• چهارشنبه / ۷ مهر ۱۳۸۹ / ۱۰:۰۷
  • دسته‌بندی: فرهنگ حماسه
  • کد خبر: 8907-12554.166680
  • منبع : مطبوعات

خاطرات مرتضي حافظي از گويندگي راديو در دوران دفاع مقدس

خاطرات مرتضي حافظي از گويندگي راديو در دوران دفاع مقدس
مرتضي حافظي از گويندگان شناخته شده در دوران دفاع مقدس راديو است و خاطرات شيريني از آن دوران دارد. اين گوينده راديو از نگاه كارشناسي رسانه به نقش راديو در دفاع مقدس مي‌نگرد و سخنان وي بازتابي از التهاب لحظه‌هاي پل شدن ميان دل‌هاي رزمندگان اسلام و ساير اقشار جامعه اسلامي است. به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) ، خاطرات حافظي كه در «قرارگاه بي‌قرار» درباره‌ي ايام دفاع مقدس در راديو مكتوب شده است، به شرح زيراست: راديو عنوان رسانه‌اي فراگير و سهل‌الوصول، مردمي، در كنار مردم و براي مردم، در مقطع حساس جنگ تحميلي و دفاع مقدس نيز توانست همگامي و هم‌نفسي خود را با مردم به خوبي اثبات كند. قصد جنگ افروزان اين بود كه پيش از مستحكم شدن پايه‌هاي انقلاب و نظام اسلامي آن را از پاي درآورند، غافل از اين كه به جنگ مردمي شكست‌ناپذير با قدرت برخواسته از اعتقاد عميق به آرمان‌هاي خود مي‌آيند، كه توحيد را با وحدت خود معنا مي‌كنند و ايمان را با حضور پرتوان خود در عرصه مقابله با هرگونه تجاوز و تهديد عينيت مي‌بخشند. در چنين فضايي يكي از پرافتخارترين دوره‌هاي كار راديو شكل گرفت. در شرايطي كه همه مردم تشنه اخبار دفاع مقدس بودند، فراگير و سهل‌الوصول بودن راديو بيش از هر زمان ديگر ارزش خود را مي‌نماياند و تلاش و تعهد همه دست‌اندركاران اين رسانه مردمي بر ارزش‌هاي بديهي كار راديو مي‌افزود. بسياري از برنامه‌هاي راديو حال و هواي جبهه داشتند و پخش خبرهاي جنگ، نقطه اوج شوق‌ورزي مشترك اصحاب راديو و مخاطبان آنان بود. هنگامي كه صداي مارش نظامي بلند مي‌شد، به نظر مي‌رسيد جشني عظيم در راديو برپا شده است. همكاران به اتاق فرمان و استوديوي پخش هجوم مي‌آوردند و ولوله‌اي برپا مي‌شد. هركس به نوعي خواستار تقبل وظيفه‌اي داوطلبانه بود و برخلاف معمول كه مي‌بايست براي ضبط و پخش يك برنامه تك‌تك عوامل را از پيش تعيين و خبر كرد مسابقه‌اي فراگير براي تصاحب سهم بيشتري از برنامه‌هاي مرتبط با جنگ ميان همكاران گوينده، نويسنده، صدابردار، تهيه‌كننده و سايرين درمي‌گرفت. يكي از برنامه‌هاي روزانه راديو در اين مقطع، برنامه «در جبهه چه مي‌گذرد» بود. ابتدا آقاي اكبر هرانر، گويندگي اين برنامه را برعهده داشتند و سپس اين وظيفه كه شامل ارايه اخبار جبهه و جنگ و پيام‌هاي سلامتي رزمندگان اسلام به خانواده‌هايشان بود به عهده من قرار گرفت. مطالبي كه در اين برنامه خوانده مي‌شد گاهي چنان پرشور بود كه عنان احساس را از من گوينده مي‌ربود و گاهي چنان مسوولانه بود كه باعث شرمساري من از احساس فاصله ميان خود و نويسندگان آنها يعني رزمندگان اسلام مي‌شد. گاهي از مقايسه بزرگي دل‌هاي رزمندگان اسلام با دل كوچك خود لجم مي‌گرفت و گاهي چنان در مطالبي كه مي‌خواندم غرق مي‌شدم كه در عالم خيال سر از قلب جبهه‌ها درمي‌آوردم و زماني كه برنامه تمام مي‌شد دچار حيرت و سرگيجه بودم. برنامه «صداي جبهه» نيز از برنامه‌هايي بود كه گاهي توفيق اجراي آن نصيب من مي‌شد. پس از مدتي براي پوشش نقاطي كه صداي شبكه سراسري راديو را دريافت نمي‌كرد يك فرستنده و استوديوي سيار در سردشت مستقر شد كه براي رزمندگان «خط مقدم» جبهه‌هاي كردستان، كرمانشاه و ايلام برنامه پخش مي‌كرد. حضور در اين استوديو، داوطلبانه و نوبتي بود. هنگامي كه نوبت حضور در اين سنگر فرهنگي نصيب من شد، زمستان بود و برف سنگيني بر زمين نشسته بود. هنگامي كه از سنندج به سمت محل استقرار استوديو و فرستنده سيار حركت كرديم با ديدن روابط صميمي رزمندگان، تفاوت‌هاي دنياي زيباي آنها با دنياي پشت جبهه را بيش از پيش دريافتم. دنيايي كه دل كندن از همه تعلقات مادي و زرق و برق‌هاي توأم با روزمرگي زندگي، آن را شكل مي‌داد و نشاني از ريا، دورويي و توقع در خود نداشت. در روزهاي اول همه‌چيز براي ما تازگي داشت؛ اما با صفا و محبت رزمندگان به سرعت با محيط خو گرفتيم، به طوري‌كه دل كندن از آن محيط در روزهاي پاياني مأموريت بسيار سخت مي‌نمود. خانواده راديو در چنين شرايطي، اوج استحكام و انسجام خود را تجربه مي‌كرد و كار عاشقانه در راديو براي تك‌تك همكاران جلوه‌اي از پيوند با جبهه و همرنگ شدن با فضاي ناب جبهه بود. فضاي نابي كه روح الهي امام خميني (ره) بر آن نور مي‌فشاند و هر لحظه با خون پاك شهيدان، زلالي و صفاي بيشتري مي‌گرفت. روزهاي حضور من در كردستان، روزهاي وقوع انقلابي همه‌جانبه در تمام وجود من و همكارانم بود. انقلابي كه مقدمه آن، ارتباط فطري دل‌هاي ما با رزمندگان اسلام و نقطه اوج آن تبديل اين ارتباط فطري به پيوند عملي بود. روزهايي كه گاهي رنگ عاشورا، گاهي رنگ بدر و گاهي رنگ فتح مكه را داشت. روزهايي كه براي اداي درست هر كلمه از ميكروفون فرستنده سيار، خود را جاي بلال موذن رسول خدا (ص) مي‌گذاشتم. امروز كه آن لحظه‌ها را به خاطر مي‌آورم، افسوس مي‌خورم كه تجديد آن احساس را بدون تجديد آن فضا، غيرممكن مي‌بينم. انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha