پس از مطرح شدن تشكيل مركزي براي ساماندهي ترجمه، برخي از مترجمان بر لزوم ايجاد چنين مركزي تأكيد كردند و برخي ديگر ايجاد چنين مركزي را غيرضروري و غيرعملي دانستند.
گزارشي از گفتوگوهاي خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در اين زمينه در پي ميآيد:
ساماندهي ترجمه جدا از سياست روز
عبدالعلي دستغيب ايجاد مركزي را براي ساماندهي ترجمه در تقويت ترجمهي فرهنگ و آثار ادبي زبانهاي ديگر به زبان فارسي بسيار ضروري دانست.
اين مترجم در عين حال متذكر شد: براي تشكيل چنين مركزي به پروژه، طرح دقيق و سرمايهگذاري نياز است. اين مركز بايد مستقل باشد، تابع سياست روز نباشد و تغيير دولتها در روند كاري آن تغييري ايجاد نكند.
دستغيب بر ضرورت ايجاد اين مركز، بويژه در كشورهايي كه با اختراعات و تازهجويي علمي، هنري و ادبي كمي روبهرو هستند، تأكيد و اظهار كرد: تشكيل چنين مركزي بايد با تبادل نظر و تعامل افرادي آشنا با زبانهاي گوناگون باشد، تا آثار مهم دنياي جديد كه براي پيشرفت مادي و معنوي بسيار مهماند، به درستي ترجمه شوند.
ساماندهي ترجمه؛ كاري بعيد
احمد اخوت نيز با بيان اينكه بين حرف و عمل فاصلهي بسياري وجود دارد، گفت: بعيد بهنظر ميرسد مركزي بتواند بر كار ترجمه نظارت كند و بعيد است ساماندهي ترجمه عملي شود.
اين مترجم اضافه كرد: البته ميشود تشكيلات دولتي در اين زمينه ايجاد كرد؛ اما مانند هر كار ديگري در جريان بوروكراسيهاي دولتي قرار ميگيرد و طبيعتاً نميتوان در آن، كار خلاق و بينظيري انجام داد.
اخوت دربارهي الويت كار چنين مركزي گفت: اين مركز بايد مهمترين و مفيدترين آثار را براي ترجمه الويتبندي كند و براي جلوگيري از انجام كار تجويزي، بهتر است از همان ابتدا آثار، براي ترجمه الويتبندي شوند. البته مسألهي انتشار آثار ترجمهشده نيز وجود دارد، كه بايد تشكيلاتي هم براي انتشار اين آثار ايجاد شود.
او با تأكيد بر ضرورت ايجاد يك بانك ترجمه، افزود: البته نميشود يك اثر را بلوكه كرد؛ اما حداقل اين مركز ميتواند در راستاي اطلاعرساني به مترجمان در ترجمهي آثار مؤثر باشد؛ چرا كه بسياري مواقع، اطلاع نداشتن مترجمان از كار يكديگر موجب ايجاد چندين ترجمه از يك اثر ميشود.
مانعتراشي در كار ترجمه
همچنين عباس مخبر در اينباره گفت: ايجاد مركز ساماندهي ترجمه مانعتراشي در كار ترجمه است.
اين مترجم افزود: تشكيل چنين مركزي تنها منجر به تصميمگيري عدهاي از افراد غيركارشناس براي مترجمان ميشود.
مخبر در ادامه عنوان كرد: اگر قرار باشد مركزي براي ساماندهي ترجمه تشكيل شود، بايد مترجمان، خود، به ايجاد آن اقدام كنند، كه متأسفانه چنين اجازهاي نيز به آنها داده نميشود.
نياز به مركزي براي ترجمه
اما محمدعلي سپانلو گفت: ما به يك مركز ترجمه احتياج داريم، اعم از اينكه نهادهاي دولتي هزينهي آن را تأمين كنند، يا اينكه هزينهي آن از بخش خصوصي تأمين شود.
اين شاعر و مترجم اظهار كرد: ما حتماً به مركزي براي ساماندهي ترجمه نياز داريم. البته بخش ناشران خصوصي آن سرمايه و توانمندي لازم را براي اينكار ندارند.
سپانلو همچنين خاطرنشان كرد: ما سابق بر اين، تجربهاي همچون بنگاه ترجمهي نشر كتاب داشتيم كه از سال 1334 فعاليت خود را شروع كرد و آثار برجسته و اصلي ترجمهنشده را بهطور سيستماتيك ترجمه كردهاند. اين بنگاه دولتي بود؛ اما سعي ميكردند در كار ترجمهي آثار سانسور نكنند.
