درپي انتشار نامهي سرگشادهي تعدادي از اساتيد باستانشناسي، فلسفه و تاريخ کشور كه در آن نسبت به برخي اقدامات سازمان ميراث فرهنگي و انتقال بخشهايي از اين سازمان به شهرهاي ديگر انتقاد شده بود، اداره کل روابط عمومي، امور فرهنگي و اجتماعي سازمان ميراث فرهنگي اطلاعيهاي صادر کرد.
به گزارش گروه دريافت خبر ايسنا به نقل از اداره كل روابط عمومي سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري، متن كامل اين اطلاعيه به اين شرح است:
«سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري وظيفه خود ميداند تا از دلسوزي و ابراز نگراني تمامي ايرانيها و ايران دوستان بهويژه اساتيد محترم باستانشناسي کشور نهايت قدرداني و سپاسگزاري را داشته باشد. چه اگر نبود اين عشق به تاريخ و ميراث ايران عزيز، چه بسا دستان چپاولگران هرگز از ثروت تاريخي اين ملت کوتاه نميشد.
اين اميد وجود داشت که شماري از اساتيد محترمي که بعضا از نامآشنايان فلسفه، تاريخ و باستانشناسي کشور بهشمار ميروند، با دقت بيشتري متن مذکور را مطالعه و قبل از امضاي آن، از نيات و قصد «تدوينکنندگان و طراحان اصلي» آن اطلاع ميداشتند؛ چراکه اصولا چه کسي مدافع تخريب ميراث تاريخي کشور است؟! و مگر غير از اين است که هر بيانيه و اطلاعيهاي که در آن بر لزوم حفظ و حراست از ميراث ايران و ايرانيان تأکيد شده باشد، امضا و تأييد تمامي ايرانيها از هر مرام و گرايشي در هر جاي دنيا را بههمراه خواهد داشت؟
بر اين اساس، سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري نيز بهعنوان متولي اين امر خطير بر آن بخش از نکتههاي موجود در بيانيه مذکور که تأکيد بر حفظ شخصيت و هويت ايران عزيز دارد، صحه گذاشته و در اين راه خواستار تداوم توجه عمومي به اين مهم است.
در اين ميان، اگرچه پيشتر از اين، سازمان ميراث فرهنگي بارها به طرح مسائلي از اين دست پاسخ گفته است، اما پرسشهايي جدي از «تدوينکنندگان و طراحان اصلي» نامه مذکور مطرح است که اميد داريم پاسخهايي جدي نيز در اين زمينه وجود داشته باشد:
1ـ در بخشي از اين نامه آمده است: «... اين تصميم ناموجه و ناکارشناسانه نهتنها دست متجاوزان و سوداگران را در غارت مواريث فرهنگي، تخريب محوطههاي باستاني و فروختن يوسف ميراث کشور در بازار مکاره سود و سودا گشودهتر ميکند ...» از «تدوينکنندگان و طراحان اصلي» اين نامه ميپرسيم:
• از چه زماني واگذاري بخشي از امور حاکميتي کشور به هموطناني که خارج از تهران هستند، به منزله گشوده شدن دست متجاوزان و سوداگران در غارت مواريث فرهنگي و تخريب محوطههاي باستاني کشور است؟!
• چگونه و براساس کدامين معيارها، انتقال دو معاونت سازمان ميراث فرهنگي به دو استان بزرگ و تاريخي کشور به يوسفي تشبيه شده که به بازار مکاره سود و سودا برده مي شود؟! ... چگونه است که تا ديروز داعيهدار قدمت و فرهنگ و هنر اصفهان و فارس بوديد، اما امروز چه شده که از دو استان تاريخي و فرهنگي بزرگ و گرانقدر کشور به عنوان بازار مکاره سود و سودا نام ميبريد؟!!
• «تدوينکنندگان و طراحان اصلي» اين نامه، با کدام مشاهدات و بررسيهاي موجه و کارشناسانه به اين نتيجه رسيدهاند که اگر چيزي از تهران خارج شود، بهدست نامحرمان و غارتگران افتاده و چيزي از آن باقي نخواهد ماند؟!
