9 سال از ارتقای سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به جایگاه معاونت رییسجمهور گذشت، 6 رییس آمدند و هنوز صیانت و حفاظت از میراث فرهنگی، فرابخشی عمل کردن گردشگری و خارج کردن صنایع دستی از انزوا، مهمترین چالشهای این حوزه هستند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری دیماه 1382 با رأی نمایندگان مجلس شورای اسلامی و با ادغام دو سازمان میراث فرهنگی و ایرانگردی و جهانگردی وقت، تشکیل شد و تحت نظارت ریاست جمهوری قرار گرفت تا به این ترتیب با ارتقای جایگاه آن، ضمن صیانت و حفاظت از میراث فرهنگی کشور در یک سیستم منسجم و قدرتمند، اوضاع گردشگری نیز که تا آن زمان در بسیاری از محافل، نگاه بدبینانه نسبت به گردشگران خارجی رایج بود و سفر برای خانوادهی ایرانی حکم کالای لوکس را داشت، سامان داده شود.
در این 9 سال، پنج رییس با حکم 2 رییسجمهور بر صندلی این سازمان تکیه و هریک حکایتی را برای این سازمان رقم زدند، وعدهها دادند و عاقبت هم یا با حکم عزل یا استعفا، این سازمان را ترک کردند. عدهای پس از ترک سازمان میراث فرهنگی با حکم رییس دولت، در جایگاه دیگر فعال شدند و برخی هم سر از نامعلومآباد درآوردند.
به هر رو، قرار بر این بود تا سازمانی که به حد معاونت ریاست جمهوری ارتقا پیدا میکند، بتواند درمانی برای دردهایش باشد؛ ولی نگاهی به تاریخچهی این سازمان نشان میدهد که سازمان میراث فرهنگی و گردشگری جز در مقاطعی و مواردی، درنهایت در هزارتوی قوانین گرفتار مانده و نتوانسته دیگر سازمانها را در صیانت و حفاظت از میراث فرهنگی، چندان همراه خود و فرابخشی بودن گردشگری را توجیه کند.
در چنین شرایطی نیز گاه و بیگاه نمایندگان مجلس که عملکرد روسای این سازمان همیشه برایشان مورد توجه بوده است، طرحهایی را به بحث گذاشتهاند تا شاید این سازمان را بتوانند از زیر نظر رییسجمهور خارج کنند و خود در عملکرد آن نظارت داشته باشند. یکبار طرح تحقیق و تفحص را به میان کشیدند، بار دیگر هم ادغام با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را مطرح کردند و هر بار هم درنهایت کوتاه آمدهاند و توجه به میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری را تا نوبتی و شرایطی دیگر رها کردهاند.
سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در طول عمرش، پیش از این، پنج رییس داشته که هریک، طرح و وعدهای دادهاند که عمر بسیاری از آنها به اندازهی عمر مدیریتشان بود و توسط مدیر بعدی تداوم نیافته است. حالا نوبت رییس ششم است که اتفاقا خودش مبدع و طراح بسیاری از طرحها بوده و باید دید ششمین رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری که از سیاستها و چالشهای این سازمان هم دور نبوده، چه کارهایی را به سرانجام میتواند برساند.
مرعشی، مردی در راهروها
حسین مرعشی، نخستین رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری پس از تشکیل آن بود که با آغاز به کار دولت بعد، برکنار شد. عمر ریاست او در این سازمان کمتر از یک سال بود.
معروف است که مرعشی مردی پرونده به دست بود که در راهروهای مجلس با نمایندگان رایزنی میکرد تا برای این سازمان نوپا بودجه بگیرد و چون خود پیشتر نمایندهی مجلس بود میدانست چطور آنها را مجاب کند. هرچند در سالهای نخست، بودجهی این سازمان با تحول روبهرو شد، ولی برای نمایندگان در آن سالها، افزایش بودجهی سازمانی که عموما فرهنگی میدانستندش چندان توجیهپذیر نبود، برای همین در سال 1384 تلاش کردند این بودجه را کاهش دهند.
در زمان مرعشی، سند چشمانداز 20 سالهی صنعت گردشگری تنظیم شد که براساس آن قرار بود تا سال 1404 جمعیت گردشگران ورودی به کشور به 20میلیون نفر برسد. البته همان زمان نقدهای بسیاری بر این سند و شکل تنظیم آن وارد شد. همان سالها در برنامهی چهارم توسعه هم، بخشی را برای میراث فرهنگی و گردشگری اضافه کردند. چیزی که اکنون در برنامهی پنجم توسعه حضور ندارد.
همچنین نقدهای زیادی از سوی بخش میراث فرهنگی نسبت به دورهی مدیریت مرعشی در سازمان مطرح شد و منتقدان میگفتند پس از پشت سر گذاشتن دوران رضایتبخش ریاست سیدمحمد بهشتی، میراث فرهنگی در دورهی بهنسبت کوتاه مرعشی به رکود رسید.
رحیممشایی، ایدئولوژیست
حضور اسفندیار رحیممشایی، از همراهان رییسجمهور در مسئولیت پیشین، که با حکم او به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری آمد، از مقطعی به بعد با غلبه مباحث جناحهای سیاسی، روزهایی متفاوتی را برای این سازمان رقم زد، طوری که خبرنگاران برای پوشش سخنرانیهای طولانی او، آرام و قرار نداشتند.
در زمان ریاست رحیممشایی بر سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، طرحهای گردشگری قوت گرفتند و از دیگر سو، بحث جنجالی آبگیری وزارت نیرو بر سد سیوند و زیر آب رفتن بیش از 100 محوطهی تاریخی تنگهی بلاغی هم در آن دوره در رسانهها برجسته شد که با واکنشهای زیادی از سوی دستاندرکاران و دوستداران میراث فرهنگی همراه شد. عبور مترو اصفهان از زیر خیابان چهارباغ عباسی توسط شهرداری اصفهان نیز از دیگر چالشهای سازمان در آن دوره بود.
رحیممشایی روی استفاده از ظرفیتهای میراث فرهنگی برای توسعهی گردشگری تأکید زیادی داشت. به همین دلیل، موضوع واگذاری محوطهها و آثار تاریخی به بخش خصوصی برای بهرهبرداری حوزهی گردشگری را مطرح و بر اجرایی شدن آن تأکید کرد؛ موضوعی که در دورههای پیشین سازمان نیز در قالب طرح موسوم به پردیسان، مطرح و در مواردی اجرایی هم شده بود و البته منتقدان سرسختی هم داشت.
برخی طرح ایجاد مجتمعهای بین راهی و سرویسهای بهداشتی در خدمت گردشگران را یکی از قدمهای موثر دورهی ریاست رحیممشایی بر سازمان میراث فرهنگی و گردشگری نام میبرند که این روزها نیز جسته و گریخته از دوباره به جریان افتادن این طرح خبرهایی شنیده میشود. رحیممشایی برنامه داشت که در هر 25 کیلومتر از جادههای کشور، یک مجتمع بین راهی مجهز به خدمات اولیه را بسازد و به این موضوع بهعنوان مهمترین دغدغهی زیرساختی حوزه گردشگری اعتقاد داشت.
اسفندیار رحیممشایی تیرماه 1388 با حکم جدیدی ازسوی رییسجمهور، سازمان را که بخش صنایع دستی هم به آن اضافه شده بود، ترک کرد و بهطور کلی، تمام مسئولیتهای سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به حمید بقایی - قائم مقام او - سپرده شد.
حمید بقایی، مرد سایه
میگفتند در دورهی رحیممشایی هم بیشتر کارهای اجرایی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری را او اداره میکرد. حمید بقایی تقریبا به مدت دو سال سکاندار این سازمان بود و در این مدت، اتفاقهای زیادی رخ داد؛ از آمدن منشور کوروش به ایران و ثبت چند اثر تاریخی و معنوی در سازمانهای بینالمللی گرفته تا انتقال معاونتهای سازمان و کارمندان آنها به شهرهای دیگر.
در زمان او، کلنجار با رسانهها به شکل مشهودی افزایش یافت. وضعیت میراث فرهنگی در این دوره چندان تغییری نیافت اما طرح واگذاری بناهای تاریخی به بخش خصوصی بهطور جدی دنبال شد. نصب بزرگترین پرچم از جنس نانو که ساخت آلمان بود در ساختمان ارگ آزادی از دیگر رویدادهای زمان بقایی بود.
اتفاقهای دورهی مدیریت بقایی بسیار زیاد است: سفر به مصر و مذاکره برای برقراری خط مستقیم هوایی بین دو کشور و تبادل گردشگر، اعلام ایجاد مرکز خرید و فروش آثار عتیقه در جزیرهی کیش، تبدیل عمارتهای قدیمی مانند مسعودیه به هتلی هفت ستاره که البته هنوز انجام نشده است، آوردن منشور کوروش از موزهی بریتانیا به ایران و نمایش چندماههی آن، ادامه یافتن جریان مترو اصفهان، قطع کردن همکاری با موزهی لوور فرانسه، ثبت جهانی نوروز و آثار دیگری مانند بقعهی شیخ صفی، بازار تبریز و نقالی، برپایی نمایشگاههای «شکوه ایرانی» در سایر موزههای جهان که گفته میشد به ازای آن از موزههای میزبان درآمدزایی میشد، درگرفتن بحثهای جنجالی دربارهی حریم محوطههای تاریخی مانند شوش و ...
او در آخرین روزهای مدیریتش در این سازمان در حالی که حکم معاونت اجرایی رییسجمهور را گرفته بود و همزمان سرپرست دبیرخانهی شواری عالی مناطق آزاد بود، کانون جهانگردی و اتومبیلرانی را به نهاد ریاست جهوری منتقل کرد، اما از مدتی بعد، این کانون مجددا زیر نظر سازمان میراث فرهنگی و گردشگری فعالیتش را ادامه داد.
در آخرین نشست خبری بقایی بهعنوان رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، او گفت: ما فقط حریف شهرداری تهران نشدیم و از اینکه نتوانستیم کاری در زمینه بازار تهران انجام دهیم، از مردم عذرخواهی میکنم.
احمدزاده، کوتاهِ کوتاه
روحالله احمدزاده استاندار پیشین فارس، در اردیبهشت 1390 بهعنوان جوانترین مدیر به این سازمان آمد و تقریبا هشتماه بعد هم با نوشتن یک استعفانامه، سازمان را ترک کرد. در خبرها آمده بود که او با حمید بقایی که همچنان در این سازمان نقش تعیینکننده داشت، اختلاف پیدا کرد و نتوانست به کارش ادامه دهد، البته این ادعا ثابت نشد.
روزهای مدیریت احمدزاده کاملا در سکوت گذشت و او حتا در یک نشست خبری هم حضور نیافت. این در حالی بود که احمدزاده خود سابقهی فعالیت رسانهیی دارد، اما در مواجهه با خبرنگاران پاسخ تمام پرسشها را به «بعد» موکول میکرد.
افتتاح موزهی نابینایان در سعدآباد نخستین حرکت احمدزاده بود که در دورهی رییس بعد، این موزه منحل شد. شاید بازگرداندن تعدادی از اشیای قاچاقشده از جیرفت، مهمترین اتفاق زمان احمدزاده باشد.
موسوی، همیشه غایب
سیدحسن موسوی زمستان سال پیش آمد و چند روز پیش هم با حکم احمدینژاد با گرفتن سمت ریاست دفتر رییسجمهور، رسما به کار خود در این سازمان خاتمه داد.
او را تقریبا میتوان از جمله روسای بیحاشیهی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری دانست. البته موسوی در حالی این سازمان را ترک کرد که بودجهی عمرانی میراث فرهنگی و گردشگری مانند دیگر بخشهای کشور، حدود 30 درصد کاهش یافته است.
موسوی را تقریبا میتوان رییس غایب دانست، چراکه در بیشتر برنامههای این سازمان با وجود آنکه در دعوتنامهها حضورش اعلام میشد، ولی در جلسهها شرکت نمیکرد. این غیبتها در طول هفتهی گردشگری نمود پررنگی داشت.
