يك روانشناس گفت: افزايش بيكاري و اعتياد در خانوادهها باعث بالا رفتن آمار كودكآزاري ميشود، اين در حالي است كه كودكآزاري، تبعات سنگين و جبرانناپذيري بهدنبال دارد.
سميرا كاظمي در گفتوگو با خبرنگار «اجتماعي» ايسنا - منطقه زنجان، با اشاره به انواع كودك آزاري، اظهار كرد: يك مورد از كودكآزاري، آزار جسمي است كه اين نوع آزار براي صدمه زدن به کودک انجام ميشود، مانند کتکزدن، پرت کردن، لگد زدن، گاز گرفتن، تکان دادن شديد كودك، شلاق زدن، با کبريت و سيگار سوزاندن، گرسنه نگه داشتن، سوزاندن با آب داغ، انداختن و يا نگه داشتن کودک زير آب، از رايجترين اين نوع آزار ميباشد.
وي، آزار عاطفي را نوع ديگر كودكآزاري دانست و تأكيد كرد: آزار عاطفي زماني بروز ميکند که والدين بچه خود را ناديده گرفته و او را مرتباً مورد سرزنش، توهين و تحقير قرار داده و به هر شکل، کاري کنند که بچه احساس بيارزشي و بيلياقتي کند.
وي کتک را وسيلهاي براي منظم كردن كودكان در بعضي خانوادهها دانست و گفت: تلنگري به بچه زدن مانند پشت دستش زدن، آسيب فيزيکي به او وارد نميکند، فقط به او گوشزد ميکند که بايد رفتارش را درست کند.
اين روانشناس ادامه داد: کودکآزاران با علائم مشخصي قابل شناسايي هستند. آنها داراي روحيه غيراجتماعي، خشن، ترسو، و خلافکارند. مصرف الکل و موادمخدر در چنين افرادي رواج دارد. استفاده از مجلات و فيلمهاي مستهجن و غيراخلاقي در ميان اين افراد به وفور ديده ميشود. عموماً چه زن و چه مرد از ازدواج دوري ميکنند و يا ازدواج موفقي ندارند. والديني که به بيماري کودکآزاري دچارند، از ارتباط با ديگران بهويژه همسايگان، دوري ميکنند و يا در گردهماييهاي مربوط به مدرسه کودک، حضور ندارند.
كاظمي، کودکآزاري را مربوط به طبقه خاصي ندانست و اظهار كرد: فقر فرهنگي به اندازه فقر اقتصادي ميتواند خطرآفرين باشد. مسئله کودکآزاري در بين افراد تحصيلکرده و با بضاعت مالي خوب هم ديده ميشود. بايد توجه داشت که کودکآزاري با تنبيه بدني متفاوت است، چرا كه با تنبيه به کودک ميفهماند که بايد رفتار خود را اصلاح کند، اما متأسفانه به علت عدم آگاهي و همچنين نقض قانوني، بسياري از پدران و مادران به بهانه تنبيه، کودکان خود را در معرض هرگونه آسيب روحي و رواني قرار ميدهند.
وي ادامه داد: کودکان زيادي بر اثر صدمات جسماني فوت کردهاند، حتي کودکاني هم که زنده ماندهاند نيز دچار جراحتهايي عميق در عواطفشان شدهاند که آثار آنها تا مدتها پس از رفع کبوديهاي جسمي، باقي ميماند.
اين روانشناس، تصريح كرد: کودکي که فرد آزاردهنده را ميشناسد، قطعاً به اين موضوع آگاهي دارد که آزار کار نادرستي است، اما ممکن است تحت تأثير عاطفهاي که نسبت به آن فرد دارد يا در اثر ترس از قدرت و تسلط آن فرد بر خود، اين مطلب را به کسي نگويد. کودکآزاري بيشتر مواقع، مخفي ميماند، آزار روحي نيز ممکن است به همان اندازه مخرب باشد. آثار آن تا آخر عمر ادامه باقي مانده و مهمتر از همه به اعتماد به نفس کودک لطمه بزرگي وارد ميکند.
كاظمي به تأثيرات مخرب تنبيه اشاره كرد و گفت: تنبيه باعث خشم کودک ميشود و اين احساس را در وي به وجود ميآورد که هيچکس او را درک نميکند، تنبيه شديد يا مقيد کننده ميتواند در كودك بسيار ناکام کننده باشد و ناکامي، خود يکي از علل اصلي پرخاشگري در آنان است.
اين كارشناس خاطرنشان کرد: مؤثرترين و بحرانيترين زمان ايجاد انضباط در اطفال بين 1.5تا سه سالگي است، بهترين واكنش به عمل خطا، مانند پرت كردن اشياء و كتك زدن و هل دادن اطفال ديگر، ابزار قيافهاي اخمو، عصباني و احياناً با صداي بلند خطاب كردن او است و بالعكس که در مورد اعمال خوب مانند بازي با ديگران و دادن اشياء به والدين به قصد کمک، پاسخ با آواي دلنشين و ملايم و لبخند مناسب خواهد بود.
انتهاي پيام
نظرات