رونمایی از رمان «سه کاهن» مجید قیصری با حاشیههایی همراه بود؛ از جمله لعنتی که علی موسوی گرمارودی نثار صادق هدایت کرد.
سلیمانی: رمان را یکنفس خواندم
به گزارش خبرنگار ادبیات و نشر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، بلقیس سلیمانی در نشست رونمایی رمان جدید مجید قیصری که در سرای داستان بنیاد ادبیات داستانی برگزار شد، گفت: درباره اینکه آیا ما ادبیات یا رمان دینی داریم، دو نظرگاه وجود دارد؛ بسیاری بر این اعتقادند که ما رمان دینی نداریم. آنها معتقدند ادبیات ایران به کلی تحت تأثیر قرآن و سنت است. اما چون رمان یک تولید بیانی جدید و متناسب با دوران مدرنیسم و عبور از دین است، رمان دینی نداریم.
این داستاننویس ادامه داد: بسیاری معتقدند بعضی ابزارهای بیانی با ذات دین همخوانی ندارند. آنها درباره رسانه هم معتقدند چون رسانه ذاتش تفنن و سرگرمی است، با ذات دین که بر ایمان و تعبد استوار است، تباین دارد.
سلیمانی افزود: درباره رمان هم میگویند رمان فرآورده و محصول شرایط جدید انسان غربی، زندگی صنعتی غربی و فرزند نسبیت است، بنابراین این گونه بیانی اصولا نمیتواند هیچ خویشاوندی با دین داشته باشد. علتش این است که خردی که در رمان بیان میشود، یک خرد قیاسی، تکثرگرا و نسبیتگراست. این خرد با حقیقت و یقینی که قابلیت دستیابی به آن از طریق فرضهای دینی وجود دارد، مغایر است.
او همچنین درباره این دیدگاه اضافه کرد: همانطور که هگل درباره نمایشنامه «آنتیگونه» گفت: آنتیگونه برحق است، شخصیتهای مخالفش هم برحق هستند. بسیاری دیگر بعد از او این سخن را تکرار کردند که شخصیتهای داستانی حق و باطل ندارند؛ فقط در جایگاهی که قرار دارند خواننده باید بتواند با آنها ارتباط برقرار و آنها را درک کند.
سلیمانی گفت: اینطور نیست که در رمان «آنا کارنینا» یا «آنا» بر حق باشد یا «برونسکی»، یا در «برادران کارامازوف»، «ایوان» که یک شخصیت دینی است، بر حق باشد.
او افزود: این بحث را بیش از همه میلان کوندرا در «هنر رمان» مطرح کرده است. در این اثر وقتی کوندرا از ذات رمان سخن میگوید و رمان را کاوش هستی انسانی میگیرد، بر این تأکید میکند که رمان عرصه نسبیت است و در آن خرد قیاسی و تکثرگرا جولان میدهد.
او در تشریح دیدگاه مقابل گفت: در نقطه مقابل کسانی میگویند که میتوانیم رمان دینی هم داشته باشیم. نخستینبار افلاطون در اینباره گفته است هرجا خیر، نیکی و حقیقت باشد، زیبایی هم هست و از آنجا که در رمان دینی امر معنوی کانون است، پس رمان خود به خود تکنیک زیباییشناسی را هم با خودش میآورد.
این نویسنده همچنین اظهار کرد: اگر رمانهای دینی فاقد اصول زیباییشناسی هستند، به این دلیل است که با هدف اخلاقی و آموزشی نوشته شدهاند و حتا فنون زیباییشناسی هم در خدمت این است.
او ادامه داد: مخالفان رمان دینی میگویند، رمان قرار است سؤال کند و پاسخ ندهد، به همین دلیل از ادبیات متعهد دوری میکنند و اگر تعهدی برای ادبیات قائل باشند، تعهد به فنون و ژانر ادبی است.
سلیمانی عنوان کرد: بعضی میگویند آثار دینی به دلیل تعلیمی بودن، شعاری، سطحی و کلیشهیی هستند و توانایی راه یافتن به آثار جاوید تاریخ ادبیات را ندارند. اما تاریخ ادبیات داستانی در خود غرب هم از ادبیات دینی سرشار است. حتا کسانی که نوبل بردهاند هم کاملا با ادبیات دینی سر وفاق داشتهاند. به عنوان نمونه «یوسف در آیینه تاریخ» که توماس مان آن را براساس داستان حضرت یوسف (ع) در کتابهای مقدس نوشته، یک نمونه از ادبیات دینی است که در آن شخصیت حضرت یوسف امروزی شده است.
او در ادامه اظهار کرد: همه مخالفتهایی که در غرب شده، باعث نشده است که این گونه بیانی در خدمت دین درنیاید. مخصوصا آثاری که به شیوههای تمثیلی و سمبولیک نوشته شدهاند، بیش از هرچیزی بار دینی و معنوی دارند.
سلیمانی گفت: امروز در جهان غرب کتابهایی که نگاه دینی و معنوی دارند، پرفروش هستند. در جامعه ما نمونه عینیاش استقبال از آثار پائولو کوئلیو است. داستان «کیمیاگر» برداشتی از داستانی در «مثنوی» بود که پیش از آن در «هزار و یک شب» و «عجایب المخلوقات» هم آمده است.
او یادآوری کرد: در غرب این نوع ادبیات از ریچارد باخ تا آنتوان دو سنت اگزوپری و پائولو کوئلیو به شدت رواج پیدا کرده و در صدر هم نشسته است.
سلیمانی در ادامه با اشاره به شکل خوب کتاب جدید قیصری، «سه کاهن»، درباره ساختار این کتاب گفت: در ایران ما ادبیات دینی خوشخوان که ضمن سرگرم کردن به ما حکمت و اخلاق هم بیاموزد، کم داریم. این نوع ادبیات به دلیل ایدئولوژیزده و سیاسی بودن نتوانسته بین مردم جایگاه داشته باشد.
او ادامه داد: این کتاب طلیعهای است بر رمان دینی در ایران. اینکه نویسنده فقط با 24 ساعت از زندگی پیامبر (ص) آن هم چهارسالگی ایشان که مکتوم است، بازی فرمی داشته باشد، بسیار هنرمندانه است.
سلیمانی افزود: داستان متعلق به زندگی انسان است، چون داستان به خصلتهای آدمی مثل اشتباه، انتخاب، سردرگمی و تمایل به شر میپردازد، به همین دلیل فرشتگان داستان ندارند، مگر زمانی که پای انسان به قلمرو آنها برسد. عالم معصومین هم داستان ندارد، مگر در تداخل با جهان غیرمعصومین.
او در ادامه تشریح کرد: داستان بر نقص وجود آدمی متکی است. ترفند زیبای قیصری این است که ضمن سخن نگفتن از تمایلات و درونیات حضرت رسول (ص)، میدانی میسازد و حضرت را در مرکز این میدان قرار میدهد. چندین نفر از جمله حلیمه، شوهرش و سه کاهن با مغناطیس وجود حضرت رسول (ص) به گردش دور وجود ایشان واداشته شدهاند.
سلیمانی افزود: در این اثر قهرمان از زوایه دید و کنش دیگران شناخته و روایت میشود. قیصری داستان جدال حق و باطل را با نمایش نقصهای شوهر حلیمه و سه کاهن نشان میدهد. حقیقی بودن یا نبودن داستان اهمیتی ندارد؛ کاری که قیصری انجام داده، مهم است.
او به این گفته ناباکوف مبنی بر «جزییات، این جزییات لعنتی» اشاره کرد و گفت: قیصری در توصیف جزییات به شدت دقت کرده است. داستان چیزی جز جزییات نیست، خصوصا زمانی که در یک اثر تنگنای زمانی و مکانی داریم. همینجاست که رمان به یک رمان مدرن تبدیل میشود و به همین دلیل میگویم رمان دینی ما که جزیینگری، تنگنای زمانی و مکانی و تکنیکهای داستانی را داراست، متولد شده است.
بلقیس سلیمانی افزود: هنر قیصری این است که اثرش با وجود تنگنا، ماجرا دارد و خواننده را به هول و ولا میاندازد. من کتاب را یکنفس خواندم. قیصری توانسته بود داستانش را با وجود دینی بودن، خوشخوان بنویسد. وقتی میخواهید داستانی بنویسید که ماجرا داشته باشد، باید ضربآهنگ نثر با استفاده از جملات کوتاه تند باشد.
او نقطه ضعف این اثر را ویراستاری آن عنوان و اظهار کرد: در این اثر به جای «قبیله» از کلمه «ایل» استفاده شده است. در توصیف مرگ گوسفندها به جای «حرامشده» از کلمه «سقطشده» استفاده شده و در توصیف مکان به جای استفاده از «نخل»، از «کنار» اسم برده شده است.
گرمارودی: شرم میکردم اگر صادق هدایت را لعنت نمیکردم
به گزارش ایسنا، در ادامه این برنامه، سیدعلی موسوی گرمارودی در سخنانی گفت: بزرگترین اشتباه این بوده که به جای برادرم، من را به این جلسه دعوت کردند. کتابی که قیصری تحت تأثیر آن کتابش را نوشته، اثر برادرم محمدصادق است؛ نه نوشته من.
او در ادامه افزود: دیگر اینکه باید دو ماه پیش به من میگفتند، چون به من دیر اطلاع دادند، فرصت نداشتم کتاب را بخوانم تا بتوانم دربارهاش حرف بزنم. من با همان چهار تا پنج صفحهای که خواندم، مجذوب و متأسف شدم از اینکه فرصتی نداشتم که این کتاب خوب را بخوانم. خودشان قول دادهاند که یک جلد آن را امضا کنند و به من بدهند.
این شاعر در ادامه عنوان کرد: پدر من استاد عزیزانی مثل دکتر اعوانی و مرحوم شهید مطهری بوده است، به همین دلیل شهید مطهری به پاس ارادتی که به پدر داشتند، من را هم به کلاسهای خصوصی خود دعوت میکردند. مثلا من با عده خاصی از جمله دکتر سروش و حداد عادل شبهای شنبه الهیات سبزواری را نزد شهید مطهری میخواندیم.
او افزود: در یکی از این جلسات بعد از نماز جماعت من به ایشان ایراد گرفتم که «داستان راستان» شما بسیار خشک و ساده است. ایشان فرمودند: من به معانی و تکنیک این کار آشنایی ندارم. این کارها کار شماست. پس از آن من طبق فرمایش ایشان کتابی نوشتم.
گرمارودی همچنین اظهار کرد: هر قلم به دستی که اهل قبله است، بیگمان قرآن را مورد توجه قرار میدهد. من در این اثر 12 محور از قصههای قرآنی را نوشتهام و با مکتب رئالیسم غربی مقایسه کردهام. این داستانها شکلات بودند و من آنها را در کاغذهای زیبا پیچاندم، اما کار من ابدا الگو نیست. کار قیصری یک کار فنی است.
او ادامه داد: 10 سال پیش ناشری از من خواسته کتابی درباره حضرت زهرا (س) بنویسم، اما من مقاومت کردم. در حال نوشتن آن هستم، اما پیش نمیروم که درباره این حضرت داستان بنویسم. دور تا دور کشور ما را برادران سنی گرفتهاند. چه بنویسم که حضرت زهرا (س) نرنجد و چه بنویسم که آنها نرنجند؟
سیدعلی موسوی گرمارودی با اشاره به پیراهن مشکی که به مناسبت ایام محرم پوشیده بود، عنوان کرد: شرم میکردم از خودم اگر بر صادق هدایت لعنت نمیفرستادم. خداوندا صادق هدایت را لعنت کن!
او با اعتقاد به اینکه نویسندهی «توپ مرواری» (صادق هدایت) توهینهای زشتی به امام حسین (ع) کرده است، اظهار کرد: وظیفهی هر قلم به دستِ اهل قبله میدانم که حداقل به جوانان این کشور بفهماند که چه بیشرفهایی در این کشور قلم زدند که از امویان هم بدتر بودند؛ اسمشان هم صادق بود و هدایت مردم را برعهده داشتند.
