• سه‌شنبه / ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۱ / ۱۴:۲۷
  • دسته‌بندی: رسانه دیگر
  • کد خبر: 91021206573
  • خبرنگار : 90000

ابراز علاقه «كـيـتـارو» به همكاري با موسيقيدانان ايراني

ابراز علاقه «كـيـتـارو» به همكاري با موسيقيدانان ايراني

كيتارو ، آهنگساز و موسيقيدان مشهور ژاپني، گفت:اگر اين شانس را داشته باشم كه با هنرمندان و موسيقي‌دانان ايراني ملاقات كنم، علاقه‌مندم كه با آنها ارتباط برقرار كنم و بتوانم با همكاري آنها در آينده نزديك چند قطعه توليد و اجرا كنم.

كيتارو ، آهنگساز و موسيقيدان مشهور ژاپني، گفت:اگر اين شانس را داشته باشم كه با هنرمندان و موسيقي‌دانان ايراني ملاقات كنم، علاقه‌مندم كه با آنها ارتباط برقرار كنم و بتوانم با همكاري آنها در آينده نزديك چند قطعه توليد و اجرا كنم.

به گزارش ايسنا، روزنامه شرق نوشت:

مي‌گويند اسطوره‌هاي موسيقي از درون آرزوهاي شعله‌ور سر برمي‌كشند. «كيتارو» اما براي اسطوره‌شدن از دل طبيعت سر بركشيد. او كه برآمده از دل كوهپايه‌هاي بكر فوجي‌ياماست، از جمله موسيقيدانان خارجي است كه ايراني‌ها از آهنگ‌هايش «خاطره» دارند.»

«ماسانوري تاكاهاشي» معروف به «كيتارو» متولد چهارم فوريه 1953 در شهر «تويوهاشني» ژاپن است. نام او اولين‌بار با آلبوم «جاده ابريشم» سر زبان‌ها افتاد. اين آلبوم تنها در ايران با استقبال روبه‌رو نشد؛ چرا كه در سال 1986 با استقبال جهاني روبه‌رو شد و ميليون‌ها نسخه از آن در نقاط مختلف جهان به فروش رفت. جاده ابريشم، موسيقي‌اي بود براي مستندي ژاپني كه به مدت پنج سال در تلويزيون به نمايش درآمد. كيتارو در سال 1987 ميلادي به دنبال استقبال از آلبوم جاده ابريشم، با همكاري موسيقيداناني چون «جان اندرسون» و «ميكي هارت» آلبوم مطرح «نور روح» را عرضه كرد كه حدود 10ميليون كاست از آن فروخته شد و در ايران هم با استقبال زيادي روبه‌رو شد. از ديگر آلبوم‌هاي كيتارو كه در ايران با استقبال مواجه شده، مي‌توان از «ماندالا» ياد كرد. ناشر اين آلبوم در ايران، شركت «جام‌جم» بود. كيتارو در كنار محبوبيت جهاني، جايزه معتبر گرمي (Grammy) را كه به اسكار موسيقي شهرت دارد بابت آلبوم «فكر كردن به تو» از آن خود كرده است. اين جايزه سال 2000 به او اعطا شد. در كنار دريافت اين جايزه، كيتارو مجموعا 13 بار نامزد دريافت اين جايزه شده است. اين خواننده همچنين جايزه مطرح گلدن‌گلوب را براي موسيقي فيلم «بهشت و دوزخ» (ساخته اوليور استون) در سال 1993 دريافت كرده است. فهرست افتخارات كيتارو در سطح بين‌المللي فراتر از اين‌هاست. او تاكنون بيش از 30 آلبوم منتشر كرده كه بسياري از آنها جزو پرفروش‌ترين‌ها بوده‌اند.

براي نمونه، آلبوم «نور روح» او تنها در آمريكا حدود دو ميليون نسخه فروش داشته است. اين آهنگساز بسياري از آثار خود را در يكي از كوهپايه‌هاي ژاپن ساخته و نواخته است. از نكات جالب توجه درباره او اين است كه كمتر كسي او را با نام اصلي‌‌اش ماسانوري تاكاهاشي مي‌شناسد. نام «كيتارو» كه يك شخصيت كارتوني تلويزيون است، در همان اوايل فعاليت‌هاي حرفه‌اي از سوي دوستانش بر او نهاده شد. كيتارو كه اخيرا در اروگوئه روي صحنه رفته بود، سال گذشته ميلادي تور بزرگي را در زادگاهش ژاپن روي صحنه برد. او هم‌اكنون مقيم يكي از شهر‌هاي كاليفرنياست.

- گفته مي‌شود يكي از كوهپايه‌هاي ژاپن منبع الهام بسياري از آثار شما بوده. آيا اين به آن معناست كه به‌دليل برخوردارنبودن از تحصيلات آكادميك در موسيقي، ترجيح مي‌داديد «طبيعت» بزرگ‌ترين منبع الهام و مهم‌ترين آموزگار شما باشد؟

بله. من تحصيلات خاصي در زمينه موسيقي ندارم و به يك تعبير، موسيقيداني خودآموخته هستم؛ با اين حال عشقم به گوش‌دادن به صداها و نغمه‌هاي طبيعت، مرا به نوازندگي سوق داد. با حرف شما موافقم كه طبيعت بزرگ‌ترين آموزگارم بوده، ولي اين طبيعت، تنها كوه‌ها و كوهپايه‌هاي كشور سرزمينم ژاپن نبوده است. در آمريكا – خصوصا در كوهپايه‌هاي كلرادو – براي سال‌هاي سال دل به نغمه‌هاي طبيعت سپردم. هميشه درون خود نوعي نياز به تنهايي حس كرده‌ام و البته اين تنهايي با «مراقبه» همراه بوده. برايم، هميشه، موسيقي نه‌تنها شاخه‌اي از هنر كه طريقي براي زندگي بوده است. احساس مي‌كنم ماموريتي به من محول شده تا بيشتر از زندگي بفهمم و در حد توانم، دريافت خود را از زندگي در قالب نغمات و ملودي‌ها به شنوندگان منتقل كنم. ‌

-چه شد تصميم گرفتيد يك موسيقي‌دان شويد؟ زماني كه تحصيلات متوسطه را به پايان رساندم، تصميم گرفتم تا يك موسيقي‌دان شوم. به توكيو رفتم و آنجا بود كه دستگاه «سينتي‌سايزر» (تركيب‌‌‌كننده سيگنال‌هاي الكترونيكي در فركانس‌هاي مختلف) را كشف كردم. ‌

-قطعا حركت‌تان به سمت موسيقي، ريشه‌هايي داشته. مي‌خواهم به طور مشخص بدانم انگيزه اصلي‌تان از ورود به عرصه موسيقي چه بود...

خب، واقعيتش اين است كه در دبيرستان يكي از همكلاسي‌هايم موسيقي جديد را به من معرفي كرد. يادم مي‌آيد وقتي او از طريق برخي آلبوم‌ها و قطعات، موسيقي جديد را به من معرفي كرد، از اين موسيقي خوشم آمد و احساس شعف خاصي به من دست داد. جالب است كه بعد از سال‌ها، حس مي‌كنم ذره‌اي از اين شعف كم نشده است. ‌

-گفتيد كه كشف دستگاه سينتي‌سايزر نقطه عطفي در زندگي‌تان بود؟ در اين باره بيشتر بگوييد...

بعد از اتمام تحصيلات دبيرستان، به توكيو مهاجرت كردم. آنجا با سينتي‌سايزر آشنا شدم. سينتي‌سايزرها – آن زمان – آنالوگ بودند. همان اصوات آنالوگ چنان تكاني به من دادند كه قابل مقايسه با اصوات ديجيتال امروز نيستند. ‌

-چرا موسيقي را به شكل آكادميك دنبال نكرديد؟

خانواده‌ام مخالفت مي‌كردند. آنها برايم در شهر كوچكمان شغلي در يك شركت خصوصي دست‌وپا كرده بودند. من زير بار خواسته پدرم نرفتم و خانه را ترك گفتم. البته اين تصميم برايم دشواري‌هاي زيادي در پي داشت. در توكيو مشغول كارهاي پاره‌وقت مثل آشپزي در رستوران و شغل‌هاي خدماتي شدم. شب‌ها هم آهنگسازي مي‌‌كردم! در اوايل دهه 70 ميلادي به سمت استفاده از كيبورد كشيده شدم و همزمان به گروه موسيقي «خانواده شرق دور» پيوستم كه سال 1965 تاسيس شده بود. از همان زمان با اين گروه تورهاي موسيقي بسياري در كشورهاي مختلف راه انداختيم. از رويدادهاي مهم زندگي هنري‌ام در آن زمان، ديدار و همكاري با «كلاوس شولتز» (آهنگساز و نوازنده بزرگ آلمان) بود. شولتز، مقدمات آماده‌سازي دو آلبوم را براي گروهمان فراهم كرد. البته همكاري‌ام با اين گروه دو- سه سالي دوام نياورد و من براي اجراي پروژه‌هاي شخصي‌ام سال 1977 به ژاپن بازگشتم. ‌

-ساخت موسيقي مجموعه تلويزيوني «جاده ابريشم» يكي از نقاط عطف زندگي حرفه‌اي شما محسوب مي‌شود كه در ايران هم شما را عمدتا با اين مجموعه مي‌شناسند. از شكل‌گيري موسيقي متن مجموعه «جاده ابريشم» بگوييد...

مجموعه «جاده ابريشم: ظهور و افول تمدن» در واقع مستندي بلند بود كه به سفارش شبكه تلويزيوني NHK ژاپن ساخته شد. اين مستند اول‌بار در آوريل 1980 روي آنتن رفت و ساخت موسيقي آن 10سال وقت برد. ساخت كل اين مجموعه 17 سال طول كشيد. مستند «جاده ابريشم» هدف مهمي را دنبال مي‌كرد؛ اينكه ژاپن كهن چقدر از مبادلات صورت گرفته در جاده ابريشم تاثير پذيرفته است. من در آهنگسازي «جاده ابريشم» از سينتي‌سايزر «ميني‌موگ» استفاده كردم. آن زمان، «ميني موگ» (Minimoog) اولين محصول تجاري سينتي‌سايزرها در آمريكا به حساب مي‌آمد. ‌

-موفقيت‌هاي شما بعد از ساخت موسيقي «جاده ابريشم» بيشتر و بيشتر شد. آيا به نوعي موقعيت كنوني‌تان را دنباله‌روي موفقيت موسيقي اين مستند نمي‌دانيد؟

«ديده شدن» جاده ابريشم كمك زيادي به فعاليت حرفه‌اي من كرد؛ با اين حال نمي‌توانم موقعيت امروز خود را حاصل «ديده شدن» جاده ابريشم بدانم. حتما مي‌دانيد كه اعطاي جايزه «گرمي» به من، 20 سال بعد از ساخت مجموعه «جاده ابريشم» صورت گرفت. من در سال 2000 به دليل آلبوم «فكر كردن به تو» برنده چهل‌و سومين دوره جايزه گرمي شدم. اين آلبوم در سال 1999 منتشر و توزيع شد كه شركت ضبط موسيقي دومو (Domo) تهيه‌كننده آن بود. عوامل موفقيت‌هاي من يكي- دو تا نيستند. اقبال عمومي به «جاده ابريشم» شايد يكي از آنها باشد اما پيوستنم به شركت Domo هم كه تا امروز تداوم داشته، در موفقيت‌هاي من بي‌تاثير نبوده. از سوي ديگر، اواسط دهه 80 ميلادي با كمپاني Geffen Records شروع به همكاري كردم كه ورودم به بازار بين‌المللي موسيقي را مرهون اين كمپاني هستم. من با همكاري اين كمپاني، شش آلبوم در سطح جهان منتشر كردم. ‌

-و گويا سه بار هم طي دوران همكاري با كمپاني Geffen نامزد گرمي شديد.

بله، كمپاني «گفن» كمك بسزايي در ديده شدن آلبوم‌هايم در سطح جهان كرد و من به نوعي وامدار اين كمپاني هستم. ‌

-چه شد ديگر با اين كمپاني همكاري نكرديد؟

اين قطع همكاري، دليل خاصي نداشت. شايد دلايل حرفه‌اي موجب همكاري‌ام با شركت جديد (Domo) از سال 1994 شده باشد. خودم هيچ‌وقت به اين فكر نكرده‌ام كه چرا از Geffen بيرون آمدم. به هر حال همكاري با اين كمپاني دوره‌اي خاص از زندگي كاري‌ام را در برگرفت و من از سال 1994 تصميم گرفتم با كمپاني Domo كار كنم. ‌

-آيا در آهنگسازي از روش خاصي تبعيت مي‌كنيد؟

من دو رويكرد كلي در آهنگسازي دارم. رويكرد اول، تكنيكي است؛ به اين مفهوم كه زماني از سينتي‌سايزرهاي آنالوگ بهره برده‌ام، زماني هم از ميني‌موگ. اين بعد تكنيكي كارم است؛ اما رويكرد اصلي‌ترم در موسيقي و آهنگسازي، دل سپردن به احساس منبعث از طبيعت است. هميشه گفته‌ام كه موقع آهنگسازي، فكر نمي‌كنم كه چه چيزي بسازم. از نظمي طبيعي و به دور از منطق پيروي مي‌كنم.

گاهي يك ملودي خاص بر من الهام مي‌شود؛ با اين حال موسيقي‌ام هميشه مبتني بر «الهام» نيست. گاهي «سعي مي‌كنم» از چيزي الهام بگيريم اما اتفاقي نمي‌افتد! حتما مي‌دانيد كه از اواسط دهه 90 ميلادي به همراه همسر دومم، «كي‌يكو ماتسوبارا»- كه نوازنده است و چند آلبوم منتشر كرد - به كلرادو مهاجرت كردم. بعد از آن هم مقيم «سباستپول» در كاليفرنيا شديم. يادم مي‌آيد در كوه‌هاي كلرادو، نياز شديدي به احساس تنهايي داشتم. مي‌خواستم تنها باشم و در نوعي «مراقبه» به سر ببرم. روزها و هفته‌ها كارم اين بود كه از خانه‌ام به كوه‌هاي اطراف پناه ببرم و به «طبيعت» گوش و دل بسپارم. از طبيعت كه جدا مي‌شدم و به استوديو قدم مي‌گذاشتم، احساسم از تنهايي را به نت‌هاي موسيقي مي‌سپردم. آنجا بود كه پي بردم موسيقي، حقيقتا، به معجزه شبيه است. ‌

-غير از «طبيعت» آيا منبع الهام ديگري هم براي خود قائليد؟

گاهي احساس عطش شديدي به موسيقي كلاسيك پيدا مي‌كنم. موسيقي كلاسيك، دراماتيك و در عين حال تصويري است. براي نمونه آثار «كلود دبوسي» برايم بسيار خاطره‌انگيزه است. طي دهه 60 و 70 ميلادي، زمان نوجواني، تقريبا هر نوع موسيقي‌اي گوش مي‌دادم. آن زمان متاثر از موسيقي راك و راك‌اندبلوز بودم. اين موسيقي ذهن مرا باز كرد. اول از هر چيز به گيتارنوازي پرداختم و سپس درامز و باس را تجربه كردم. اما وقتي از دبيرستان خلاص شدم، به موسيقي‌اي روي آوردم كه برآمده از احساس شخصي‌ام به زندگي بود. البته در بازگشت به سوال اولتان كه گفتيد تحصيلاتي در موسيقي ندارم، بايد بگويم به‌رغم نداشتن تحصيلات آكادميك از همان ابتدا هارموني را خوب مي‌شناختم. در واقع فكر مي‌كنم موسيقي هميشه در خونم جريان داشته است! ‌

بسياري از منتقدان و كارشناسان، موسيقي شما را «نيو ايج» (New Age) مي‌شناسند. آيا با اين طبقه‌بندي موافقيد؟

موسيقي «نيو ايج» يكي از گرايش‌هاي اصلي من به حساب مي‌آيد ولي نه همه آن. شايد منتقدي، موسيقي مرا فولك (Folk)، الكترونيك يا موسيقي‌سازي بنامد. اين نام‌گذاري‌ها، چندان برايم اهميتي ندارند. موسيقي من، نوعي موسيقي برآمده از طبيعت از سوي آهنگسازي است كه تنهايي را «عميقا» دوست دارد. قطعا موسيقي «نيو ايج» هم با چنين رويكردي به پيش مي‌رود. ‌

-با اين وصف آينده موسيقي «نيو ايج» برايتان مهم نيست؟!