اين نويسنده ترجمهي آثار فارسي را به زبانهاي ديگر ضروري دانست و افزود: اين همان كاري است كه تركها ميكنند و آثار خود را با ترجمه به زبانها و فرهنگهاي ديگر معرفي ميكنند.
به سرنوشت طرحهاي قبلي دچار نشود
همچنين به اعتقاد اسدالله امرايي، انديشهي تشكيل مركز ساماندهي ترجمه براي معرفي آثار ايراني به نويسندگان كشورهاي ديگر بسيار مفيد است.
اين مترجم عنوان كرد: بايد ديد اين كار چقدر قابليت عملي و اجرايي شدن دارد. اگر اين مركز بتواند در امر اطلاعرساني به مترجمان براي جلوگيري از ترجمههاي مكرر كمك كند و به سرنوشت طرحهاي قبلي دچار نشود، بسيار مفيد خواهد بود.
امرايي در ادامه اظهار كرد: بخشي از كار مركز ساماندهي ترجمه، علاوه بر اطلاعرساني به مترجمان، ميتواند در معرفي آثار زبان فارسي به كشورهاي ديگر بسيار مؤثر باشد، كه با يافتن مترجمان و عقد قرارداد با آنها براي ترجمهي آثار علمي و ادبي پيشقدم باشد.
امرايي با بيان اينكه بخش خصوصي توان مالي سرمايهگذاري براي تشكيل چنين مركزي را ندارد، اظهار كرد: البته دخالت دولت در تشكيل چنين مركزي نيز ممكن است با سليقههاي سياسي همراه باشد و يا همان معذوريتهايي كه در صنعت نشر اجرا ميشوند، در تشكيل اين مركز نيز بهكار گرفته شوند.
مركز ساماندهي ترجمه و نگاهي مداراگر
اما به اعتقاد شاپور جوركش، مركز ساماندهي ترجمه بايد با نگاهي مداراگرانه، تمام ادبيات و فرهنگ ما و فرهنگ جهان را منتقل كند.
اين مترجم بيان كرد: ما در دنياي خود كتابهاي بزرگي داريم كه بسياري از آنها هنوز ترجمه نشدهاند و بسياري از مترجمان تنها كتابهاي مورد علاقهي خود را ترجمه ميكنند. درواقع سنگ بناهاي ادبيات جهان را مترجمان در ايران به صورت دلخواه و جسته و گريخته ترجمه كردهاند.
جوركش در ادامه عنوان كرد: مركز ساماندهي ترجمه ميتواند علاوه بر ترجمهي كتابهاي شاخص، با اختصاص بودجهاي، عدهاي را براي تحصيل در رشتههاي نقد و ترجمه، كه در آنها با كمبود مواجهيم، به كشورهاي ديگر بفرستد.
اين مترجم با اشاره به اينكه اين مركز بايد سايتي را براي معرفي آثار ترجمهشدهي جديد داشته باشد، گفت: اين كار ميتواند بهشكل وسيعي، آرشيوي از كتابهاي ترجمهشده و مترجمان آنها ايجاد كند. اين مركز همچنين ميتواند هر چند دهه يكبار به بازبيني و ترجمهي مجدد و بهروز كردن ترجمهي آثار مهم جهان بپردازد.
تنها براي سرگمي و امرار معاش
در اين بين اما نجف دريابندري، ايجاد مركزي را براي ساماندهي ترجمه بههيچ وجه ضروري نميداند.
اين مترجم پيشكسوت عنوان كرد: ترجمه كاري فردي است و مسألهي اصلي ترجمه نيز ممانعتهاي مسؤولان در چاپ كتاب است و با ايجاد اين مركز، كاري براي ترجمه رخ نخواهد داد.
او در ادامه متذكر شد: ايجاد مركزي مثل مركز ساماندهي ترجمه وسيلهاي براي تفريح و امرار معاش گروهي خواهد شد و براي ترجمه كاري نخواهد كرد. البته اگر اين مركز بتواند در رفع ممانعت و محدوديت از ترجمه كاري انجام دهد، شايد مفيد واقع شود.
دريابندري همچنين گفت: جلوگيري از ترجمهي يك اثر توسط چندين مترجم به ايجاد مركز نيازي ندارد؛ بلكه تنها كافي است از طريق اعلاني در مطبوعات، مترجمان را از ترجمهي يك اثر آگاه كنند.
اين مترجم اظهار كرد: ايجاد چنين مركزي نه تنها مفيد نيست؛ بلكه مضر است؛ چراكه وجود آن باعث دخالتهاي بسياري در كار ترجمه ميشود و در هيچ نقطهي جهان نيز چنين مركزي وجود ندارد.
بدون دخالت دولت
سعيد آذين هم با تأكيد بر اينكه دولت نبايد پيشقدم ايجاد اين مركز شود، گفت: دولت ايدئولوژي خاص خود را دارد؛ اما اين مركز بايد بسيار دموكراتيك باشد، تا هر فردي از هر فكر و ديدگاهي بتواند در آن حضور يابد.
اين مترجم افزود: مركز ساماندهي ترجمه ميتواند به نابسامانيهاي ترجمه در ايران پايان دهد و همچنين از ترجمهي مكرر يك اثر جلوگيري كند و يا در صورت ترجمهي مكرر نيز سعي شود آن ترجمهاي كه از زبان اصلي است، اهميت بيشتري داشته باشد.
آذين دربارهي وظايفي كه اين مركز ميتواند برعهده گيرد، اظهار كرد: شناسايي مترجمان مجرب در ترجمهي آثار و مترجماني كه مخاطب را سرگردان ميكنند و تنها بهصورت واژه به واژه از فرهنگ لغت به ترجمه ميپردازند، از اهميت بسياري در كار اين مركز برخوردار است.
دور از منع و اجبار
علي عبداللهي دربارهي اين موضوع به ايسنا گفت: مركز ساماندهي ترجمه در صورت ايجاد بانك اطلاعاتي براي مترجمان و همچنين ارتباط بيشتر آنها با هم بسيار مفيد است.
او افزود: البته اين كار نيز نبايد بهصورت منع و اجبار در كار مترجم باشد؛ بلكه بايد تنها جنبهي پيشنهادي و اطلاعرساني دربارهي ترجمهي اثر داشته باشد.
اين مترجم با بيان اينكه مهمترين كار اين مركز بايد ترجمهي آثار زبان فارسي به زبانهاي ديگر باشد، گفت: براي ترجمهي آثار زبان فارسي به زبانهاي ديگر تاكنون سرمايهگذاري چنداني صورت نگرفته است؛ بنابراين اين مركز ميتواند با كمك مترجمان توانا، به ترجمهي آثار فارسي به زبانهاي ديگر بپردازد. اين مركز ميتواند با مشاركت و حمايت از ناشران خارجي و داخلي، ترجمهي آثار فارسي را كه يكي از نيازهاي اساسي است، مورد توجه قرار دهد؛ چرا كه تقريباً آثار ادبيات معاصر فارسي در ميان كتابخوانان خارجي ناآشنا باقي ماندهاند.
مشكل كپيرايت؛ سدي براي ساماندهي ترجمه
فرزانه طاهري نيز تأكيد كرد: در شرايطي كه ايران جزو پيمان جهاني كپيرايت نيست، هيچ ضرورتي براي تشكيل مركز ساماندهي ترجمه وجود ندارد.
اين مترجم در ادامه گفت: تا زماني كه مشكل كپيرايت حل نشود، ساماندهي ترجمه نيز صورت نخواهد گرفت.
او با بيان اينكه البته اين مركز در اطلاعرساني به مترجمان در زمينهي آثار ترجمهشده مفيد است، گفت: اين موضوع بايد تنها در حد اطلاعرساني باشد؛ چرا كه اگر مترجم در ترجمهي اثر با اجبار مواجه شود، به هيچ وجه درست نخواهد بود.
اين مترجم با بيان اينكه هر نوع مركزي براي كنترل كارهاي فكري و حتا ترجمه غيرضروي و غيرمفيد است، بيان كرد: از اينگونه مراكز در كشور ما بهعنوان ابزاري خاص همچون ابزاري براي سانسور و منع در كار ترجمه استفاه ميشود.
بخش خصوصي همگام با ساماندهي
همچنين محمود حسينيزاد بر تشكيل بانك اطلاعاتي ترجمه تأكيد كرد؛ اما تأسيس مركز ساماندهي ترجمه را از طرف دولت مناسب ندانست.
اين مترجم بيان كرد: ايجاد چنين مركزي لزومي ندارد؛ چرا كه چنين مراكزي بعد از مدتي تشريفاتي ميشوند، يك هزينهي عجيب و غريب صرف آنها ميشود و در نهايت هم تبديل به يك عامل كنترلكننده ميشوند.
حسينيزاد در ادامه با اشاره به توجه بيش از حد ناشران به برخي از نويسندگان، تصريح كرد: البته ضرورت مركزي براي جلوگيري از موازيكاري احساس ميشود؛ اما نه از طرف نهادهاي دولتي؛ بلكه ضرورت دارد اتحاديهي ناشران و مترجمان مركزي را ايجاد كنند كه مترجمان و ناشران اطلاع بدهند، ما فلان اثر را در دست ترجمه داريم تا بقيه به زحمت نيافتند. اما متأسفانه اين نوع مراكزي كه به كارها سر و سامان دهند، نداريم.
گامي مؤثر در راه ترجمه
از سوي ديگر، ويدا اسلاميه معتقد است كه ايجاد مركز ساماندهي ترجمه گامي مؤثر و مثبت در راه رفع مشكلات ترجمه در كشور است.
اين مترجم با بيان اينكه اين مركز ميتواند بر كار مترجمان كمتجربه نظارت كند، افزود: نظارت اين مركز باعث ميشود تا مترجمان كمتجربه دقت پيشتري در بازبيني ترجمههايشان كنند و درواقع نوعي خودجوشي در مترجم براي دقت در كارش ايجاد ميكند و كيفيت آثار ارتقا مييابد.
او در ادامه بيان كرد: اين مركز ميتواند بهصورت اتحاديهاي براي مترجمان باشد، تا هم حقوق مصرفكننده و هم حقوق مترجم كتاب رعايت شود.
به مركزي براي ساماندهي ترجمه نيازي نيست
از سوي ديگر، بهمن فرزانه با بيان اينكه وضعيت ترجمه در ايران خوب است و به مركزي براي ساماندهي آن نيازي نيست، در عين حال خواست، مترجمان بهتر ترجمه كنند.
او با اشاره به اينكه برخي از ترجمهها خيلي بد و ديگر غيرقابل خواندن هستند، در ادامه تأكيد كرد: الآن ترجمه خيلي سامان گرفته و همه مشغول ترجمهاند و كتاب هم منتشر ميشود. بيشتر از اين ديگر چه ميخواهند؟ از سويي به زعم من، تأسيس مركزي براي ساماندهي ترجمه يكجورهايي ضد و نقيض است؛ زيرا از يك طرف اينطوري ميگويند كه ميخواهيم ترجمه را سامان دهيم و ترجمه توسعه پيدا كند، از طرفي برخي از كتابها را به دلايلي رد ميكنند. خوب اين توي ذوق مترجم و ناشر ميزند.
بهرهگيري از متخصصان
محمدرضا پارسايار نيز به وجود مركز ساماندهي ترجمه معتقد است، امكانات بخش دولتي را مناسب انجام اين كار ميداند و به استفاده از نيروهاي متخصص بخش خصوصي اشاره ميكند.
اين مترجم دربارهي ضرورت و اهداف مركز ساماندهي ترجمه گفت: اين مركز ميتواند ناظر بر حقوق مادي و معنوي ترجمه هم باشد؛ به اين صورت كه هر مترجمي رونوشت قرارداد خود را با ناشر به اين مركز هم ارسال كند، تا اگر بين مترجم با ناشر اختلافي پيش آمد، اين مركز بتواند نقش داوري طرفين را نيز داشته باشد؛ البته الآن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي يك بخش حقوقي دارد كه شامل تأليف، ترجمه و هر اثري كه منتشر ميشود، هست و كار وساطت و داوري را انجام ميدهد؛ ولي شنيدههاي من مبني بر اين است كه خيلي وقتها درست از پس كار برنيامدهاند و چنانچه ترجمه را هم يك امر تخصصي درنظر بگيريم، مركزي مخصوص كه ناظر بر انجام كار ترجمه باشد، بسيار بهتر ميتواند داوري كند.
ساماندهي ترجمه در گرو نبود محدوديت
به اعتقاد محمدرضا پرهيزگار، شكلگيري مركز ساماندهي ترجمه در صورت نبود محدوديت براي مترجم و حذف سانسور از آثار بسيار پسنديده و ضروري است.
اين مترجم افزود: البته نقش ساماندهي ترجمه از سوي اين مركز ميتواند با تناقضاتي همراه باشد؛ چرا كه ممكن است تنها نقش سانسور آثار را ايفا كند.
پرهيزگار در ادامه با تأكيد بر اينكه ابتداييترين فرض در ترجمه، تسلط بر موضوع و هر دو زبان است، گفت: بسياري از ترجمهها بيپشتوانهاند؛ يعني بر دانش زبان متكي نيستند و تنها بر فرهنگ لغت اتكا دارند؛ بنابراين چنين مركزي ميتواند با بهكارگيري كارشناسان خبره و بدون درنظر گرفتن ملاحظات نوع كتاب، موضوع و ادبيات در رفع اين قبيل مشكلات اقدام كند.
پيوستن به كپيرايت؛ درمان نابسامانيها
به اعتقاد ليلي گلستان، تأسيس مركز ساماندهي ترجمه ضرورتي ندارد و با از تصويب گذراندن قانون كپيرايت ديگر به مركزي براي ساماندهي ترجمه و جلوگيري از ترجمههاي متعدد از يك اثر نيازي نيست .
گلستان در ادامه تأكيد كرد: هيچ لزومي ندارد يك نهاد دولتي بخواهد به ترجمه هم كار داشته باشد؛ اين كار ترجمه را محدود ميكند؛ چرا كه هرجا نهاد دولتي در آن دستي دارد، بهناچار در آن محدوديت ايجاد ميشود.
اين مترجم تصريح كرد: فكر ترجمهي آثار فارسي به زبانهاي ديگر فكر خيلي خوبي است؛ اما اگر از سوي يك نهاد دولتي اين اتفاق بيافتد، آن وقت كتابها را به سليقهي خودشان انتخاب ميكنند و ترجمهي آثار ممكن است سليقهيي شود و معلوم نيست كه چه كتابهايي را ترجمه ميكنند. دركل نسبت به اين موضوع خيلي بدبينام.
دور از تنگنظريها
احمد پوري با اظهار بياطلاعي از اهداف مركز ساماندهي ترجمه، بر فعاليت دور از تعصب و تنگنظري چنين مركزي تأكيد دارد.
اين مترجم با بيان اين مطلب كه نميدانم ساماندهي ترجمه چه معنايي دارد و چه كار ميكند، عنوان كرد: اگر براي مترجمان فرهنگ منابعي فراهم كنند، تا مترجم مجبور نباشد براي پيدا كردن منابع بهدنبال كتابهاي خارجي برود و اين فرصتي باشد كه كتابها را در اختيار مترجمان قرار دهند، بسيار مفيد است؛ اما اگر ساماندهي بهمعناي اين باشد كه به مترجم بگويند چه چيزي را ترجمه كن و چه چيزي را ترجمه نكن، مثل هميشه برميگردد به آن تراژدي معروف كه بايد همهچيز كنترل شود.
ناشران؛ كليد حل معما
عبدالله كوثري معتقد است: ترجمه بيش از هر چيز به گزينش و عمل مترجم بستگي دارد و تشكيل مركزي براي ساماندهي آن، دخالت در امر ترجمه است.
اين مترجم با بيان اينكه ساماندهي ترجمه، حرف بسيار بزرگي است، عنوان كرد: ترجمه نابسامانيهاي بسياري در كشور دارد؛ اما بعيد بهنظر ميرسد كه با ايجاد چنين مركزي، نابسامانيهاي موجود در ترجمه حل شوند.
اين مترجم با تأكيد بر اينكه مشكل نابسامانيهاي ترجمه تنها از سوي ناشران حل ميشود، اظهار كرد: تنها ناشر ميتواند كيفيت ترجمه را بررسي كند و دربارهي انتشار يك اثر ترجمهشده تصميم بگيرد؛ اما در كشور ما تعداد ناشران بيصلاحيت بسيار زياد است و تا زمانيكه ناشران صلاحيت اين كار را ندارند، هيچ مركزي نيز نميتواند نابسامانيهاي ترجمه را حل كند.
او همچنين دربارهي برعهده گرفتن وظيفهي معرفي آثار مهم از سوي اين مركز به مترجمان، اظهار كرد: اگر مترجم در كارش تبحر داشته باشد، بايد خود از آثار اطلاع و آگاهي داشته باشد. البته ايجاد يك بانك اطلاعاتي براي اطلاعرساني به مترجمان بيتجربه بد نيست؛ اما مترجمان بيمسؤوليتي كه كتابهاي درجه سه را ترجمه ميكنند، به سراغ چنين مركزي هم نميروند.
ساماندهي ترجمه دور از تعصب
كامران پارسينژاد نيز گفت: مركز ساماندهي ترجمه بايد تركيبي از حركتهاي خودجوش و نهادهاي دولتي باشد.
اين نويسنده و مترجم در كنار سرمايهگذاري، به مديريت محكم اشاره كرد و گفت: مركز ساماندهي ترجمه دور از تعصبات سياسي و مذهبي، فعاليت خود را دنبال كند.
او ضرورت تشكيل چنين مركزي را لازم دانست و در عين حال يادآور شد: اما اين بستگي به اين دارد كه روند شكلگيري اين مركز چگونه باشد. گاهي وقتها روند شكلگيري جرياني در حوزهي ادبيات و ترجمه خودجوش است؛ يعني جريانهايي هستند كه برخي از نويسندگان، پژوهشگران و مترجمان خود بهصورت فردي حركتي را آغاز ميكنند و رفتهرفته به يك جريان بزرگ تبديل ميشوند. ولي برخي از جريانها، جريانهاي دولتي هستند و يك جريان خودجوش بهحساب نميآيند. اين جريانها اگر از روي اصول منسجمي شكل نگيرند، معمولا به بيراهه ميروند و شكست ميخورند. چنانچه بسياري مواقع ديدهايم كه مراكز دولتي باني خير بوده و ميخواستهاند جريان سالمي را در بستر ادبيات اجرا كنند؛ اما بهدليل برنامهريزي نادرست و همچنين بهدليل نبود پيگيريهاي لازم، اين حركتها قوام پيدا نكردهاند.
