عفت و انواع آن، فقر و انواع آن، آثار بيعفتي و نيز آفات فقر، مطالب درسآموزي است که در دعاي دوازدهمين روز ماه مبارک رمضان توسط حجتالاسلام والمسلمين حسن عرفان شرح شده است.
اللهمّ زَيّنّي فيهِ بالسّتْرِ والعَفافِ واسْتُرني فيهِ بِلباسِ القُنوعِ والکَفافِ واحْمِلني فيهِ على العَدْلِ والإنْصافِ وامِنّي فيهِ من کلِّ ما أخافُ بِعِصْمَتِکَ يا عِصْمَةَ الخائِفين.
اي خدا در اين روز مرا با زيور پوشيدگي و پاکدامني آراسته کن و با لباس قناعت و اکتفا (به قدر حاجت) بپوشان و مرا به عدالت و انصاف وادار و از هر چه بيمناکم، ايمنم کن، به نگهباني خود، اي نگهدارنده خداترسان.
* نخستين فراز دعا
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، به نقل از مركز خبر حوزه، در جمله اول دعاي اين روز عرض ميکنيم، خدايا در اين روز مرا بوسيله پوشش و عفاف زينت بده.
در دعاها وارد شده است «بالستر» با «کسر سين»، ولي صحيح اين است که «سَتر» با فتحه، به معناي پوشاندن ميباشد.
جمله اول دعا ميرساند، پوشش و عفت، جزو زيباييها است، چون در دعا فرموده است: بوسيله اين دو مورد، مرا زينت بده.
* «نماد تديّن و توحّش چيست؟»
پوشش و حجاب هم نماد تدين و هم نماد تمدن است، برهنگي نماد توحش ميباشد، مروجين برهنگي بايد به اين نکته توجه کنند. تمام دينمداران تاريخ، پوشش را ترويج کردهاند. در حالي که برهنگي نماد حيوانات و انسانهاي وحشي است.
* فراز دوم دعا
فراز بعدي دعا درخواست عفاف از خداست، «عفاف» يعني عفت و پاکدامني که غير از حجاب است.
عفاف، در چند قلمرو جلوه پيدا ميکند:
«عفت در نگاه»؛ عفت در نگاه اين است که فرد، به هر کس نگاه نکند.
* حکايت شنيدني از آيتالله بهجت
آيتالله بهجت(ره) وقتي به قم آمدند، چندين سال در خانه اجارهاي، ساکن بودند تا صاحبخانه شدند. روزي فرزند آيتالله بهجت(ره) به پدرش عرض کردند: شما ناهار را با مادر بخوريد، ولي چاي بعد از ناهار را نزد ما تشريف بياوريد تا ما شاد شويم، طبق اين قرار آيتالله بهجت(ره) براي صرف چاي به اتاق فرزندشان ميرفتند، يک روز که براي صرف چاي رفته بودند در حال نشستن بودند که فورا بلند ميشوند، فرزندشان عرض ميکند چرا بلند شديد؟ مرحوم آيتالله بهجت جواب دادند، ميخواستم بنشينم ولي در دست کودک تو عروسکي بود که برهنه بود و من نخواستم چشم من به عروسک برهنه بيافتد.
درباره سيره زندگي مرحوم ارباب اصفهاني، نقل شده است، ايشان فرمود: من چهل سال با برادرم در يک خانه زندگي ميکرديم و در اين چهل سال، حتي يکبار، چشمم به زن برادرم نيفتاده است.
* عفت در گفتار
دومين بخش عفت، عفت در گفتار ميباشد: که خداوند به زنان پيامبر(ص) ميفرمايد: «فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ»، (سوره احزاب آيه 32)؛ به گونهاي هوسانگيز سخن نگوييد.
آغاز بيعفتي در غرب چند عرصه داشت که يکي از آن عرصهها، بيعفتي در گفتار است، يعني سخنان مستهجن را که تا قبل از آن بشر نه بيان کرده بود و نه نوشته بود، هم گفتند و هم نوشتند.
* «عفت در راه رفتن»
سومين عفت، عفت در راه رفتن ميباشد، قرآن ميفرمايد: «وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ»، (سوره نور آيه 31)؛ هنگام راه رفتن پاهاي خود را به زمين نزنيد تا زينت پنهانشدهتان آشکار شود، زنان قديم به پاهايشان نيز النگو ميانداختند که به آن خلخال گفته ميشد و در حال راه رفتن چنان اين خلخالها، آهنگي، ايجاد ميکرد که دلها را به سوي آنها و گناه سوق ميداد.
* «عفت در نگارش»
عفت در نگارش چهارمين عفت را تشکيل ميدهد.
امروزه بوسيله تلفن همراه، پيامهايي به همديگر داده ميشود که اين پيامها، نماد بيعفتي است، بيعفتي و بيغيرتي از غرب شروع شد و به تدريج با استعمار و تهاجم فرهنگي، کشورهاي اسلامي را نيز به کام خود برد و تنها راه اصلي درمان آن رجوع دوباره به ارزشهاي ديني و اسلامي است.
* «فراز ديگري از دعاي روز دوازدهم»
«واسترني بلباس القنوع و الکفاف»، خدايا در اين روز مرا به لباس قناعت و کفاف بپوشان. اگر انسان، قناعت و کفاف نداشته باشد بيچاره ميشود.
قناعت يعني به آن مقدار از امور مادي که در دست انسان است، بسنده کند، در مسايل مادي انسان بايد قانع باشد ولي در مسايل معنوي و سير و سلوک، قناعت معنايي ندارد، بلکه بايد بيشتر در اين راه قدم بردارد. کسي که در مسايل مادي قانع باشد، آبرويش حفظ ميشود.
* «تعريف کفاف»
نسبت هزينه و درآمد سه نوع است:
اول: نيازها بيشتر از درآمد است که به آن فقير ميگويند. دوم: نيازها کمتر از درآمد است که به آن غني ميگويند. سوم؛ نيازها و درآمدها برابر هستند که به آن حد کفاف ميگويند.
در دين، بهترين حالت، حالت کفاف است و دو قسم اول، داراي آفاتي ميباشد.
* «آفات فقر»
اولين آفت فقر، خشوع بيجا ميباشد، رُوِيَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أَيُّمَا فَقِيرٍ تَضَعْضَعَ لِغَنِيٍّ لِدُنْيَاهُ ذَهَبَ ثُلُثَا دِينِهِ... هر فقيري که براي ثروتمندي (به خاطر ثروتش ) فروتني کند، دو سوم دينش ميرود. (مجموعه ورام(تنبيه الخواطر)، ج2، ص: 200)
آفات ديگر فقر شامل «حسد بردن، گلايه و ناسپاسي کردن، خودکم بيني، بداخلاقي، حقارت اجتماعي، محروميتهاي معنوي (ناتوان از انجامدادن کارهاي عام المنفعه)، دريوزگي (گدايي کردن) و غم و غصه» ميباشد.
* «آفات غنا و ثروتمندي»
اولين آفت غنا و ثروتمندي اين است که انسان نعمتها را از خودش بداند.
قارون گفت: «إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِي»، ثروت را بر اساس تخصص و علم خودم به دست آوردم (سوره قصص، آيه 78 ). در نتيجه خدا، ثروت را از او گرفت، ولي حضرت سليمان(ع) عرض کرد «هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي»، اين از فضل پروردگارم است(سوره نمل، آيه 40) و خداوند نيز نعمتهاي او را دوچندان کرد.
* آفت دوم
دومين آفت غنا و ثروتمندي، نعمت دانستن ثروت است.
ثروت، هميشه نعمت نيست، قرآن ميفرمايد: به بعضيها ثروت داديم که عذابشان کنيم، ولي صاحبان ثروت، عمدتا آن را نعمت ميدانند و ادعا ميکنند، خداوند حتما به من عنايت داشته، که اين همه نعمت را به من داده است.
ديگر آفات غنا و ثروتمندي شامل «غرور، تنافس (رقابت و چشم و همچشمي کردن)، منع حقوق (نپرداختن حقوق ديگران)، مسئوليت، محسور (مورد حسرت قرار گرفتن)، غم و غصه خوردن بواسطه ثروت، اسراف، قساوت، احتکار، پرخوري، جنگ وارثين، ناز پروردگي فرزندان و...» ميباشد.
والسلام عليکم و رحمةالله و برکاتة
انتهاي پيام
نظرات