کرهییها با خرج مبالغ هنگفت، سریال «جواهری در قصر» را ساختند و مدعی شدند که یانگوم، آشپز دربار، نخستین عمل سزارین را در دنیا انجام داده است و حالا پارک وسیعی به نام «یانگوم» ساختهاند و احتمالا تا چند سال آینده نیز موزهی یانگوم و خانهی پدری یانگوم به آثار توریستی کره اضافه میشود و دست آخر هم آن را ثبت جهانی میکنند؛ ولی ما چه میکنیم؟ بافتهای تاریخیمان را تخریب میکنیم!
به گزارش خبرنگار سرویس میراث فرهنگی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، هرچند اقدام ناگهانی برای تخریب چند خانهی تاریخی یزد در حدود یکماه پیش توجه رسانهها را به سمت این شهر خشتی و آثار تاریخی در معرض تخریب آن جلب کرده است، اما این اتفاق چیزی نیست که در مدت چند روز در این شهر بهوجود آمده باشد. شهری تاریخی که اگر بخواهیم آن را با نمونههای مشابهاش در کشورهای دیگر مقایسه کنیم، از بعد وجودی نهتنها چیزی کم ندارد، که بسیار بیشتر از کشورهای دیگر، دارای هویت و تاریخ است، اما به همین نسبت به یزد توجه و از آن حفاظت نمیشود.
سیدعبدالمجید حسینیزاده - مدرس دانشگاه - در گفتوگو با خبرنگار ایسنا دربارهی اتفاقهایی که از مدتها پیش در این شهر تاریخی در حال رخ دادن است، اظهار کرد: از آنجا که برخی مسوولان، مردم و حتا تحصیلکردگان، همواره در فضایی تاریخی و سنتی زندگی کردهاند، آنچنان که باید از اهمیت میراث تاریخی یزد آگاه نیستند و نمیدانند مردم غرب که خود از فضای معماری مدرن افسردهاند، تا چه حد با دید تحسین به فضاهای سنتی نگاه میکنند. بازدید هر سالهی انبوهی از گردشگران اروپایی از شهر یزد، شاهد این مدعا است.
او گفت: چند سال پیش در فرصت مطالعاتی که در آلمان داشتم، روزی به عیادت یکی از دوستان در بیمارستانی در برلین میرفتم. وقتی در مترو در میدانی به نام «فربلینر پلاتس» (Fehrbelliner Platz) پیاده شدم، به تابلوی بزرگی برخوردم که توضیحات مفصلی به دو زبان انگلیسی و آلمانی دربارهی آن میدان که یکی از میادین تاریخی برلین بود، داشت. در آن تابلو علاوه بر خلاصهی مطلبی دربارهی این میدان تاریخی 100 ساله، شرح مفصلی دربارهی تشکیل جلسهی شورای شهر و تصمیم به احداث این میدان آمده بود. حتی عنوان شده بود که 80 سال پیش، مردم انگلستان پس از احداث این میدان یک کیوسک قرمز رنگ تلفن به آن اهدا کردند که از آثار تاریخی این میدان است. آن کیوسک هنوز هم در آنجا بود.
وی ادامه داد: وقتی تصور کردم چنین چیزی بهعنوان یک شیء تاریخی سالها رنگآمیزی و محافظت شده و برای آن شناسنامه تهیه شده است، آهی از سر حسرت کشیدم که با این منطق، همهی شهر یزد، یک اثر تاریخی است، اما متأسفانه ما از چنین چیزهایی غافل هستیم.
او با اشاره به مقالهی دایرةالمعارف «ویکی پدیا» به زبان انگلیسی دربارهی شهر یزد، توضیح داد: در این مقاله علاوه بر اینکه یزد «شهر عروس کویر» (Bride of Desert) نامیده شده، دربارهی آن آمده است: «بهخاطر نسلهای متمادی سازگارسازی با محیط کویری، یزد از نظر معماری یک شهر بینظیر است ... یزد بیشترین اهمیت را بهعنوان یکی از مراکز معماری ایران دارد. بهخاطر آب و هوایش، دارای یکی از بزرگترین شبکههای قنات جهان است. بهخاطر تابستانهای بسیار داغ، بسیاری از ساختمانهای قدیمی در یزد دارای بادگیرهای (windcatchers) شکوهمند و زیرزمینهای بزرگ هستند ... یزد همچنین یکی از بزرگترین شهرهایی است که تقریبا بهطور کامل از خشت خام ساخته شده است.»
