اشاره:
آنچه كه در پي ميآيد، دومين بخش از گفتو گوي خبرنگار سرويس مسائل راهبردي خبرگزاري دانشجويان ايران با مهندس ابراهيمي اصل، فارغالتحصيل مهندسي شيمي و مهندسي گاز از دانشکده نفت آبادان (AIT) و كارشناسي ارشد مهندسي نفت از دانشگاه کاليفرنياي جنوبي (USC)، است كه به ادامه بحث دربارهي خلأهاي سياست گذاري در صنعت پتروشيمي ميانجامد.
به گزارش خبرنگار سرويس مسائل راهبردي خبرگزاري دانشجويان ايران، وي از اولين مديران عامل شركت نفت فلات قاره، پس از پيروزي انقلاب اسلامي، مدير اجرايي فازهاي 4، 5 و 12 پارس جنوبي و معاون وزير و مدير عامل سابق شركت ملي صنايع پتروشيمي بود.
ابراهيمي اصل در ادامه اين گفت و گو توضيحات بيشتر و روشن تري دربارهي خلأهاي سياستگذاري در صنعت پتروشيمي ارائه ميدهد.
سرويس مسائل راهبردي خبرگزاري دانشجويان ايران، آمادگي دارد تا ديدگاههاي وزارت نفت، شركت ملي صنايع پتروشيمي، همچنين ساير دانشگاهيان، كارشناسان و مديران حوزههاي تخصصي اين صنعت را در نقد اين گفت و گو، منتشر كند.
در پي متن كامل دومين بخش از اين گفت و گو به حضور خوانندگان گرامي تقديم ميشود.
بخشهاي بعدي اين گفت وگو متعاقباً ارسال خواهد شد.
SME و توليدات نهايي در لايه چهارم تكنولوژي به دست ميآيند
در لايهي اول توليدي صورت نميگيرد، بلكه تنها گاز بستهبندي شده و براي صادرات آماده ميشود
خبرنگار:
براي دستيابي به صنايع پايين دستي و SMEها (Small Medium Enterprise) كه گفته ميشود ارزش افزودهي اصلي صنعت پتروشيمي در اين بخش نهفته است، چه مراحلي را بايد طي كرد و چه خلأهايي در سياستگذاري اين صنعت مانع از توسعهي اين بخش شده است؟
مهندس ابراهيمي اصل:
براي دستيابي به توليدات SMEها و صنايع پاييندستي، 4 لايه را بايد طي كرد؛ در لايه چهارم تكنولوژي است كه توليدات نهايي انجام ميگيرد و 4 لايه تكنولوژي به لايه نهايي توليد خوراك ميدهد. بنابراين در واقع ميتوانيم بگوييم در لايهي اوليه توليدي صورت نميگيرد، بلكه تنها، گاز بستهبندي شده و براي صادرات آماده ميشود.
قبل از سرمايهگذاري درلايهي اول صنعت پتروشيمي، بايد در اين انديشه باشيم كه چگونه ميتوانيم آنها را به صنايع پايين دستي تبديل كنيم
توسعهي پژوهش
انجام مطالعات تكنولوژي و هوشياري در خريد و انتقال تكنولوژي و سرمايهگذاري هاي مشترك
غفلت از SMEها؛
غفلت از3 ميليون فرصت شغلي
براي اين كه قابليت تبديل شدن به محصول نهايي را بيابيم، نياز به چند اقدام اساسي داريم. توجه كنيد، قبل از سرمايهگذاري درلايهي اول صنعت پتروشيمي، نظير آروماتيك و اولفين، بايد در اين انديشه باشيم كه چگونه ميتوانيم آنها را به صنايع پايين دستي تبديل كنيم.
استفاده و بهره بردن از مواد اوليهي پتروشيمي در بيشتر موارد كار بسيار سادهاي است، اما متاسفانه تاكنون هيچ گونه اقدامي براي اين منظور صورت نگرفته است. براي دستيابي به لايههاي بعدي تكنولوژي، بايد در پژوهشگاههاي پليمر و پتروشيمي ، دانشگاهها ، مراكز تحقيقاتي و همچنين در خريد و انتقال تكنولوژي و سرمايهگذاري هاي مشترك، مطالعات و بررسيها و اقدامات هوشيارانهاي داشته باشيم. در صورت برخورداري از چنين عملکردي ميتوان از طريق صنعت پتروشيمي براي 3 ميليون نفر ديگر فرصتهاي شغلي ايجاد کنيم.
