مراسم بزرگداشت سعدي به مناسبت يادروز اين شاعر با عنوان «نادرهي فرهنگ و ادب پارسي» روز گذشته (سهشنبه، اول ارديبهشتماه) در فرهنگستان هنر برگزار شد.
به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، سيدجعفر حميدي در اين مراسم گفت: كسي كه اول ارديبهشت را به نام سعدي نامگذاري كرده، فرد خوشسليقهاي بوده است؛ زيرا سعدي نگارش «گلستان» را در ارديبهشت آغاز ميكند و خرداد 656 به پايان ميبرد.
اين استاد دانشگاه دربارهي علت ماندگاري سعدي خاطرنشان كرد: علت اين ماندگاري به تقليدناپذيري سخن سعدي برميگردد؛ هركس پس از سعدي آمد تا از او تقليد كند، ناكام ماند. درواقع، تقليدكنندگان سعدي شكست خوردند.
او با بيان اين مطلب كه زبان و انديشهي هر شاعري در زمان خودش نوست، تأكيد كرد: نوآوري سعدي در زبان نه تنها معطوف به زمان خود است؛ بلكه تا امروز ادامه داشته است.
حميدي در ادامه با اشاره به «مقامات حميدي»، «مقامات بديعي» و «مقامات حريري» و با استناد به اظهارنظر انوري دربارهي «مقامات حميدي» كه اين مقامات را از آن دو اثر ديگر برتر ميداند، تصريح كرد: همين «مقامات حميدي» را كه ميخوانيم، نميتوانيم خشممان را از مكرراتش ابراز نكنيم؛ در حاليكه در زبان سعدي با اين مسائل روبهرو نميشويم.
وي از سعدي به عنوان نويسندهاي بيباك و باشهامت ياد كرد و افزود: او حرفهايي را بيان كرده است كه تا پيش از او، كسي بر زبان نياورده است.
حميدي با توضيحي دربارهي سال نگارش «گلستان» و «بوستان»، از سعدي به عنوان فيلسوف، اديب، فقيه و دانشمندي ياد كرد كه بر زبان فارسي و عربي تسلط كامل دارد و هيچچيز را نگفته باقي نگذاشته است.
او در پايان با توضيحي دربارهي زمان سعدي و حكمراني اتابكان فارس تصريح كرد: سعدي اگر جامع جميع علوم نباشد، جامع جميع علوم انساني هست.
بهمن نامور مطلق نيز به تبيين تأثير و دايرهي حضور سعدي در فرهنگهاي ديگر پرداخت و گفت: سعدي خيلي شاعر خوششانسي بوده است؛ در همان سالهاي حيات، او را ميشناسند و شاعري شناختهشده است. درواقع سعدي از همان زمان به عنوان شاخص ادبيات، فرهنگ و اخلاق معرفي شده است و به عنوان نماد حكمت و فرهنگ ايران در جهان مورد بازخواني قرار ميگيرد؛ چنانچه در هند اگر كسي به اوج ادبيات ميرسيد، از او به عنوان سعدي ياد ميكردند.
دبير فرهنگستان هنر تصريح كرد: سعدي به گذشتهي فرهنگي ايران توجه دارد و به پيشكسوتان، بويژه فردوسي، احترام خاصي ميگذارد. او به بهترين شكل از اندوختههاي فرهنگ ايراني استفاده ميبرد تا متن خودش را فربه و غني كند.
به اعتقاد نامور مطلق، سعدي حاصل اجتماع متنهاي پيش از خودش است و بعد هم از طرف شاعران و نويسندگان فارسيزبان در جغرافياي فرهنگي ايران مورد استقبال قرار ميگيرد. سعدي رفته رفته به بيرون از مرزهاي ادبيات فارسي راه پيدا ميكند و نوشتههاي او در آثار ادبي جهان تكثير ميشود. درواقع ما تا پيش از سعدي، هيچوقت متن ادبي به اين شكل نداشتيم و اگر آثار سعدي نبود، چنين شكلي از ادبيات را نداشتيم، بويژه نثر سعدي كه اهميت زيادي دارد و نثر بدون سعدي به اين نحو در زبان فارسي نميرسيد.