گرمارودی با خواندن شعری از کتاب «گوشواره عرش»، کلام خود را به پایان رساند.
تبریک بایرامی به قیصری
به گزارش ایسنا، در ادامه این نشست، محمدرضا بایرامی با اشاره به کتاب «داستان پیامبران» موسوی گرمارودی گفت: حسن این کتاب این است که مطالب را همانگونه که در سندها بوده، بازگو کرده است. این شیوه به عنوان منبع به کار نویسندگان میآید، چرا که ما واقعیتنما هستیم و کار داستاننویس همین است.
این داستاننویس سپس به قیصری تبریک گفت و عنوان کرد: در زمانهای که دچار فروپاشی اقتصادی شدهایم و ممکن است این به نوعی فروپاشی فرهنگی هم منجر بشود که زنگهای خطرش به صدا درآمده، بهروز نوشتن و تصویر امروز جامعه را نشان دادن برای بسیاری از نویسندگان هم سخت و هم آزاردهنده است.
بایرامی ادامه داد: یک داستاننویس این را بهتر متوجه میشود که تمرکز بر روی یک مقطع تاریخی از جهات مختلف دشوار است. یکی از این جهات این است که داستان تا حدود زیادی و گاه کاملا لو رفته است و همه ما آن را میدانیم و این دانستن به ما این حق را میدهد که بر مسند قضاوت و نقد بنشینیم.
او افزود: از هوشمندیهای قیصری همین نوع انتخاب است. در چنین زمانهای که سخن گفتن از زمان حال گاهی به هم زدن لجنزار است، وقتی نویسنده با یک منشأ نورانی همقبله میشود، به تلطیف روح خود و خوانندگانش کمک میکند. همه ما میخواهیم گاهی به آنچه دوست داریم، گریزهایی بزنیم. فکر میکنم این کتاب موفق شده که این گریز را بزند و از این جهت جای تبریک دارد.
فراست: باید به احترام قیصری سر تعظیم فرود بیاوریم
در بخش دیگری از این برنامه، قاسمعلی فراست گفت: من اصلا تعجب نمیکنم از اشتباه گرفتن علی موسوی گرمارودی با محمدصادق موسوی گرمارودی و قرار گرفتن اسم دو نفر روی تابلو که قرار نبوده صحبت کنند و از اینکه من قرار نبوده اینجا بیایم، اما به احترام کتاب، دوستان و آقای قیصری که کتابشان را قبل از چاپ خواندهام، آمدهام؛ شما هم تعجب نکنید.
این نویسنده در ادامه افزود: تمام آثار قیصری را که مرور کنیم، میبینیم که دو موضوع در آن به صورت جدید پیگیری شده است؛ جنگ و دین که هیچیک در بازار ما چندان طالب ندارد و این یکی از جسارتهای نویسنده است. در روزگار کمرونقی این حوزهها این شهامت و درد دین و فرهنگ جنگ داشتن قابل تقدیر است.
فراست تأکید کرد: قیصری از معدود نویسندههایی است که تخصصی و حرفهیی مینویسد. او کتابهایش را برای دلش مینویسد؛ نه به صورت سفارشی.
او در ادامه یادآوری کرد: در کشوری آندره مالرو وزیر فرهنگ میشود، در کشوری اوکتاویو پاز از متصدیان فرهنگ است و در کشوری کاسترو با مارکز در زمینه فرهنگ مشاوره میکند، اما در کشور ما فرهنگ مثل دین از مقولههای مظلوم است. در این روزگار باید به احترام قیصری سر تعظیم فرود بیاوریم.
به گزارش ایسنا، سپس مجید قیصری از کمالالدین قطب که چند تابلو از آثارش در این جلسه رونمایی شد و همچنین از ویراستار و طراح کتابش تشکر کرد و بخشهایی از «سه کاهن» را خواند.
در پایان مراسم نیز با حضور سیدعلی موسوی گرمارودی، بلقیس سلیمانی، محمدرضا بایرامی، قاسمعلی فراست و جمعی دیگر از نویسندگان و علاقهمندان، از کتاب «سه کاهن» مجید قیصری رونمایی شد.
انتهای پیام
نظرات