براي تأمين سبد كالاي مورد نياز صنايع پايين دستي، بايد در بخش بالادستي 70-80 نوع محصول توليد كنيم
نكته ديگر كه بايد به آن توجه كنيم اين است كه به جاي توليد محصولاتي محدود بايد بتوانيم، حدود 70 - 80 نوع محصول توليد كنيم، تا بتوانيم سبد كالاي مواد پايين دستي را تكميل كنيم.
ضريب تكرار بالاي 5 محصول( آروماتيك، اولفين، پليمر، كود و PET )، غفلت از ساير محصولات در بالادست و پايين دست
خبرنگار:
توليدات اصلي صنعت پتروشيمي در بخش بالادستي در حال حاضر چيست ؟
مهندس ابراهيمي اصل:
آروماتيك، اولفين، پليمر، كود و PET است كه ضريب تكرار بالايي دارند. به طور مثال واحدهاي اولفين را تا 11 مجتمع فعلي پيش برده اند و تا اولفين 19 هم طرح اوليه وجود داشت. اگر تكنولوژي در اختيار ما درحد بستهبندي باشد، تنها حدود 5 محصول را توليد ميكنيم.
خبرنگار:
در حال حاضر چند درصدش اولفين توليد شده در كشور را ميتوانيم مصرف كنيم؟
مهندس ابراهيمي اصل:
حدود 35 درصد از اولفينهايي كه هماكنون توليد ميشود به مصرف داخلي كشور اختصاص مييابد و مابقي آن صادر ميشود. اولفين در اختيار صنايع پايين دستي نيز قرار ميگيرد كه صاحبان تكنولوژي مواد آن را با مواد ديگر مخلوط ميكنند و خوراك ميسازند، به عنوان نمونه براي صنايع نساجي، صنايع قطعه سازي ، صنايع داروسازي و صنايع شيميايي خوراك توليد ميكنند.
درست مثل اينكه اگر پشم گوسفند در اختيار باشيد به راحتي نميتوانيد آنرا به فرش و لباس تبديل كنيد بايد اتفاقاتي در اين ميان بيافتد و اگر تنها مجوزي در حد حلاجي پشم واگذار شود، باز هم فقط ميتوانيم آن را به صورت پشم بفروشيم و نميتوانيم كار چنداني روي آن انجام دهيم. اين پشم بايد به نخ تبديل شود، رنگرزي شود به صنعت نساجي بيايد تا در آنجا به پارچه تبديل شود و شما بتوانيد آن را به عنوان يك محصول نهايي به فروش برسانيد
در مورد آروماتيك نيز همين وضعيت حاكم است. آروماتيك پايه صنعت عطرسازي است. براي توليد كل عطرها، خوشبو كنندهها از آروماتيك استفاده ميشود. توليد 3/4 ميليون تن آروماتيك در سال هنگامي كه در كشور صنعت عطرسازي نداريد، مفهومش اينست كه نهايتا بايد بستهبندي و سپس صادركنيد.
استراتژي گروههاي بزرگ صنعت پتروشيمي در دنيا؛
ايجاد صنعت مركب (Compound)
توليد محصولات مختلف با درصد تركيبات مختلف
گروههاي بزرگي كه در صنعت پتروشيمي وجود دارند مانند باير، هنگامي كه واحدي را ايجاد مي كنند، از اين واحد فقط يك نوع محصول توليد نمي كنند؛ به طور مثال از اتان، 70 - 80 نوع محصول توليد ميكنند. به تعبيري صنعت مركب (Compound) ايجاد مي كنند كه با درصد تركيبات مختلف، محصولات مختلف را توليد كنند. زماني كه شما يك نوع محصول و يك فرمولاسيون را ميدهيد و صنايع پايين دستي را نيز ايجاد نميكنيد، با مشكل روبرو ميشويد.
در شرايط كنوني اساسي ترين كاري كه بايد انجام دهيم ، اين است كه با كمك دانشگاهها، پژوهشگاهها و برخي شركتهاي خارجي صنايع بالادستي تك محصولي را با تغييراتي كه در فرآيند ميدهيم به صنايع مركب (Compound) تبديل كنيم تا به جاي يك محصول، بازهاي از محصولات را توليد كنيم. تنوع محصول، قدرت، قابليت و تنوع توليد به ما ميدهد و صنايع پايين دستي را توسعه ميدهد.
