مهدي كرمپور از رياست شوراي صنفي نمايش استعفاء داد.
به گزارش خبرنگار سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)،كرمپور در نامهاي خطاب به مجمع عمومي كانون كارگردانان سينماي ايران و هيات مديره و مديرعامل خانه سينما كه نسخهاي از آن را اختصاصا در اختيار ايسنا قرار داده آورده است:
«بناي سكوت داشتم. حتي وقتي راجع به فيلم در حال اكرانمان از هر طرف اجحاف شد؛ از جشنواره تا پروانه نمايش و اصلاحيهها و ... از ارشاد تا مديران فرهنگي شهرداري،تا همكاران ذينفوذ رانت خورده و روزنامهنويس نوپاي در پينام يا سياسيكاران در پوستين نويسنده، بينام و نشان واقعي.
سكوت كردم وقتي كساني از اكران گفتند كه حتي نميتوانستند يكبار از سر تا به آخر پروسه اكران را روي كاغذ درست بشمارند. حتي شرح وظايف شوراي صنفي كه بار مسووليتش بردوشم بود را نميدانستند، اما برايش تئوري داشتند! از سايتهاي غرضآلوده به سياست تا همكاران گاه صاحبنامي كه پي منافع شخصي و گروهي بودند نه منافع كلان صنفي و جمعي سينما. ميخواستند از اين آب گل آلوده صيدي كنند و از اين نمد كلاهي براي خودشان بدوزند كه تنها به اندازه سر آنها باشد... و خب من مانع شده بودم.
مصاحبه كردند؛ بيانيه دادند. آدرس غلط نشان دادند و سياهي لشكرهاي به ارزان اجير شدهشان فشار آوردند و خود عاقل مابانه در جلسات صنفي ژست مصلحانه گرفتند و از سرخير و صلاح مهربانانه به مذاكره نشستند...
سكوت كردم.
شرط آمدنم آن بود كه يك منطق را براي همه اجرا خواهم كرد و شمايان پذيرفته بوديد. گفتم كه سيره حضرت امير (ع) است؛ به عثمان بن حنيف (كه از صحابي نزديك بود) يك درهم ميدهد و به غلام عثمان بن حنيف نيز يك درهم ميدهد.
نيمه دوم 87 به نمايندگي كارگردانان به شوراي صنفي رفتم. شبه دفترخانهاي قديمي و سنتي بود كه 9 نفر در آن مينشستند و حسب منافع دعوا ميكردند و گاه كار به فحاشي ميكشيد...
اما من برايش ايده داشتم. 6 ماه به آشنايي و مطالعه گذشت تا مسووليت كميته هفت نفره تدوين آييننامه اكران 88 بر عهدهام نهاده شد و بعدتر مسوول اجراي آن شدم.
سختترين سال اين ساليان را رييس شوراي صنفي نمايش بودم و نماينده كارگردانان سينماي ايران در بحرانيترين سال. چه از لحاظ اقتصادي، اجتماعي و سياسي و چه از لحاظ صنفي كه تهيهكنندگان چندين دسته و گروه همه خواستههايي داشتند كه اگر برآورده نميشد قال ميكردند. در معاونت سينمايي مدير كل مستقري وجود نداشت و ما چهار نفر بوديم و تحت همه نوع فشارهاي بيروني. شهادت ميدهم كه در تمامي دوره تصديام به سبب اقتدار شوراي صنفي،مصوبات دچار كمترين دخالت مديران دولتي بود و همهچيز در صنف مديريت ميشد.
و 88 ركورددار تعداد فيلمهاي رنگ پرده ديده و اكران شده در سيسال گذشته بود و بالاترين آمار فروش اين ساليان و توقف ريزش 18 ساله تماشاچيان سينما و افزايش شاخص اشغال صندلي. نمودار سرازير ريزش متوقف شد و منحني، 15 درصد رشد نشان ميداد... و بسياري كارهاي ساختاري و زيربنايي كه انجام شد و از حوصله اين مقال خارج است و بر شما نيز پوشيده نيست.
در طي حضورم در شوراي صنفي نمايش كوچكترين سهمي از مالكيت هيچ كدام از فيلمهاي به نمايش درآمده نداشتم كه هركس كوچكترين سندي دارد نشان دهد. هيچ سهمي در هيچ دفتر پخش يا سالن سينمايي نداشته و ندارم. به عنوان رييس شوراي صنفي در نزديك به دوسال، اين سمت جز از كار اصليماندن ريالي برايم درآمد نداشته و هميشه برايش هزينه كردهام.
بار و مسووليتي صنفي كه چون وظيفهاي به عدالت و امانت انجامش دادم.
پيش ازاين نيز دوبار (پايان سال 87 و پايان سال 88) كتبا درخواست كردم كه اين بار از شانهام برداشته شود كه به جبر شوراي مركزي، رييس كانون و مديرعامل خانه سينما ماندم. براي حفظ آخرين سنگر صنفي باقيمانده.
قرارمان با همه تا مجمع عمومي كارگردانان بود كه حالا موعد آن است. وعده قرارمان را تا به پايان آمدم و از زيربار مسووليت شانه خالي نكردم. عليرغم همه بداخلاقيها و مصاحبهها و بيانيهها. تا به آخر پاسدار و حافظ كرسي به حقمان بودم و حالا موعد قرار است و پايان دوره.
دوشنبه صبح آخرين جلسه شوراي صنفي نمايش را تشكيل خواهم داد و پس از آن ديگر مسووليت از عهدهام ساقط است.
براي همه آناني كه منافعي ديگر در شوراي صنفي دنبال ميكنند شايد اين خبر مسرتبخشي باشد. قول ميدهم سومين استعفا آخرين باشد. قاطع و بدون ذرهاي ترديد و بازگشت. اما براي باقي (كه اكثريت همكاران صادق و مستقل ما هستند.) شوراي مركزي جديد حتما نمايندهاي لايقتر برخواهد گزيد.
دوشنبه عصر اما به عنوان بازرس شوراي مركزي به آرايي كه حسب اعتماد و امانت در دو سالونيم گذشته پشتيبانم بود پاسخ و گزارش خواهم داد و انشاالله كه اين يكي نيز از گردهام برداشته شود و دوشنبه آخرين روز فعاليت صنفيام باشد كه به اندازه و بضاعت تا بهحال انجام دادهام و پايان و كنارهگيري از هر دوسمت صنفيام. ميخواهم فيلم سينمايي بسازم. كار اصلي معوق ماندهام كه دوسال و نيم است به درستي بدان نرسيدهام و تنها اپيزود و نصف فيلمي است كه بر پرده دارم.
دوست دارم به عنوان بازرسي كه غيرموظف كمترين ميزان غيبت در جلسات شوراي مركزي را طي اين مدت داشتهام و مسووليت مستقيم برگزاري جشن كارگردانان و جشن خانه سينما برعهدهام بوده است، هشداري به همكارانم بدهم كه سبب نگارش اين نوشته است:
كانون 21 سال قويترين و موثرترين ركن سينماي ايران بوده و هست. و اقتدارش را از مجمععمومي پرقدرت كه تجمع فرهيختهترين هنرمندان ايران است، ميگيرد.
اكنون كه عوامل بيروني، اغراض شخصي، حسادتها و در خوشبينانهترين شكل، بيتدبيري رخت چركمان را آويز ديوار همسايه كرده است، همه با حضور پرقدرت و تمام قد خود در مجمععمومي و قضاوت صحيح و عادلانه، اقتدار گذشته را به كانون، صنف و خانه سينما بازگردانيم. و نقطه پاياني باشيم بر تفرقهاي كه ديگراني كه ما و صنف ما را دوست ندارند (يا دست كم اتحاد و يكپارچهگيمان را)، خواهان آنند.
و سخن آخر با كسانيست كه پيش از اين نيز به آنان هشدار دادهام كه عواقب و مسووليت هرگونه تشتت احتمالي آينده كانون خواسته يا ناخواسته، دانسته يا ندانسته حاصل عملكرد شتابزده آنان است. روي سختم با آنهاست كه در خانه اگر كس است، يك سخن بس است؛
« دردارالخلافه بودم كه سر مصعب را نزد عبدالملك آوردند. خنديدم. خليفه پرسيد: ز چه روي ميخندي؟ گفتم : در دارالخلافه بودم كه سر حسين بن علي (ع) را نزد ابن زياد آوردند، در دارالخلافه بودم كه سر ابن زياد را نزد مختار آوردند، در دارالخلافه بودم كه سر مختار را نزد مصعب آوردند و اينك سر مصعب را نزد تو آوردهاند... خليفه لختي انديشه كرد و برآشفت. فردا دستور داد دارالخلافه را ويران كنند».
ياعلي
مهدي كرم پور
شنبه چهارم ارديبهشت ماه 1389 خورشيدي
انتهاي پيام
نظرات