استرس يا فشار رواني به معني فشار و نيرويي است كه از انواع عوامل دروني و بيروني فرد ناشي ميشود و بر رفتار او تاثير ميگذارد. هرچند اين امكان وجود دارد كه افراد آن را بروز ندهند يا درصد كمي از بازتاب دروني آن را در رفتار خود منعكس كنند.
به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگهاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در وبلاگ "به انديش" به نشاني http://behandish.blogfa.com آمده است: منظور از ابهام در نقش، وضعيت نامشخص شغلي فرد است، به صورتي كه فرد نميداند براي انجام شغل و وظيفهاش، ازاو چه انتظاري ميرود. ابهام در نقش زماني به استرس منجر ميشود كه فرد را از بهرهوري و پيشرفت بازدارد.
هرچند، هنگامي استرس ناشي از ابهام در نقش پديد ميآيد كه فرد حس اطمينان و پيشبيني خود را در نقش كاريش از دست داده باشد.
گرانباري نقش ناشي از ناتواني ازانجام كاري است كه بخشي از شغل او را تشكيل ميدهد و در نتيجه او دچار استرس و فشار رواني خواهد شد. گرانباري نقش ممكن است كمي يا كيفي باشد. زماني كه يك كارمند نميتواند زمان كافي را به تمام قسمتهاي وظايف محول شده به او، اختصاص بدهد، دچار گرانباري كم نقش خواهد شد.
درصورتي كه گرانباري كيفي نقش، زماني ظهور ميكند كه كاركنان فكر ميكنند قادر نيستند درحد مهارتهايي كه دارند يا درحد كوششي كه ازآنها ساخته است، ازعهده انجام كارها آنطور كه شايسته است برآيند.
كم باري نقش، وضعيتي است كه درآن از مهارتهاي شخص به طور تمام و كامل استفاده نميشود واين تواناييها كمتر از اندازه ممكن به كار گرفته ميشود. بهتر است بگوييم كم باري نقش حكم محدوديت و بازدارندگي را دارد.
و درنهايت ناسازگاري نقش زماني رخ ميدهد كه پذيرفتن مجموعهاي از الزامهاي شغلي با پذيرش مجموعه ديگري ازالزامهاي شغلي، مغاير يا به كل ناممكن باشد.
آهنگ كار با سرعت كار فرد در استرس شغلي او در ارتباط مستقيم قرار دارد و به دوگونه است. گونه اول آهنگ ماشيني نام دارد. دراين حالت سرعت عمليات و توليد به وسيله عامل يا منبع ديگري غير از فرد شاغل كنترل ميشود.
دومين گونه تنظيم آهنگ انساني است. دراين حالت تنظيم آهنگ كار را فرد انجام ميدهد كه دراين حالت او يا شخص ديگري در محيط كارفرايند كار را كنترل ميكند.
هرچه شغل يكنواخت وتكراري ترباشد، نقش بيشتري در پيدايش استرس خواهد داشت.
همچنين مشاغلي كه مستلزم انجام در ساعتهايي خارج از ساعت كار معمول روزانه هستند، امكان بيشتري براي پيدايش استرس دارند، در مشاغلي از قبيل خدمات بيمارستاني، آتش نشاني، نيروي انتظامي و مشاغلي که مستلزم نوبت كاري هستند اين احتمال بيشتر وجود دارد كه فرد شاغل را دستخوش فشارهاي ناشي از زندگي خانوادگي كند.
وقتي روابط همكاران با يكديگر ضعيف باشد، آنها احساس نگراني وخطر خواهند كرد. چه بسا داشتن اينگونه روابط به كم اعتمادي، كم علاقگي وكم حمايتي منجرشود كه درنتيجه افراد رغبتي به شنيدن درد دل ومشكل ديگران ندارند و زماني كه دچار استرس شغلي ميشوند، همكاران خود را مقصر قلمداد ميكنند.
همچنين روابطي كه فردشاغل باسرپرست خود دارد ازديگر عوامل موثردراسترس ميباشد. مديري كه در رهبري خود روشي ميانه در پيش گيرد باعث ميشود تا كاركنان زيردست اوكمتر دستخوش استرس شوند.
...
انتهاي پيام
نظرات