دانشگاه تهران كه سالها ميزبان حضور قيصر امينپور بود، روز گذشته (سهشنبه، هفتم آبانماه) ميزبان ياد و خاطرهي اين شاعر و استاد فقيد دانشگاه و دوستداران او شد.
به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در ابتداي مراسم يادبود قيصر امينپور كه در تالار فردوسي دانشكدهي ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران برپا شد، منوچهر اكبري - رييس اين دانشكده - در سخناني گفت: آشناييام با قيصر، از دورهي دانشجويي رشتهي دامپزشكي بود. آن زمانها در جشنوارههاي ادبي شركت ميكرد. شناخت قوي از ظرفيت واژهها و توان او در پيوند كلمهها، قدرت در چينش عناصر شعري، بازي با كلمات برگرفته از مسائل روز، احضار واژهها و خدمت گرفتن از محيط اطراف، توسع شعر با بهره گرفتن شعر نو براي سرودن شعر حماسي، از جمله ويژگيهاي شعري قيصر بود.
وي همچنين متذكر شد: تجربهي موفق در انواع قالبهاي شعري، رسيدن به زبان شاعرانه كه پيوند شاعرانهي او را وامينمود، رسيدن به استقلال فكري، استفاده از لطايف و ظرايف عرفاني، شاعري موفق براي همهي سنين و سطوح، نوآوري شاعرانه، شاگردپروري، پرهيز از بدگويي و تحقير، صميميت، مهرباني، خونگرمي، صبوري و شكيبايي و رهايي از وابستگيهاي سياسي، نيز از ديگر ويژگيهاي قيصر بود.
اكبري همچنين صراحت بيان در نقد و بيان قوت و ضعف هر اثر را از ديگر ويژگيهاي قيصر دانست و ادامه داد: آرامش و طمأنينه، رهايي از افزونخواهي و زيادهطلبي از ويژگيهاي ديگر اوست. او شاعري دردمند بود و اگر درد نداشت، شاعر نميشد. در بررسي پاياننامهها، نگاهي تازه داشت و حرفهاي بديع ميزد. اينك ماييم و جاي خالي قيصر، دانشجويان و دانشكدهي ادبيات و هجران او.
سپس حكمتالله ملاصالحي - استاد دانشگاه - سخن گفت و عنوان كرد: در زندگي ما هيچچيز زيباتر از اين نيست كه راهي را كه ميرويم، احساس كنيم، به خود نميرويم؛ دستي و حقيقتي ما را ميبرد و اين توفيق بزرگي در زندگي ماست.
او افزود: هيچ مسؤوليتي در جهان بزرگتر از مسؤوليت انسان بودن و هيچ بودني سوگناكتر از انسان بودن نيست، هركسي كه آمد و از بار مسؤوليت انسان بودن شانه خالي نكرد، كسي آمد و كسي رفت؛ و آن كسي كه آمد و شانه خالي كرد، كسي آمد و خسي رفت؛ امينپور كسي بود، كسي آمد و كسي رفت.
او با اشاره به گفتهي ارسطو دربارهي هنر و خلاقيت، يادآور شد: به گفتهي ارسطو، امري اتفاقي نيست كه شعر، هنر تلقي ميشود. به گفتهي ارسطو، شعر تعريفپذير نيست و در ميان شاخههاي هنري، هيچ هنري بحثبرانگيزتر از شعر نيست؛ اما سرشت شعر چيست؟ كسي نميداند. سرشت و ماهيت طبع شاعرانه و حضور شاعرانهي انسان در عالم به گونهاي است كه همچنان تسليمناپذير در برابر همهي نقدهاي ما ايستاده است. شعر تنها آن وجه گفته نيست؛ آن سكوت مقدم بر شعر، مهمتر است. شعر مثل وحي از سكوت ميآيد؛ سكوتي كه از جان عالم برخاسته است، سكوتي كه خدا با نفخهي معنوي خود در ما دميده است؛ بنابراين، يك وجه شعر معنوي است و آنچه به زبان ميآيد، همه شعر نيست.
ملاصالحي با بيان اينكه ارسطو انواع شعر را برشمرده است؛ اما تعريفي از آن ارائه نميدهد، متذكر شد: ارسطو ميگويد، شعر مهمتر و فلسفيتر از تاريخ است؛ اين يعني چه؟ تاريخ تاكستاني از رويدادهاي بشري است كه ما در سيلاب رويدادها در حركتايم. شمار زيادي در اين سيلاب در خطر فراموشي، تك ساحتيشدن و گمراهي هستند و كار شاعر اين است كه ما را از اين دوران گرفتگي نجات ميدهد و از اين توفان رويدادهاي تاريخي بر ميشود و از آن ميگذرد. شاعر ما را به عصمتسرايي كه هست، فراميخواند. هشدار شاعر اين است كه دچار غفلت نشويم؛ جاهايي كه انسان در مرز بودن و نبودن قرار گيرد و ممكن است قهرمانانش را فراموش كند؛ آنوقت است شاعر از راه ميرسد و جان تازه در جان امت ميدمد.
اين استاد دانشگاه همچنين يادآور شد: در سيلاب رويدادها، اين خطر وجود دارد كه سرشت انسان بودن ما مخدوش شود؛ اما شاعر سرود جاودانگي و هشياري روح است كه از غفلت و نسيان بگريزد؛ به اين دليل، هشدار شاعر، بيداري ماست. او به ما ميگويد غير از اين گوشها، گوشهاي ديگري هم هست، غيبگير، و غير از اين چشمها، چشمهاي ديگري هم هست، بيناتر. شعر راستين نور الهي است كه شاعر در جان ما ميدمد.
ملاصالحي گفت: قيصر شاعر عشق و سوگ بود و هيچ بودني سوگناكتر از انسان بودن نيست.
در ادامه، بهروز ياسمي در سخناني كوتاه گفت: قيصر از مردان ضروري بود كه حضور او در جامعهي ما ضروري بود. كاش انسانيت بشكوه و سترگ قيصر مانند شعر او تكثير ميشد تا كساني كه همانگونه كه از شعر او لذت ميبردند، از خصايص انسانياش نيز لذت ميبردند.
همچنين محمدرضا تركي و يدالله گودرزي شعرهايي را كه براي قيصر سروده بودند، خواندند.
در پايان مراسم، فيلم مستندي با عنوان «اين سالها كه ميگذرد» ساختهي عبدالستار كاكايي كه دربارهي قيصر امينپور بود، براي اولينبار پخش شد.
انتهاي پيام
نظرات