مرزي را كه دنياي غرب در حد بستهبندي گاز به طور جامد يا مايع براي صادرات براي ما گذاشته است، بايد اول با كمك خدا و سپس با بسيج دانشگاهها و مراكز پژوهشي داخلي و ارتباطات خارجي بشكنيم و وارد عرصه توليدات متنوع ، مرکب و گسترده شويم.
SMEها، بازار كار و آمايش سرزمين
خبرنگار:
در حال حاضر چه حجمي از گاز توليد شده در كشور به صنعت پتروشيمي اختصاص مييابد، اين ميزان در برنامهي چشمانداز تا چه اندازه رشد ميكند، SMEها در آيندهي اين صنعت چه جايگاهي ميتوانند داشته باشند؟
مهندس ابراهيمي اصل:
مقدار گاز دريافتي صنعت پتروشيمي به عنوان ماده اوليه در ماهشهر، عسلويه، كرمانشاه، تبريز، خراسان و غيره، تنها 30 ميليون متر مكعب در روز است. اين در حالي است كه هماكنون حدود 450 ميليون مترمكعب گاز در كشور مصرف ميشود.
با توجه به توليد 2 هزار ميليون مترمكعبي گاز در روز قرار بر اين است كه در پايان برنامه چشم انداز، 110 ميليون مترمكعب گاز در روز كه معادل توليد 4 فازاست، به صنعت پتروشيمي اختصاص پيدا كند.
اين مقدار گاز در صنعت پتروشيمي به توليد كود، سموم، آروماتيكها، اولفينها و انواع و اقسام مواد پلياستر، مواد P.T ، مواد شيميايي، پتروشيميايي و صدها هزار محصول اختصاص خواهد يافت. در صورتي كه فعاليت در لايههاي پايين تكنولوژي را توسعه دهيم، توليد محصولات نهاييتر پتروشيمي با ايجاد اشتغال و ارزش افزوده قابل توجهي همراه خواهد بود.
لذا ميتوان از متان، اتان و خود گاز، درآمد ملي بسيار بالايي كسب كرد. به گونهاي كه هم ميزان صادرات را بسيار افزايش داد، هم سبب ايجاد تعداد زيادي شغل در كشور شد و هم از نظر استراتژيك كشورهايي كه قصد داريم كود، سموم و يا مواد شيميايي را در اختيار آنها قرار دهيم، به اقتصاد كشور گره زده و منافع مشتركي را تعريف كنيم.
در صورت توليد مواد اوليه صنايع پاييندستي و صنايع کوچک ومتوسط SMEها (Small medium Enterprise) در پتروشيمي، ميتوان به صورت غيرمتمركز و بر اساس طرح آمايش سرزمين در نواحي مختلف كشور، توليدات گوناگوني را عرضه كرد. اين توليدات باعث وسعت بازار منطقهاي در كشورهاي همسايه خواهد شد.
لذا كشور، اين قابليت را پيدا خواهد كرد كه لوازم مورد نياز نظير پارچه، چرم، لوازم خانگي، فرش، موكت، رنگ، دارو، مواد شيميايي، سموم، كود، قطعات اتومبيل، لوازم نوشتافزار، لنز عينك و دارو را براي 2 ميليارد نفر ساكن در هند، پاكستان، افغانستان، آسياي ميانه، عراق، سوريه و بعضي از كشورهاي عربي همسايه ايران توليد كند.
ميتوان ليستي بيش از 100 هزار محصول شامل محصولات شيميايي و دارويي محصولات نهايي توليد كرد و به فروش رساند. البته توليدات مذكور به هيچ عنوان به اين بازارها محدود نخواهد شد، چرا كه گاز و نيروي انساني در كشور بسيار ارزان است. به دليل مزيتهاي موجود اگر كشور به سمت صادرات SMEها متمايل شود، بسيار قدرتمند عمل خواهد كرد.
به عنوان مثال چندي پيش كارخانهاي در مراغه تاسيس شد كه كيسههاي بزرگي براي صادرات توليد ميكند. هزينه تاسيس اين كارخانه 5/3 ميليون يورو بود. اما پس از گذشت 7 ماه اين مبلغ بازگشت داده شد. در حال حاضر نيزمحصولات اين كارخانه به 25 كشور دنيا صادر ميشود و واحد بزرگتري در حال احداث است كه با تاسيس آن توانايي صدور محصولات به 50 كشور دنيا به وجود خواهد آمد. به اين علت دستيابي به اين هدف امكانپذير است كه محصولات اين كارخانه ارزان و بسيار با كيفيت است.
كارخانجات بزرگ (Mega Plant)
واحدهايي با اندازههاي استاندارد و توليدات مركب (Compound)
اتفاق بدي كه در صنعت پتروشيمي رخ داده است، ناشي از فقدان سياستي است كه در ازاي واگذاري يك امتياز، كسب امتيازي را متقابلا جستجو كنند.
اين امكان وجود داشت كه به جاي احداث كارخانجات بزرگ (Mega Plant) اولفين، اين واحدها در اندازههاي استاندارد ايجاد شود و از اين طريق، از سويي ساخت داخل افزايش يابد و از سوي ديگر با سرمايهگذاري غيرمتمركز به توليدات Compound و يا دامنهي وسيعتر مورد نياز صنايع پاييندستي و SMEها دست يابد.
اگر ما گاز را به موادي تبديل كنيم كه خوراك صنايع پاييندستي و SMEها باشند، بيش از 200 هزار محصول شيميايي، محصول نهايي و محصول دارويي در صنايع مختلف كه عمدتاً مصرفي است و بازار گستردهاي دارد، از گاز به دست ميآيد. ميدانيد كه گاز ميتواند به پارچه چرم، فرش، موكت، لوازم پلاستيكي، لوزام پليمري، قطعاتي كه در بدن انسان كار گذاشته ميشود (implant)، شيشه عينك، مواد پروتئيني، خوراك دام، سموم، الياف، انواع و اقسام ظروف، لوزام خانگي، نوشتافزار و تركيبات شيميايي متعددي كه خوراك بعضي صنايع ديگر است، در چاپ و رنگ، صنايع نظامي و غيره استفاده ميشود و محصولات ديگري تبديل كند. امروزه صنايع دارويي بسياري از كشورها، گروههاي بزرگ مانند گروه داروسازي باير كه داروسازند به صنايع پتروشيميايي وابستهاند. صنعت داروسازي يكي از پردرآمدترين صنايع دنياست كه متكي به صنايع پتروشيمي است.
در صورت احداث واحدها در اندازههاي استاندارد؛
هزينههاي احداث كاهش، فرصت ساخت در داخل افزايش مييابد
بنابراين مي توانستيم در صنعت پتروشيمي، به جاي پذيرش روشي كه به ما تحميل شد، ظرفيت واحدهاي توليدي خود را يك ميليون تن در سال طراحي كنيم. در اين صورت علاوه بر اين كه هزينهي احداث واحد توليدي كاهش مييافت، اين امكان نيز براي ما وجود داشت كه به دانش مهندسي پايه و طراحي مهندسي FEED و در واقع به جزئيات طراحي (Detail Design) نيز دست پيدا كنيم . تكنولوژي ساخت برجها (Tower) و کوره ها و راكتورها (Reactors) را در داخل كشور ايجاد كنيم و به يك توليد كننده قطعات و تجهيزات نفت و گاز در جهان تبديل شويم.
تقريباً هيچ نوع دانش فنياي به داخل كشور منتقل نشده است؛
تنها ساختمانسازي در حد پيمانكاري و آموزش نيز در حد اپراتوري و بهرهبرداري و تعمير و نگهداري
با توجه به اين كه از آغاز اكتشاف و توليد نفت در كشورمان صد سال سپري ميشود، امروزه ميبايست از دانش مهندسي بالايي در اين حوزه برخوردار باشيم. اما متاسفانه تاكنون تمام تكنولوژي و دانش مهندسي از خارجيها خريداري شده و تقريباً هيچ نوع دانش فنياي به داخل كشور منتقل نشده است. تنها ساختمانسازي در حد پيمانكاري و آموزش نيز در حد اپراتوري و بهرهبرداري و تعمير و نگهداري در اختيار ايرانيها قرار گرفته است.
