• چهارشنبه / ۱۹ تیر ۱۳۹۲ / ۱۲:۰۸
  • دسته‌بندی: گزارش و تحلیل
  • کد خبر: 92041911992
  • خبرنگار : 71477

/تحلیل-نیویورک‌تایمز/

آیا مصر بار دیگر می‌تواند روی پای خود بایستد؟

آیا مصر بار دیگر می‌تواند روی پای خود بایستد؟

"هر کسی که سیاست‌های خاورمیانه را دنبال کرده باشد، می‌داند که این منطقه‌ای است که افراطگرایان در هر شرایطی در آن فعال هستند و میانه‌روها فقط در شرایط خاص روی کار می‌آیند و خودشان را مطرح می‌کنند."

"هر کسی که سیاست‌های خاورمیانه را دنبال کرده باشد، می‌داند که این منطقه‌ای است که افراطگرایان در هر شرایطی در آن فعال هستند و میانه‌روها فقط در شرایط خاص روی کار می‌آیند و خودشان را مطرح می‌کنند."

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، توماس فریدمن، تحلیلگر روزنامه نیویورک تایمز در تحلیلی تحت عنوان "آیا مصر می‌تواند خود را جمع و جور کرده و سر پا شود؟" می‌نویسد: « به عنوان مثال هرازچند گاهی مانند مذاکرات صلح اسلو در سال 1993 میلادی، قیام استان الانبار در سال 2006 میلادی توسط سنی‌های عراق علیه شبه نظامیان القاعده، "انقلاب سدر" سال 2005 میلادی در لبنان علیه سوریه، میانه‌روها می‌توانند روی کار آمده و خودشان را مطرح کنند و هنگامی که این مساله به وجود می‌آید، آمریکا باید برای حمایت از آنها در آنجا باشد. این مساله تنها روزنه امید برای هدایت کردن این منطقه به مسیر مثبت‌تر است؛ منطقه‌ای که در پی فرقه‌گرایی و گذشته‌ای که همیشه قصد دارد تا آینده را در خود دفن کند، به شدت مسموم شده است. من کودتای نظامی هفته اخیر در مصر را در برابر دولت تحت رهبری اخوان‌المسلمین در این تحلیل بررسی می‌کنم.

من به راحتی به این نتیجه نرسیده‌ام. خیلی بهتر می‌شد اگر محمد مرسی از حزب اخوان‌المسلمین سه سال بعد، از قدرت کناره‌گیری می‌کرد و دوره چهار ساله ریاست جمهوری خود را تکمیل کرده و کناره‌گیری می‌کرد. این مساله اخوان‌المسلمین را وادار می‌کرد تا با بی‌کفایتی و نارضایتی عمومی از این حزب مقابله کند. من امیدوار بودم ارتش مصر که منافع خود را دارد در این مساله مداخله نکند اما دیگر در مصر هیچ چیز بر وفق مراد نیست. در حقیقت حتی غذا هم دیگر در سفر مردم فقیر مصر وجود ندارد. بسیاری از مردم مصر فکر کردند، تحمل سه سال ممکن است مصر را به آستانه نابودی بکشاند. مصر ارز خارجی بسیار اندکی برای پرداخت هزینه نفت وارداتی دارد و کمبود خطوط گاز و برق در همه جای این کشور وجود دارد. کاملا واضح و مشخص بود که مرسی بر حکومت و انتصاب مناسب‌ترین اشخاص برای پست‌های دولتی تمرکز نکرده بود. او به نشاندن خود و حزبش بر سر قدرت تمرکز کرده بود؛ بنابراین مصر احتمالا تا زمان انتخابات ریاست جمهوری آتی، بدترین و دشوارترین مسائل را خواهد داشت: یک دولت تغییرناپذیر، یک اقتصاد غیرقابل حل و مصائب اجتماعی.

یک رویداد، به طور مشخص اولویت‌های اخوان‌المسلمین را نمایان می‌کند. شما نمی‌توانید این مساله را جبران کنید. در مصر بهترین راه برای به دست آوردن هر چه سریعتر ارز خارجی برای خرید مواد غذایی و سوخت، سر پا کردن صنعت توریسم است که 10 درصد اقتصاد این کشور را به خود اختصاص می‌دهد. 16 ژوئن سال جاری میلادی مرسی 17 فرماندار جدید منصوب کرد. وی در استان الاقصر، قلب صنعت توریسم مصر، عادل الخیاط، یکی از اعضای گروه شبه نظامی "جماعة الاسلامیه" را منصوب کرد که مسئول قتل عام 58 توریست در سال 1997 در استان الاقصر نیز است که به صنعت توریسم و دولت حسنی مبارک، دیکتاتور سابق مصرخدشه وارد کرد. جماعة الاسلامیه حدودا از یک دهه پیش دست از اقدامات خشونت‌آمیز خود برداشته اما هیچگاه حمله 1997 را رد نکرده است. وزیر صنعت توریسم مرسی نیز در اعتراض به این انتصاب از سمت خود استعفا داد و عادل الخیاط نیز نهایتا استعفا کرد اما این مساله نکاتی را در اختیار شما می‌گذارد که در مصر چه می‌گذرد. این کار درست مثل آن می‌ماند که شیکاگو، یکی از یاران "آل کاپون" را به ریاست صنعت توریسم خود برگزیند!

