بحث آموزش در موسیقی مبحثی است که از سوی رسانهها کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این در حالی است که اگر یک سیستم آموزشی سالم در جامعه وجود نداشته باشد، مشکلات عدیدهای گریبانگیر موسیقی خواهد شد.
آنچه میخوانید، حاصل صحبتهای تعدادی از استادان دانشگاهی موسیقی ایران در یک میزگرد است. بخش موسیقی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) میزگردهایی را برای بیان مطالبات هنرمندان موسیقی از دولت تدبیر و امید، با حضور دستاندرکاران بخشهای مختلف جامعه موسیقی کشور برگزار کرده که روایت میزگرد سوم، در ادامه میآید.
کیاوش صاحبنسق، هومان اسعدی(استادان دانشگاه تهران)، لوریس هویان(مدیرگروه سازهای جهانی دانشگاه علمی کاربردی) و ناصر نظر(متخصص موسیقی کودک) میهمانان این نشست بودند.
***
ابتدای بحث به ویژگیهای یک سیستم آموزشی سالم، پرداختن به سن مناسب برای آموزش موسیقی و ...اختصاص داشت.
کیاوش صاحبنسق گفت: یک سیستم آموزشی سالم، سیستمی است که بخشهای مختلف آن چه از نظر موضوعی و چه از نظر درک درست تقدم و تاخر موضوع، زنجیروار و بدون گسستگی باشد. مثل نیمخطی که با یک نقطه شروع میشود و راهی بیپایان برای یاد گرفتن در پیش دارد.
او ادامه داد: بررسی آسیبشناسی آموزش موسیقی در ایران نشان میدهد که به خاطر مشکلات عدیدهای که برای آموزش رسمی موسیقی از سنین پایین وجود دارد، بخش آموزش خصوصی موسیقی از سن پایین اهمیت دو چندانی پیدا میکند.
صاحبنسق معتقد است: ناصر نظر با پیشینه چندین دهه در زمینه موسیقی کودک با تاکید روی متد «ارف» بهترین صاحبنظری است که در زمینه مطرح کردن دشواریهای مسیر آموزش موسیقی، دغدغهها، کمبودها و انتظارهایی که در این بخش موسیقی وجود دارد، میتواند اظهار نظر کند.
سپس ناصر نظر گفت: میتوانیم، دو بخش را برای موسیقی در نظر بگیریم که یکی موسیقی حرفهای و دیگری موسیقی غیر حرفهای است که همه کار میکنند و بخش عظیم آن در آموزشگاهها تدریس میشود و خیلیها هم جزو دسته دوم هستند.
او افزود: خیلی وقتها خوراک هنرستان موسیقی را همین آموزشگاهها میدهند؛ یعنی بچههایی که در شهرستان ساز یاد میگیرند، سپس وارد هنرستان میشوند. حالا شما این هنرجو را مقایسه کنید با کسی که از صفر شروع کرده و وارد دانشگاه میشود و میخواهد تازه روند آموزش را طی کند.
نظر معتقد است: باید در نظر گرفت که گوش از سنین پایین تربیت میشود و اولین رکن موسیقی تشخیص صداست که در واقع بخشی از آموزش آن به آموزش و پرورش مربوط میشود اما اینکه موسیقی رد یا منع شده است، مسئله دیگری است. این بخش به آموزش و پروش برمیگردد که متاسفانه به هر دلیلی کمرنگ شده و این خودش یکی از آسیبها است.
این هنرمند گفت: بچههایی که موسیقی کار میکنند، تمرکز بیشتری دارند. بچهها اگر در حد سرود و شعر خواندن هم در مدرسه فعالیت داشته باشند، بسیار موثر است چرا که شادی و شعف برای آنها به وجود میآید.
او اضافه کرد: بخش دیگر هم به آموزشگاهها مربوط میشود که اتفاقا باید بگویم خیلی هم در این بخش موفق بودهایم. به دلیل اینکه مجوزها به صورت گسترده داده میشد. مدرسه بستر مهمی برای آموزش است و باید فرصتی ایجاد شود که استعداد کودکان پرورش داده شود، منظورم تشکیل ارکستر نیست، اینکه بچهها سرودی بخوانند و درک و شنواییشان افزایش پیدا میکند.
لوریس هویان نیز در راستای همین بحث گفت: چند هفته پیش جلسهای در دانشگاه جامع داشتیم که در این راستا و طبق اعلام برنامهای متوجه شدم 3 هزار آموزشگاه موسیقی در سراسر کشور داریم اما همین فردی که آمار را ارائه داد، میگفت، بعد از 5 سال که فرزندم، آموزشگاه موسیقی میرود، نمیدانم چه بلد است، چه بلد نیست؟ ما باید مثل کشورهای دیگر مدرسه موسیقی داشته باشیم. یعنی کودک صبح مدرسه عادی باشد و بعد از ظهر هم به مدرسه موسیقی برود. آموزشگاه سیر خود را دارد اما هنرجو در مدرسه دیپلم موسیقی میگیرد. به این صورت کودک هم سواد عمومی و هم سواد موسیقی دارد.
این آهنگساز معتقد است: وجود سه هزار آموزشگاه در کشور اتفاق خوبی است اما اگر در هر شهر مدرسه داشته باشیم، روند مشخصی پیش رو خواهیم داشت و از طرفی مدرکی به هنرجو اعطا شود، که در همه دنیا معتبر باشد.
او اظهار تاسف کرد که این روزها جاافتاده است اگر بچهای را که در همه رشتههای درسی ضعیف باشد، او را به هنرستان موسیقی میفرستند، این در حالی است که باهوشترین افراد موزیسینها هستند. از طرفی طبق تصویب یونسکو تمام مدارس در مقطع دبیرستان باید موسیقی تدریس کنند که درک بچهها بالا رود؛ ایران هم این بیانیه را امضا کرده است اما آن را اجرایی نکرد.
***
سپس صاحبنسق صحبتهایی را به حذف سازهای جهانی اختصاص داد.
او گفت: چندماهی است که خبر حذف شدن تدریس سازهای کلاسیک در دانشگاه علمی کاربردی بر سر زبانها افتاده و اهالی موسیقی، دانشجویان و هنرجویان را بسیار نگران کرده است. اینکه آغاز این تصمیمگیری بر اساس چه خط مشی و از سوی کدام مرجع قانونی طرح شده است و چرا باید مسؤولان بدون اعلام دقیق سر منشا این تصمیمگیری به تغییراتی دست بزنند که بدنه آموزش را در این سطح حساس که پلی بین هنرستان و دانشگاه است را متزلزل یا مخشوش کنند؟
او ادامه داد: البته این موضوع بحث ما نیست اما مطمئنا بحث اینکه چرا در زمانی این حذف و تغییرات غریب و بعضا غیر منطقی در واحدهای دروس یک دانشگاه علمی کاربردی باید پیش بیاید و همین چند هفته پیش همان دوستان با روی خوش تمام موارد انتقادی را قبول کرده و قول باز شدن دوباره کلاسهای سازهای کلاسیک را در دی ماه پیش رو دهند را باید به بحث گذاشت.
این استاد دانشگاه اظهار کرد: اینکه موسیقی ایرانی مطابق تاریخ 90 سالهاش کماکان نه کنار موسیقی کلاسیک بلکه دوباره مقابل آن قرار گیرد، جای تعجب دارد چرا که هربار مسند قدرت در وزارت فرهنگ و ارشاد آن زمان و حال حاضر به دست گروههای موسیقی ایرانی یا کلاسیک میافتد این ساز مخالف زدنها تشدید میشود.
او همچنین گفت: بسیاری از آقایان و اساتید در هفتههای اخیر در رسانهها خبر از مردن و از دست دادن موسیقی ایرانی میدهند و متاسفانه این قبیل صحبتها حتی برای دلسوزان آن باعث تفسیر غلطی میشود که به فرض مثال ایراد و اشکال را در حضور موسیقی غیر ایرانی میبینند. گاهی حتی این همکاران خود نیز بر این باور هستند که جای تاسف دارد!
وی افزود: آنچه بدیهی تلقی میشود، این است که بدنه آموزش موسیقی ایرانی نمیتواند خود را از اندامهای موسیقی ایرانی و کلاسیک خود جدا کند و نباید این نوع سوتعبیرها باعث آسیب جدی و غیرقابل بازگشت باشد که فکر میکنم، لوریس هویان و هومان اسعدی در اینباره صحبتهایی داشته باشند.
هومان اسعدی بیان کرد: این طرح از دانشگاه علمی کاربردی شروع شد اما در دانشگاه تهران به مرحله اجرا نرسید.
اما لوریس هویان که دل پرخونی از این رویداد دارد، گفت: جا دارد، کمی به عقب برگردیم. داستان حذف رشته موسیقی به سالهای 85 و 86 برمیگردد. در این چند سال چشم روی خیلی از مسائل بستیم چرا که 5 مرکز مهم آموزش موسیقی را از دست دادیم و هیچ کس اعتراضی نکرد.
او توضیح داد: اول هنرستان صدا وسیما، دوم هنرستان سوره، سوم واحد موسیقی دانشکده صدا وسیما که تنها دانشکدهای محسوب میشد که ارکستر سمفونیک کامل داشت و رقیبی برای ارکسترهای دیگر محسوب میشد. البته مشکل عمده ما پاسخگو نبودن مسؤولان هم هست و هیچ کس درباره تعطیلی این مراکز پاسخی ارائه نکرد.
هویان تصریح کرد: حذف مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه سوره در رشته موسیقی نیز از دیگر رخدادها بود که هیچ کس صدایش در نیامد و این خیلی بد است. عجیب است که موسیقیدانان ذی نفع نیستند.
او عنوان کرد: مورد بعدی مرکز واحد 11 دانشگاه جامع بود که من مدیرگروه سازهای جهانیاش هستم و صدایم آن زمان در آمد اما می دانید چرا من اینقدر روی این مرکز حساسم؟ به دلیل اینکه 80 درصد خروجی نوازندگان ارکسترهای ایران از این مرکز بیرون آمدهاند. مگر دانشگاه تهران چند ساز کلاسیک دارد؟ دانشگاه تهران حتی نمیتواند ارکستر مجلسی داشته باشد.
این هنرمند معتقد است: واحد 11 مهمترین مرکز آموزش ساز کلاسیک در ایران است اما آقای شاهآبادی(معاون وزیر ارشاد وقت در امور هنری) نمیخواستند این موضوع را قبول کنند شاید هم اصلا چیزی در این باره نمیدانستند. زمانی که پیگیری کردیم هیچ کدام از مسوولان پاسخگو نبودند اما درنهایت یکی از مدیران گفت که دستور از دفتر آقای شاه آبادی بوده است اما آقای شاه آبادی زیرش زد.
او درباره اقداماتش در این راستا توضیح داد: پس از این اتفاق پیگیری کردیم چطور میتوانیم سازهای جهانی را برگردانیم؟ در نهایت گفتند میتوانید با عنوان ساز کلاسیک برگردانید. گفتم اگر سازهای کلاسیک کنار روند، حتی نمیتوانید سرود جمهوری را اجرا کنید. پس باید نوازنده تربیت کنیم. حتی ارکسترهای نظامی هم با سازهای کلاسیک اجرا میکنند.
او گفت: خوشبختانه توانستیم با این دید سازهای کلاسیک را برگردانیم و از بهمن ماه چهار رشته آواز کلاسیک، رهبری ارکستر، نوازندگی ساز کلاسیک و آهنگسازی دوباره تدریس میشوند.
***
صاحب نسق بحث را اینگونه ادامه داد: ما در حال حاضر درباره برخورد دولتی صحبت میکنیم و مشکلی که در بدنه ارشاد وجود دارد، این است که مسوولانش دید تخصصی نسبت به مسائل ندارند و ما مجبور میشویم برای توجیهشان مثالهای پیش پا افتاده بزنیم تا منظورمان را درک کنند.در دفتر موسیقی هم مدیر موزیسین کم داشتیم و تنها آقای میرزمانی یک مدیر موزیسین محسوب میشد.
او گفت: حتی در پردیس هنرهای زیبا هم تا به حال نشده است که مدیریت این پردیس را یک موزیسین به دست بگیرد. چرا متخصصان معماری و شهرسازی باید برای موسیقی کشور تصمیم بگیرند؟ مگر این افراد چقدر دغدغه موسیقی دارند؟ آیا کارشناسی که تعیین میکند ما صلاحیت تدریس موسیقی داریم یا خیر خودش پیشینهای در این زمینه دارد؟
این آهنگساز بخش دیگر از صحبتهای این میزگرد را موضوع واحدهای درسی ارائه شده در هنرستان موسیقی و دانشگاهها اختصاص داد و گفت: هر کدام از ما به نوعی مدرسان مراکز آموزشی هستیم که تعیین میکنیم این واحدهای درسی چگونه باید باشد؟ خروجیهای هنرستان به واسطه پشتوانه مراکز موسیقی تا مقطع دیپلم جلو میروند که در نهایت یا جذب ارکسترها میشوند و یا به فکر ادامه تحصیل هستند.
او گفت: مشکل عمده این است که به واسطه حضور داوطلبان دیگر که تحصیلات موسیقی ندارند، هنرجویان موسیقی محدودتر میشوند. زیرا یک نفر با کسب نمره خوب در چند درس عمومی از نفرات اول یا دوم دانشگاه تهران میشود و هنرستانیها سرخورده شدهاند چرا که یا باید منتظر کنکور سال بعد باشند و یا در مسائل اجتماع حل میشوند. شاید هم موسیقی را رها کنند.
وی افزود: حتی ممکن است از رشته موسیقی حذف شوند و این موضوع در فوق لیسانس بیداد میکند. مثلا فردی لیسانس کشاورزی دارد و وارد رشته کارشناسی ارشد آهنگسازی میشود و بعد از دو سال باید زیر مدرکش را امضا کنیم که شانه به شانه ما اثر بنویسد اما آیا میتوانیم راهکاری داشته باشیم؟
هومان اسعدی این گونه به پرسش صاحبنسق پاسخ داد: سیستم آموزشی که بخشی از آن خصوصی است و در آموزشگاهها تدریس میشود که موضوع مورد بحث ما نیست اما بخش دیگر سیستم هنرستان و دانشگاهی است که سه وزارتخانه هم در آن دخیل هستند؛ یعنی وزارت آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و ارشاد و وزارت علوم.
این استاد دانشگاه توضیح داد: ارشاد متولی هنرستان است اما کتابهای درسی را آموزش و پرورش تالیف میکند اما در شوراها این عدم تمرکز و همپوشانیها مشکلات عدیده ایجاد میکند.
او یادآور شد: باید این نکته را هم در نظر گرفت که دروس هنرستان به روز نمیشوند. کسانی که در هنرستان آموزش میبینند، جنبه نظریشان هم ضعیف است اینه در حالی است که موسیقیدان هم باید دانش عمومی داشته باشد. یکی از چیزهایی که مورد غفلت قرار گرفته، این است که به برنامه درسی هنرستان توجه نشده است. سه وزاتخانه باید هماهنگ عمل کنند. تمرکز نداشتن و نبودن یک برنامه جامع آموزشی مشکل ساز شده است.
کیاوش صاحب نسق در این باره گفت: ما در دانشگاه تهران مشکل واحدها را به صورت داخلی حل کردیم. در هنرستان هم این تغییرات را ایجاد کردیم و مدرسان دانشگاهی به هنرستان آمدهاند. مقداری استخوانبندی را تغییر دادیم.
سپس اسعدی اضافه کرد: در زمینه واحدهای درسی مقطع کارشناسی که توسط وزارت علوم کنترل میشود، تمرکززدایی شد. دانشگاهها بیشتر نقش داشتند اما در حال حاضر تصمیمها از بالا به پایین است و سلیقهای عمل میشود. باید به شوراها و اعضای هیئت علمی قدرت بیشتری داده شود تا این معضلات حل شوند.
او همچنین پیشنهاد داد: آزمون کارشناسی ارشد باید تخصصیتر شود. همچنین در کنکور کارشناسی سوالها دارای غلط دارند که معلوم نیست چه کسانی سوالات لیسانس را طراحی میکند؟
صاحب نسق بیان کرد: سوالها یکدست نیز نیستند؛ برای مثال یک سوال بسیار راحت است و از طرفی سوال دیگر به گونهای طرح شده که فکر میکنم حتی طراح سوال هم نتواند به آن جواب دهد.
اما لوریس هویان از دید دیگری به این موضوع میپردازد: ما چند تا کتاب تخصصی در زمینه موسیقی داریم؟ و این کتابها چند سال است که بازنگری نشدهاند؟ برای مثال آقای روحالله خالقی آن زمان کتابهای تئوری موسیقی را برا اساس نیازهای جامعه نوشت. اما امروز کسی دستور و سفارشی نمیدهد و هیچ چیز پشتیبانی نمیشود و در واقع همه چیز شخصی است.
او ادامه داد: وقتی مبنای مشخصی وجود ندارد و روند فکری و علمی ثابت نداریم، باید یک سنگ بنای درستی برای سیستم آموزشی گذاشت. ما به مسائل اساسی رسیدگی نمیکنیم. با نگاه بر موسیقی ایرانی باید این کار انجام شود. هنرجو نباید نیاز به کلاس کنکور داشته باشد. اگر هنرجو در دانشگاه چیزی یادگرفت که هیچ اگرنه آن دانشگاه باید تعطیل شود.
صاحب نسق بحث را اینگونه ادامه داد: یکی از بزرگترین آرشیوهای نت ما آرشیو نت تالار وحدت بوده است. بارها گفتهایم که انتشاراتی را زیر نظر ارشاد و دفتر موسیقی پایهگزاری کنید تا این نتها منتشر شود و در اختیار هنرجو قرار گیرند. چرا دست خط های ملیک اصلانیان، سنجری و...وجود ندارد؟
***
صاحبنسق ترجیح داد در پایان بحث به نقش رسانهها در پیشرفت موسیقی بپردازد.
ناصر نظر در این باره گفت: از آنجا که تلویزیون برای نشان دادن ساز محدودیت دارد، رادیو میتواند رسانه خوبی باشد. به شرط اینکه برنامههای خوبی در ساعات مناسب پخش کند.
انتهای پیام
نظرات