در ادامه دادگاه رسيدگي به پرونده اختلاس از شركت بيمه ايران، «ج.الف» در واكنش به اظهارات «س» مبني بر اينكه او براي آقاي «ر» از «س» در دفترش مبلغ 800 ميليون تومان پول گرفته است، گفت: من اصلا از طريق آقاي «د» با «س» و آن هم در سال 85 آشنا شدم. ملاقات ما هم در رستوان شانديز بود و نه در دفتر او. در آنجا آقاي «س» يك پاكت در آورد و گفت داخل اين كارت ويزيت است. خارجيها از اين كارتها به هم ميدهند و من گفتم من دهاتيام و از اين چيزها سر در نميآورم.
به گزارش خبرنگار حقوقي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، وي ادامه داد: من از «س» ميترسيدم چون خيلي قدرتش بالاست. قدرتش خيلي بالاست كه تمام زمينهاي دولتي را گرفته است. همهاش هم مستند است. مشخص است كه او پولي در بانك ملت داشته و بعد از چند سال 50 ميليارد تومان باز هم به او پول دادهاند.
نماينده دادستان تهران در رابطه با مبلغ خريد زمين توسط «ج.الف» گفت: 475 ميليون تومان از اين مبلغ رديابي شده است. 175 ميليون ديگر را چگونه متهم دريافت كرده است؟
متهم پاسخ داد: من اصلا از آقاي «ح» ملك نگرفتهام. كدام ملك؟ من ملك را از شخص ديگري گرفتهام و به خاطر آن چك بينبانكي دادهام.
وي با عصبانيت اظهار كرد: نماينده دادستان تهران همه موارد را با هم قاتي ميكند. من روزي 35 قرص ميخورم و خسته هستم.
قاضي مديرخراساني خطاب به متهم گفت: اگر خسته هستيد و نميتوانيد دفاع كنيد، ميتوانيم جلسه دادگاه را به چهارشنبه موكول كنيم.
متهم پاسخ داد: جناب رييس! لطفا نماينده دادستان مرا گيج نكنند و يكي يكي سوال كنند. من صد بار گفتهام چك بيمه شعبه فاطمي مربوط به تعميرگاه است.
قاضي مديرخراساني پرسيد: اين چكها را از چه كسي دريافت كردهايد؟
متهم پاسخ داد: از آقاي «ح» و آقاي «خ»
نماينده دادستان پرسيد: آِيا متهم چكها را رويت كرده است؟
متهم پاسخ داد: بعضيها را بله و بعضيها را خير.
نماينده دادستان تهران گفت: تعداد 67 فقره چك بابت 20 درصد هزينه احداث 152 واحد انبار كالا به فرمانداري شهرستان ري داده شده كه 16 فقره از آن به مبلغ پنج ميليارد ريال به حساب جاري «ج.الف» در بانك پارسيان واريز شده است.
متهم با عصبانيت گفت: اين چكها متعلق به كيست؟ صاحب چك چه كسي است؟
نماينده دادستان تهران گفت: اين چكها بابت عوارض طرح ساماندهي فجر از مردم گرفته شده است و با توجه به سمت متهم در فرمانداري، به حساب او واريز شده است.
متهم گفت: من اصلا اين چكها را نديدهام.
قاضي مديرخراساني گفت: ولي به حساب شما واريز شده است.
متهم پاسخ داد: خب واريز شده باشد. به حساب بازاري پول نميآيد؟ من از كجا بدانم؟
وي ادامه داد: من اين چكها را نديدهام. از آقايي كه چكها را وصول كرده و به حساب من ريخته است بايد بپرسيد.
قاضي مديرخراساني خطاب به متهم گفت: صحبت ديگري داريد؟
«ج.الف» گفت: من دستهچك شخصيام را در اختيار آقاي «ر» قرار دادهام تا به برخي افراد در انتخابات كمك كند. موضوع اين است. من مال خودم و پول شخصي خودم را به او دادهام و نيازي نبوده از كسي اجازه بگيرم.
وي اظهار كرد: من خواستهام به كساني كه در خط ولايت هستند كمك كنم. اين امر مربوط به انتخابات قبلي مجلس است. بقيه حرفها هم دروغ است. اينكه «س» ميگويد من براي آقاي «ر» از او پول گرفتهام، دروغ است.
اين متهم ادامه داد: چرا الان بحث بيمه را با اين مساله قاتي ميكنيد؟ حال آنكه زمان اين دو متفاوت است و اصلا ربطي به هم ندارند. من دسته چكم را امضا كردم و با رضايت خودم آن را در اختيار آقاي «ر» قرار دادم. از هيچ كسي هم هيچ درخواستي نداشتهام. نه وام ميخواستم و نه چيز ديگري و اين اصلا به فجر و بيمه ربطي ندارد.
رييس دادگاه خطاب به متهم گفت: آيا صحبت ديگري داريد؟
«ج.الف» پاسخ داد: من تمام اتهامات را رد ميكنم.
ادامه دارد...
نظرات