• سه‌شنبه / ۳ خرداد ۱۳۹۰ / ۱۰:۵۸
  • دسته‌بندی: دین و اندیشه
  • کد خبر: 9003-01750.180200

/ستارگان آسمان تشيع/ امام روح الله الموسوي الخميني؛ فقيه ولي

/ستارگان آسمان تشيع/
امام روح الله الموسوي الخميني؛ فقيه ولي

در مورد شخصيت، آرا و افكار امام خميني(ره) در سالهاي پيش و پس از پيروزي انقلاب اسلامي بسيار صحبت شده است ولي بنا بر گفته بسياري از علما و شاگردان ايشان هنوز به خوبي شخصيت امام خميني(ره) شناخته نشده است و اين بدليل نپرداختن به بيان ابعاد شخصيت ايشان نيست، بلكه به ادعاي اين افراد هنوز بسياري از خواص و عوام به نحوي مطلوب به فهم و شناخت صحيحي از اصول شخصيت ايشان دست نيافته‌اند.

به گزارش خبرنگار دين و معارف اسلامي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) متاسفانه پرداختن به شخصيت سياسي امام خميني(ره) بسياري از افراد را از توجه به ابعاد ديگر شخصيت ايشان باز داشته است؛ سطوري كه در ادامه مي‌آيد در پي يك بازخواني بسيار مجمل به بخشي از شخصيت امام راحل است تا بهانه‌اي شود تا ديگران به انجام هر چه بهتر اين مهم بپردازند.

در روز بيستم جمادي‏الثاني 1320 هجري قمري مطابق با اول مهر 1281 هجري شمسي (24 سپتامبر 1902 ميلادي) در شهرستان خمين از توابع استان مرکزي ايران در خانواده‏اي اهل علم، هجرت و جهاد و در خانداني از سلاله حضرت زهراي اطهر(س) امام روح‏اللّه‏ الموسوي الخميني(ره) پاي بر خاکدان طبيعت نهاد.

پدر بزرگوار امام خميني(ره) مرحوم «آيت‏اللّه‏ سيد مصطفي موسوي» از معاصرين مرحوم «آيت‏اللّه‏ العظمي ميرزاي شيرازي(رض)» پس از آنکه سالياني چند در نجف اشرف علوم و معارف اسلامي را فرا گرفته و به درجه اجتهاد نايل آمده بود، به ايران بازگشته و در خمين پناهگاه مردم و هادي آنان در امور ديني بود.

در حالي که بيش از پنج ماه از ولادت «روح‏اللّه‏» نمي‏گذشت، طاغوتيان و خوانين تحت حمايت عمال حکومت وقت، نداي حق‏طلبي پدر امام(ره) را که در برابر زورگوييهايشان به مقاومت برخاسته بود، با گلوله پاسخ گفتند و در مسير خمين به اراک وي را به شهادت رساندند.

امام خميني(ره) دوران کودکي و نوجواني خود را تحت سرپرستي مادر مؤمنه‏اشان(بانو هاجر) که خود از خاندان علم و تقوا و از نوادگان مرحوم آيت‏اللّه‏ خوانساري (صاحب زبدة التصانيف) بوده است و همچنين نزد عمه مکرمه‏اشان(صاحبه خانم) که بانويي شجاع و حقجو بود، سپري کرد اما در سن پانزده‏ سالگي از نعمت وجود آن دو عزيز نيز محروم گرديد.

* تحصيلات

حضرت امام از سنين کودکي و نوجواني قسمتي از معارف متداول روز و علوم مقدماتي و سطح حوزه‏هاي ديني، از آن جمله ادبيات عرب، منطق و فقه و اصول را نزد معلمين و علماي منطقه سكونت خود نظير آقا ميرزا محمود افتخارالعلما، مرحوم ميرزا رضا نجفي خميني، مرحوم آقا شيخ علي‏محمد بروجردي، مرحوم آقا شيخ محمد گلپايگاني و مرحوم آقا عباس اراکي و بيش از همه نزد برادر بزرگشان مرحوم آيت‏اللّه‏ سيد مرتضي پسنديده فراگرفته و در سال 1298 يا 1300 ه‌. ش‌. عازم حوزه علميه اراک شدند و در آنجا نيز نزد شيخ محمد گلپايگاني منطق و نزد آقاعباس اراکي شرح لمعه را تحصيل كردند.

