حميد سمندريان»، كارگردان نامدار تئاتر ايران ـ 22 تيرماه ـ با حسرت اجراي «گاليله» در منزلاش از دنيا رفت.
به گزارش خبرنگار بخش تئاتر خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، سمندريان كه مدتي بود از بيماري سرطان كبد رنج ميبرد، در سن 81 سالگي درگذشت.
اين اتفاق در حالي افتاد كه همراهان و شاگردان هميشگياش تصميم گرفته بودند براي بهتر شدن حال استادشان، بار ديگر اجراي نمايش «بازي استريندبرگ» را كه او سالها پيش به صحنه برده بود با همان بازيگران قبلي يعني هما روستا، رضا كيانيان و پيام دهكردي پاييز امسال به صحنه ببرند و حتي بخشي از تمرينات اوليه اين نمايش نيز در منزل شخصي او آغاز شده بود.
سمندريان كه در تمام اين سالها حسرت اجراي «گاليله» را با خود داشت، آخرينبار در سال 1389 سرگرم ترجمه و كار بر روي اين نمايشنامهي معروف برتولت برشت بود و قصد داشت اواسط تيرماه همان سال گروه بازيگران اين نمايش را مشخص كند تا براساس توافقات انجامشده با شهرداري تهران، «گاليله» را از بهمن سال 89 تا ارديبهشت 90 در تماشاخانهي ايرانشهر به صحنه ببرد، اما اين آرزو هرگز محقق نشد.
حميد سمندريان معتقد بود: «زندگي گاليله» در واقع افراطيترين درامي است كه دوست دارم آن را اجرا كنم، اما شرايط به گونهاي نيست كه بتوانيم زندگي او و سكوت تحميلي 50 سالهاش را اجرا كنيم. از آنجا كه اعتراضات ريز و طعنههاي اندك من در نمايش «ملاقات بانوي سالخورده» مضر شناخته نشده و همينطور با اصراري كه به ادامهي كارم وجود دارد، بار ديگر وسوسه شدم تا نمايش «زندگي گاليله» را به عنوان وصيتنامه زندگي هنري خود اجرا كنم.»
او اين جملات را سال 86 و در نشستي كه براي نمايش «ملاقات بانوي سالخورده» برپا شده بود به زبان آورد و «گاليله» را وصيتنامهي هنري خود دانست.
سمندريان اما تمام حرفهايش به اندازهي تئاترهايش ماندگار و دوست داشتني است و در هر مراسمي كه حاضر ميشد، نكتههاي جديدي براي گفتن و گوشزد كردن داشت.
در تمام اين سالها، در كنار تئاترهايي كه به صحنه برد، بزرگداشتهاي بسياري نيز براي او برگزار و سالنهايي به نامش نامگذاري شدند.
سال 88، در مراسم افتتاح تالاري كه در تماشاخانهي ايرانشهر به نام او ثبت شده بود و با نكوداشتي توسط شاگردانش همراه بود، با مرور سالهاي حضورش در تئاتر مثل هميشه اول از همه از استادانش كه در زندگي هنري او تاثير داشتند، ياد كرد و ميگفت: «در زندگيام چند استاد داشتم. اول از همه «ادوارد ماكس» كه در آلمان شاگرد او بودم و از او ياد ميكنم كه امروز در خاك آرميده است و معناي تئاتر را به من آموخت.»
او در ادامهي سخنانش با گراميداشت ياد و خاطرهي «عبدالحسين نوشين» از اين هنرمند به عنوان ديگر استاد خود در تئاتر ياد كرده و گفته بود: « در دورهي نوجواني به تماشاي تئاتر ميرفتم. آن زمان بازيگراني را ميديدم كه شوق تئاتر را در من ايجاد ميكردند، اما حس ميكردم با وجود تمام قدرتشان در خنداندن و گرياندن مردم چيزي كم است تا اينكه با نوشين برخورد كردم. او همراه خود انديشه را به تئاتر ايران آورد و با تئاترش تأثيري بر من گذاشت كه شبها نميتوانستم بخوابم. بلكه در سرما و گرما در خيابانها قدم ميزدم و به انديشهاي كه پشت نمايشهاي او بود فكر ميكردم.»
سمندريان در بخش ديگري از خاطراتش اينگونه نقل كرد: «با ديدن كارهاي نوشين، تصميم گرفتم تئاتري شوم. او به من آموخت كه خنده و گريه در تئاتر كار سادهاي است، اما بايد در نمايشمان از زندگي طلب داشته باشيم و انديشه را به صحنه بياوريم.»
اين هنرمند همان شب و در افتتاح سالني كه هنوز هم نام او را با خود يدك ميكشد، با صدايي بغضآلود و با بيان خاطرهاي از پدرش از او تشكر كرد كه او را براي كار تئاتر تشويق كرده بود و همچون هميشه از همسرش «هما روستا» نيز به پاس تمام همراهيهايش قدرداني كرد.
سمندريان در بخش ديگري از صحبتهاي خود درباره دلايل انتخاب رشتهي تئاتر گفته بود: «من به هر دو رشتهي تئاتر و موسيقي بسيار علاقهمند بودم. پيش از آنكه به آلمان بروم، شاگرد استاد ذوالفنون بودم و در نزد او ويولون مينواختم. پس از اينكه در آلمان در هر دو رشته موسيقي و تئاتر امتحان دادم، به من گفتند نميتواني به طور همزمان در هر دو رشته تحصيل كني و پيشنهاد كردند در تئاتر مستقر شوم. موسيقي ايران و تمام موسيقيدانان ايراني را بسيار دوست دارم و معتقدم كه موسيقي بسيار سخت است و اميدوارم علاقهمندان اين رشته اين سختي را بپذيرند و بدانند كه سختي زيبايي زندگي ماست و به زندگيمان معنا ميدهد.»
اما حميد سمندريان از آن دست هنرمنداني بود كه هميشه در كنار جديت در كار، او را با شوخ طبعي و زبان بذلهگو نيز ميشناختند.
او بارها در بزرگداشتهايي كه برايش برگزار شده بود، از ديگراني كه از او محققتر هستند ياد كرده و گفته بود: «در اينجا چهرههايي لايقتر از من همچون عزتالله انتظامي، داوود رشيدي، علي رفيعي و ... حضور دارند. من كوچكتر از آن هستم كه برايم جشن بگيريد، اما شاگردانم با لطف و سماجت خود اين مراسم را برگزار كردند.»
سمندريان جاي ديگري هم در مراسم پاياني دوازدهمين جشنوارهي بينالمللي تئاتر دانشگاهي با اشاره به شور و شوق دانشجويان تئاتر گفته بود: «از من بهتر، پرسابقهتر و مطلعتر بسيار وجود دارند كه بايد از آنان تقدير ميشد و من اين تشويق و گل را نثار آنان ميكنم؛ كساني كه بسيار به اين مملكت خدمت كردهاند و تلاشهايشان درجايي منعكس نشده و اين مشكلي است. هنرمنداني هستند كه هر روز بايد به آنان رسيد و روحيه آنان را تقويت كرد.»
او خطاب به دانشجويان و علاقهمندان تئاتر يادآور شده بود: « زيبايي در اينجاست، جواناني كه جشن به خاطر آنها ترتيب داده شده، پر از ذوق هستند. بسياري از آنان شاگرد من هستند و آرزو ميكردم كمي از ذوق آنها سهم من ميشد. اميدوارم جامعه و مسوولان ما آنقدر آنان را حمايت كنند كه اين جوانان از ما پيران بهتر و بهتر باشند.»
سمندريان سال 86 و در جشن بزرگداشت روز جهاني تئاتر نيز با روشن كردن شمعهاي اين جشن آرزو كرده بود تا اين روزهاي تئاتر بگذرد و شمع اين هنر روشن شود.
او همچون هميشه مهمترين لازمهي كار هنري را، آزادي فكر هنرمندان ميدانست و معتقد بود: «تئاتر خانهي ماست. اگر با تئاترهاي ضعيف روبه رو ميشويم، نبايد خشمگين شويم، چرا كه ضعف تئاتر به دليل شرايط حاكم بر آن است و از سوي هنرمندان نيست. اميدوارم به زودي از تاريكي بيرون بياييم و مانند اين شمعها روشن شويم. دوست داريم صداي ما به گوش دولتمردان برسد تا هنر، به ويژه تئاتر را مورد توجه قرار بدهند، چرا كه ما شرقيها بهترين بضاعت را براي خلق اثر هنري داريم. اما بايد شرايط فرهنگي كشور اجازهي خلق اين آثار را به ما بدهد. جريان كلي تئاتر بايد مورد حمايت قرار بگيرد. »
به گزارش ايسنا، حميد سمندريان متولد ارديبهشت ماه 1310 بود. شروع فعالیتهاي تئاتری او در حین تحصیل در دورهي متوسطه با حضور در کلاسهای تئاتر و هنرپیشگی اساتيدي چون حسین خیرخواه، شباویز و نصرت کریمی زير نظر عبدالحسين نوشين بود.
او پس از اتمام دورهي دبیرستان به اروپا سفر کرد و در آلمان دورهي مهندسی شوفاژ سانترال را در دانشگاه صنعتی برلین گذراند، اما بعد از آن به کنسرواتور عالی موسیقی و هنرهای نمایشی هامبورگ وارد شد. برخورد با تئاتر آنقدر برایش گسترده بود که طی شش سال به صورت آکادمیک تحت آموزش «ادوارد مارکس» که یکی از استادان برجستهي تئاتر بود، اصول و مبانی کارگردانی و بازیگری را آموخت و همزمان در آلمان به صورت حرفهای مشغول به کار شد.
سمندريان پس از پایان این دوره به دعوت ادارهي هنرهای نمایشی دراماتیک ادارهي کل هنرهای زیبای کشور به ایران بازگشت و نمایشنامهي «دوزخ» را در تالار همین اداره به روی صحنه برد و فعاليتهاي خود را به شكل پيوسته در عرصه تئاتر ادامه داد.
تاسیس کلاسهای آزاد بازیگری و کارگردانی از ديگر اقدامات جدي زندهياد سمندريان بود كه تا آخرين روزهاي عمرش ادامه داشت و به واسطهي آن هنرمندان درجه يكي همچون عزتاله انتظامي، گوهر خيرانديش، رضا كيانيان، ميكاييل شهرستاني، احمد آقالو، كيومرث مرادي، پرويز پورحسيني، گلاب آدينه، مهدي و ناصر هاشمي، آتش تقيپور و ... را تحويل جامعه هنري داد.
كارگرداني و اجراي تئاترهاي ماندگاري چون «ملاقات بانوی سالخورده»، «دایرهي گچی قفقازی»، «ازدواج آقای میسیسیپی»، «مرغ دریایی»، «بازی استریندبرگ»، «کرگدن» و ... در كارنامه هنري او به چشم ميخورد.
پيكر زندهياد حميد سمندريان، كارگردان و مدرس برجستهي تئاتر صبح روز شنبه ـ 24 تيرماه ـ تشيييع ميشود.
اين هنرمند ساعت 10 صبح روز شنبه به خواست خانوادهاش از مقابل تالاري كه به نام او (استاد سمندريان) در تماشاخانهي ايرانشهر نامگذاري شده است، به سمت قطعهي هنرمندان بهشتزهرا (س) تشييع خواهد شد.
انتهاي پيام
نظرات