به جای آنکه مردم مصر را به خاطر تلاش بسیارشان برای تغییر مسیر پیش از عبور از پرتگاه، سرزنش و تنبیه کنیم، آمریکا باید از نفوذ و همکاری‌اش با ارتش برای دور شدن هر چه بیشتر از این بحران استفاده کند. این مساله با تاکید بر آزادی رهبران اخوان‌المسلمین از زندان و این که این حزب و رسانه‌هایش برای رقابت در انتخابات آتی پارلمانی آزادی عمل داشته باشند و همچنین اینکه حزب مذکور نیز در روند تدوین قانون اساسی حق نظر داشته باشد، آغاز می‌شود. مبارک، ارتش، اخوان‌المسلمین، لیبرال‌ها و هر کسی که بخواهد مصر را به تنهایی اداره کند، با شکست روبه‌رو می‌شود. مصر در یک چاله عمیق بسیار وحشتناک به سر می‌برد و تنها راه خلاصی مصر از این مشکل یک دولت متحد ملی است که بتواند تصمیمات دشوار اتخاذ کرده و اقدامات لازم را انجام دهد.

در واقع اصلی‌ترین سوال در مورد مصر این نیست که چه کسی این کشور را اداره می‌کند بلکه این است که چگونه فردی می‌تواند این کشور را اداره کند؟ آیا یک دموکراسی جدید شکننده می‌تواند در مقابل چنین نابسامانی و فقر شدید اقتصادی پیشرفت کند؟ من به تازگی از مصر بازگشته‌ام. مصر از هم پاشیده بود. چند هفته پیش من در کافی شاپی در قاهره نشسته بودم و با "محمود مدنی"، یکی از محققان مرکز تحقیقات کشاورزی مصر و یکی از کارشناسان خبره محیط زیست این کشور مصاحبه می‌کردم. مدنی 55 ساله گفت: حدود 40 سال پیش وقتی که در مقطع راهنمایی بودم، عادت داشتیم تا سرودی را در مورد اینکه چگونه کل جهان با 20 میلیون مصری حرف می‌زنند، بخوانیم. وقتی حسنی مبارک، دیکتاتور مخلوع در سال 1982 میلادی رئیس‌جمهور مصر شد، جمعیت کشور ما 33 یا 34 میلیون تن بود. امروز جمعیت مصر به 80 میلیون تن رسیده است.

مدنی افزود: همچنین قرارداد دائمی فروش خاک دلتای نیل با بالا آمدن آرام سطح دریا ‌به خاطر گرمای جهانی ترکیب و باعث شده تا آب شور بیشتر و بیشتری وارد دلتای نیل شود. نیل، شریان حیاتی زندگی و این دلتا، سبد نان ما است و اگر شما این خاک را ببرید، دیگر مصری باقی نمی‌ماند.

این تلاقی جمعیت، آب و هوا، بیکاری، کمبود آب و بی‌سوادی با چنین جمعیت آماده و مضطربی ممکن است مصر را لجام‌گسیخته و کار رئیس‌جمهور را غیرممکن کند. من گمان نمی‌کنم بلکه مطمئنم که مصر نمی‌تواند نه می‌تواند یک رژیم سکولار یا نظامی که اخوان‌المسلمین را منزوی می‌کند تحمل کند و نه یک رژیم تحت رهبری اخوان‌المسلمین که دیگر احزاب را گوشه‌گیر می‌کند.

دارون عاصم‌اوغلو، یکی از نویسندگان کتاب "چرا کشورها سقوط می‌کنند"، نظریه ساده‌ای دارد که نشان می‌دهد چرا کشورها هنگامی که سازمان‌ها سیاسی و اقتصادی خود را به طور جامع و کامل توسعه می‌دهند، پیشرفت و ترقی می‌کنند و هنگامی که این سازمان‌ها "انحصاری" می‌شوند و قدرت تک محوری به وجود می‌آید و فرصت تنها به دست افراد اندکی می‌افتد، سقوط می‌کنند. عاصم اوغلو می‌افزاید، مصر، با دولتی فربه یک جامعه بسته کلاسیک محسوب می‌شود. بیشترین چیزی که مصر به آن احتیاج دارد، رهبری است که بتواند احساس همبستگی و کثرت‌گرایی را با یک صداقت تلخ ترکیب کرده و به مردم بگوید که آنها سال‌های بسیاری را از دست داده و لازم است تا با تقویت آموزش، همبستگی، تحریک کارآفرینی و سرمایه‌گذاری، قدرت دادن به زنان و اصلاح ادارات پلیس و قوه قضاییه، زندگی نویی را آغاز کنند.

هنوز یک شانس وجود دارد که مصر بتواند تمامی این مشکلات را که بیشتر از این نمی‌تواند از آنها اجتناب کند، حل کرده و از مشکلات بدتری که غیرقابل حل هستند دوری کند، اما این تنها یک شانس است. کار آمریکا این است که تمامی احزاب را نسبت به یک ائتلاف متحد ملی ترغیب کند.

هیچ شانسی وجود ندارد که مرسی در حال حاضر بار دیگر بتواند دوباره زمام امور مصر را به دست بگیرد. اگر انتخابات جدید و یک قانون اساسی جدید اجرا شود و یک دولت متحد ملی از با حضور اسلام‌گرایان شکل بگیرد، در این صورت این شانس وجود دارد که مصر بتواند تمامی این مشکلات را از سر بگذارند، مشکلاتی که گریزی از آنها نیست و حتی مسائل بدتری را نیز ممکن است در پی داشته باشند. اما این تنها یک شانس است و وظیفه آمریکا ترغیب تمام احزاب به سوی یک ائتلاف متحد ملی است.»

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha