آمریکا و روسیه به عنوان بزرگترین دارندگان تسلیحات از جمله تسلیحات هستهیی در جهان موظفند در راستای کاهش زرداخانههای خود اقدام کنند. این دو کشور بارها تعهد خود را نسبت به اجرایی کردن معاهداتی که در این زمینه امضا کردهاند اعلام کردهاند، اما در بسیاری از موارد شک و تردید و بیاعتمادی این دو کشور نسبت به یکدیگر که میراث جنگ سرد است مانع تحقق این تعهدات یا پیشرفت در کاهش هرچه بیشتر تسلیحات به ویژه تسلیحات هستهیی شده است.
یکی از مسایلی که در این زمینه در اولویت قرار دارد، به کار بستن روشهای مختلف برای اعتمادسازی بین مسکو و واشنگتن است تا پس از آن روند کاهش تسلیحات هستهیی در هر دو کشور جان تازهای بگیرد.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، یکی از نتایج اجتنابناپذیر دستورکار بلندپروازانه باراک اوباما، رییسجمهور آمریکا در زمینه کنترل تسلیحاتی سیاسیشدن سیاست تسلیحات هستهیی تا جایی بود که این موضوع در حال حاضر بیشتر از هر زمان دیگری از زمان پایان جنگ سرد، به یک مسالهی متعصبانه تبدیل شده است. یکی از بحثانگیزترین مسایل مطرحشده مطلوبیت کاهش هرچه بیشتر تسلیحات است که حداقل در حال حاضر مسوولیت مشترک آمریکا و روسیه به حساب میآید، زیرا آنها همچنان اکثریت سلاحهای هستهیی جهان را در اختیار دارند.
به گزارش موسسه صلح کارنگی، دولت اوباما و نیز اکثر دموکراتها از هدف انعقاد یک معاهده جدید به منظور تسهیل کاهش هر چه بیشتر تسلیحات حمایت میکنند. برخلاف آنها، برخی جمهوریخواهان آمریکایی از جمله میت رامنی، رقیب اوباما در انتخابات ریاستجمهوری این کشور از معاهده جدید کاهش تسلیحات استراتژیک (استارت جدید) که اوباما در ماه آوریل سال 2010 امضا کرد انتقاد کردهاند. اکثر جمهوریخواهان نسبت به ارزش یک توافقنامه دیگر تردید دارند. این شک و تردید ناشی از این است که آنها یک پیمان دیگر را گامی به سمت هدف اعلام شده اوباما در زمینه عاریسازی جهان از سلاح هستهیی میدانند.
مهم نیست این اختلافات تا چه حد عمیق هستند؛ نباید اجازه داد که آنها احتمال حمایت هر دو حزب از برخی اقدامات اعتمادساز مطمئنتر و غیررسمیتر را که روسیه و آمریکا میتوانند اتخاذ کنند، تحتالشعاع قرار دهند. این اقدامات میتواند نه تنها شامل تسلیحات هستهیی، بلکه شامل سیستم دفاع موشک بالستیک و تسلیحات متعارف پیشرفته (که روسیه میترسد تعادل استراتژیک را تغییر دهند) و همچنین ارتشهای هر دو کشور را نیز شامل شود. این اقدامات اعتمادساز میتوانند به افزایش شفافسازیها کمک کنند، مسیرهایی را برای حل و فصل برخی مسائل مورد بحث باز کنند و درک مشترک جدیدی را به وجود آورند که میتواند مذاکرات درباره یک معاهده را پس از آغازشان تسهیل بخشد.
ارزش اصلی اقدامات اعتمادساز برای دولت اوباما احتمالا توانایی بالقوه آنها برای تجدید قوای فرایند ایجاد امنیت متقابل با روسیه است. مسکو کاهش بیشتر تسلیحات را که فقط یکی از بخشهای این روند است، رد کرده است، مگر این که آمریکا به نگرانیهای این کشور که بیشتر به سیستم دفاع موشکی بالستیک و تسلیحات متعارف و پیشرفته ربط دارد، پاسخ دهد. مسکو تا به امروز بارها اعلام کرده است که تلاشهای آمریکا در این زمینه، به ویژه پیشنهاد همکاری در زمینه موشکهای بالستیک دفاعی ناکافی بودهاند.
چیزی که مساله را پیچیدهتر میکند این است که اولویت واشنگتن مشمول قرار دادن ذخایر بزرگ تسلیحات هستهیی تاکتیکی روسیه در فرایند کنترل تسلیحاتی برای اولین بار است. ولی مسکو اعلام کرده است که تنها زمانی درباره این مساله صحبت میکند که آمریکا همه تسلیحات هستهیی تاکتیکیاش را از اروپا خارج کند، پیششرطی که سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) آن را غیرقابل قبول دانسته است.
اقدامات اعتمادساز میتواند روش مناسبی برای حل مشکلات خاص باشد. برای مثال، دولت بعدی آمریکا باید همچنان به متحدان اروپاییاش که نگران تسلیحات هستهیی تاکتیکی روسیه هستند، اطمینان دهد. اقدامات اعتمادساز، که ناتو از آن حمایت کرده است، یک راه تحقق این هدف است.
در این میان، ابهام موجود در زمینه تدارکات تسلیحاتی روسیه یک مشکل همیشگی برای برنامهریزان دفاعی آمریکاست و آنها قطعا از شفافیت بیشتر در این زمینه استقبال خواهند کرد. در واقع جورج دبلیو بوش، رییسجمهور پیشین آمریکا ارزش زیادی برای اقدامات اعتماد ساز قائل بود و در آغاز دوره خود و پس از آن در سال 2007 و 2008 این پیشنهاد را به روسیه داد تا این اقدامات را وسیلهای برای رفع مناقشات بر سر سیستم دفاع موشکی بالستیک قرار دهد.
تعداد زیادی اقدامات اعتمادساز ملموس و عملی وجود دارد که میتواند در کوتاهمدت به اجرا گذاشته شده و به ایجاد اعتماد بین روسیه و آمریکا کمک کنند. ابزار لازم برای ایجاد این اعتماد گسترده بوده و شامل تبادل اطلاعات، آزمایشات و مطالعات مشترک، سیاست اعلامی و افزایش گفتوگوهاست.
تبادل اطلاعات
به اشتراک گذاشتن اطلاعات درباره نیروهای تهاجمی و دفاعی دو کشور به پیشبینی احتمالات کمک کرده و به برطرف کردن سوءتفاهمات هر یک از دو طرف درباره برنامهریزیها و تدارکات طرف مقابل کمک میکند. آمریکا باید برنامههای دفاع موشکی خود را هر سال به روسیه اعلام کند. نگرانی اصلی مسکو درباره سیستم دفاع موشکی آمریکا تاثیر آن روی رابطه حمله-دفاع است، یعنی این که آیا آنها میتوانند در آینده تهدیدی واقعی برای موشکهای بالستیک استراتژیک روسیه و تعادل استراتژیک بین دو کشور باشند یا خیر. آمریکا میتواند برای کمک به مسکو در این ارزیابی هر سال برنامههای دفاع موشکی خود را به روسیه اعلام کند.
در این بیانیه سالانه تعداد هر یک از عناصر کلیدی دفاع موشکی آمریکا و حداکثر تعداد پیشبینی شده برای هر سال در 10 سال آینده نشان داده میشود. عناصر تحت پوشش این بیانیه میتوانند شامل رهگیرهای مستقر در زمین و سیلوهای پرتاب آنها، رهگیرهای موشکهای استاندارد 3، پرتابکنندههای زمینی موشکهای استاندارد 3، رادارهای ساحلی SPY، رادارهای ساحلی TPY-2/AN و کشتیهای جنگی قادر به حمل رهگیرهایSM-3 باشند.
آمریکا به عنوان بخشی از این تبادل اطلاعات میتواند به اطلاعرسانی زودهنگام درباره هر گونه تغییری در تعداد موارد برنامهریزیشده متعهد شود. به نظر میرسد از زمان تصمیمگیری برای خرید یک رهگیر SM-3 تا ورود آن به فهرست اموال آمریکا حدود دو سال طول میکشد. بنابراین واشنگتن دو سال وقت دارد تا مسکو را در جریان افزایش تعداد رهگیرهای برنامهریزی شده SM-3 قرار دهد.
روسیه و آمریکا باید در زمینه نیروهای تهاجمی نیز دست به تبادل اطلاعات بزنند.
در گزارش نهایی کمیسیون دوحزبی کنگره در زمینه موضع استراتژیک آمریکا در سال 2009 این طور بیان شده که "آمریکا و روسیه به عنوان دو کشوری که اکثریت تسلیحات هستهیی جهان و مجتمعهای بزرگ تسلیحات هستهیی را در اختیار دارند، دارای مسوولیت مشترکی برای افزایش شفافیت هستهیی و تعیین یک استاندارد بالا در مواضع خود هستند". تبادل اطلاعات درباره نیروهای تهاجمی فراتر از آن چه توسط معاهده جدید استارت اجباری شده است میتواند شک و تردیدها را کاهش دهد و زمینه را برای مذاکراتی که میتواند همه انواع کلاهکهای هستهیی از جمله کلاهکهای هستهیی تاکتیکی را محدود کند، فراهم کند.
در حالت ایدهآل، تبادل دادهها میتواند شامل اطلاعاتی درباره کلاهکهای استراتژیک نصب شده، کلاهکهای استراتژیک نصب نشده، کلاهکهای تاکتیکی و کلاهکهای بازنشسته آمریکا و روسیه باشد. البته چنین مبادلهای ممکن است خارج از یک توافقنامه رسمی کنترل تسلیحات بیش از حد بلندپروازانه و غیرممکن باشد.
یک گام اول دستیافتنیتر این است که دو کشور به طور خصوصی تبادل اطلاعات مربوط به کلاهکهای بازنشسته و برچیده شده خود را مد نظر قرار دهند. اگر آمریکا و روسیه نتوانند در زمینه تبادل اطلاعات درباره تسلیحاتی که دیگر نیازی به آنها ندارند به توافق برسند، مشکل بتوان تصور کرد که آنها روزی با تبادل اطلاعات درباره هر نوع سلاحی که در انبارهایشان فعال مانده است به توافق دست یابند. اطلاعات مفیدی که میتوانند بین دو کشور رد و بدل شوند شامل موارد زیر هستند:
1. تعداد تسلیحات تاکتیکی که برچیده شدهاند.
2. تعداد کلاهکهای هستهیی که هر سال برچیده میشوند.
3. یک تاریخچه جامع (از تولد تا مرگ) از هر یک از کلاهکهایی که بازنشسته شدهاند، از جمله اطلاعات مربوط به تاریخ ورود آنها به زرداخانه، سیستمی که روی آن نصب شدهاند و زمانی که برچیده شدند.
4. اطلاعات مربوط به مواد شکافتپذیر حاصل از برچیدن کلاهکها که بیشتر از نیاز ارتش است.
علاوه بر آن، بهتر است روسیه از آمریکا تبعیت کرده و اطلاعات عمومی و دقیقی درباره کلاهکهای هستهیی و سیستمهای پرتاب خود که توسط معاهده جدید استارت محدود میشوند، ارایه کند.
روسیه و آمریکا باید تبادل اطلاعات درباره موشکهای کروز هستهیی که از دریا پرتاب میشوند را از سر گیرند.
دولت اوباما در نظر دارد در دور بعدی مذاکرات با روسیه به دنبال توافقنامهای باشد که "هم شامل تسلیحات نصب نشده است و هم تسلیحات هستهیی غیراستراتژیک". جمهوریخواهان نیز قویا خواستار این شدهاند که هرگونه توافقی در آینده به مساله تسلیحات هستهیی تاکتیکی روسیه نیز بپردازد.
یکی از مسایل دشوارتر در مذاکرات درباره معاده اولیه استارت (و مسالهای که باید در هرگونه توافقی پیرامون تسلیحات هستهیی تاکتیکی حل شود) به موشکهای دوربرد کروز که از دریا پرتاب میشوند مربوط است. با وجود این که آمریکا در حال حاضر آخرین موشک کروز دوربرد خود را بازنشسته کرده است، نگرانیهایی وجود دارد مبنی بر این که روسیه هنوز این موشکها را در اختیار داد و برخی شواهد حاکی از این است که مسکو ممکن است یک سیستم جدید را بسازد. هرگونه توافقی در آینده نیازمند توجه به مساله این تسلیحات است.
آمریکا و شوروی توافق کرده بودند که این موشکها را از معاهده استارت حذف کنند و به جای آن اعلامیههای "سیاسی الزامآوری" را منتشر کردند که طبق آن هر دو طرف متعهد شدند بیش از 880 موشک کروز مسلح به سلاح هستهیی روی عرشه کشتیهای نیروی دریاییشان نصب نکنند و هر سال استقرار این موشکها را به مدت پنج سال به اطلاع یکدیگر برسانند. این مبادلات با انقضای معاهده استارت در سال 2009 به پایان رسید. چنین راهحلی تحت یک توافق جامع که به دنبال حسابرسی به هر یک از کلاهکهاست، امکانپذیر نخواهد بود. با این حال یک اقدام مفید و اعتمادساز ازسرگیری مبادلات دادهها تحت یک توافقی سیاسی الزامآور مشابه توافقی که در پایان معاهده استارت لغو شد، است. دو کشور میتوانند از همان متنی که به عنوان بخشی از فرایند استارت تهیه و تنظیم شد استفاده کنند، حتی اگر محدودیت 880 موشک مسلح به سلاح هستهیی بیش از حد زیاد است.
از سرگیری تبادل اطلاعات میتواند اولین گام در مجموعهی از اقدامات اعتماد ساز در رابطه با این موشکها باشد. معاهده جدید استارت شامل ضوابطی است که با برچسب زدن به موشکهای بالستیک دریایی و موشکهای بالستیک بین قارهیی ارتباط دارد. برخی اقدامات اعتمادساز دیگر میتواند به بررسی این بپردازد که این ضوابط را چگونه میتوان بسط داد تا شامل موشکهای دوربرد کروز نیز شوند. چنین اقداماتی به هر گونه توافقنامهای که تسلیحات هستهیی تاکتیکی روسیه را محدود میکند، کمک خواهد کرد.
آزمایشات و مطالعات مشترک
آکادمیهای ملی روسیه و آمریکا باید یک تحقیق مشترک درباره این که آیا موشکهای کروز متعارف تهدیدی واقعی برای سیلوها به حساب میآیند یا خیر، انجام دهند. تحلیلگران و مقامات روسی بارها نگرانی خود را درباره خطرات احتمالی موشکهای کروز "متعارف" آمریکا برای نیروهای هستهیی روسیه، به ویژه موشکهای بالستیک بین قارهیی که در سیلوها نگهداری میشوند، ابراز کردهاند. تحلیلگران و مقامات آمریکایی معتقدند که این نگرانیها اغراقآمیز است. با این حال به نظر میرسد این اظهرات تاثیر زیادی در بالا بردن اعتماد به نفس روسیه نسبت به بقای نیروهای هستهیی خود نداشته است. نیروهای آمریکایی برای انجام بسیاری از عملیاتهای متعارف خود به موشکهای کروز تکیه میکنند. بنابراین به نفع آمریکاست که نگرانیهای روسیه را برطرف کرده و تلاش کند مانع پافشاری روسیه برای مشمول قرار دادن موشکهای کروز متعارف در هرگونه توافقنامه کنترل تسلیحات هستهیی در آینده شود.
برای این که یک درک مشترک در این زمینه حاصل شود، آکادمی ملی علوم آمریکا و آکادمی علوم روسیه باید یک تحقیق مشترک را درباره این که آیا موشکهای کروز متعارف حقیقتا تهدیدی واقعی برای سیلوهای روسیه به حساب میآیند یا خیر، انجام دهد. این کار میتواند بسیار ساده باشد، زیرا هر یک از دو طرف از طریق سالها بازرسی کنترل تسلیحاتی اطلاعات قابل توجهی درباره سولههای طرف دیگر به دست آورده است. البته لازم است که این تحقیق طوری طراحی شود که الزامات اختصاصی و امنیتی هر دو کشور را برآورده کند.
حتی اگر یک تحقیق مشترک نتواند به طور قطعی اختلافات را حل و فصل کند، ممکن است بتواند به توسعه آزمایشات مشترکی منجر شود که حل و فصل این اختلاف نتیجه نهایی آن خواهد بود؛ آزمایشاتی مانند انفجار یک سلاح منفجره متعارف در فاصله مناسبی از یک سیلوی خالی که قرار بود به دنبال معاهده جدید استارت برچیده شود. البته تمهیداتی باید اتخاذ شود تا هیچگونه اطلاعات محرمانهای در بازرسی پس از انفجار (یا در هر مرحله دیگری) لو نرود. در هر صورت آزمایش مشترک راستیآزمایی سال 1988 که در آن آمریکا و شوروی اندازهگیریهای حضوری انجام دادند تا بازده آزمایشات هستهیی یکدیگر را بررسی کنند نشان میدهد که توافق در زمینه چنین اقدامی کاملا امکانپذیر است.
روسیه و آمریکا باید آزمایشات مشترکی برای راستیآزمایی سطح کلاهکها انجام دهند. در اواخر دهه 80 میلادی، در یکی از بنبستهای فرایند کنترل تسلیحاتی که شباهتهایی با بنبست امروزی داشت، روسیه و آمریکا دو آزمایش راستیآزمایی انجام دادند. این آزمایشات به دو طرف اجازه داد که به مذاکرات ادامه دهند و دادههای مفیدی برای مذاکرات بعدی در اختیارشان قرار داد. به همین دلیل نمونه ارزشمندی برای وضعیت فعلی به حساب میآیند.
در سال 1988، آمریکا و شوروی آزمایش مشترک راستیآزمایی را انجام دادند و دانشمندان یک کشور بازده حاصل از آزمایش هستهیی کشور دیگر را اندازهگیری کردند. نتایج این فرایند اجازه داد که بازده حاصل از آزمایشات هستهیی دقیقتر محاسبه شود و به همین دلیل نگرانیهای آمریکا درباره همکاری نکردن شوروی را کاهش دهد و اجازه دهد آمریکا "معاهده منع آزمایش آستانه" را در سال 1990 تصویب کند.
در ماه ژوئن سال 1989 نیز آمریکا مجموعهای از آزمایشات راستیآزمایی و استواری را برای هر دو کشور به شوروی داد. این آزمایشات شامل بازدید از تونلهای زیردریاییها که نگرانیهای آمریکا درباره این سازهها را برطرف میکرد و همچنین بازدیدهای دوجانبه برای شمارش کلاهکهای هستهیی سوار بر موشکها را داد، آزمایشاتی که در نهایت منجر به شکلگیری فرایندهای ذکرشده در معاهده استارت شدند. این اقدامات بسیار مفید بودند، زیرا باعث میشدند که گفتوگو و مذاکره بین شوروی و آمریکا در طول بررسیهای داخلی سیاست کنترل تسلیحاتی آمریکا ادامه پیدا کند.
امروزه روسیه و آمریکا باید یک یا چند آزمایش راستیآزمایی فنی انجام دهند تا ایدههایی را که هر یک از دو کشور به طور غیررسمی مطرح کرده است، آزمایش کنند. هر یک از دو طرف میتواند با استفاده از هرگونه تمهیدات امنیتی که مایل است، از مخازن انبارها (شاید با استفاده از کلاهک های مجازی) بازرسی به عمل آورد و به این ترتیب به طرف مقابل اجازه دهد که بفهمد در صورت آغاز مذاکرات چه مسایلی ممکن است مطرح شود. به موازات این اقدام، هر دو طرف میتوانند بازرسیهای متقابلی را انجام دهند تا تایید کنند که برخی مخازن انبار عملیاتی خالی هستند.
یک مکان منطقی برای این که آمریکا بازرسی از یک مخزن انبار خالی را میزبانی کند، یکی از تاسیسات آمریکایی در آلمان است (احتمال مخالفت آلمان با این کار بسیار کم است). آمریکا میتواند برای شمارش تعداد واقعی کلاهکها پیشنهاد بازرسی از یک پایگاه عملیاتی نیروی هوایی آمریکا یا یکی از خلیجهای مجتمع انبار زیرزمینی مهمات کرتلند در نیومکزیکو را بدهد.
سیاست اعلامی
بیانیههایی درباره این که سیستمهای استراتژیک در کجا مستقر میشوند و چگونه مورد استفاده قرار میگیرند میتواند نگرانیهای روسیه را به ویژه درباره تسلیحات متعارف پیشرفته برطرف کند. روسیه و آمریکا باید در زمینه اعمال محدودیتهای اساسی معاده جدید استارت و تبادل داده در زمینه بمبافکنهای سنگین که دیگر تحت پوشش این معاهده قرار ندارند، به توافق برسند.
روسیه به طور فزایندهای نگران پتانسیل مقابلهی تسلیحات متعارف آمریکا از جمله بمبافکن سنگین B-1B است. این سیستم که به طور مداوم به روز شده است، به یک سکوی بسیار توانا تبدیل شده است که به زودی موشکهای کروز دوربرد هوایی را حمل خواهد کرد و بارها در عملیاتهای نظامی یک دهه گذشته استفاده شده است. وزارت دفاع آمریکا در نظر دارد عملیاتهای بمبافکنها را روی منطقه آسیا-اقیانوسیه متمرکز کرده و آنها را به موشکهای ضد کشتی دوربرد مجهز کند، برنامههایی که باعث ایجاد نگرانیهای جدی در روسیه شده است.
توافقنامههای دوجانبه کنترل تسلیحاتی به طور تلویحی نگرانیهای روسیه درباره تسلیحات مقابلهای متعارف را مد نظر قرار دادهاند. در واقع زمانی که معاهده استارت اولینبار اجرایی شد، بمبافکنهای B-1B را پوشش داد. با این حال، این معاهده طوری تنظیم شده بود که برخی تسلیحات استراتژیک متعارف از جمله B-1B بعد از این که طوری تغییر یافتند که تنها تسلیحات متعارف را حمل کنند، از مفاد و ضوابط آن مستثنی قرار گیرند. آمریکا در حال حاضر از این پروسه در زمینه بمبافکنهای سنگین B-1B استفاده کرده است. از آن جا که نصب و استقرار آنها دیگر محدود نیست، این هواپیماها میتوانند در هر نقطهای خارج از قلمرو ملی آمریکا قرار گیرند.
آمریکا علاوه بر آن موظف نیست روسیه را در جریان حرکات آنها قرار دهد. آمریکا و روسیه میتوانند با یکدیگر همکاری کنند تا با تعهدات متقابل یکجانبه و اعمال اقدامات خاص اعتمادساز موجود در معاهده جدید استارت در زمینه تسلیحات استراتژیک متعارف در هنگام اجرای معاهده، از نگرانیهای موجود بکاهند. برای مثال، دو طرف میتوانند توافق کنند که بمبافکنهای B-1B (و هر نوع دیگری که مجبور به پاسخگویی برای آن نیستند) در خارج از قلمرو ملی خود قرار ندهند. این محدودیت در حال حاضر درباره بمب افکنهایی مثل بمبافکن B-52H که هنوز تحت پوشش این معاهده قرار دارد صدق میکند و مانع این نمیشود که در هنگام عملیاتها آنها را موقتا در خارج از قلمرو ملی قرار ندهند. دو طرف علاوه بر آن میتوانند یکدیگر را در جریان حرکات بمبافکنهای سنگینی که طبق معاهده برای آن پاسخگو نیستند قرار دهند، با وجود این که معاهده جدید استارت آنها را ملزم به انجام چنین کاری نمیکند.
آمریکا باید متعهد شود که با نیروهای متعارف خود روسیه یا چین را هدف قرار نخواهد داد. روسیه و چین به طور فزایندهای نیروهای هستهیی خود را مورد تهدید قابلیتهای تهاجمی متعارف آمریکا که همیشه در حال بهبود است، میبینند. چین به ویژه نسبت به تاثیر احتمالی برنامه حمله سریع و متعارف جهانی (CPGS) بر روی زرادخانه کوچک هستهییاش بسیار حساس است (CPGS برنامهای برای توسعه تسلیحات دوربرد متعارف است که قابلیت رسیدن "سریع" به اهداف خود را دارند). آن چه به نگرانیهای مسکو و پکن دامن زده است، بحث و مناظرات داخلی آمریکا درباره نصب احتمالی تسلیحات پیشرفته متعارف علیه نیروهای هستهیی آنهاست، چیزی که بیمیلی آنها برای شرکت در اقدامات کنترل تسلیحاتی بیشتر را افزایش میدهد.
آمریکا برای ایجاد اعتماد نسبت به نیات خود باید به عنوان بخشی از سیاست اعلامیاش از به کارگیری سلاحهای متعارف خود علیه نیروهای هستهیی روسیه و چین اجتناب کند. این تعهد میتواند به طور رسمی و به صراحت از طریق سخنرانیهای مقامات یا در اسناد سیاستهای هستهیی ذکر شود. این امر علاوه بر آن باید در ملاقاتهای خصوصی مقامات عالیتبه با روسیه و چین، به مسکو و پکن خاطرنشان شود.