چند ماهي از ورود ايشان به حوزه علميه اراک نگذشته بود که در ماه رجب 1340‌ه‌.‌ق. (فروردين 1301 ه‌. ش) آيت‏اللّه‏ شيخ عبدالکريم حائري، به درخواست روحانيون قم به آن شهر مهاجرت کرد و حوزه علميه قم را تأسيس نمود. حدود چهار ماه بعد از مهاجرت آيت‏اللّه‏ حائري، آقا روح‏اللّه‏ نيز به قم هجرت نمود و در حجره‏اي از مدرسه دارالشفا سکونت اختيار نمود و به ادامه تحصيل مشغول گرديد.

در حوزه علميه قم، باقي مانده "مطول" را نزد آقا ميرزا محمدعلي معروف به اديب تهراني، سطح را نزد سيد محمدتقي خوانساري و ميرزا سيدعلي يثربي کاشاني فرا گرفت و سپس به حلقه درس خارج آيت‏اللّه‏ عبدالکريم حائري وارد شد و عملاً تحصيلات خارج را در محضر ايشان گذرانيد.

همچنين فلسفه را نزد حاج سيدابوالحسن قزويني و عروض و قوافي، فلسفه غرب و فلسفه تکاملي داروين را در محضر شيخ محمدرضا اصفهاني مسجدشاهي و همچنين رياضيات و هيئت را نزد وي و ميرزا علي‏اکبر يزدي و عرفان را نيز از محضر آيت‏اللّه‏ محمدعلي شاه‏آبادي فرا گرفت.

* نام خانوادگي امام و برادران ايشان

در سال 1304 ه‌. ش که انتخاب اسم فاميلي (شهرت) براي ايرانيان الزامي شد، براي آقا روح‏اللّه‏ نيز نام خانوادگي مصطفوي، انتخاب شد. آيت‏اللّه‏ پسنديده در مورد انتخاب نام خانوادگي مذکور براي امام خميني(ره) و نامهاي خانوادگي متفاوت براي خود و برادر ديگرشان "سيد نورالدين هندي"، در خاطرات خود چنين مي‏گويد: در سال 1304 شمسي از طرف اداره آمار و ثبت احوال به خانه ما آمدند و قرار شد نام و فاميل براي ما انتخاب بشود و به من گفته شد: «بايستي نام و فاميلي انتخاب کني که در ايران کسي نگرفته باشد؛ چون ممنوع است». ما خواستيم بر مبناي نام پدرمان، فاميلي مصطفوي را انتخاب کنيم. گفتند نمي‌شود. بنابراين من هندي را انتخاب کردم و اخوي کوچکتر ما سيد نورالدين نيز همين لقب را پذيرفت. بعد چون فاميل هندي شبهه وابستگي به انگليسي‏ها را پيش مي‏آورد، گفتند که اين فاميلي را عوض کنيد. من هم با اين کار موافقت کردم. ما فاميل احمدي (فاميل دايي‏مان) را پيشنهاد کرديم، گفتند: نمي‏شود. همچنين عربي هم نباشد. من پنج يا شش اسم فارسي نوشتم و به تهران فرستادم. در تهران از بين آنها، نام پسنديده را انتخاب کردند؛ بنابراين نام فاميل ما شد پسنديده؛ ولي نام فاميل برادر ديگرمان، همان هندي ماند و نام امام هم که از اول مصطفوي بود. ما سه برادر، سه فاميل متفاوت پيدا کرديم.

