در ادامه نشستهاي نقد و بررسي كتابهاي شعر و ترانه در فرهنگسراي رازي، مجموعه شعر «تنها برف كوچ نكرده است» حميدرضا شكارسري مورد نقد و بررسي قرار گرفت.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، این برنامه با حضور عبدالجبار کاکایی، دکتر بهروز یاسمی، سیداحمد نادمی، علیرضا عباسی و عبدالصابر کاکایی در کنار حمیدرضا شکارسری و شماری از علاقهمندان به ادبيات برگزار شد.
عبدالصابر کاکایی، دبیر این نشستها، با اشاره به برگزاری ماهانه نقد کتاب و مجموعه شعرهاي شاعران گفت: این برنامه قصد دارد ضمن بررسي تازهترين آثار شاعران و ترانهسرايان صاحبنام، در مسير رشد، شکوفایی و معرفي استعدادهای جوان در عرصه شعر نيز قدم بردارد.
در ادامه، حميدرضا شکارسری تعدادي از شعرهاي كوتاه آخرين كتابش را براي حاضران در این نشست خواند.
سپس عبدالجبار کاکایی به عنوان نخستين منتقد، به بیان نکاتی درباره ویژگیهای شعر کوتاه پرداخت و گفت: شعر کوتاه تا به امروز با نامهایی همچون خسرواني، سهگاني، هایکو و ... داشته و این ژانر در دورههایی از تاریخ ادبیات ایران مورد توجه ویژهای قرار گرفته است.
او ادامه داد: نخستینبار پس از انتشار مجموعه ترجمه هايكو توسط احمد شاملو و پاشایی بود که به صورت جدی به شعر كوتاه توجه شد و از طرفی انتشار كاريکلماتورهای پرویز شاپور و جواد مجابی نيز در اين توجه، تأثيرگذار بود.
کاکایی درباره مشخص نبودن تعريف شعر کوتاه از حیث اندازه و تعداد سطرها افزود: شعر کوتاه را نمیتوان با بلند یا کوتاه بودن تعداد سطرها و ابيات آن مشخص کرد؛ بلکه اعتبار اینگونه شعر به محتوا و حرفی است که در آن زده میشود.
او ادامه داد: مهمترین نکته در جذاب شدن شعر کوتاه، پنهان بودن بخشی از شعر در لایههای مختلف زبان است که در عمق و پایانبندي غافلگيركننده آن تأثيرگذار است و یک روش تثبیتشده بهشمار ميرود.
این شاعر و ترانهسرا، اختصار در کلام و موسیقی در شعر را دو عنصر مهم در نقد ادبی قدیم و جدید دانست و اضافه کرد: اختصار در کلام یا همان "ایجاز" در شعر و بويژه در "شعر كوتاه" زمانی است که هیچگونه تغییر و یا حذفی را نتوانیم اعمال کنیم و به عبارتی کلمه زایدی در شعر وجود نداشته باشد.
او استفاده از دو ابزار نیرومند "توصیف" و "استعاره" را از ویژگیهای شعرهاي این شاعر ذکر کرد و گفت: این دو ویژگی در آثار شكارسري تثبیت شده و در خلق شعرهای کوتاه او نيز مورد استفاده قرار گرفته است و بايد به اين نكته توجه شود كه توصیف و استعاره لزوماً پاسخگوی هویتی که شعر لازم دارد، نیست؛ ولی در طول شعر شنونده را اقناع میکند.
عبدالجبار كاكايي در ادامه به ذكر مثالهايي از كتاب بر اساس ايجاز يا نبود ايجاز شاعرانه پرداخت.
سیداحمد نادمی، از دیگر منتقدان این نشست، با بیان اینکه شعرهای برفی در اين روزهاي گرم كه به پيشواز تابستان ميرويم، حس و حال خوشی دارد، گفت: يك گونه رویکردگرایی در چهار مجموعه شعر اخیر حمیدرضا شکارسری به چشم ميخورد، كه کتاب از سوژه و مضمونی خاص شروع و به آن ختم میشود.
