در عنصر روشنگري رسانهيي، وظيفه نقد و موضعگيري نه لزوماً برعهده مطبوعات كه به عهده جامعه و مردم است. از همين زاويه موضوع نقد در مطبوعات بايد مورد توجه قرار بگيرد.
دکتر اميرحسين مروي در گفتوگو با خبرنگار رسانه خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، با بيان اينكه نقد در مطبوعات همواره بحث چالش برانگيزي بوده است، اظهار كرد:اين چالش عمدتاً به آنچه از آن به عنوان نقش مطبوعات و رسانهها در پروسه توسعه فكر اجتماعي ياد ميشود، باز ميگردد.
وي ادامه داد: همواره نحوه ايفاي اين نقش بسته به اين كه از مطبوعات در چه جامعهاي و با چه عمقي از فكر مدرن و توسعه يافتگي بحث ميكنيم، متفاوت و در پارهاي موارد كاملاً متضاد است.
او درباره اين تفاوت و تباين خاطر نشان كرد: اين تفاوت به شدت تحت تاثير تعارض آشكار اين سوال قرار دارد كه آيا مطبوعات وظيفه اطلاعرساني شفاف و تسهيل در جريان آزاد تبادل اطلاعات را برعهده دارند؟ يا نقد و موضعگيري وظيفه اصلي آنهاست؟
مدير مسوول روزنامه ملت ما با بيان اين كه اين دوگانگي در طرح سوال بيشتر از آن جهت حائز اهميت است كه بسياري معتقدند در عنصر نقد، قضاوت و جهتدهي اصليترين ويژگي است، بيان كرد: اين موضوع اعتقادي كاملاً درست و به جا است.
مروي با اشاره به اينكه بسته به اين مهم كه از مطبوعات در چه جامعهاي سخن گفته ميشود، وضعيت نقد و منتقد نيز فرق ميكند، ابراز كرد: زماني كه از محافظهكاري منتقدان در مطبوعات صحبت ميشود، دليل بر اين مفهوم است كه مطبوعات و نقد در برابر چالشي بحثبرانگيز قرار دارند كه آنها را به محافظهكاري و مالانديشي سوق داده و ميدهد.
اين كارشناس مطبوعاتي درباره مهمترين دلايل محافظهكاري برخي منتقدان گفت: عدم تأمين امنيت شغلي، نبود شفافيتهاي قانوني در برخورد با مطبوعات و نقادان، نبود يك تعريف روشن از نقش اجتماعي مطبوعات و احزاب، فقدان تعريفي مشترك از حدود و ثغور منافع ملي و در نتيجه تفسيري شدن اين منافع از سوي گروههاي مختلف اجتماعي از مهمترين دلايل اين موضوع است.
او اذعان كرد: طبيعي است در يك كشور وقتي نتوان موانع 5 گانه فوق را مرتفع و هموار كرد نتيجهاي جز محافظه كاري، روزمرگي، دغدغه معيشت و مواردي از اين قبيل براي مطبوعات و منتقدان نميتوان انتظار داشت.
وي درباره نقد صحيح و منصفانه تصريح كرد: در پروسه نقد و جايگاه آن در مطبوعات چالشي نظري وجود دارد؛ البته اين چالش ناظر به اين معنا نيست كه مطبوعات نبايد نقدها را انعكاس دهند بلكه ناظر بر اين است که آيا مطبوعات خود حق نقد مستقل دارد؟ اما قاطعانه ميتوان گفت مطبوعات وظيفه انعكاس نقد و نقادي را برعهده دارد اما اين نقد كجا و چگونه ميتواند منصفانه باشد و تا كجا ميتواند پيش برود بي شك به دليل وجود موانع 5 گانه ذكر شده پاسخ قدري مشكل است.
مروي اظهار كرد: در شرايطي كه مطبوعات و نخبگان وابسته به آنها به دليل عدم وجود تعاريف روشن اجتماعي و نيز تأمين امنيت شغلي مجبور شوند در پروسه توسعهگرايي مدرن نه به عنوان قاعده بازي بلكه به مثابه يك مهره دم دستي ايفاي نقش كنند، طبيعي است که از ارائه هرگونه تعريف جامع و كاربردي و يا "منصفانه" ناتوان و عاجزانه ميمانند و اين مشكل اصلي كشورهاي جهان سومي است.
او با تأكيد بر اينكه راهكارهاي بالا بردن روحيه نقدپذيري در مسوولان كشور امكاني است كه چنانچه تحقق يابد ميتوان گفت راه حلي اساسي براي رفع بسياري معضلات اجتماعي كشورهاي در حال توسعه يافت شده است، ادامه داد: من آن را اكسير تحول اجتماعي توصيف ميكنم.
اين كارشناس مطبوعاتي افزود: در جوامع توسعه نيافته به ارزشهاي نقد و مطبوعات يا هر دو، نه به عنوان قطعهاي تكميل كننده از پازل توسعه و بالندگي اجتماعي كه به عنوان بر هم زننده آرامش اجتماعي و امنيت ملي نگاه ميشود لذا در شرايط کنوني تا زماني كه مسوولان يك كشور نتوانند چارچوبي از يك شكل هندسي قابل رويت از منافع حكومتي ترسيم كنند و به تبع آن مطبوعات و نقادان نقطه تعادلي خود در تعامل با حكومت را در آن بيابند، ارائه راهكار اقدامي بي نتيجه است.
مروي در پايان گفت: مسوولان كشور ابتدا بايد حد و ظرفيت خود را تعريف و ارائه كنند، سپس از نقطه مقابل خواستار راهكاري براي برخورد و همكاري با اين روحيه باشند.
انتهاي پيام
نظرات