حاصل سرمايه گذاري بدون مطالعات تكنولوژيك
60 درصد از ظرفيت نصب شده در كشور فعال نيست
متاسفانه سرمايهگذاري بدون مطالعه، غير حرفهاي، سنگين و تكراري تنها در لايهي اول بسته بندي "Packaging" گاز انجام شده است. اين مسئله تاکنون فقط منجر به استفاده از تنها 40 درصد از ظرفيت نصب شده در كشور شده است. 60 درصد اين ظرفيت به دليل شيوههاي نادرست مديريت و ضعفهاي موجود در طراحي از ميان رفته است. البته مشكلات ديگري نظير آب، برق، خدمات، قطعات يدكي و فرآيند وجود دارد كه تعدادي از آنها نهادينه شده است. بنابر اين ميتوان گفت كه از ظرفيت موجود، به خوبي استفاده نميشود. به عبارت ديگر، هزينههاي بسيار زيادي براي ايجاد ظرفيتهايي در كشور صرف ميشود كه طور کامل مورد استفاده قرار نميگيرند. البته در اين مورد استثنا نيز وجود دارد. به طور مثال، پتروشيمي خراسان به اين موفقيت دست يافته است كه عملكردي معادل 108 درصد ظرفيت اسمي خود داشته باشد. اين بخش توانسته است طي 1700 روز، بدون حادثه و قطع روند توليد، فعاليت كند. بنابراين ، در نهايت استثناء بودن امكانپذير است.
دراستان خراسان، مدير اين مجتمع پتروشيمي با وجود تمام مخالفتهاي مافيايي كه به دنبال شكست اين واحد است،همچنان مشغول به فعاليت است چرا كه پتروشيمي خراسان شاخصي است كه نشان ميدهد، ميتوان طي 1700 روز، بدون حادثه و توقف فعاليت كرد. از سوي ديگر ميتوان معادل 108 درصد ظرفيت اسمي، توليد كرد و يك واحد موفق بود.
البته عدهاي مخالف اين موفقيت هستند، به اين علت كه نميخواهند شاخصي خوب و مناسب در كشور وجود داشته باشد. چرا كه در اين صورت ساير واحدهايي كه با 40 درصد ظرفيت خود فعاليت ميكنند، زير سوال خواهند رفت.
بيتوجهي به مطالعات تكنولوژي، قبل از سياستگذاري توسعهي صنعت پتروشيمي
رتبه 61 در جهان
سهم 7/0 درصدي از تجارت جهان
5/13 ميليارد دلار بدهي خارجي
طرحهاي نيمه تمامي كه 2 تا سه سال تأخير داشته و 2 تا 3 برابر قيمت اوليه هزينه بر بودهاند
5/2 ميليون تن واردات كود
60 درصد ظرفيت غير فعال
تنها اختصاص معادل توليد يك فاز پارس جنوبي به صنعت پتروشيمي
از سويي
تبليغات فوقالعادهي روابط عمومي شركت ملي صنايع پتروشيمي در صدا و سيما
از سوي ديگر
خبرنگار:
به نظر ميرسد چالشهاي و ابهامات فراروي صنعت پتروشيمي و نبود يك استراتژي ملي مصوب براي توسعهي اين صنعت بيش از هر چيز ناشي از غفلت از انجام مطالعات تكنولوژي و ضعف سياستگذاري در مقابل مشغوليتهاي عمدهي تصديگري دولت است.
مهندس ابراهيمي اصل:
از اشكالات عمدهي مديريت صنعتي در كشور ما کمبود مطالعات تكنولوژيك است، اخيراً شبكهي تحليل گران تكنولوژي ايران(ايتان) به شناخت لايههاي پاييني تكنولوژي پتروشيمي، ترسيم درخت تكنولوژي و يافتن خلاهاي سرمايهگذاري در اين حوزه اقدام كرده است.