مهمترین اتفاقی که در طول مدیریت موسوی در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری رخ داد، بازگشت معاونتهای انتقال یافته میراث فرهنگی از شیراز و صنایع دستی از اصفهان بود. همچنین او ساختمان ارگ آزادی را با بازگرداندن آثار موزههای نقاشی پشت شیشه و هنرهای ملی به جای قبلی، دوباره به حالت پیشین برگرداند و اکنون معاونتهای سازمان در ارگ آزادی مستقرند.
او مرد 5 / 7 میلیون نفری هم از طرف خبرنگاران لقب گرفت، چراکه در اولین اظهار نظرش در مسند ریاست این سازمان اعلام کرد که تا پایان سال 1391 میخواهد این تعداد گردشگر خارجی به ایران بیاورد. او حتا قول داد تا پایان سال، صنایع دستی که همیشه در این سازمان مهجور بوده است، رشد 300 درصدی داشته باشد. البته هنوز آماری از تعداد گردشگران خارجی منتشر نشده و از سوی دیگر، در معاونت صنایع دستی قدمهایی برای احیای این حوزه برداشته شده است.
لغو روادید ایران با 60 کشور هم از جمله اظهارات قابل توجه موسوی بود که برای اجرای آن هم تلاش زیادی کرد و حتا قبل از رفتن به نیویورک به همراه رییسجمهور برای شرکت در مجمع سالانهی سازمان ملل، قول داد که با سران برخی کشورها در این زمینه صحبت کند.
او همچنین به دنبال راهاندازی شبکهی گردشگری بود و در اینباره رایزنیهایی هم داشت، هرچند این طرح هنوز به نتیجه نرسیده، اما گویا قول راهاندازی آن گرفته شده است.
طرح گردشگری شدن جزیرهی ابوموسی هم اتفاق دیگری بود که در زمان ریاست موسوی رخ داد.
دورهی مدیریتی موسوی با گران شدن نرخ ارز، حذف و سپس محدودیت ارز مسافرتی و همچنین افزایش نرخ بلیت هواپیما نیز همراه بود.
ملکزاده، یک بازگشت
محمدشریف ملکزاده، شخصیت مورد توجه رسانهها در چند سال اخیر که در زمان مسوولیتش به عنوان معاون گردشگری دوره ریاست رحیممشایی نیز برای انجام هر کاری به تبلیغات گسترده اعتقاد داشت، تابستان 88 این سازمان را برای تصدی مسؤولیتی دیگر ترک گفته بود و حالا با حکم رییس جمهور بار دیگر به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و اینبار بهعنوان رییس برمیگردد.
ملکزاده وقتی معاون گردشگری بود، طرحهای زیادی داشت که بعضا برای هر یک همایشها و گردهمآییهای مفصلی هم برگزار شد. طرحهای او مثل تعریف هزار و یک مسیر گردشگری، سفر کارت، امضای تفاهمنامه با فدراسیونهای ورزشی برای توسعهی گردشگری ورزشی، پلیس گردشگری، ویزای الکترونیکی، سفرهای ارزان قیمت و جذب شخصیتهای بازیگر برای تبلیغ گردشگری ایران، باعث شده بخش گردشگری از آمدن او خوشحال باشد، چرا که میدانند ملکزاده بیکار نمینشیند و اگر طرحی از هزاران طرح مانده و متوقف شده در این سازمان را به نتیجه نرساند، دست کم حرفش را پیش میکشد و این سازمان را از حالت سکون و سکوت خارج میکند.
اما فعلا دربارهی میراث فرهنگی که اکنون با مسائلی چون خروج بناهای تاریخی از فهرست میراث ملی و نبود اعتبار کافی برای سایتهای تاریخی دست به گریبان است و به اذعان کارشناسان، تنها در بحث ثبت جهانی آثار فعالیتها انجام میشود، هنوز نمیتوان اظهار نظری کرد و باید منتظر نخستین اظهارات ریاست جدید سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ماند.
انتهای پیام
نظرات