به اعتقاد رضا حاميپور، شعر از عمق پديدهها بيرون ميآيد و شاعر بايد بتواند به درون هر پديدهاي نقب بزند و از اعماق، آن را بيرون بكشد.
اين شاعر در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خوزستان، از هنر و ادبيات و شرايط امروز آن سخن گفت.
شعر مرا انتخاب كرد
حاميپور دربارهي چگونه شاعر شدن خود، ميگويد: شعر مرا انتخاب كرد. هنر انتخابي نيست. اين هنر است كه به سراغ آدم ميآيد و انسان مجبور است با آن كنار بيايد. هنر جوشش دروني است و اوست كه انتخاب ميكند.
بحران شعر از دل جامعه برميآيد
او با باور به اين موضوع كه بحران شعر از دل جامعه برميآيد، اظهار ميكند: همانطوري كه جامعه دچار بحران ميشود، فرهنگها و ديدگاهها نيز عوض ميشوند و خود را در شعر نشان ميدهند. هنرمند نتيجهي اثر را از جامعهاي كه در آن زندگي ميكند، ميگيرد. هنرمند بايد خيلي قوي عمل كند تا اثرش را از زمان و مكان بيرون ببرد و به آن شكلي ماندگار بدهد تا در هر زمان و مكاني براي هر خوانندهاي جالب باشد.
وي ميافزايد: در جامعهي ايران نيز بحرانهايي چون فقر، بيكاري و مسائل اقتصادي در شعر شاعران نمود پيدا ميكند؛ تا جاييكه شاعران در قواعد دستوري سعي در به هم ريختن اصول ميكنند. اينها به شعر لطمه ميزنند؛ اما نبايد فراموش كرد كه بعد از پالايش اين نوع از شاعران كساني به جامعهي ادبي معرفي ميشوند كه ميتوانند كارهاي بزرگتري كنند.
لزوم برپايي جلسات ادبي
حاميپور همچنين دربارهي لزوم برگزاري جلسات ادبي بيان ميكند: در درون جلسات ادبي استعدادها پيدا ميشوند. اگرچه در اين جلسات نقد علمي كمتري ميكنيم، باز به شاعران جوان كمك ميكند تا خودشان را پيدا كنند. همچنين افراد تشويق ميشوند تا بيشتر كار كنند و در كوران زمان متوجه ميشوند كه آيا ميتوانند از پس كارشان برآيند يا نه.
هنر از زمان جلوتر است
از نگاه اين شاعر، هنر از زمان خودش جلوتر است؛ به همين دليل، مردم كمتر ميتوانند با آن ارتباط برقرار كنند. شعر حافظ در زمان خودش نتوانست به آن شكلي كه امروز بررسي ميشود، مورد توجه قرار گيرد. آثار هنري بنيهاي قوي دارند و عامهي مردم از درك آن عاجزند؛ اما داستان اينگونه نيست. نويسنده از جامعه ميگيرد و به جامعه تحويل ميدهد. مردم نيز آنچه را راحت ميفهمند و بخشي از آن را در سرنوشت خود مشترك ميدانند، ميپذيرند.
او در ادامه در خصوص ماندگاري شعر ميگويد: شعري كه در آن، شاعر انساني را مطرح كرده كه شامل زمان و مكان نشود، ماندگار است؛ چرا كه وقتي شعر متعلق به زمان و مكان خاصي شود، به آن محدود ميشود و تاريخ مصرف پيدا ميكند كه بعد از گذشت زمانش، مورد استفاده قرار نميگيرد؛ اين در حالي است كه آثار هنري در چارچوب نميگنجد.
هنر چارچوبپذير نيست
او چارچوبگذاري را مانع قريحهي شعري شاعر ميداند و اضافه ميكند: رعايت حدود تا جايي كه به هنر لطمه نزند، خوب است؛ اما چارچوبگذاري باعث كاناليزه شدن آثار شاعر ميشود و آثاري سفارشي پديد ميآيد. اين مورد استعداد هنرمند را از بين ميبرد كه نه به نفع جامعه است و نه به نفع هنرمند. شايد يكي از مسائلي كه در جهان كمتر رواج دارد، رعايت كردن چنين اصولي است كه ما آن را هم در سنت داريم و هم براي فرار از مميزي به خودسانسوري روي آوردهايم و براي همين نتوانستهايم مرزها را بپيماييم.
نقد يك تخصص است
اين شاعر همچنين دربارهي نقد ميگويد: جاي نقد در ايران خالي است و هر كسي نميتواند نقد كند. ما كمتر كسي را مانند رضا براهني داريم. يك منتقد بايد با ادبيات آشنايي عميقي داشته باشد، سبكهاي مختلف را بشناسد و با جرياناتي كه در جهان روي ميدهد، آشنا باشد و بر اساس آن، ابتكار و دقت كافي به خرج دهد تا نقاط ضعف و قوت كار را به خوبي متوجه شود.
شعر من
حاميپور دربارهي شعر خود بيان ميكند: كارهاي من با تصوير شروع ميشوند؛ يعني كلام با تصوير در ذهن من نقش ميبندد. شعر ميآيد كنار من مينشيند، با من به تفاهم ميرسد و من آن را پردازش ميكنم و بعد مينويسمش.
از اينكه شاعر شدم، خوشحال نيستم
او با بيان اينكه از اينكه شاعر شدم، خوشحال نيستم، ادامه ميدهد: من از شاعر شدنم پشيمان نيستم؛ چرا كه ناچار بودم. شعر جوششي در درون من ايجاد ميكند و زماني كه به سراغ من بيايد، مرا مجبور ميكند تا آن را بيرون بريزم. تاكنون بارها تصميم گرفتهام شعر سرودن را كنار بگذارم؛ چون شعر براي من نردبام شهرت نبوده كه با كنار گذاشتن آن لطمهاي به من وارد شود؛ اما جوششي دروني مانع اين ميشود.
هنر نميتواند نباشد
وي اعتقاد دارد: هنر نميتواند وجود نداشته باشد و جامعهاي كه هنر نداشته باشد، غيرقابل تصور است. حتا در جوامع بدوي نيز با تكيه بر هنرشان، وسايل مورد نياز را ميساختند.
حاميپور از زبان خودش
رضا حاميپور در معرفي خودش ميگويد: متولد پنجم خرداد 1331 هستم. تحت تأثير حميد مصدق شروع به سرودن شعر كردم و بعد با آثار كساني چون احمد شاملو و مهدي اخوان ثالث آشنا شدم. اولين شعرم را در نشريهي جوانان در دوران مدرسه به چاپ رساندم.
او ميافزايد: بعد از آن همزمان با تدريس زبان و ادبيات فارسي، شعرهايم در مجلاتي چون گردون، دنياي سخن، آدينه، عصر پنجشنبه و كتابهايي چون «شعر به دقيقهي اكنون» و «هزار و يك شعر» به چاپ رسيد.
اين شاعر ادامه ميدهد: تاكنون دو دفتر شعر با نامهاي «بيدارم كن براي زندگي بدويم» و «زندگي بستهي پستي است كه ميرسد» از من منتشر شده است.
حاميپور تاكنون از تدريس ادبيات دست برنداشته، همانگونه كه جوشش شاعري در درون او نخفته است.
گفتوگو از: خبرنگار ايسناي خوزستان، فاطمه ابراهيمي
انتهاي پيام
نظرات