فرآيند سياستگذاري در صنعت پتروشيمي درست انجام نشده است. هماكنون سهم صنعت پتروشيمي ايران نسبت به صنعت پتروشيمي دنيا از لحاظ تجاري 7/0 درصد است و رتبه كشورما 61 است. در حالي كه تبليغات صنعت پتروشيمي بسيار گسترده است. در گذشته و پيش از حضور من تبليغات فوقالعادهاي از صدا وسيما پخش مي شد و روابط عمومي برنامهي بسيار گستردهاي در اين زمينه اجرا ميكرد ، اما وزن ما در تجارت جهاني صنعت پتروشيمي 8/8 ميليون در سال بوده كه در حال حاضر به 10 ميليون تن افزايش يافته است. اين ميزان 7/0 درصد تجارت جهاني را شامل ميشود ، نزديك به 5/13ميليارد دلار بدهي خارجي و طرحهاي نيمه تمامي موجود است كه بعضا 2 تا 3 سال تاخير دارد و هزينهاي بالغ بر 2 تا 3 برابر قيمت اوليه صرف آنها شده است. متأسفانه در حال حاضر اساس استراتژي صنعت پتروشيمي كشور packaging گاز است. مصرف صنعت پتروشيمي كشور، تنها معادل 30 ميليون مترمكعب در روز است، در حالي كه درحال حاضر سالانه حدود 5/2 ميليون تن كود وارد كشور ميشود. ما با داشتن اين همه صنايع عظيم نفت و گاز ، كود وارد ميكنيم؛ در حاليكه نبايد وارد كننده هيچ نوع كودي باشيم، بلكه با توجه به وجود اين صنايع عظيم بايد كود مورد نياز چندين كشور بزرگ دنيا را هم تامين كنيم و صنعت غذايي كشورهاي ديگر را وابسته به كشور خود كنيم. 30 ميليون مترمكعب گاز كشور- كه تقريبا معادل توليد يك فاز پارس جنوبي است. اختصاص تنها توليد يك فاز به صنعت پتروشيمي، با توجه به ظرفيت آن، عملكرد بسيار ضعيفي محسوب ميشود. چرا كه اين بخش توانايي انجام كاري در حدود 10 برابر وضعيت فعلي را دارد. در صورتي كه بخش بيشتري از گاز كشور به صنعت پتروشيمي اختصاص يابد ، ميتوان محصولات زيادي را در اين صنعت توليد كرد. اما نبايد در پتروشيمي در حد Packaging گاز عمل كنيم . نبايد ضايعات زيست محيطي مجتمع هاي فوق العاده بزرگ آروماتيک و اولفين با استراتژي توليد به انبار كشتي براي صادرات متوجه ما باشد. اگر هماكنون به عسلويه و ماهشهر برويد شاهد ضايعات زيست محيطي بسيار زياد اين توليدات خواهيد بود، در حاليكه اشتغال، ثروت و درآمد اضافي را ژاپني و كرهاي و استراليايي و آمريكايي و چيني و اروپايي ها ميبرند.
در دستيابي به اهداف چشمانداز در صنعت پتروشيمي با مشكل مواجه خواهيم شد
سابيك عربستان وضعيت انتهاي برنامهي چشمانداز ما را دارد
خبرنگار:
پيش بيني شما از تحقق اهداف چشم انداز در صنعت پتروشيمي چيست؟
مهندس ابراهيمي اصل:
در رسيدن به اهدافي كه در چشمانداز براي پتروشيمي پيشبيني كردهايم با مشكل مواجه خواهيم شد. متاسفانه هماكنون شاهد اين هستيم كه شرکت سابيک عربستان سعودي وضعيت انتهاي برنامهي چشمانداز ما را دارد، اشكالي كه در اين ميان وجود دارد اين است كه فرآيند سياستگذاري در صنعت پتروشيمي درست انجام نشده است.
چنانكه گفتم كتابي با عنوان جراحي ناتمام در اين صنعت تاليف كردهام، كه انشاءالله تعالي، اميدوارم بتوانم به زودي آن را منتشرنمايم. در اين كتاب به دنبال طرح مسائل اساسي در فرآيند اصلاح سياستگذاري توسعهي صنعت پتروشيمي رفته ام.
در كتاب مذكور مطرح كردهام چگونه ميتوان از گاز به عنوان يك لوكوموتيو توسعه صنعتي براي يك قرن استفاده كرد و چگونه ميتوان از نفت با تزريق گاز به ميادين نفتي و برنامهريزي براي افزايش recovery و بهرهبرداري ثالثيه، عمر مخازن كشور را افزايش داد. زمانيكه در كشور انرژي داشته باشيم و در كنار آن هوش و استعداد خود را به كارگيريم، بدون شك در تاريخ سياسي، اقتصادي و جغرافيايي كشور ماندگار خواهيم شد. كشوري كه 2500 سال بتواند بماند، اگر به عنوان يك تمدن اسلامي بتواند انرژياش را خوب مديريت كند 5000 سال ديگر هم ميتواند بماند. اما اگر نتواند و انباردار باشد، با روش هاي جديد استثماري منابعش را به غارت مي برند.
