كامبيز نوروزي، تشكيل ايسنا در 16 آذر سال 78 را نقطه عطف تاريخي در عرصهي رسانههاي ايران دانست و عنوان كرد كه شكست انحصار رسانهيي از سوي ايسنا را ميتوان با ابداع شعر نو توسط نيما در عرصه ادبي قياس كرد.
كامبيز نوروزي، مدرس حقوق مطبوعات در گفتوگو با خبرنگار حقوقي ايسنا اظهار داشت: «به طور كلي فعاليت رسانهها در ايران تا سال 78 مبتني بر نوعي تمركزگرايي شديد بود. در ايران كانونهاي اصلي خبري يعني خبرگزاريها عمدتا بر روي يك خبرگزاري دولتي به نام پارس متمركز بود كه بعد از انقلاب به نام خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران (ايرنا) تغيير نام يافت. غير از ايرنا، يك سيستم خبررساني ديگر به نام واحد مركزي خبر شكل گرفت كه معمولا خروجيهاي آن مورد استفادهي راديو، تلويزيون قرار ميگرفت و اخبار آن در اختيار مطبوعات قرار نميگرفت.»
وي افزود: «از دههي 70 به بعد نشريات غيردولتي از نظر اقتصادي بنيهي ضعيفي داشتند. ضعف بنيهي اقتصادي اين نشريات از يك سو و جواني رسانهها از سوي ديگر به همراه عدم اطمينان به آينده در مطبوعات ايران عملا باعث ميشود روزنامهها نتوانند براي كار توليدي سرمايهگذاري زيادي كنند. امكان خبرگيري مستقيم توسط مطبوعات، كم و مستلزم داشتن تشكيلات مفصل خبرنگاري و نمايندگي در سراسر كشور بود. ضمن اينكه آنها به دليل عمر كوتاه و عدم اطمينان به آينده امكان سرمايهگذاري هم نداشتند و همين موضوع باعث نياز مطبوعات به سازمانها و رسانههاي واسط ميشد.»
مدرس حقوق مطبوعات خاطرنشان كرد: «در سال 78 زماني كه ايسنا شروع به فعاليت كرد تنها خبرگزاري موجود ايرنا بود كه نوعي انحصار خبري را در دست داشت و اين موضوع مطلقا مغاير حق آزادي رسانهها بود. روزنامهها هم ناچار از آن بودند كه يا از خروجيهاي ايرنا استفاده كنند يا به دشواري سطوحي از اخبار را خود تهيه كنند، چنين وضعيتي از نظر آزادي مطبوعات مطلوب به نظر نميرسيد و باعث ايجاد محدوديتهايي در كسب خبر بود. در اين شرايط ورود ايسنا به عرصهي اطلاعرساني انحصار دولتي اخبار را شكست و اولين گام براي شكست انحصار دولتي بر جريان اطلاعات برداشته شد كه اين اتفاق بزرگي است.»
نوروزي تصريح كرد: «اساسا اين كه يك فرد در طول دورهي فعاليت خود چه اقدامي انجام داده شايد آنقدر مهم نباشد كه شروع فعاليت آن چگونه بوده است. به اعتقاد من آغاز فعاليت ايسنا را شايد بتوان با ابداع شعر نو توسط نيما و اهميت آن در عرصهي ادبي يا شناساندن مفهوم "ملي" توسط دكتر مصدق در عرصهي سياسي مقايسه كرد. براي سنجيدن اهميت اين موضوع بايد ملاحظه كرد كه در طول مدت كوتاهي بعد از آغاز به كار فعاليت ايسنا تعداد قابل ملاحظهاي خبرگزاري غيردولتي شروع به فعاليت كردند و پس از آن گسترش فعاليت ايسنا در كنار ساير خبرگزاريهاي غيردولتي به اندازهاي بود كه حداقل در حوزهي مطبوعات، خبرگزاري ديرپاي با تجربهاي مثل ايرنا را پشت سر گذاشت و واقعيت آن است كه در جريان اين رقابت حرفهيي سالم پيش افتاد.»
دبير كميتهي حقوقي انجمن صنفي روزنامهنگاران يادآور شد: «مشخص نيست اگر ايسنا شروع به فعاليت نميكرد جريان انحصار دولتي خبر در ايران چه فرآيندي را طي ميكرد. به اعتقاد من تشكيل ايسنا در 16 آذر 78 نقطهي عطف تاريخي در عرصهي رسانههاي ايران است. همچنان كه آغاز به كار روزنامهي همشهري و سلام را نيز ميتوان از ديگر نقاط تأثيرگذار در عرصهي اطلاعرساني آزاد ايران دانست.»
نوروزي تأكيد كرد: «اگر آيندگان زماني بخواهند تاريخ رسانه را بنويسند، آن را به دو دوره تقسيم ميكنند كه دورهي اول دورهي خبرگزاريهاي دولتي انحصاري است كه تا سال 1378 به طول انجاميد و دورهي دوم شكست انحصار خبري در خبرگزاريهاست كه از 16 آذر 78 يعني آغاز به كار فعاليت خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) رقم خورد. دامنهي تأثير ايسنا البته در كنار مجاهدتهاي گستردهي ساير روزنامهنگاران و خبرنگاران در حوزهي مطبوعات و خبرگزاريها به جايي رسيد كه به سرعت ظرف مدت كمتر از دو، سه سال خبرگزاريهاي متعدد غيردولتي با ساختار خبرگزاري شروع به كار كردند كه سنگ بناي تشكيل آن توسط ايسنا گذاشته شد؛ از جملهي آنها ايپنا خبرگزاري ورزشي، ايكنا خبرگزاري قرآني، فارس، مهر، ميراث فرهنگي و خبرگزاري كار ايران (ايلنا) بود كه اميدواريم هرچه زودتر از محاق توقيف آزاد شود.»
مدرس حقوق مطبوعات اظهار كرد: «اگرچه در ابتداي فعاليت، ايسنا به عنوان يك رسانهي كمتجربه يا حتي بيتجربه، ضعفهايي داشت اما در مدت كوتاهي اين ضعفها از بين رفت و قوتها جايگزين آن شد. ايسنا چه در سالهاي پرتلاطم دورهي اول رياست جمهوري خاتمي و چه بعد از آن حجم وسيعي از اخبار را پوشش ميداد. همچنين در بخش عكس نيز ايسنا توانست اين حوزهي فراموششده در عرصهي خبرگزاريها را زنده كند. مصاحبههاي اين خبرگزاري در حوزهي مختلف از مجموعهي شخصيتهاي فرهنگي، ادبي، سياسي و هنري در توليد ادبيات فرهنگي، اجتماعي و سياسي كشور، مشاركت قابل ملاحظهاي داشت و چه بسا مراجعه به مصاحبههاي كارشناسي و شبهكارشناسي توسط ايسنا اثر قابل ملاحظهاي در توسعهي اين خبرگزاري گذاشت.»
نوروزي گفت: «البته ايسنا معمولا از سوي جريانات راديكال هر دو جناح كشور، مورد انتقاد قرار ميگيرد. ممكن است اين انتقادات درست يا نادرست باشد و خصوصا در سالهاي اول فعاليت ايسنا با ديدهي ترديد به صداقت حرفهيي اين خبرگزاري ديده ميشد كه البته با توجه به نوع فعاليت ايسنا، اين رويكرد اصلاح شد. در سالهاي اخير نيز ايسنا از سوي جرياناتي تحت فشار قرار ميگيرد كه البته اين نيز از خصلت كارهاي اطلاعرساني در ايران است.»
وي در بخش ديگري از گفتههاي خود در مورد نوع فعاليت خبرگزاري دانشجويان ايران، خاطرنشان كرد: «كار حرفهيي رسانهاي قطعا بايد غيرجانبدارانه باشد. البته بيطرف بودن در كار رسانه ناممكن است اما مسأله اين است كه يك رسانه در جريان اطلاعرساني مخاطب را در معرض داوري قرار دهد نه آنكه داوري را به مخاطب القاء كند. ايسنا توانست به درستي اين كار را انجام دهد و هيچگاه درگير جريانات سياسي نشد تا به عنوان طرف دعوا و مناقشهي سياسي عمل كند گرچه حتما خبرنگاران و مجموعهي كاركنان اين خبرگزاري سليقههاي سياسي دارند، اما آنچه در خروجي اين خبرگزاري نمود پيدا ميكند حاكي از اين است كه ايسنا يك سوي دعوا و مناقشه سياسي نيست و اين نشانه حرفهيي بودن يك خبرگزاري است.»
وي اضافه كرد: «عدهاي ممكن است نسبت به اين امر منتقد باشند. اين افراد خود را معيار داوري ميدانند و رسانه را نميشناسند و انتقادات آنان ناشي از انحصارطلبي رسانهيي، خودمحوري شديد و عدم شناخت مفهوم و كاركرد رسانه است.»
مدرس حقوق مطبوعات گفت: «حضور رسانههايي مثل ايسنا در عرصهي اطلاعرساني كشور يك ضرورت قطعي و مبرم است. اگر ما 10 خبرگزاري مثل ايسنا داشتيم هم كم بود زيرا دنياي امروز دنياي تمركز خبري و اعمال سياست محدوديت خبر نيست. تكنولوژي امروز اين اجازه را به افراد ميدهد كه از اينترنت براي پيدا كردن اخبار مورد نظر خود استفاده كنند. رقابت در عرصهي رسانه نيز در دنياي امروز امكانپذير نيست جز با امنيت، آزادي، تنوع و تكثر خبرگزاريها.»
وي تصريح كرد: «علاوه بر اينها هر نوع انحصار خبري و اعمال محدوديتهاي گستردهي خبري و همچنين تمركز خبررساني در يك يا دو منبع محدود، كشور را چه در داخل و چه در مواجهه با جهان با مشكلات گستردهاي روبهرو ميكند. غير از آنكه اصولا اعمال اين محدوديتها خلاف قانون است و با مباني حقوق رسانهيي سازگار نيست زيرا باعث ضعف عمومي رسانههاي داخلي ميشود و نهايتا مصرفكنندهها به منابع غيرايراني روي خواهند آورد كه در اين حالت مديريت افكار عمومي از داخل به خارج منتقل ميشود.»
نوروزي درباره دليل اعتماد به ايسنا طي 8 سال گذشته گفت: «من از نظر حرفهيي به خبرگزاري دانشجويان ايران، اعتماد دارم و ميدانم اخباري كه روي سايت اين خبرگزاري ميرود اولا دروغ نيست و ثانيا به شكل عادلانهاي تنظيم شده است. ممكن است تمام اخبار در سايت ايسنا موجود نباشد كه اين موضوع نيز طبيعي است اما قطعا اخبار آن از حيث صحت خبر، قابل اعتماد است و اين از ويژگيهاي مهم ايسناست. همچنين دوستان ما در ايسنا موازين اخلاق حرفهيي را در مصاحبهها رعايت ميكنند و از اين جهت هم ميتوان نمرهي بالايي از نظر اخلاق حرفهيي به ايسنا داد.»
وي در پايان گفت: «در چند روز آينده ايسنا پايان هشت سالگياش را جشن خواهد گرفت.اميدواريم فرزندان ما هشتاد سالگي ايسنا را جشن بگيرند.»
انتهاي پيام
نظرات