اتخاذ این سیاست اعلامی به برطرف کردن سوءتفاهمات و سوءتعبیرات روسیه و چین کمک میکند و تعهد فعلی آمریکا به این که CPGSثبات استراتژیک هر دو کشور را تضعیف نخواهد کرد، را تضمین میکند. چنین سیاستی هیچگونه محدودیتی برای تحقیق و توسعه فعلی یا آینده CPGS ایجاد نخواهد کرد. پس از تصویب این سیاست، آمریکا باید روسیه و چین را به اتخاذ تعهدات مشابهی در قبال آمریکا تشویق کند.
پکن و مسکو میتوانند این اطمینان را حاصل کنند که آمریکا در نظر دارد به سیاست اعلامی خود عمل کند. این سه کشور علاوه بر آن میتوانند تبادل متقابل اطلاعات را آغاز کنند تا هر کدام بتوانند تشخیص دهند که کدام پایگاههای نظامی هستهیی از هدفگیری متعارف مستثنی قرار میگیرند. این تبادل اطلاعات فرصتی برای برجسته کردن ارتباط ذاتی بین به اشتراکگذاری اطلاعات و حفظ ثبات استراتژیک است و در نتیجه شفافیت هرچه بیشتر چین و روسیه را در مواضع استراتژیکشان به دنبال خواهد داشت.
افزایش گفتگوهای استراتژیک
افزایش گفتگوهای استراتژیک به ویژه بین ارتش دو کشور میتواند به برطرف کردن سوءتفاهمات کمک کرده و از تشدید تنشها از طریق ایجاد سوءتفاهمات در زمان بحران جلوگیری کند. آمریکا و روسیه باید تبادلات نظامی- نظامی هستهیی را از سر بگیرند. در طول جنگ سرد، افسران نظامی آمریکا و شوروی مکانیزمهایی را برای تبادل اطلاعات درباره تاسیسات هستهیی و دکترینهای عملیاتی خود رد و بدل کردند. در حالی که توجهات سیاسی به اجلاسها و مذاکرات کنترل تسلیحاتی معطوف بود، ارتباطات نظامی که از کانالهای پشتی صورت میگرفت نقش مهمی در ایجاد اعتماد و اجتناب از تشدید تنشها ایفا میکرد.
پس از جنگ سرد، تهدید تبادل هستهیی استراتژیک جای خود را به ضرورت فوریتر جلوگیری از به خطر افتادن داراییهای هستهیی ناامن داد و دوره جدیدی از همکاریهای دو جانبه بین دوکشور آغاز شد. در حال حاضر هیچ کانال مشخصی برای تبادل اطلاعات درباره عملیاتهای نظامی وجود ندارد؛ حتی مراکز کاهش خطرات هستهیی نیز به طور فزاینده به چالشهای دیگری مانند فضای مجازی روی آوردهاند.
از سرگیری روابط هستهیی نظامی- نظامی میتواند امنیت متقابل را به روشهای مختلف افزایش دهد. آمریکا و روسیه از فرضیات و روشهایی که واکنش طرف مقابل را در یک بحران هستهیی به دنبال دارد، آگاه نیستند. مبادلات بین ارتشهای دو کشور میتواند به بررسی چگونگی واکنش هر یک از دو طرف به هشدار حمله بپردازد و احتمال سوءتفاهم در یک بحران یا حتی تشدید ناخواسته تنشها را کاهش دهد. بهبود درک متقابل علاوه بر آن میتواند همکاری در زمینه مدیریت بحران هستهیی جهانی را افزایش دهد.
بیاعتمادی روزافزون بین ارتش آمریکا و روسیه مانع پیشرفت همکاریها در زمینه دفاع موشکی و چشم انداز کاهش تسلیحات هستهیی در آینده میشود. دو طرف فاقد یک درک مشترک درباره این که دفاع چه تاثیری روی ثبات استراتژیک دو کشور خواهد داشت دارند و این باعث میشود مسکو شک و تردید عمیقی درباره برنامههای ناتو و نیات آمریکا داشته باشد. هنگامی که آمریکا کشتی گشتی یو اس اس مونتری را به دریای سیاه فرستاد، ارتش روسیه آن را اقدامی تحریکآمیز تلقی کرد. مبادلات نظامی- نظامی میتواند راهی را برای برطرف کردن سوءتفاهمات و توسعه درک هرچه بهتر از تاثیرات دفاع موشکی در افزایش ثبات حاصل کند.
انتهای پیام
نظرات