احمد پوری در یادداشتی به واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی پرداخته و این پرسش را مطرح کرده که چرا «طیاره» شد «هواپیما»، اما «ماشین» «خودرو» نشد. او همچنین معتقد است، «کامپیوتر» دیگر هوویی به نام «رایانه» را نمیپذیرد.
به گزارش خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، این مترجم و نویسنده در یادداشتی با عنوان «زمانی که خیلی دیر است» نوشته است: گرمتر شدن بحث درباره واژهگزینی و یافتن معادل فارسی برای واژگان خارجی را باید به فال نیک گرفت، چرا که شاید از برآیند این گفتوگوها بسیاری از کژفهمیها و برداشتهای نادرست و غیرعلمی درباره زبان از میان برود. خبرگزاری ایسنا با درج نظرات گوناگون کار سنجیده و پرفایدهای را انجام میدهد.
به نظر میرسد انتقاد از نحوه واژهگزینی فرهگستان زبان فارسی عدهای از استادان و دوستداران زبان فارسی را رنجانده است و تقریبا همه را واداشته از حقانیت فرهنگستان دفاع کنند.
به گمان من، بیهوده انگاشتن کاری که فرهنگستان در این مدت کرده، درست نبوده و واژههایی که بویژه از سوی فرهنگستان اول پیشنهاد شده، در بیشتر موارد ستودنی است. اما بحث بر این است که چرا برخی از این واژهها پذیرفته شده و به راحتی متداول میشوند و برخی دیگر با مقابله و حتا تمسخر مردم روبهرو میشوند.
مسأله چندان پیچیده و غریب نیست. واژهها مسافرانی هستند که چسبیده به پدیدهای وارد زبانی دیگر میشوند. مثلا یک اروپایی اگر نخستینبار در شرق غذایی میخورد که به آن کباب میگویند، این واژه را همراه همان غذا وارد زبان و فرهنگش میکند و ما امروز آن را در فرهنگ لغات انگلیسی و دیگر زبانهای اروپایی به همان صورت کباب میبینیم. همچنین کلمات دیگری از قبیل «بازار»، «کاروان»، «پایجامه (پیژامه)».
فارسی هم نمیتواند از این قاعده مستثنا شود. زمانی که انواع وسیلهها و اختراعات راه خود را به جامعه فارسیزبان باز میکند، لاجرم نام خود را هم با خود همراه میآورد. اگر سازمانی مانند فرهنگستان بخواهد پدیدهای را نه با نام مبدأ، بلکه با عنوان انتخابی و متناسب با فرهنگ مقصد بگزیند، باید بلافاصله دست به کار شود و تا آن وسیله هنوز بین عامه مردم جا نیفتاده، واژه را پیشنهاد کند؛ وگرنه دیگر برای عوض کردنش دیر خواهد بود. نجف دریابندری در کتاب «مستطاب آشپزی» واژه بسیار زیبا و مأنوس «موجپز» را که بسیار هماهنک با فرهنگ ماست، برای «مایکروویو» پیشنهاد کرده، اما به درستی نوشته است «…گرچه بسیار دیر شده و امیدی به همهگیر شدن آن نمیرود» (نقل به مضمون)
با این نگاه میشود به بسیاری از پرسشها پاسخ داد. مثلا چرا «طیاره» شد «هواپیما»، اما «ماشین» «خودرو» نشد، چون هواپیما در آن زمان وسیلهای نبود که همگان هر روز با آن سروکار داشته باشند. این است که نامش را که گاهگاه از مراجع رسانهیی میشنیدند، پذیرفتند، اما ماشین یا اتومبیل از مدتها پیش از نامگذاری فرهنگستان مقابل چشم همه بود و نام آن چنان با خود وسیله عجین شده بود که دیگر نمیشد آن را از هم جدا کرد. اکنون یک تعمیرکار اتومبیل میگوید: «شمع پلاتینها رو براتون عوض کردم و صفحه کلاچ رو هم»، کاملا فارسی صحبت میکند و حاضر نیست آن واژهها را با هیچ لغتی عوض کند. و یا «کامپیوتر» که به عنوان دستگاهی قابل رؤیت و لمس از مدتها پیش از پیشنهاد فرهنگستان برای مردم شناخته شده بوده، دیگر هوویی به نام «رایانه» را نمیپذیرد، حتا اگر غولی رسانهیی مانند تلویزیون بخواهد آن را بهزور تحمیل کند.
این یادداشت در مجالی دیگر و زمینهای جدیتر میتواند گستره و دقت بیشتری یابد و به گوشههای تاریکتری از این مسأله پرتو افکند. امید با ادامه این بحثها انگیزه آن نیز به وجود بیاید.»
انتهای پیام
نظرات