وی با توجه دادن به این نکته که الفاظ تحسینآمیز این مقاله دربارهی بافت تاریخی یزد و وسعت آن است و نه تکبناها و ساختمانهای خاص، گفت: تکبناها در میان بافت مدرن مانند گوهرهای پراکندهای هستند که هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند؛ اما بناهای با معماری خاص در میان بافت تاریخی مانند جواهراتی هستند که در شمشیر مرصعی از طلا قرار گرفته باشند. در بسیاری از نقاط دنیا، حتی شهرهای مدرن، اهمیت این مسأله درک شده است.
این مدرس دانشگاه در مقایسهای میان بخشهای تاریخی فرانسه و آلمان در قرن 21 و شهر تاریخی یزد، اظهار کرد: اگر در یکی از خیابانهای تاریخی اروپا مانند خیابان «اونتر دن لیندن» برلین یا «شانزه لیزه» پاریس قدم بزنید، اگر گاهی چند اتوبوس و ماشین عبور نکنند، متوجه نمیشوید که در برلین یا پاریس قرن 21 هستید، بلکه فکر می کنید به سه قرن پیش سفر کردهاید. ساختمانهایی با نمای رومی، سنگفرشهای قدیمی، پلها، حتی چراغهای قرن 19 که قبلا با فانوس نفتی روشن میشدند و حالا با برق روشن میشوند، همه و همه به دقت حفظ شدهاند.
حسینیزاده بیان کرد: به یاد دارم همین چند سال پیش، وقتی در بلوار «بسیج» یزد در نزدیک میدان «مارکار» قدم میزدیم، گویی با برشی در «کیک تاریخ» مواجه میشدیم. بادگیرها، کلاهفرنگیها، نردهها، پلههای خشتی و ... به نظر میرسید در یکی از شهرهای مصر یا بابل باستان قدم میزنیم. این خیابان از افتخارات یزد بود، بهگونهای که مهمانان خود را از شهرهای دیگر، نخست به دیدن آنجا میبردیم؛ اما به مرور متوجه شدم این بلوار دیگر حال و هوای سابق را ندارد و خلوت و کممایه شده است. پس از مدتی دیدم تخریبها در این خیابان آغاز شده و به جای آن، سازههایی ناهنجار و چشمآزار سبز شدهاند. مشخص نیست چرا اجازهی چنین کارهایی داده میشود و چه کسانی از آن نفع میبرند؟
او در ادامه با اشاره به مطرح شدن صحبتهایی مبنی بر اینکه بافت تاریخی یزد بهعنوان یک ثروت ملی، به مخازن نفت کشور تشبیه شده است، اظهار کرد: بعضی این عقیده را قبول ندارند، اما این حرف درستی است. برای استحمام در یک حمام سنتی در استانبول که از 500 سال پیش تا کنون همچنان فعال است، باید 40 دلار پرداخت کرد. همچنین یکی از اساتید مشهور دانشگاه، پس از اقامت در یکی از هتلهای سنتی یزد، به من گفت که این هتل از نظر زیبایی و امکانات در ردیف بهترین هتلهای اروپا است. این موارد نمونههایی هستند که باید به آنها دقت کرد.
وی با تأکید بر اینکه در کشور اسلامی، میراث سنتی نباید فدای مدرنیته شود، گفت: ما نباید در حفظ شهر خود، اساس را بر مادیات و درآمد بگذاریم. یزد بخشی از میراث اسلامی است. اسلام منحصر به متون دینی نیست، بلکه در معنای عام خود مانند خوشنویسی، معماری، مینیاتور، ورزشهای باستانی و رسوم اجتماعی سنتی نیز قرار میگیرد. اسلام یک کلیت است.
این عضو هیأت علمی دانشگاه پیام نور یزد با بیان اینکه طرفداران میراث سنتی مخالف پیشرفت نیستند، اظهار کرد: زمین برای ساخت بناهای جدید، فراوان است. در بعضی از شهرهای اروپا مانند «کوردوبا» در اسپانیا، بخشهای تاریخی و مدرن شهر بهطور کامل از هم جدا هستند و به هیچوجه اجازهی تعرض به قسمت تاریخی شهر داده نمیشود و حتی یک ساختمان نامتناسب با بافت تاریخی شهر اجازهی ساخت ندارد.
او در ادامه به جملههایی از کتاب «در جستوجوی امر قدسی» نوشتهی «دکتر سیدحسین نصر» بهعنوان یک چهرهی علمی بینالمللی دربارهی حفظ آثار تاریخی اسلامی اشاره کرد که در آن آمده است: «خوشبختانه نسبت به سی چهل سال پیش، اوضاع در جهان اسلام تا اندازهای بهتر شده است. در جاهایی همچون شهر صنعا در یمن، شهر فاس در مراکش و در برخی از شهرهای خودمان مانند یزد و کاشان، کوششهای بسیاری برای نوسازی منازل، خیابانها و محلههای قدیمی صورت گرفته، اما هنوز بولدوزر یکی از بزرگترین دشمنان روح آدمی است.»
حسینیزاده افزود: اکنون در یزد ایجاد هتلها، رستورانها و موزههای سنتی، غنای خاصی به این شهر داده است؛ اما در برخی موارد، دیده میشود که اهمیت معماری سنتی مورد بیتوجهی قرار میگیرد.
او شاهد این مدعایش را مسجدالنبی در نزدیکی خانهی پدری خود در یزد دانست که با گنبدی مشابه گنبد مرقد پیامبر (ص) در مدینه ساخته شده بود و ادامه داد: قرار بود این گنبد با کاشیهای سبز مزین و عینا مانند مسجد مدینه آراسته شود؛ اما بهدلیل شکایت چند نفر به این دلیل که خانهی آنها در سایه قرار میگیرد، گنبد ویران شد و به جای آن، گنبدی کوتاه و بدشکل ساخته شد؛ ولی مدتی بعد، مجتمع آپارتمانی مرتفعی در مجاورت مسجد ساخته شد که اکنون بهخاطر آن، همین گنبد از فاصلهی 10 متری هم دیده نمی شود. آیا مجتمع آپارتمانی یادشده سایه ندارد و مزاحم همسایگان نمیشود؟ آیا در یزد بهعنوان یک شهر اسلامی نباید نمای گنبد مساجد در خیابانها و محلهها مشهود باشد؟
وی در مقایسهای میان یزد با استانبول که در زمان اذان، صدای «لا اله الا الله، محمد رسول الله» از گنبدها و منارههای مشهود دهها مسجد، شهر را به لرزه میاندازد، اظهار کرد: نمونه دیگر، ساخت پاساژ مرتفعی در نزدیکی میدان اطلسی است که دیدن دخمهی واقع در آنجا را از فاصلهی 500 متری نیز غیرممکن میکند.
او ادامه داد: چند سال پیش، درختان کاج سر به فلک کشیدهی میدان امیرچخماق یزد را که دهها سال قدمت داشتند، قتل عام کردند. ظاهرا به این دلیل که منارهها بهتر دیده شوند، اما آیا این عمل در جهت مقابل با ساخت آن ساختمانهای مرتفع در حریم آثار سنتی نیست؟ آیا در دنیا، درختان و فضای سبز بخشی از محیط دیدنی آثار تاریخی محسوب نمیشود؟ چرا باید در شهری مانند یزد که آب دادن به درختان با خون جگر همراه است، حاصل دهها سال زحمت در یک ساعت نابود شود؟
وی اظهار کرد: چه اتفاقی برای ما رخ داده است که وقتی میگویند «دو سوم بافت تاریخی یزد باید تخریب شود» حساسیتی در ما ایجاد نمیشود؟ کسانی که با جهانگردی آشنا هستند، میدانند کشورهایی که تمدنی کهن در حد ایران ندارند، از هر چیزی بهعنوان دستمایه برای تقویت صنعت توریسم استفاده میکنند، در نقاط زیادی از خیابانهای کشورهای غربی، تابلوهایی از این دست وجود دارند که مثلا «در اینجا در سال 1957 یک پدر فداکار قربانی نجات فرزندش شد و به اسطورهی مطبوعات تبدیل گشت ...» و چند سال بعد میبینیم همانجا، بلیتی میفروشند و بساطی برپا میکنند و بستنیفروش و آبمیوهفروش و عکاس به برکت این تابلوی موهوم به نوایی میرسند. در حالی که ما با داشتن این همه شخصیتهای حقیقی و نام و نشاندار، توجهی به احیای میراث آنها نمیکنیم.
این مدرس دانشگاه افزود: کرهییها با خرج مبالغ هنگفت، سریال «جواهری در قصر» را ساختند و مدعی شدند که یانگوم، آشپز دربار، نخستین عمل سزارین را در دنیا انجام داده است و حالا پارک وسیعی به نام «یانگوم» ساختهاند و احتمالا تا چند سال آینده نیز موزهی یانگوم، خانهی پدری یانگوم، خانهی پسر عموی یانگوم و ... نیز به آثار توریستی کره اضافه میشوند و ما ...؟! او گفت: صرف نظر از تردید در اصالت تاریخی داستان یادشده، تا قبل از ساخته شدن این سریال، کدامیک از ما نام شخصیتی به نام «یانگوم» را شنیده بودیم؟ حالا با یانگوم آشنایی بیشتری داریم یا بافت تاریخی یزد؟
وی با اشاره به اظهارات برخی از اعضای شورای شهر که میگویند حرمت مومن بیشتر از خانهی کعبه است، اظهار کرد: نتیجهی این حرف آن است که «رفاه مردم و تعریض جادهها مهمتر از بناهای تاریخی است». اگر بخواهیم همین استدلال را دنبال کنیم، باید خانهی کعبه را با بولدوزر ویران کنیم!
وی همچنین با اشاره به اظهار نظرهایی مبنی بر اینکه گفته میشود بافت تاریخی یزد در مقابل زلزله مقاوم نیست و باید تخریب شود، بیان کرد: این اظهار نظر شبیه آن است که گفته شود، پدر پیرمان بیماری قلبی دارد و هر لحظه ممکن است سکته کند، خوب است او را بکشیم که در موقعیت نامناسبی سکته نکند! این در حالی است که قرنها است زلزلهی مهمی در یزد رخ نداده و باقی ماندن آثار تاریخی از صدها سال پیش تا کنون شاهد این مدعا است.
این عضو هیأت علمی دانشگاه پیام نور یزد در ادامه گفت: شنیدهام قرار است خانههای تاریخی یزد به حریم امامزاده جعفر اضافه شوند و آنجا به قبرستان تبدیل شود و قبرها متری چند میلیون تومان به فروش برسند. معتقدم تا تقاضا نباشد، عرضه هم نیست. اینگونه اقدامات ناشی از ناآگاهی بخشی از مردم است. در حالی که به این نکته توجه نمیشود که دفن شدن در کنار یک قدیس، هیچ مزیت اخروی به بار نمیآورد. قبر صندوق عمل است و آنچه به کار آخرت میآید، عمل است.
وی که در علوم دینی در دانشگاه و حوزه تحصیل کرده و به تدریس قرآن و حدیث در دانشگاهها نیز پرداخته است، معتقد است: اگر قرار بود مجاورت با بزرگان دین باعث آمرزش شود، بیش از همه هارونالرشید، قاتل امام کاظم (ع) مستحق آمرزش بود که دقیقا در کنار امام رضا (ع) دفن شده است. حتی اگر دفن شدن در مجاورت اماکن مقدس باعث آمرزش شود، در صورتی این امر صادق است که زمین آن غصبی نباشد؛ اما اگر کسی در زمینی دفن شود که با تحت فشار قرار دادن مردم محلی و مصادرهی خانهی آنها بهدست آمده باشد، این باعث آمرزش نمیشود. خوب است آنها که سرمایهای دارند، سرمایهی خود را خرج امور سودمندی مانند کفالت یتیمان، شهریهی دانشجویان بیبضاعت و جهیزیهی دختران نیازمند کنند، نه خرید قبر.
او در پایان اضافه کرد: از همهی همکاران و دانشجویان میخواهم از هیچ کوششی در راه توجه دادن مردم و مسوولان به این حوزه خودداری نکنند.
انتهای پیام
نظرات