عليرضا داودنژاد پيرامون بحثهاي اخيري كه در رابطه با سينماي تاريخي پيش آمده است، متن يادداشتي را با عنوان «تاريخ،سينما و عوامالناس» منتشر كرده است.
اين كارگردان سينما در اين متن كه در اختيار بخش سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)،گذاشته آورده است:«ما در توليد فيلمهاي تاريخي نيز گرفتار عوامزدگي شدهايم. فيلمسازي براي عوام با عوامزدگي در فيلمسازي تفاوت دارد. ساختن يك فيلم تاريخي يعني زندگي دوباره بخشيدن به يك روزگار سپري شده.
فيلم تاريخي فقط دكور ، لباس و سياهي لشگر نيست. فيلم تاريخي فقط اين نيست كه بتوانيم صدها نفر را در يك صحنه جابهجا كنيم.
فيلم تاريخي فقط صحنههاي جنگ و زد و خورد نيست. فيلم تاريخي يعني حياتبخشيدن به روح يك دوران. فيلم تاريخي يعني اينكه بتوانيم زندگي روزمره عوامالناسي را كه اينك در دسترس ما نيستند با گرماي انساني و بهطرزي زنده بازسازي كنيم و در متن آن روايتي ويژه را با ذهنيت و زاويه ديد خودمان رويتپذير گردانيم.
فيلم تاريخي بدون آدمهاي زنده با حالات و رفتار و گفتار باورپذير نميتواند، اثرگذار باشد. فيلمهاي تاريخي ما اغلب در شخصيتپردازي، بافت روابط انساني، تجسمبخشي به برخوردها و نشستو برخاستهايي كه بايد در متن روزمرگي آن دوران تاريخي اتفاق بيفتد، ناتوان هستند. با قالبهاي تصنعي و كليشهاي نميتوان فيلم تاريخي اثرگذار توليد كرد. چرا ما تاكنون نتوانستهايم با وجود هزينهكردن ارقام نجومي يك فيلم تاريخي توليد كنيم كه به بازارهاي جهاني راه پيدا كند.
ماجرا فقط جنبه سياسي ندارد. بسياري از فيلمهاي تاريخي حتي در دكور و لباس و چهرهپردازي، فيلم بودن و مصنوعيبودن خود را جار ميزنند. البته ريشهي اين مشكل را بايد در كل فضاي سمعي و بصري دنبال كرد. وقتي ما نتوانيم دنيايي را كه در آن زندگي ميكنيم و با آدمها و روابط و برخوردها و ماجراهاي آن رو در رو هستيم به طرزي زنده و باورپذير بازسازي كنيم و ارائه بدهيم چطور ممكن است اين كار را درباره دههها وسدههاي سپريشده انجام بدهيم.
راه ما به گذشته از همينجا و از همين اكنون ميگذرد. اگر ما نتوانيم در ايجاد جريان سينماي سياسي _ اجتماعي، خانوادگي و دفاع مقدس موفق باشيم، نبايد توقع داشته باشيم كه در زمينهي سينماي تاريخي موفقيت چشمگيري پيدا كنيم.
اگر ميخواهيم پرداختن به سينماي تاريخي، امري تشريفاتي، كليشهاي و بخشنامهاي نباشد بايد پيش از آن به اصل سينما يعني به سينماي بومي و ملي بينديشيم.
عوامزدگي در فيلمسازي يعني همين نكته كه، عوامالناس را به تاراج اينترنت، ماهواره و بازار سياه فيلم خارجي بسپاريم و سر خود را با هزينههاي كلان به توليد فيلمهايي گرم كنيم كه نه انعكاس زنده و اثرگذار از ديروزها هستند و نه تاثيري واقعي و گرهگشا در زندگي امروزيها دارند.
بيترديد منظور من مخالفت با توليد فيلم تاريخي نيست. هستند اندك فيلمسازان با تجربهاي كه بتوانند از پس اين كار بربيايند.اما بايد از خودمان بپرسيم كه جايگاه، فيلم تاريخي با هزينههاي فوق كلان آن در ارتباط با نيازهاي دهها ميليون مخاطب ايراني كه هر روز بيشتر از روز پيش به محصولات فرنگي وارداتي ميگرايند چيست و كجاست؟
باتوجه به محدوديت منابع، اولويتها كدام هستند؟ آنچه تا به امروز در زمينه توليد فيلم تاريخي انجام شده چه تجربياتي براي ما به همراه داشته است؟ چه درسهايي از آنها گرفتهايم؟ اين آموزهها در كجا ثبت، ضبط و تدوين شده است؟ قرار است توليدات تاريخي آيندهي ما چه تفاوتي با توليدات گذشته داشته باشد؟ اگر ما نتوانيم از تاريخچهي فيلمهاي توليد شدهي تاريخي در سينماي خودمان درسهاي گرهگشا بگيريم، چگونه ميتوانيم حتي با صرف هزينههاي كلان از تاريخ سرزمينمان به فيلمهاي اثرگذار و گرهگشا دست پيدا كنيم؟»
انتهاي پيام
نظرات