حقيقتش نمي‌دانم موسيقي «نيو ايج» به كجا مي‌رود، اما اين به معناي بي‌اهميت بودن اين موسيقي برايم نيست. من اميدوارم موسيقي‌دانان جوان‌تر در آينده نزديك به شهرت و محبوبيت برسند و بتواند «موسيقي نيو ايج» مختص خود را توليد كنند. هميشه موسيقي‌دانان سبك «نيو ايج»، در پي «تغيير» بوده‌اند. من 60 سال سن دارم (ديگر گرد پيري بر سرورويم نشسته)، با اين حال همچنان حركت در مسير ساخت موسيقي به سبك نيو ايج را ادامه خواهم داد...

-‌شما چهره‌اي شناخته شده در ايران هستيد. با اين وصف در مورد ايرانياني كه به موسيقي شما گوش مي‌سپرند چگونه مي‌انديشيد؟

35 سال پيش، از زماني كه كار موسيقي را شروع كردم، درس‌هاي زيادي از «موسيقي» آموختم و هنوز در حال يادگيري هستم. معتقدم اين «من» نيستم كه موسيقي را خلق مي‌كنم؛ بلكه موسيقي من، از جهان برمي‌آيد، يا هديه‌اي است از جانب طبيعت كه بر ذهن و جسمم اثر مي‌گذارد.

آرزويم اين است كه همه شنوندگان و مخاطبان از اين نوع موسيقي لذت ببرند؛ از جمله شنوندگاني كه در ايران زندگي مي‌كنند و موسيقي مرا گوش مي‌دهند. بايد بگويم از اينكه شنوندگان ايراني به موسيقي‌ام گوش بدهند، لذت مي‌برم و به آن افتخار مي‌كنم.

-‌ميزان شناخت و آگاهي شما از موسيقي ايران چقدر است؟

متاسفانه شناخت چنداني از موسيقي امروز ايران ندارم. با اين حال اوايل دهه 80 ميلادي كه روي آهنگسازي مستند «جاده ابريشم» كار مي‌كردم، بارها و بارها تجربه گوش سپردن به موسيقي سنتي ايراني را داشتم. موسيقي سنتي ايران بسيار جالب توجه و باشكوه است. در عين حال در اين موسيقي، «آواز» محوريت خاصي دارد و سازهاي مختلف، رشته‌هاي پيوند بخش‌هاي مختلف آن با هم هستند. موسيقي ايراني، نوعي موسيقي كهن است كه همچنان در دوران معاصر كاربرد دارد و مردماني هستند كه آن را مي‌نوازند و مي‌خوانند. فكر مي‌كنم موسيقي و فرهنگ ايران، خارق‌العاده و بسيار مهم است. ‌

-آيا هيچ‌وقت به فكر همكاري با موسيقي‌دانان ايراني نيفتاده‌ايد؟

هيچ‌گاه زمينه‌اي براي همكاري با موسيقي‌دانان ايراني- تا اين لحظه- برايم فراهم نشده است؛ چراكه من تا به حال به ايران نيامده‌ام. با اين حال اگر اين شانس را داشته باشم كه با هنرمندان و موسيقي‌دانان ايراني ملاقات كنم، علاقه‌مندم كه با آنها ارتباط برقرار كنم و بتوانم با همكاري آنها در آينده نزديك چند قطعه توليد و اجرا كنم. چند سال قبل، در برنامه‌اي با عنوان «شب جاده ابريشم» كه تعداد زيادي از هنرمندان و موسيقي‌دانان جهان شركت داشتند، من قطعه‌اي را ساختم و نواختم. در آن برنامه، موسيقي‌دانان مختلف با موضوع «جاده ابريشم» دور هم جمع شدند و خواندند و نواختند. معتقدم «جاده ابريشم» در شرايط امروز براي ملت‌هايي كه در مسير آن زندگي مي‌كنند، مي‌تواند نمادي از صلح و دوستي باشد. الان زماني مناسب است تا بر مسير جاده ابريشم آهنگ صلح به صدا درآوريم. طبيعتا جايگاه ملت ايران در اين ميان، جايگاهي مهم و فراموش‌ناشدني خواهد بود.

انتهاي پيام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha