جمعي از جوانان نيجريه‌يي که امسال براي نخستين‌بار به حج مشرف شده‌اند، در گفت‌وگويي دوستانه با خبرنگار اعزامي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) به مدينه‌ي منوره، از احساسات خود نسبت به شخصيت‌هاي سياسي ايران و بويژه رييس‌جمهور سخن گفتند. نزديکي‌هاي نماز مغرب روز پيش، در صحن‌هاي مسجدالنبي (ص) دنبال اين بودم تا با تعدادي از زائران گپي دوستانه داشته باشم. براي همين از سمت باب‌البقيع شروع به حرکت کردم و از مقابل باب جبرييل، باب‌السلام، باب‌الهجره و ... گذشتم و در مسير، زائران زيادي را از کشورهاي مختلف با گويش‌ها و پوشش‌هاي متنوع ديدم که هر کدام مشغول عبادت و استراحت بودند. خواستم با چند نفر از زائران چيني، مالزيايي، ترکيه‌يي و پاکستاني که در گوشه‌اي نشسته و خلوت گزيده بودند، صحبتي داشته باشم. از آن‌ها درباره‌ي تجربه‌هاي قبلي سفرشان براي شركت در مناسك حج و اين‌که چند زائر از کشورشان به حج آمده‌اند و سؤال‌هايي از اين قبيل پرسيدم که فقط زائر پاکستاني منظورم را فهميد و پاسخ داد: 160هزار نفر امسال از پاكستان به حج آمده‌اند. اين جمع، نخستين‌بار بود كه به حج مشرف مي‌شدند و در سخنان‌شان بر وحدت امت اسلامي تأکيد داشتند. من هم که همزمان بايد به چند زبان فارسي، عربي، انگليسي و ترکي، آن‌ها را متوجه سؤال‌هايم مي‌كردم، نتوانستم مصاحبه‌ي مفصلي داشته باشم. از مقابل باب ملک فهد به حرکت خود ادامه دادم تا در مسير، سوژه‌هاي بهتري را پيدا کنم که مقابل باب علي (ع) چند جوان سياه‌پوست را ديدم که با موبايل در حال گرفتن عکس يادگاري بودند. جلوتر رفتم و به عربي سلام و احوال‌پرسي کردم؛ اما آن‌ها به انگليسي جواب دادند. مجبور شدم دست‌وپا شکسته به انگليسي صحبت کنم. از من خواستند بنشينم. هنوز به يكديگر نگفته بوديم از کدام کشورها هستيم که ابتدا من از آن‌ها پرسيدم، گفتند: اهل نيجريه. ديدن صحنه‌اي از آن‌ها برايم جالب بود که وقتي از من پرسيدند: ?where are you from همين که پاسخ دادم: ايران، هر چهار نفر از جاي‌شان بلند شدند و يک کلمه گفتند: «احمدي نجاد»! من هم به نشانه‌ي تأييد سرم را تکان دادم و آن‌ها دوباره با من دست دادند و روبوسي کردند و خواستند، بنشينم كه بيشتر با هم حرف بزنيم. من كه اصلا حرفي درباره‌ي رييس‌جمهور ايران نزده بودم، از ابراز علاقه‌ي شديد آن‌ها شگفت‌زده شدم. اين چهار جوان اهل نيجريه همزمان که دست راست‌شان را گره کرده بودند، اين جملات را با شور و شوق عجيبي تکرار مي‌کردند، «احمدي‌نژاد، مردي قوي و مجاهدي مقاوم است. او دشمن کافران و زورگويان است. مطمئنيم او هميشه پيروز خواهد بود، ما همه او را دوست داريم». اين جملات از جواناني که پدران‌شان سال‌ها در استعمار بودند و رييس‌جمهور کشور ما را الگوي ظلم‌ستيزي خود مي‌دانستند، موجب افتخار و در عين حال تعجب بود. در ادامه، با نظام‌الدين مصطفي، ابوبکر، مصطفي و محمد که 29، 26، 22 و 27 سال سن داشتند، گپ و شوخي هم داشتيم، چون آن‌ها هر کدام سه زن و چند بچه داشتند و از اين‌که من در سن 27 سالگي تازه ازدواج کرده‌ام، تعجب مي‌کردند. پايان گفت‌وگوي دوستانه‌ي من با زائران جوان نيجريايي، نزديك غروب در صحن زيباي مسجدالنبي (ص) با گرفتن عکس يادگاري و رد و بدل كردن آدرس ايميل و يک روبوسي، به اميد عزت و سربلندي مسلمانان در همه جاي دنيا همراه بود. انتهاي پيام