عليرضا زريندست كه مديريت فيلمبرداري چهار - پنج قسمت اول از سريال «درچشم باد» را بر عهده داشتهاست، تاكيد كرد: سازمان صداوسيما بايد دربارهي توليد پروژههاي بزرگ اساسي انديشه كند و راه و روش منطقي در نظر بگيرد، تا چنين پروژههايي براساس همان راه و روش ساخته شوند و به سرنوشتهايي مشابه «در چشم باد» در تغيير عوامل، دچار نشوند.
اين مدير فيلمبرداري در گفتوگو با خبرنگار سرويس تلويزيون ايسنا، دربارهي لزوم برنامهريزي براي ساخت پروژههاي الف ويژه، تصريح كرد: تغيير عوامل، طولانيشدن مراحل ساخت و نتيجهي نه چندان مطلوب كار، از دلايل عدم برنامهريزي براي پروژههاي الف ويژه است.
زرين دست در پاسخ به اين پرسش كه اگر همكاري با سريال «در چشم باد» را ادامه ميداد، پيش بيني ميكرد فيلمبرداري آن را به جاي پنج سال ظرف چه مدت تمام كند؟ گفت: اگر كار با همان روندي كه در ابتدا آغاز كرديم ادامه پيدا ميكرد، يك سال تا يك سال و نيم، «در چشم باد» ساخته ميشد. ما سرعت خوبي داشتيم و تقريبا ماهي يك قسمت ميگرفتيم.
او دربارهي سريال «در چشم باد» معتقد است كه« عدم برنامهريزي مناسب باعث شده كه نتيجه سريال «در چشم باد» نيز زير حدي باشد كه از آن انتظار ميرود.»
زريندست دربارهي ارزيابي خود از تغييرعوامل مجموعههاي نمايشي طولاني مدت در حين ساخت، گفت: تغيير عوامل اصلا منطقي نيست؛ اين تغييرات به شدت به نگاهي كه نسبت به كار و فيلمنامه وجود دارد، لطمه ميزد؛ بنابراين سازمان صداوسيما براي مديريت پروژههاي اينچنيني بايد فكري اساسي كند و مديريتي را به وجود بياورد كه بتواند كار را در مدتي مشخص ساخته و تحويل دهد. ضمن اين كه قراردادها بايد به گونهاي باشد كه عوامل نتوانند از ادامهي كار خودداري كنند. در سريال «در چشم باد» بحث تهيهكننده و تغيير آن مرتبا باعث توقف كار ميشد. بايد براي پروژه هاي اين چنيني فكر اساسي و اصولي انديشيده شود.
زريندست در پاسخ به پرسشي دربارهي علت رفتنش از پروژه «در چشم باد» يادآور شد: توقف پروژه باعث قطع همكاري من شد. ضمن اين كه مشكلاتي در داخل خود كار بود كه من صبر و تحمل آن را نداشتم؛ البته اگر مراحل ساخت به موقع انجام ميشد، خود من بعد از آغاز مجدد كار، تقاضاي تمديد قرارداد ميكردم. اما بيتوجهي به مطالبات مالي و تقاضايم در مورد تمديد و تجديد نظر در قرارداد، باعث شد پروژه را ترك كنم.
وي تاكيد كرد: فرسايش اعصاب در اين كار بسيار زياد بود و من هم كه تاب و تحمل آن را نداشتم، به همكاري با «در چشم باد» ادامه ندادم.
اين مدير فيلمبرداري در پاسخ به پرسش ايسنا درباره ارزيابي وي از كيفيت سريال «در چشم باد» ابراز عقيده كرد: حقيقتش را بخواهيد در بخشهايي كه خود من حضور داشتم، كيفيت كار قابل قبول بود؛ اما در قسمتهاي ديگر انتظاري كه من و تماشاگران داشتيم بالاتر از اين بود. در اين سريال برخي صحنههاي جنگي اصلا آرايش ندارد و خيلي درهم برهم است.
عليرضا زريندست در پاسخ به پرسشي درباره ساخت سريال «در چشم باد» به شيوه 35 ميلي متري و اين كه آيا اين شيوه براي سريال جواب ميدهد يا خير؟ گفت: در دنيا پروژههاي بزرگ را 35 ميليمتري ميسازند كه دلايل متعددي دارد. اين شيوه در كشورهاي غربي و هم چنين كشور ما جواب ميدهد. خصوصا كه امكانات 35 ميليمتري در كشور ايران قويتر از ديجيتال است. كار با دوربينهاي ديجيتال هنوز در كشور ما عموميت پيدا نكردهاست.
وي در پاسخ به پرسش ايسنا درباره علل موفقيت سريالي مانند «افسانه جومونگ» و اين كه آيا اين سريال به لحاظ سطح فيلمبرداري در چه مرتبهاي قرار دارد؟ گفت: فيلمبرداري در «افسانه جومونگ» بسيار پيشپا افتادهاست و در اندازهاي است كه اين ضعف جلب نظر ميكند. موفق بودن چنين مجموعههايي در كشور ما به دليل فضاي فيلمهاي اكشن آسياي شرقي است. وگرنه تمام ابعاد ساخت سريالي مانند افسانه جومونگ از جمله تصويربرداري آن بسيار سطحي است.
اين مدير فيلمبرداري در پايان به اين پرسش كه چرا برخي پروژههاي ما بهرغم صرف هزينه بالا موفق نميشوند؟ پاسخ داد:علت ساده است؛ براي مثال شما نشستهايد و شاهنامه ميخوانيد؛ اگر موقع خواندن شاهنامه به تلفنها هم پاسخ دهيد و بعد دوباره سراغ شاهنامه برويد، معلوم است كسي جذب شما نميشود. پروژهاي كه در طول ساخت با فراز و نشيبهاي بسيار مواجه است، به هنگام ساخت آن دعوا ميشود و ساخت آن شش ماه شش ماه به تعويق ميافتد، تهيهكننده عوض ميشود، عوامل مطالبات خود را نميگيرند و مسائلي از اين دست، مطمئنا جذاب نخواهد بود.
به گزارش ايسنا، عليرضا زريندست، فيلمبرداري فيلمهاي «ساز دهني» و «خداحافظ رفيق» به كارگرداني امير نادري را بر عهده داشتهاست. «خواستگار»(علي حاتمي، 1351) و مجموعه تلويزيوني «دايي جان ناپلئون» (ناصر تقوايي، 1354) از ديگر آثاري است كه او پيش از انقلاب اسلامي فيلمبرداري كرد.
زرين دست فيلمبرداري «گزارش»(عباس كيارستمي، 1356)، «در امتداد شب» (پرويز صياد، 1357) و «از سايههاي بلند باد»(بهمن فرمان آرا، 1357) را نيز فيلمبرداري كردهاست. «در بازجويي يك جنايت» (محمد علي سجادي، 1363)، «طلسم (داريوش فرهنگ، 1365)، خارج از محدوده (رخشان بني اعتماد، 1367)، كلوزآپ (1369)، پري (داريوش مهرجويي، 1374) و بازمانده (سيف الله داد، 1374) از ديگر فيلمهايي است كه زرين دست با آنها همكاري كردهاست. او پيش از اين در سال 1377 با فيلمبرداري فيلم «بلوغ» با مسعود جعفري جوزاني، 1377همكاري داشتهاست.
انتهاي پيام
نظرات