* ازدواج

آقا روح‏اللّه‏ در سال 1308 ه‌. ش. با خديجه خانم، دختر حجت‏الاسلام ميرزا محمد ثقفي ازدواج کرد. حاصل اين وصلت، دو پسر به نامهاي سيدمصطفي و سيداحمد و سه دختر به نامهاي صديقه، فريده و فهيمه بود.

* وقايع بعدي زندگي حضرت امام خميني(ره) به صورت گذرا

15/8/1341: تلگراف امام به نخست‌وزير آن زمان، به عنوان اعتراض به تصويب لايحه انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي

2/11/1341: تحريم رفراندوم فرمايشي شاه

28/2/1342: اعلاميه امام در رابطه با ايام محرم، خطاب به وعاظ و خطبا

13/3/1342: سخنراني تاريخي امام در مدرسه فيضيه در عصر عاشورا

15/3/1342: دستگيري شبانه امام توسط ساواك و انتقال به تهران

18/1/1343: آزادي امام از زندان و بازگشت به قم

4/8/1343: سخنراني امام درباره طرح كاپيتولاسيون

13/8/1343: دستگيري دوباره و تبعيد به تركيه

21/8/1343: اقامت در بورسا

16/7/1344: انتقال از بورسا به عراق

27/1/1346: نامه سرگشاده امام به هويدا نخست‌ وزير شاه و هشدار نسبت به كارهاي مستبدانه رژيم

7/3/1348: شروع تدريس "ولايت فقيه" در نجف

6/2/1350: سخنراني امام در محكوميت جشن‌هاي دو هزار و پانصد ساله

1/8/1356: شهادت حاج آقا مصطفي خميني

2/7/1357: محاصره منزل امام توسط نيروهاي عراقي

10/7/1357: هجرت از عراق به سوي كويت و مخالفت كويت با ورود امام

13/7/1357: هجرت امام به فرانسه

12/11/1357: بازگشت پيروزمندانه به ايران

15/11/1357: تعيين دولت موقت

21/11/1357: شكست حكومت نظامي توسط امام(ره)

22/11/1357: پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني (ره)

10/12/1357: ورود امام (ره) به قم بعد از پانزده سال

28/2/1359: ورود امام (ره) به جماران

31/6/1359: آغاز حمله ارتش عراق به ايران

26/11/1361: نگارش وصيت‌نامه سياسي – الهي توسط امام خميني (ره)

29/4/1367: صدور پيام تاريخي امام خميني (ره) به مناسبت حادثه مكه مكرمه

29/4/1367: قبول قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل متحد پس از هشت سال دفاع مقدس

11/10/1367: ارسال نامه به گورباچف، صدر هيات رييسه اتحاد جماهير شوروي از سوي امام خميني (ره) و دعوت او به مطالعه در اسلام

25/11/1367: صدور حكم اعدام سلمان رشدي مرتد، نويسنده كتاب كفرآميز "آيات شيطاني"

13/3/1368: رحلت امام خميني (ره)

* آثار و تأليفات امام خميني(ره):

دهها كتاب و اثر گرانبها از امام خمينى در مباحث اخلاقى، عرفانى، فقهى، اصولى، فلسفى، سياسى و اجتماعى برجاى مانده كه بسيارى از آنها تاكنون منتشر شده است.

متأسفانه تعدادى از رساله‏ها و تأليفات نفيس امام در جريان جابه‏جايى از منازل استيجارى و در جريان چندين مرحله يورش مأمورين ساواك شاه به منزل و كتابخانه ايشان مفقود گرديده است.عناوين تعدادي از اين كتب در زير مي‌آيد:

«شرح دعاء السحر»، «التعليقة على الفوائد الرضويه»، «شرح حديث جنود عقل و جهل»، «مصباح الهداية الى الخلافة والولاية»، «تعليقات على شرح الفصوص الحكم و مصباح الانس»، «شرح چهل حديث»، «سرالصلوة: معراج السالكين و صلوه العارفين»، «آداب الصلوة ـ آداب نماز»، «كشف اسرار»، «انوار الهداية فى التعليقة على الكفاية (2 جلد)» ، «بدايع الدرر فى قاعدة نفى الضرر»، «الاستصحاب»، «رساله التعادل والترجيح»، «الاجتهاد والتقليد»، «مناهج الوصول الى علم الاصول (2 جلد)»، «الطلب والاراده»، «الرسائل العشره»(برخى از رساله‏هاى اين مجموعه عبارتند از: التقيه، رسالة فى قاعدة من ملك، رسالة فى تعيين الفجر فى اللّيالى المقمره، فروع علم اجمالى، موضوع علم اصول، تنزيل العلل التشريعية على التكوينية، تقريرات‏مسائل مستحدثه)، «كتاب الطهارة (4 جلد)»، «العروة الوثقى مع تعاليق»، «مكاسب محرّمه (2 جلد)» كه بسياري از اين آثار از سوي مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره) به چاپ رسيده‌اند.

* ولايت فقيه

يكي از تاثيرات امام راحل در حوزه انديشه اسلامي و بلكه عميق‌ترين آنها طرح يا به نوعي احيا و تكميل بحث ولايت فقيه بود كه بر اساس آن ايشان انقلاب اسلامي را در كشور ايران پي ريزي كرده و سپس نظام جمهوري اسلامي ايران را در آن با توجه به ولايت فقيه جامع الشرايط بر آن، برقرار ساختند.

امام خميني (ره) در ابتداي كتاب "ولايت فقيه" خود مي‌گويند: موضوع «ولايت فقيه» فرصتي است كه راجع به بعضي امور و مسايل مربوط به آن صحبت شود. ولايت فقيه از موضوعاتي است كه تصور آن‌ها موجب تصديق مي‌شود و چندان به برهان احتياج ندارد. به اين معني كه هر كس عقايد و احكام اسلام را، حتي اجمالا، دريافته باشد چون به ولايت فقيه برسد و آن را به تصور آورد، بيدرنگ تصديق خواهد كرد و آن را ضروري و بديهي خواهد شناخت. اينكه امروز به ولايت فقيه چندان توجهي نمي‌شود و احتياج به استدلال پيدا كرده، علتش اوضاع اجتماعي مسلمانان عموما، حوزه‌هاي علميه خصوصا، مي‌باشد.

* شخصيت امام خميني(ره) از نگاه برخي از بزرگان و ديگران

- آيت‌الله العظمي اراکي(ره): سلام و صلوات خدا بر روح بزرگ مردي که با مجاهدات بزرگ و فداکاري‌ها و رهبري‌هاي قاطع خود، اسلام را در عالم اسلام زنده کرد و نداي تکبير و توحيد را به گوش جهانيان رساند و مجد و عظمت مسلمانان را به آنها باز گردانيد و فريادکوبنده‌اش دل‌هاي مستکبران ابرقدرت را به لرزه درآورد.

- آيت‌الله العظمي گلپايگاني(ره): سلام خدا بر روح خدا که با ستيز و پيکار بي امان با دشمنان اسلام تمامي معادلات سياسي آنان را در هم شکست و بر بزرگترين قدرتهاي استعماري جهان پيروز گرديد.

- آيت الله العظمي مرعشي نجفي(ره): صلوات و سلام بر امام مسلمين که مقاومت ايشان در راه هدف و در مقابل ظلم و ستم و فراخواني امت اسلامي به خدا و رسول (ص) جبهه کفر و شرک را به واکنش واداشت و بدين سان استکبار با تمام قدرت و توان عليه آن بزرگوار به توطئه برخاست.

- آيت‌الله العظمي بهاءالديني(ره): خميني کبير در نگاه مؤمنان با بصيرت و عالمان رباني، تجلي گر تداوم دعوت انبيا و استمرار حضور حضرت محمد (ص) و برپايي حکومت الهي در زمين بوده است.

- آيت‌الله سيدعلي خامنه‌اي "رهبر معظم انقلاب اسلامي": در حقيقت امام کبير ما با قيام الهي خود جان‌ها را حيات بخشيد... و در پرتو احياي جان علوم الهي را احيا کرد و خداوند سبحان نيز همواره با امداد غيبي او را تأييد نمود. امام راحل قرآن مهجور را مشهور و سنت مستور را سنت مشهور و دين مهجور را دين مأنوس کرد.

- آيت‌الله شهيد سيدمحمدباقر صدر: در حقيقت، امام خميني(ره) يکي از بزرگترين نايبان امام معصوم(ع) بود.

- آيت‌الله جوادي آملي: ايمان و علم و اخلاص و صداقت و مجاهدت و شجاعت غيرت و عظمت و نورانيت و... منحصر به فردشان همگان را بر اين باور استوار ساخته است که، ديگران را نمي‌شود با امام خميني(ره) مقايسه کرد.

- آيت‌الله اشرفي اصفهاني: بايد اعتراف نماييم در جامعيت بين ابعاد عظيم شخصيتي در زمان غيبت، کسي را مانند امام امت نديده‌ايم. امام جدا مصداق انسان کامل بودند شايد در طول تاريخ روحانيت تشيع و جهان اسلام نتوانيم نظير و بديلي براي ايشان پيدا کنيم.

- مرحوم علي دواني(ره): امام از مصاديق بارز کساني بودند که مشمول اين حديث شريف قرار مي گيرند: يحزنون لحزننا و يفرحون لفرحنا.

- آيت‌الله علامه محمدتقي جعفري(ره): در چهره يک حاکم و زمامدار و رهبر امام بزرگوار مردي هوشيار و با شهامت و با تدبير و با ابتکار و دريا دل بود، امواج سهمگين در مقابل او چيز کم اهميتي محسوب مي‌شدند و هيچ حادثه سنگيني نبود که بتواند او را شکست دهد و او از همه اين حوادث قوي تر و بزرگ تر بود.

- امام از نگاه يک روبين وود زورث (خبرنگار آمريکايي): ... کمترين چيزي که مي توانم بگويم اين است که گويا او يکي از انبياي گذشته است و يا اينکه او موساي اسلام است و آمده تا فرعون کافر را از سرزمين خود بيرون براند.

- هنري پراکت کاردار سياسي و نظامي سفارت آمريکا در ايران (72 ــ 1978): ترديدي نمي‌باشد که ايشان يکي از مردان بزرگ تاريخ در اين قرن بود کمتر کسي را امروز مي توان يافت که از جاذبه و نفوذي همانند آن چه که نه تنها در ايران بلکه در جهان داشت برخوردار باشد و توجه قدرتهاي بزرگ را تا اين حد به خود معطوف دارد.

آيت‌الله خميني غرب را با بحران جدي برنامه ريزي مواجه کرد تصميمات او آن چنان رعد آسا بود که مجال هر نوع تفکر و برنامه ريزي را از سياست مداران و نظريه پردازان سياسي مي‌گرفت.

هيچ کس نمي توانست تصميمات او را از پيش حدس بزند، او با معيارهاي ديگري غير از معيارهاي شناخته شده در دنيا سخن مي گفت و عمل مي کرد. دشمني آيت‌الله خميني با غرب برگرفته از تعاليم الهي او بود او در دشمني خود نيز خلوص نيت داشت.

- روزنامه هرالدتريبون: آيت‌الله خميني(ره) انقلابي خستگي ناپذيري بود که تا آخرين لحظه حيات به آرزوي خود براي پي ريزي يک جامعه اسلامي و حکومت اسلامي در ايران وفادار ماند. آيت‌الله خميني در آن چه براي سرزمين باستاني‌اش مي خواست لحظه‌اي درنگ نکرد. وي خود را مأمور مي‌دانست که مي‌بايد ايران را از آن چه فساد و انحطاط غرب مي ديد پاک کند و خلوص اسلامي را به ملت باز گرداند.

* سخنان توصيه‌ها و خاطراتي از حضرت امام خميني(ره):

- سالها زحمت مي‌خواهد؛

"من قاصرم از اينكه راجع به تحولاتي كه حاصل شده براي جوان‌هاي ما، حاصل شده است براي ملت ما، بتوانم بگويم كه چه جور حاصل شده است، چه تحول بزرگي است، اين چه روحي است كه اين‌ها پيدا كرده‌اند، چطور شده است كه يكدفعه اين جهش پيدا شد. سالها زحمت مي‌خواهد تا به آستانه‌ي اين امر برسد، چه شد كه اين‌ها اين طور سريع، راه را طي كردند؟ اين، جز اينكه انسان بگويد يك عنايت خاصي است. از خداي تبارك و تعالي كه خدا اين عنايت را به اينها كرده است، آنها فداكاري مي‌كنند و او عنايت مي‌كند."

- اگر به من بگويند خدمتگزار بهتر است؛

من دعاگوي همه هستم و شما احتمال اين را بدهيد كه اگر به من بگويند خدمتگزار، بهتر از اين است كه بگويند رهبر. رهبري مطرح نيست، خدمتگزاري مطرح است. اسلام، ما را موظف كرده كه خدمت بكنيم. خدمتگزاري مطرح است.

- استفاده عنواني، هرگز؛

از 15 خرداد تا حالا كه آمديم، خون داديم، يعني شما خون داديد، من كه نشسته‌ام اينجا. من هم هيچ حقي ندارم. شما خون داديد؛ شما‌ها به ميدان رفتيد؛ شماها مبارزه كرديد؛ ماها هيچ حقي نداريم. ما بايد براي شما خدمت كنيم. خودمان نبايد استفاده كنيم. نه استفاده‌ي عنواني.

- اگر من پايم را كج گذاشتم بايد هجوم كنيد؛

الان مكلفيم ما، مسئوليم همه‌مان، همه‌مان مسئوليم، نه مسئول براي خودمان، مسئول كارهاي ديگران هم هستيم. "كلكم راع و كلكم مسئول عن رعيته" همه بايد نسبت به همه رعايت بكنند... اگر من پايم را كج گذاشتم، شما مسئوليد اگر نگوييد چرا پايت را كج گذاشتي؟ بايد هجوم كنيد، نهي كنيد كه چرا؟

- كوزه را آب كشيدند؛

در مدرسه‌ي فيضيه، فرزند خردسالم، مرحوم مصطفي از كوزه‌اي آب نوشيد، كوزه را آب كشيدند، چرا كه من فلسفه مي‌گفتم. ترديدي ندارم اگر همين روند ادامه مي‌يافت، وضع روحانيت و حوزه‌ها، وضع كليساهاي قرون وسطي مي‌شد كه خداوند بر مسلمين و روحانيت منت نهاد و كيان و مجد واقعي حوزه‌ها را حفظ نمود.

- (توصيه امام به يكي از نزديكان خود)

حال قلب معصومين(ع) را جز خود آنها نمي‌داند كسي؛

تو گمان كردي به واسطه‌ي اين اعمال پوسيده‌ي گنديده‌ي سر و دست شكسته‌ي مخلوط به ريا و سمعه و هزار مصيبت ديگر، كه هر يك مانع از قبولي اعمال است، استحقاق بر حق تعالي پيدا كردي؟! يا از محبين و محبوبين شدي ... اي بي‌نواي غافل از سوز مخلصين و نور اعمال آنها، تو گمان كردي كه آنها هم اعمال‌شان مثل من و توست! تو خيال مي‌كني كه امتياز نماز حضرت اميرالمومنين(ع) با ما اين است كه مد "والضالين" را طولاني‌تر مي‌كند؟ يا قرائت‌اش صحيح‌تر است؟ يا طول ركوع و سجود و اذكار و اورادش بيشتر است؟ يا امتياز آن بزرگوار به اين است كه شبي چند صد ركعت نماز مي‌خواند؟ يا مناجات سيدالساجدين(ع) هم مثل مناجات من و تو است؟ او هم براي حورالعين و گلابي و انار، اين قدر ناله و سوز و گداز داشت؟ به خودشان قسم است – و انه لقسم عظيم – كه اگر بشر پشت به پشت يكديگر دهند و بخواهند يك لا اله الا الله اميرالمومنين را بگويند، نمي‌توانند! خاك بر فرق من با اين معرفت به مقام ولايت علي(ع)، به مقام علي بن ابي طالب(ع) قسم كه اگر ملائكه‌ي مقربين و انبياي مرسلين – غير از رسول خاتم(ص) كه مولاي علي و غير اوست – بخواهند يك تكبير او را بگويند، نتوانند.حال قلب آن‌ها را جز خود آنها نمي‌داند كسي.

- اگر از من توصيه‌اي براي كسي آمد؛

 كسي كه مجرم است، بايد به جزاي خودش برسد و توصيه از احدي قبول نبايد بشود. من اين را كرارا گفته‌ام. اگر از من توصيه براي كسي آمد، از دفتر من براي كسي توصيه آمد، از كساني كه به من مربوط‌اند توصيه آمد، بزنيد به ديوار!‌ قاضي نبايد تحت تاثير كسي باشد. قاضي آزاد است و بايد در محيط آزاد عمل بكند. توصيه‌ها را هيچ به آن اعتنا نكنيد.

- مراقب باشيد؛

اگر خداي نخواسته، مردم ببينند كه آقايان وضع خودشان را تغيير داده‌اند، عمارات درست كرده‌اند و رفت و آمدهايشان مناسب شان روحانيت نيست و آن چيزي را كه نسبت به روحانيت در دلشان بوده است از دست بدهند، از دست دادن آن همان و از بين رفتن اسلام و جمهوري اسلامي همان.

- هر يك از شما مسئوليت بزرگي داريد؛

خدايا به فرياد اسلام برس! امروز (مبادا) كه مكتب ما منحرف جلوه داده بشود؛ يا از اعمال من و شما؛ يا از اعمال كميته‌ها؛ يا از اعمال دادگاه‌ها؛ يا از اعمال ادارات و وزارتخانه‌ها، و امثال ذلك. رژيم سابق، براي ما خطر نداشت. رژيم، ادعا نمي‌كرد كه من (اسلامي هستم) ادعايش را مي‌كرد، لكن كسي از آن قبول نمي‌كرد ... اگر معممي در رژيم سابق، يك كار خلاف مي‌كرد، مي‌گفتند اين ساواكي است؛ اين درباري است. امروز كه ساواكي در كار نيست و همه دفن شده‌اند، اگر از شما آقايان يك چيزي صادر بشود، مي‌گويند جمهوري اسلامي اين است. مكتب متزلزل مي‌شود. مسئوليت‌تان زياد است آقايان! خيال نكنيد برويد يك حرفي بزنيد و چيزي نشده، خير، هر يك از شما مسئوليت داريد، مسئوليت بزرگ. خيلي بزرگ.

- بزرگترين آرزوي من؛

بزرگترين آرزوي من اين است كه مردم ايران از چنگال ظلم، نجات پيدا كنند و صاحب كشوري باشند آزاد و مستقل. داراي نظامي اسلامي كه در آن حقوق انسان‌ها آنچنان كه اسلام دستور داده است، رعايت شود و در راه پيشرفت و ترقي و سعادت انساني، سرمشق براي همه ملت‌ها باشند.

منابع:

سايت اطلاع رساني جماران

www.imam-khomeini.com

www.jamaran.ir

www.velayatfagih.porsemani.ir

كتاب: ولايت فقيه - ناشر: موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (س) چاپ نهم ، پاييز 1378

كتاب: روح الله الموسوي الخميني، مولفان: سيد پژمان مير جمهري، موسي اشرفي - ناشر مركزآموزش سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران - تاريخ انتشار: چ اول ارديبهشت 1386

كتاب: امام خميني - مولف اميرحسين فردي - ناشر دفتر انتشارات كمك آموزشي - چاپ اول 1377

انتهاي پيام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha