که در عرض چند ماه جمع بشود و فکر میکنم یکی از مهمترین معیارها برای انتخاب آثار در این کتابها جالب و جاذب بودن آثار است.
نظری گفت: سعدی شیرازی و حافظ لسانالغیب با این همه شعرهای درخشان، خواستنی و بینظیر گاه با شعرهایی در کتابهای درسی معرفی میشوند که شاید جفا به این گنجینههای ادبی باشد، زیرا شعرهای بسیار مناسبتری از این شاعران وجود دارد که زبان صمیمیتر و نزدیکتر به مردم و زبان امروزی دارند که میتوان آنها را به عنوان دروازههایی باشکوه برای ورود به شهر شعر و نثر نویسندگان دیروز و امروز زبان فارسی استفاده کرد.
این شاعر در پاسخ به اینکه به نظرش کتابهای درسی چقدر در بازنمایی ادبیات معاصر موفق عمل کردهاند، گفت: طبیعتا ادبیات معاصر خصوصا در حوزه شعر از حیث ویژگیهای اساسی تغییری نمیکند. اما بر اساس استقبال مخاطبان و پدید آمدن آثار تازه، در حال تطور است و طبیعی است هرازگاهی همانطور که چینش جایگاه آثار نویسندگان امروز در سطح جامعه تغییر میکند، این تغییر به کتابهای درسی هم سرایت کند.
نظری همچنین تأکید کرد: حتا اگر قرار است اثری از شاعر یا نویسندهای انتخاب شود، وقتی میتوان شعرهای بهتری را از همان شاعر آورد، بهتر است کتابها در دورههای پنجساله یا 10 ساله بازنگری شوند. حتا این اتفاق در مورد معرفیهایی که از شاعران یا نویسندگان انجام میشود نیز مصداق دارد. قطعا بعد از 10 یا 15 سال آقای قزوه که زمانی «پرستو در قاف» از او در کتاب درسی جا گرفته، امروز آثار بیشتری نوشته که جا دارد این اصلاح در معرفی ایشان و در نویسندگان دیگر صورت گیرد.
او ادامه داد: از سوی دیگر، حس میکنم اگر تیمی که به انتخاب این آثار میپردازد، ملاکهای تازهتری را در کنار ملاکهای قبلی قرار دهد و از سلیقههای نو در میان انتخابگران استفاده کند، انتخابها مؤثرتر، کارآتر و اثربخشتر خواهد بود، تا جاییکه واقعا کتابهای درسی روزنهای هرچقدر هم کوچک به حقیقت واقعی ادبیات و زبان فارسی باشند.
فاضل نظری در پاسخ به اینکه چرا از بسیاری از چهرههای شاخص ادبیات معاصر ما در کتابهای درسی نامی برده نشده است، گفت: تعداد چهرههای شاخص در ادبیات امروز کم نیست. حداقل در شعر تعداد زیادی حضور دارند و اگر بخواهیم چهرههای شاخص ادبیات معاصر در صد سال اخیر را فهرست کنیم و فقط به چهرههای شاخص بپردازیم و از هر کدام یک اثر را معرفی کنیم، حداقل باید یک کتاب درسی را به این موضوع اختصاص دهیم، بنابراین نمیتوان به همه چهرهها پرداخت.
او افزود: اما من فکر میکنم اگر حتا روزی به واسطه معدود بودن چهرههای برجسته در شعر انقلاب، طرح نشدن آثار یا نام شاعرانی چون فروغ فرخزاد در کتابهای درسی قابل توجیه بوده، امروز به دلیل وفور این چهرهها و قوت آثار آنها، هم از حیث کمیت و کیفیت، و با توجه به اینکه رهبر عزیز انقلاب مثلا درباره فروغ فرخزاد گفتهاند «عاقبت بهخیر شد»، این امکان هست که نام این شاعر مرحوم در یکی از این کتابها به نسبت محدودیت صفحاتی که وجود دارد، قرار بگیرد. مضاف بر اینکه امروز شعر انقلاب حتا از حیث مخاطب هم به درجهای از حضور در جامعه رسیده که در مقایسه با شعرهای دیگر و شاعران پیش از انقلاب، حرفهای زیادی برای گفتن دارد. مسأله این نیست که شعر فروغ باشد یا نه، مسأله این است که یک معرفی دقیق و عالمانه از ادبیات معاصر صورت بگیرد و در عین حال مرزهای اعتقادی و اخلاقی و باورهای معنوی که گاه در شعر برخی شاعران قبل انقلاب مورد توجه قرار نگرفته، حفظ شود.
او در عین حال تأکید کرد: اما به هر حال قطعا باید در انتخاب شعر این شاعر و امثال او دقتهایی انجام شود، چون شما میدانید در برخی شعرهای فروغ نشانههایی از موضوعاتی است که حداقل از جهت اخلاقی وقتی تصویر میشوند، برای دانشآموز نوجوان مناسب نیستند. اما ملاک انتخاب نکردن آنها امروز توجیه ندارد، چون به دلیل شکل تفکر، نباید کسی حذف شود. کتابهای درسی همه ادبیات امروز نیست و هم چهرههایی از شعر انقلاب و هم حوزههای دیگر امکان حضور در این کتابها را نخواهند داشت و بسیارند نامهای آشنا و قدرتمندی که حضور آنها در این کتابها میسر نیست. اما باید این را درنظر داشت که همیشه این سؤال باقی میماند که چرا شاعر از هر جبهه و حوزهای نیست.
این شاعر درباره اینکه به عقیده برخی، به هر حال برخی بنیانگذاران حوزههای ادبی محسوب میشوند و نمیتوان از نام آنها در کتابهای درسی گذشت، گفت: کتابهای درسی جایی برای ادای دین به نامها نیست. اینکه انتظار داشته باشیم همه نامها حضور داشته باشند و اگر نام کسی دو بار تکرار میشود، جا را برای بقیه تنگ کرده، نگاهی عوامانه است و اگر همه گلستان را تنها با حذف بخشی به عنوان کتاب درسی معرفی میکردیم و اثر دیگری نمیآوردیم، اشکالی نداشت، چون این اثر درخشان و مفید فایده است. کتابهای درسی یک جور لیگ قهرمانی نیستند و نباید درباره آنها هدف نگارش کتاب را گم کرد. هدف، معرفی شکلی سالم و پویا از ادبیات امروز و انتخاب گزینههای درخشان از ادبیات دیروز است. این اتفاق که به ادبیات معاصر و شاعران معاصر بیتوجهی میشود، در دانشگاه برعکس اتفاقی است که در کتابهای درسی افتاده است. در دانشگاه معمولا به چهرههای ادبیات معاصر که میرسیم، نامها به احمد شاملو و فروغ فراخزاد و چند نام دیگر از این دست ختم میشود، اما تقریبا به شعر انقلاب بیتوجهی کامل یا حداقل کمتوجهی میشود. خوب است که این عتدالگرایی منطقی در این حوزه هم مورد توجه شما به عنوان رسانه و مسؤولین قرار بگیرد و امیدوارم هدف اصلی که معرفی و علاقهمندسازی نسلهای آینده به این ثروت ملی است، در پس و پشت نگاههای محدود یا غیرواقعبینانه از هر حیث مخدوش نشود.
انتهای پیام
نظرات