پارسينژاد اضافه كرد: بايد در درجهي اول، كميتههايي تشكيل و آثار برتر گزينش شوند؛ يعني آثاري كه از لحاظ ساختاري و محتوايي ارزشمندند، و همه متفقالقول درصدد باشند كه اينگونه آثار ترجمه شوند و چنانچه قرار است در انتخاب و گزينش اينگونه آثار هم مسائل پشت پرده باشند و آثاري را كه قوام نيافته و از نظام دروني بالايي برخوردار نيستند، انتخاب كنيم، به صرف اينكه نويسندگان اين آثار را ميشناسيم، و يك نوع خط و ربط پنهان در قضيه باشد، اين باعث ميشود كه كار نتيجه ندهد.
نخبگان؛ اعتبار مركز ساماندهي ترجمه
سعيد سعيدپور در اين زمينه با تأكيد بر ضرورت مركزي براي ساماندهي ترجمه، استفاده از نخبگان را براي اين مركز، شرط اعتبار آن دانست.
اين مترجم عنوان كرد: اين مركز بايد فيلتري براي ترجمههاي سست، بيمايه يا كمارزش باشد، تا با بهرهگيري از كارشناسان و مترجمان خبره به بررسي ترجمهها بپردازد.
او يادآور شد: لزوم ترجمهي آثار فارسي به زبانهاي ديگر، از نظارت بر كيفيت آثار ترجمهيي بسيار مهمتر و ضروريتر است؛ زيرا امر خطيري است. درواقع معرفي ادبيات ايران است، كه اگر ناقص انجام شود، به ادبيات خدشه ميزند. اين كار واجب است، منتها بايد مترجمان خبرهاي بهكار گرفته شوند تا بتوانند از پس اين كار برآيند.
ترجمه؛ كاري ذوقي و سليقهيي
ابراهيم يونسي تأسيس مركزي را براي ساماندهي ترجمه لازم نميداند و ترجمه را كاري ذوقي و سليقهيي عنوان ميكند.
اين مترجم گفت: تأسيس مركزي را براي سامان ترجمه لازم نميدانم؛ زيرا اين كار هم وقت بيشتري ميطلبد و هم فايدهي آنچناني ندارد. ترجمه بيشتر مسألهي ذوق و تا حدودي سليقه است و با ذوق و سليقه هم نميشود كاري كرد. نميتوانند ايراد بگيرند چرا اينجا را اينطور ترجمه كردي، يا آنجا را آنطور. من معتقد نيستم كه بشود براي ساماندهي ترجمه مركزي تأسيس كرد تا اين مركز بياييد و عدهاي را براي اين منظور بهكار بگيرد.
در انتظار ساماندهي ترجمه
از طرف ديگر، بهاءالدين خرمشاهي با استناد به تجربهي 40سالهاش در حوزهي نشر، معتقد است كه ساماندهي ترجمه از عهدهي بخش خصوصي خارج است و يادآور ميشود، بهعنوان يك مترجم، تشكيل چنين سازماني را سالهاست انتظار ميكشد.
خرمشاهي با تأكيد بر وجود مركزي براي ساماندهي ترجمه، گفت: اين سازمان ميتواند از مترجمان مانند يك انجمن ثبت نام كند و هر كس كه دوست دارد از مزاياي آن برخوردار شود، ميتواند ثبت نام كند. البته ضرورت دارد مترجم يك يا دو اثر ترجمهيي منتشرشده داشته باشد.
اين حافظ پژوه در ادامه به طرح دو پيشنهاد پرداخت و گفت: خوب است كه مركز اقدام به انتشار نشريهاي در زمينهي ترجمهي اخبار و تحولات ترجمه كند، تا مترجمان بهتر در جريان اتفاقات ترجمه قرار گيرند.
خرمشاهي در ادامه متذكر شد: آثار برجستهاي كه به تأييد مركز برسند، بايد ترجمه شوند، نه اينكه هر كسي به دلخواه خودش بخواهد كاري بكند و البته هر كس هم كه به دلخواه خودش ميخواهد كاري كند، چه بهتر كه تأييد اين سازمان را هم داشته باشد؛ براي اينكه مسائل دفتري و مترجميابي برايش آسان شود.
نيرو و بودجه؛ نه دفتر و دستك
به اعتقاد موسي بيدج، ترجمه به دلسوزي، كارشناسي و اقدام نياز دارد.
اين مترجم در پي مطرح شدن تأسيس مركز ساماندهي ترجمه، عنوان كرد: ترجمه مثل هر كار ديگري دو شق دارد؛ يكي نيروي كار و ديگري بودجه براي كار. اين دو اگر بهطور سلامت با يكديگر متحد شوند، مشكل رفع ميشود. به اداره و دفتر و دستك نياز ندارد.
او در ادامه تأكيد كرد: اين كار حيثيتي است و به آبروي فرهنگ و ادبيات يك ملت ارتباط دارد. در حال حاضر در بعضي كشورها پروژهي ملي ترجمه راه انداختهاند، مثلاً مصر. ادبيات جهان را به عربي ترجمه ميكند و ادبيات خودشان را به زبان زنده جهاني.
تشكيل اتحاديهي صنفي مترجمان
از سوي ديگر، فرزان سجودي بر تشكيل اتحاديهي صنفي مترجمان براي سامان دادن به ترجمه و دفاع از حقوق مترجمان تأكيد دارد.
اين مترجم اظهار كرد: تا اسم مركز ميآيد، نيازمند سازمان، نهاد، قدرت و دولت و از اين چيزهاست و بلافاصله جنبهي كنترلي پيدا ميكند. همچنين هيچ نهاد خصوصي نه امكان اين كار و نه قدرتش را دارد و نه مرجعيتش را ميتواند پيدا كند.
او در ادامه خاطرنشان كرد: تنها چيزي كه قابل قبول است، درواقع نوعي سازمان غيردولتي است كه چيزي شبيه اتحاديهي صنفي مترجمان باشد و از حقوق مترجمان دفاع كند، چه در برابر ناشران، يعني حقوق قرارداديشان و همچنين سازمانهايي كه مترجمان براي آنها كار ميكنند و چه در برابر مسائلي مثل سانسور و كنترلهاي غيرمعقول كه حق مترجم را از بين ميبرند؛ يعني وقتي جلو كتابي در چاپ دوم گرفته ميشود، طبيعتا بخشي از حقوق مترجم از بين ميرود و ناشر براي آن كار به مترجم پولي نميدهد. درواقع يك اتحاديهي صنفي ميتواند در مقابل اينگونه اقدامات عمل كند.
سرمايهگذاري دولتي؛ مؤثر در ساماندهي ترجمه
كاوه ميرعباسي با تأكيد بر اينكه تأسيس مركزي براي ساماندهي ترجمه ضرورت دارد، يادآور شد كه نبايد از بخش خصوصي بهدليل سودآور نبودن، انتظار انجام اين كار را داشت و اين موضوع نيازمند سرمايهگذاري بخش دولتي است.
اين مترجم عنوان كرد: تأسيس مركزي براي ساماندهي ترجمه كار بسيار مفيدي است و يكي از عللي كه ادبيات معاصر ما در جهان شناختهشده نيست، اين است كه اين آثار ترجمه نميشوند و اگر يك اقدام جدي صورت گيرد و البته ترجمهي آثار را هم به مترجمان زبده بسپارند، بسيار خوب است.
ميرعباسي يادآور شد: اين مركز از جهتي هم ميتواند هماهنگكنندهاي باشد بين مترجماني كه آثاري را از زبانهاي ديگر به زبان فارسي ترجمه ميكنند؛ براي اينكه با ترجمههاي مكرر روبهرو نشويم؛ چرا كه ترجمههاي مكرر يك بار زايد است
بهبود نقد؛ مهمتر از ترجمه
اما عبدالحسين فرزاد به تأسيس مركزي براي سازماندهي ترجمه اعتقادي ندارد، ولي تأكيد دارد كه نقد بايد سامان يابد.
اين مترجم در اينباره گفت: مركزي براي ساماندهي ترجمه ضروري نيست. درواقع وضع خراب ترجمه ناشي از پايين آمدن سطح سواد است. اين هم كه برخي افراد آثار ترجمهشده را با يك ويرايش مختصر دوباره بهعنوان ترجمه به خورد مردم ميدهند، از سطح سواد پايين ناشي ميشود.
اين منتقد در با تأكيد بر پرورش مترجمان دوزبانه كه از زبانهاي ديگر به فارسي و از فارسي به زبانهاي ديگر ترجمه كنند، گفت: همچنين نقش كپيرايت در سامان دادن به ترجمه و پرهيز از دوبارهكاري بسيار مهم است.
وضعيت ترجمه نابسامان نيست
مديا كاشيگر به ايجاد مركزي براي ساماندهي ترجمه اعتقادي ندارد و در عين حال به پيوستن ايران به قانون كپيرايت تأكيد ميكند.
اين مترجم عنوان كرد: من اعتقادي ندارم كه ترجمه ساماني ندارد و كسانيكه اين باور را دارند، بايد اثبات كنند وضعيت ترجمه نابسامان است.
كاشيگر در ادامه افزود: اما تا ماداميكه عضو كپيرايت جهاني نشويم، نميتوان جلو ترجمههاي مجدد را گرفت. راه حل اين نيست كه يك مركز جديد براي ترجمه تأسيس كنيم؛ راه حل اين است كه ايران كپيرايت را بپذيرد. آنوقت به تأسيس مركز خاصي نياز نيست.
مركز ساماندهي ترجمه انحصاري عمل نخواهد كرد
اما محمدرضا مخبر دزفولي - دبير شوراي عالي انقلاب فرهنگي - دربارهي تمهيدات انديشيدهشده از سوي شوراي عالي انقلاب فرهنگي براي برطرف شدن پارهاي نگرانيها مبني بر گزينشي و انحصاري عمل كردن مركز ساماندهي ترجمه، به ايسنا گفت: اين مركز براي كساني كه ميخواهند آثاري را ترجمه كنند، مانعي ايجاد نميكند. در حقيقت مركز ميخواهد به ترجمه توجه ويژهاي كند، وگرنه كسي كه توانش را دارد، يا فكر ميكند آثاري را كه خلق كرده، قابليت و كيفيت ترجمه و انتشار جهاني و بينالمللي دارند، ميتواند كار خود را كند و اين مركز بهمعناي انحصار نيست. درواقع اين توجه ويژه كردن به آثار فاخر زبان فارسي براي ترجمه است و قاعدتاً براي اين آثار فاخر هم بايد توسط شوراي برنامهريزي، حمايت و برنامهريزي انجام گيرد.
مخبر دزفولي تأكيد كرد: ما نگفتهايم در ترجمهي آثار قرار است انحصاري يا گزينشي برخورد شود و مصوبه نيز اين را نميگويد.
اين عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي دربارهي كمك گرفتن از پيشكسوتان ترجمه تصريح كرد: قاعدتاً شوراي برنامهريزي مركز براي اين امر دستورالعملهايي را تدوين ميكنند كه فارغ از انحصارطلبي و با هدف تقويت ترجمه و كمك به اين حوزه، سعي در انجام فعاليتهاي حمايتي و پشتيبانيكننده دارند و اينكه سهم ادبيات معاصر و ديگر آثار زبان فارسي به چه اندازه است، در حيطهي دستورالعملهاست تا شوراي برنامهريزي مركز بنشينند و براي انتشار آنها اولويتبندي كنند. همچنين ممكن است شوراي برنامهريزي بخشهايي را مورد توجه و اولويت خود قرار دهد، كه ممكن است افراد ديگري باشند كه اولويتهاي ديگري را براي ترجمه تشخيص دهند. اما دوستان شوراي برنامهريزي مركز بر اساس دستورالعملهاي مصوب آن، اولويتهاي خود را تدارك خواهند ديد.
او همچنين تأكيد كرد: در اين عرصه ضرورت دارد فعالان امر ترجمه حضور داشته باشند و كمك كنند. همچنين پيشنهادها و طرحهاي خودشان را بدهند و نيز پشتيبانيهاي خودشان را انجام دهند، تا اين كار بتواند سامان پيدا كند، وگرنه بدون بهرهمندي از توان نخبگان و صاحبنظران، اين كار با قوت و قدرت انجام نميگيرد؛ لذا ضرورت دارد دوستان اين حوزه به كمك ما بيايند.
طرح تأسيس مركز ساماندهي ترجمه
گفتني است، تأسيس «مركز ساماندهي ترجمه و نشر معارف اسلامي و علوم انساني در خارج از كشور» از سوي شوراي عالي انقلاب فرهنگي زير نظر سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي تيرماه به تصويب رسيد. همچنين حسن رحيمپور ازغدي، حجتالاسلام حميد پارسانيا و آيتالله تسخيري بهعنوان اعضاي شوراي برنامهريزي و سياستگذاري اين مرکز برگزيده شدند.
از طرفي، يكي از مسؤولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي از برنامههاي «شوراي عالي ترجمه» و به تعبيري، مركزي براي ساماندهي ترجمه گفته است.
انتهاي پيام
نظرات