نادمی درباره رفتار تماتیک شاعر گفت: این رفتار در کتاب «عصر پایان معجزات» آغاز میشود که قدسیت مضمون اصلی آن است و در کتاب دیگر با عنوان «چیزی قطبنماها را دیوانه میکند»، موضوع و مضمون اشعار به شهدای مفقودالاثر اشاره دارد.
او ادامه داد: کتاب اخیر حمیدرضا شکارسری به جهت رفتار کاملاً کلاسیک شاعر امکان نقد را به منتقد میدهد، این اشعار مضمونی درونی دارند که نمونهای از رفتار مضمونی آن برگرفته از طبیعت است که در سابقه تاریخی ادبیات کهن نیز وجود دارد.
این منتقد به نمونههايي از ادبيات كهن اشاره کرد و افزود: در اشعار شاعران كهن همچون منوچهری، برف به پنبه تعبیر شده است و یا در تعابیر دیگر، "برف" گاهي روایت و داستان و یا قصههایی توأم با حکمت را روایت میکند.
وی اضافه کرد: این کتاب را میتوان به صورت فصلهایی در ارتباط با کاراکتر برف، تنهایی و مشکلآفرینی برف برای انسان و شعر جنگ که از توانمندیهای این شاعر است، جداگانه دید.
نادمي در بخش ديگري از سخنانش به اين موضوع پرداخت كه آيا ميتوان آخرين اثر شكارسري را به دليل وحدت سوژه ـ برف ـ يك كتاب ناميد يا اينكه مانند بسياري از آثار منتشرشدهي حوزه شعر، اين اثر هم مجموعه است و با ذكر مثالهايي از اشعار اين مجموعه، اظهار کرد: «تنها برف كوچ نكرده است» برخلاف «عصر پايان معجزات» يك كتاب نيست و به سمت ناكتاب حركت كرده است.
دكتر بهروز ياسمي منتقد ديگري بود كه به بررسي اين كتاب پرداخت و گفت: در حوزه شعر مدرن شاعر بایستی از قید و بند مناسبات شعر سنتی، نیمایی و پسانیمایی رها باشد و این یک "باید شاعرانه" است.
این شاعر با بیان نکات دیگری در ارتباط با زیباييشناسی و توجه به مناسبت زبانی گفت: برای این که شعر یک نوع روابط جدید ایجاد كند، بایستی دید آیا شاعر قدرت آن را دارد تا بتواند ذهنیت را از مبانی زیباییشناسی سنتي به سمت دیگری معطوف کند یا نه؟ و دیگر سخن اینکه توجه به مناسبات زبانی است که در این کتاب کمتر رعایت شده است.
ياسمي معتقد است كه موسيقي بيروني و گاهي استفاده از قافيه ميتواند براي شعر سپيد و بويژه سپيد كوتاه مفيد باشد كه به اين مسأله در شعرهاي كوتاه آخرين مجموعه شعر شكارسري چندان توجه نشده است.
او افزود: حوزه ترادفات "ابر" كه موتيو كتاب پيشين شكارسري با عنوان «چتر شورشي» بود، خیلی وسیعتر از برف توانسته ارتباط برقرار کند که در اینجا "برف" آن قابلیت موتیو "ابر" را ندارد.
علیرضا عباسی، منتقد دیگر اين نشست، با بيان آشناییاش با شیوه نگارش و آثار این شاعر ، محور سخنان خود را بر دو موضوع "شعر کوتاه" و "تمرکز اشعار يك مجموعه بر سوژه يا ابژهاي واحد "بنا كرد و گفت: روند زندگی امروز انسان به لحاظ گستردگی تکنولوژی، فشردگی زندگی و روابط انسانی منجر به نوعی اختصار و ایجاز در گویش عادی و روزمره ما انسانها شده است که شعر نیز از این قاعده جدا نیست.
وی افزود: این فشردگی و اختصار درکلام ممکن است منجر به اختصار در معنا شود كه در شعر کوتاه اینگونه نیست و شاعر علاوه بر ایجاز، بایستی به گستره معنی نیز بیاندیشد.
این شاعر و منتقد ادامه داد: تمرکزهایی که بر سوژه مجموعه اخیر حمیدرضا شکارسری وجود دارد، در یک بیزمانی سیر میکند؛ برخلاف آثار قبلی این شاعر كه در نوعی موقعیتگرایی بودند و این موقعیتگرایی درمجموعه اخير شكارسري به خاطر تمرکز بر موضوع خاص کمتر دیده میشود.
علیرضا عباسی همچنين زبان برخي از شعرهاي «تنها برف كوچ نكرده است» را داراي ويژگي توضيحي دانست كه اين ويژگي در كتابهاي پيشين اين شاعر كمتر ديده ميشود.
عبدالصابر كاكايي نيز با اشاره به شاعران صاحبنام و جواني كه در سالهاي اخير به ژانر شعر كوتاه توجه نشان دادهاند، سخنان عليرضا عباسي را تأييد كرد و گفت: با بررسي كتابهاي منتشرشده در چند سال اخير، از لحاظ كمي و كيفي، مجموعههاي قابل توجهي را ميبينيم كه به اين ژانر توجه نشان دادهاند. شاعراني نظير شمس لنگرودي، علي باباچاهي، سيدعلي صالحي، محمدرضا عبدالملكيان، سهيل محمودي، حميدرضا شكارسري و ... و بسياري از شاعران جوان را ميتوان مثال زد كه مجموعههاي مستقلي در اين ژانر منتشر كردهاند؛ از اينرو بررسي علل گرايش به شعر كوتاه آزاد و نقد و بررسي اين مجموعهها مهم است.
او در ادامه به تمركز كتابهاي اخير شكارسري بر سوژهاي واحد اشاره كرد و گفت: اينگونه تمركز اشعار يك مجموعه بر يك سوژه يا ابژه واحد، توانشها و آسيبهايي ميتواند به همراه داشته باشد. كشف زواياي جديد براي نگريستن به پديدههاي اطراف و زواياي نگاهي كه در تاريخ شعر فارسي سابقه نداشتهاند، ميتواند از امكانات رويكرد انتخاب سوژهي واحد براي اشعار بهشمار رود. همچنين درغلتيدن به مضامين تكراري شاعران پيشين درباره سوژهاي مانند "برف" و نزديكي زواياي نگاه در شعرهاي يك مجموعه و احساس تكرار شدن مضمون از سوي مخاطب، از آسيبهاي اين رويكرد محسوب ميشود كه «تنها برف كوچ نكرده است» هم در حوزهي نگاههاي جديد و نو و هم در حوزه ي مضامين تكراري و نزديك به هم داراي نمونههايي است.
او همچنين با اشاره به توجه آگاهانه شكارسري به تأليف كتاب، به جاي گردآوري مجموعهي اشعار در اين اثر بيان كرد: آدمبرفي در اين كتاب يك كاراكتر ويژه است كه در تعداد قابل توجهي از اشعار حضور دارد و شاعر براي اين كاراكتر دست به شخصيتپردازي زده است. آدمبرفي براي كسي كه تمامي اشعار اين مجموعه را بخواند، در پايان داراي ويژگيهايي است مانند تنهايي، مهرباني، دوستي و همدم شدن براي انسان معاصر و ... كه هر كدام از اين ويژگيهاي گاه نزديك به هم و گاه متناقض در يكي از اشعار براي آدمبرفي تعريف شده و در پايان، اين كاراكتر كه بسياري از ويژگيهاي انساني را به خود گرفته است، خود به انسان بدل ميشود و مثلاً به مدرسه ميرود.
حميدرضا شكارسري نيز در پايان به بيان سخنان كوتاهي پرداخت و عنوان كرد: براي اينكه يك اثر، كتاب فرض شود، لزوماً نبايد در يك وجه كه مورد نظر برخي منتقدان است، داراي وحدت باشد؛ بلكه وحدت مورد نظر براي تأليف يك كتاب شعر ميتواند در وجوه مختلف بهوجود آيد. مثلاً اشعار يك كتاب شعر ممكن است داراي وحدت موضوعي باشند و اشعار كتابي ديگر ممكن است داراي وحدت سوژه، وحدت نگاه و يا حتا وحدت ساخت و فرم باشند و هر كدام كتابي مستقل به شمار روند.
انتهاي پيام
نظرات