• اصولا چه ارتباطي ميان انتقال يک نهاد اداري به استان ديگر و رونق تجاوز و غارتگري ميراث فرهنگي در کشور وجود دارد؟
• آيا اين مصداق بارز توهين آشکار به مردم و اساتيد استانهاي تاريخي اصفهان و فارس نيست که واگذاري بخشي از امور حاکميتي کشور به ايشان، مساوي با باز گذاشتن دست غارتگران و چپاول ميراث کشور انگاشته شده است؟ با پوزش از هموطنان اصفهاني و شيرازيمان، ما حتي از طرح اين پرسش نيز واهمه داريم چه رسد به پاسخ احتمالي آن.
2ـ در بخش ديگري از اين نامه آمده است: « ... چندپاره کردن اين سازمان و انتصاب مديران غيرمتخصص از جمله آفتهايي است که خصوصاً طي سالهاي اخير گريبانگير مديريت ميراث فرهنگي کشور شده و آسيبهايي را بدان وارد آورده است که ابعاد و زواياي خسارتبار آن در شرايط کنوني قابل ارزيابي نيست ... »
«تدوينکنندگان و طراحان اصلي» اين نامه پاسخ دهند که از کدام «چند پاره کردن» سخن مي گويند؟ مگر طي سالهاي گذشته که سازمان ميراث فرهنگي در تهران بود، باقي استانهاي کشور چند پاره و در معرض خطر و تهديد بودند که حالا با انتقال دو معاونت سازمان ميراث، اينگونه نگران و برآشفته شدهايد؟ «تدوينکنندگان و طراحان اصلي» اين نامه از کدام مديران غير متخصص بهعنوان آفت ميراث فرهنگي سخن ميگويند؟ اگر مديراني که شما ايشان را غير متخصص ناميدهايد توانستهاند بعضاً گرههاي چهل ساله از ميراث فرهنگي اين کشور باز کنند، که بايد دست ايشان را نيز بوسيد ... هر چند که ميتوان مشکلات چند ده ساله ميراث فرهنگي را به پاي اين سازمان نيز نوشت و از آنها مطالبه داشت!
3ـ در ساليان قبل وقايع ناگوار و اتفاقات تلخي در حوزه ميراث فرهنگي کشور رخ داده که دل هر عاشق تاريخ و ميراث فرهنگي کشور را به درد ميآورد، اما واکنش قابل توجهي از هيچيک از اساتيد تدوينکننده و طراحان اصلي اين نامه مشاهده نشده است. مروري بر سياهه شماري از اين وقايع مفيد خواهد بود:
• انبارهاي موزه ملي ايران، ساليان سال باز نشده و بسياري از آثار تاريخي ارزشمند ايران بدون هيچ نوع رسيدگي، در بدترين وضعيت و مخاطرات نگهداري ميشدند ... اما کداميک از «تدوينکنندگان و طراحان اصلي» اين نامه، در تمام اين سالها اهميتي براي اين موضوع قائل بوده و واکنشي سزاوارانه در برابر اين وضعيت اسفناک نشان داده بودند؟!
• محوطههاي تاريخي متعددي در ساليان قبل به بهانه کاوش گروههاي کاوش خارجي بهويژه انگليسيها تحت غارت مستقيم و غير مستقيم بوده است. در اينباره، کداميک از «تدوينکنندگان و طراحان اصلي» اين نامه، به اعتراض نسبت به اين موج ويرانگر در باستانشناسي کشور پرداختند؟!
• برج جهاننما در ساليان قبل و در دوره فعاليت شماري از «تدوينکنندگان و طراحان اصلي» اين نامه ساخته شد و مشکلات عظيمي را براي مجموعه جهاني نقش جهان پديد آورد که سرانجام نيز در دوران دولت خدمتگزار اين مشکلات رفع گرديد. اما در دوران ساخته شدن اين برج، «تدوينکنندگان و طراحان اصلي» اين نامه چه واکنشهايي نشان دادند؟!
• غارتهاي جيرفت و شمار زيادي از محوطههاي تاريخي کشور در ساليان قبل رخ داد اما در همان دوران، «تدوينکنندگان و طراحان اصلي» اين نامه چه واکنشي نسبت به اين موارد نشان دادند؟!
• درخصوص اعطاي مداوم بورسهاي تحصيلي و مطالعاتي در خارج از کشور بهويژه آمريکا و انگليس در ساليان قبل و مواردي از اين قبيل، «تدوينکنندگان و طراحان اصلي» اين نامه چه پاسخي دارند؟!
• پس از سالها تلاش ناکام، سرانجام به همت بلند مسؤولان سازمان ميراث فرهنگي در دولت خدمتگزار و با ملحوظ نمودن عزت و اقتدار ايران عزيز، منشور کوروش به ايران منتقل و نمايش داده شد. در اين خصوص واکنش «تدوينکنندگان و طراحان اصلي» اين نامه چه بوده است؟!
• آيا انعقاد قراردادهاي هنگفت باستانشناسي در ساليان قبل و واگذاري انجام آنها به دانشجويان خدوم اين حوزه به بهايي اندک، جز به معناي استثمار دانشجويان باستان شناسي کشور بوده است؟ در اين خصوص، پاسخ يا واکنش «تدوينکنندگان و طراحان اصلي» اين نامه چيست؟!
اين موارد و مصاديق که شمار آنها بسيار بيش از حد تصور است، يک پرسش اساسي را فراروي فعالان صديق و دانشجويان ارجمند باستانشناسي کشور قرار ميدهد: چگونه است که ساليان سال در برابر اين فجايع و وقايع ناگوار در حوزه باستانشناسي کشور سکوتي نفسگير برقرار بوده، اما اکنون درخصوص موضوع انتقال دو معاونت سازمان به دو استان تاريخي و فرهنگي کشور، چنين موج عجيب و مشکوکي به راه افتاده است؟!
4ـ همت و تلاش سازمان ميراث فرهنگي در سال هاي اخير بر اصلاح، ساماندهي، شفافسازي و سالمسازي حوزه باستانشناسي کشور نهاده شده و در اين مسير خطير، از هيچگونه اقدام تخريبي يا مقاومت تخطئهآميز هراسي نداشته و به صراحت اعلام ميداريم طرح اينگونه بحثها مقولهاي انحرافي است که نميتواند عزم سازمان را براي تحقق اين هدف ويژه دچار خلل يا توقف نمايد. اي کاش «تدوينکنندگان و طراحان اصلي» اين نامه، به جاي طرح اينگونه مباحث انحرافي و غير کارشناسانه و به جاي تدوين متني کليگويانه، منظور اصلي خود را بيان مينمودند!!
5ـ برآنيم که بزرگنمايي باستانشناسي قبل از اسلام، مصداق بارز «باستانگرايي» است که نگاهي عاري از رويکردهاي تخصصي به باستانشناسي است. باستانشناسي در ايران در متن اسلام معنا مييابد و هر رويکرد يک سويه ديگري قويا مذموم و مطرود است. متأسفانه برخي از افرادي که نام ايشان در نامه مذکور آمده، معتقد به نوعي انحصارطلبي موضوعي در باستانشناسي هستند. اين اساتيد صرفا معتقد به باستانشناسي قبل از ورود اسلام به ايران هستند که اين رويکرد، مصداق همان باستانگرايي افراطي است.
6ـ از سوي ديگر برخي از «تدوينکنندگان و طراحان اصلي» اين نامه، از جمله باندهاي انحصارگر باستانشناسي بهشمار ميرفتند که سالها رانتهاي خاص در اختيار داشته و هماکنون منافع خود را با برخي جابجاييها از دست رفته و در خطر ميبينند. بديهي است فهرست پروژههاي متعدد ايشان که هماکنون دچار افت و يا تغييراتي شده موجود و قابل انتشار عمومي است تا همگان از ريشه اصلي برخي نگرانيها و عشق دروغين به ميراث کشور مطلع شوند.
7ـ پژوهشگاه سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري، در حال آمادهسازي شماري از پروندهها و مستندات فراوان از تعداد زيادي از قراردادهاي منعقده با «تدوينکنندگان و طراحان اصلي» اين نامه در ساليان قبل و حاصل و خروجي واقعي آنها جهت ارائه به مراجع ذيصلاح است که همگي مصداق همين رويکردهاي انحرافي بوده است.
8ـ همچنين لازم به ذکر است تعدادي از امضاکنندگان نامه مذکور، پس از تشکيل شوراي عالي باستانشناسي کشور، علاقهمند و متقاضي عضويت در اين شورا بودند که بنا بر پارهاي ملاحظات و گرايشهايي که پيشتر نيز به نمونهاي از آن اشاره شد، چنين امکاني براي ايشان فراهم نشد که اين امر نيز زمينهساز حملات ايشان به سازمان ميراث فرهنگي کشور شده است.»
انتهاي پيام
نظرات