اين پژوهشگر در ادامه به زندگي سعدي و سفرهاي فراوان اين شاعر از غرب جهان اسلام تا شرق جهان اسلام پرداخت و با تأكيد بر اين نكته كه اندوختههاي او از سفرهاي گوناگون و مواجهه با فرهنگهاي متفاوت و انعكاس آنها در آثارش سبب شده است كه مرزهاي جهان را درنوردد، به دامنهي تأثير شاعران شبه قاره از سعدي اشاره كرد و از اميرقادر دهلوي، بيدل دهلوي، اقبال لاهوري و ديگر شاعران بزرگ شبه قاره به عنوان شاعراني ياد كرد كه عميقا متأثر از سعدي بودند.
او سپس به سفرنامهاي از ابن بطوطه استناد داد كه قايقراني در چين اشعار سعدي را به زبان فارسي ميخوانده است و به بازخواني دامنهي تأثير اين شاعر جهاني فارسيسرا در اروپا پرداخت و گفت: در سال 1634 ميلادي نخستين شاعر كه به زبان فرانسه ترجمه ميشود، سعدي است. آندره دوريه «گلستان» سعدي را ترجمه ميكند و اين نخستين ترجمه از اثري شرقي در ادبيات غرب است كه يك سال پس از آن، ترجمهي آلماني اين اثر از روي ترجمهي فرانسوي منتشر ميشود و سپس «گلستان» به زبانهاي لاتين و انگليسي انتشار پيدا ميكند.
نامور مطلق در ادامه از لافونتن به عنوان نخستين كسي ياد كرد كه متأثر از سعدي مينويسد؛ هرچند به طور مستقيم اين را بيان نميكند.
اين استاد دانشگاه در توضيح بيشتر دامنهي تأثير سعدي در ادبيات اروپا يادآور شد: ميبينيم ولتر متأثر از سعدي است كه حكايتهاي فلسفي را در اروپا بنيان ميگذارد و از اينرو درواقع سعدي آغازگر گونهاي جديد در ادبيات اروپا ميشود و از ديگر كسي كه متأثر از سعدي فعاليت ادبياش را دنبال ميكند، ميتوان از ويكتور هوگو نام برد. هوگو بنيانگذار رمانتيسم در فرانسه است؛ همانطور كه گوته بنيانگذار رمانتيسم آلماني است و هر دو اين نويسندگان و شاعران بزرگ اروپايي متأثر از ادبيات فارسي و به طور خاص سعدي و حافظ بودند. آلفرد دوموسه ديگر كسي است كه بعد از هوگو متأثر از سعدي مينويسد. همچنين آندره ژيد هم متأثر از سعدي است. او در كتاب «مائدههاي زميني» با حافظ آغاز ميكند و سرانجام به سعدي ميرسد و با سعدي به پايان ميبرد. از اينرو ميبينيم كه سعدي تأثير عميقي در فرهنگ و جوامع ديگر داشته است و اين تأثير، تأثيري فرازماني و فرامكاني است؛ تا جاييكه سخن او به عنوان شعار يك سازمان جهاني مورد استفاده قرار ميگيرد.
نامور مطلق در تبيين علت جهانشمولي نگاه و آراي سعدي تصريح كرد: ميبينيم سعدي در آثار خود به موضوعات و مسائل بنياديني توجه دارد و از مضاميني سخن گفته است كه تا انسانيت هست، آن مضامين هم وجود دارد؛ مگر اينكه سرشت انسانيت تغيير كند. نخست خردورزي است. هنرپروري، فرهنگپروري، مدارا كردن، تدبير، تعادل و نوعدوستي هم از ديگر ويژگيهاي مهم و جهانشمول آثار سعدي است. همچنين زبان شاعرانهي او حائز اهميت است. سعدي پاسخ به نياز ادبي و اخلاقي جامعهي ماست و به اعتقاد من، جهان پس از مولانا به سعدي آري ميگويد.
او در پايان تصريح كرد: سعدي افق انتظار انسان امروز را پاسخ ميدهد. در شرايطي كه جهان، جهان گسستهاست و انسان امروز نياز به تعامل و ارتباطهاي بينامتني و بينافرهنگي دارد، سعدي ميتواند به اين نيازها پاسخ دهد و ما اگر با استفاده از آموزههاي سعدي نتوانيم به نياز جهان پاسخ بدهيم، ديگران سعي ميكنند اين كار را با بهرهگيري از شاعران خود انجام دهند.
حسن بلخاري به عنوان ديگر سخنران اين نشست، با سخن در باب تصوف سعدي در پي تبيين چگونگي تصوف اين شاعر برآمد و با نگاهي اجمالي به تاريخ تصوف و عرفان اسلامي تصريح كرد: نخستين جريان عرفاني و متصوفانه در تاريخ اسلام مبتني بر رياضت و زهد است كه سردستهي آنان رابعه است. جريان دوم، جريان تصوفي مبتني بر شريعت و شريعتمدار است كه آنها در سرسلسلهي خود جنيد بغدادي را دارند. جريان ديگر جرياني است كه مبتني بر آداب شريعت نيست و مبناي آن افشاي اسرار حق است. براي اين جريان عبادت تا رسيدن بر بام اهميت دارد و از آن پس نردبام را به كناري ميگذارند. سرسلسلهي اين جريان هم بايزيد بسطامي است. جريان ديگر عرفاني وجود دارد كه مبتني بر عرفان نظري است و نمايندهي آن جريان ابن عربي است. اين جريان تبيينكنندهي عرفان است؛ نه سالك و عارف. جريان ديگري در تصوف عرفان اسلامي وجود دارد كه چهرهي مطرح آنها امام محمد غزالي است. اين جريان به دنبال آن است كه تصوف اخلاقي را به وجود آورد و به اعتقاد من، سعدي از جهاتي نسبت به اين جريان نزديكي دارد.
اين استاد دانشگاه تصريح كرد: سعدي به اين دليل به جريان تصوف اخلاقي نزديكي دارد كه دغدغهي او اخلاقيات است و يكي از دلايل ماندگاري «بوستان» و «گلستان» سعدي نيز توجه به همين امور اخلاقي است. البته اخلاقيات سعدي با غزالي در نوع مخاطب تفاوت دارد. كتاب «احياء علومالدين» غزالي يا «كيمياي سعادت» براي مخاطب خاص است؛ اما آثار سعدي براي همه است. هم خواص آن را با جان و دل ميخوانند و هم عوام به رقص ميآيند. درواقع او معناي تصوف اخلاقي را به بياني ساده تبيين كرده و در اين بيان ساده، معنا را تنزل نداده و معنا را هتك حرمت نكرده و اين اهميت كار و نشان كماليافتگي سعدي است.
بلخاري در بخش ديگري از سخنانش با استناد به شواهدي از آثار سعدي، به تبيين اجمالي نگاه اين شاعر نسبت به تصوف پرداخت و گفت: او ضدتصوف نيست؛ با اين حال، منتقد بعضي رفتارهاي غيراخلاقي است كه در جريان تصوف اتفاق ميافتد.
محمدعلي رجبي هم با بيان اين مطلب كه فرهنگ ما بيان يك حقيقت است و همهي هنرهاي ما يك چيز را ميگويند، تصريح كرد: بعد از موسيقي كه بيشترين نسبت را با ادبيات فارسي دارد، نگارگري از جمله هنرهايي است كه در تعامل نزديك با ادبيات زيسته و زندگي كرده است. نگارگران با توجه به حقيقت اين امر كه كلام بينهايت تصوير است، براي رسيدن به تصوير نقاشي، با تصاوير كلام همراه ميشدند و همواره خودشان را در كنار ادبيات نگه ميداشتند كه در نهايت، اين همسخني ادبيات و نگارگري مولودي جديد را به دنيا آورد.
اين هنرمند نگارگر يادآور شد: گويي آنچه سعدي گفته است، كمالالدين بهزاد نگارگري كرده و يا اينكه سعدي نگارههاي كمالالدين بهزاد را ديده است و بر آنها به زبان شعر شرحنگاري كرده است. اينها آيينههايي برابر هم هستند كه تصوير يكديگر را منعكس ميكنند.
او در ادامه به بررسي حكايت سعدي و نگارگرياي كه كمالالدين بهزاد بر اساس اين حكايت انجام داده است، پرداخت.
انتهاي پيام
نظرات