نتيجهي احداث خطوط توليدي كه محصولآن منحصراً تأمين كنندهي نياز غربيهاست؛
هزينه بالا ، بهره سنگين و هزينههاي زيست محيطي براي ما
سود اصلي براي كشورهاي غربي
در حال حاضر كشورهاي خارجي با هزينه بالا با بهره سنگين، با سرمايهي ما و با هزينههاي زيست محيطي ما سود اصلي را در اين صنعت نصيب خود ميكنند. در غير اين صورت كشورهاي ديگر، به دليل هزينههاي بالاي زيست محيطي نميتوانند روي اين محصولات پردازش هاي بعدي را انجام دهند.آنها خطوط توليدي را در كشور ما ايجاد كردهاند كه محصولات آنها منحصراًً خودشان بايد ببرند و به درد خودشان ميخورد تا محصولات مورد نيازشان را توليد نمايند.
يك جاي كار مشكل اساسي دارد
طبق گزارش مجلس تا سال 1382، 90 درصد زيان شركتهاي دولتي متعلق به صنايع پتروشيمي بوده است
1100 ميليارد ريال بدهي مالياتي پتروشيمي را بخشودند
ما در صنعت پتروشيمي 30 ميليارد دلار سرمايهگذاري كرده ايم كه بهواسطه آن بايد ارزش افزوده و سود ايجاد كنيم؛ نه اينكه فقط ضررده باشيم. در حال حاضر سوخت و خوراك ارزان است؛ گاز ، آب ، نيروي انساني ، دريا، زمين، اسكله را تقريبا رايگان در اختيار دارند. تمام امكانات آماده است، ضايعات را هم كه در خورها مي ريزند، بازارهاي صادراتي وجود دارد، مواد اوليه را نيز پيش خريد ميكنند، بدهيهاي مالياتي اكثراً با بخشودگي مواجه مي شوند. طبق گزارش مجلس تا سال 1382، 90 درصد زيان شركتهاي دولتي متعلق به صنايع پتروشيمي بوده است. 1100 ميليارد ريال بدهي مالياتي پتروشيمي را بخشودند.
اما كجاي كار اشكال دارد كه ضرر ميكنند؟ بعضي كشورها از فروش شن و ماسه سودهاي كلاني مي برند. مگر ميشود گاز را بستهبندي نموده و صادر كنيم و بعد ضرر نماييم؟! يک جاي کار مشکل اساسي دارد.
خبرنگار:
چند درصد زيان ده است؟
مهندس ابراهيمي اصل:
تراز امسال را نداريم ، اما طبق تراز سال گذشته به غير از پتروشيميهاي خراسان و بندر امام بقيه زيان ده هستند. چنانكه پيش از اين نيز توضيح دادم، ظرفيت اسمي صنعت پتروشيمي،30 ميليون است، در حالي كه تنها 8/8 ميليون تن محصول قابل فروش توليد شده است!
چرايي فاصلهي ميان ظرفيت اسمي 33 ميليون تني و ظرفيت قابل فروش
خبرنگار:
دقيقأ چه حجمي از اين ظرفيت اسمي فعال است؟ توضيح دهيد كه دليل اين فاصله زياد ميان توليد قابل فروش و ظرفيت اسمي چيست؟
مهندس ابراهيمي اصل :
ظرفيت نصب شده صنعت پتروشيمي كشور تقريبا به 33 ميليون تن ناخالص ميرسد، اما آمار سال 1384 حاكي از آن است كه، تنها 4/13 ميليون تن ناخالص و 8/8 ميليون تن خالص توليد شده است. اين وضعيت به خوبي نشان دهنده آن است كه از ظرفيتها استفاده صحيح و بهينه نشده است.
فاجعهاي به نام قطع برق!
ماهشهر ميتواند مثال بارزي براي بررسي موشكافانه علت اين وضعيت باشد. در سال 1384 در اين منطقه بيش از 74 بار قطع برق رخ داده است كه از اين تعداد، 24 بار قطع كامل (Shut Down) بوده است. درهر بارقطع كامل، حدود 5/5 ميليارد تومان محصول از ميان رفته است. 2 تا 3 روز نيز زمان سپري شده است تا دوباره كارخانه پتروشيمي شستشو شود، كاتاليست جديد اضافه شود، لولهها را باز و سيستم را تميز كنند و توليد استاندارد آغاز شود.
اشتباه در انتخاب تكنولوژي نيروگاهها
كارمند بازنشستهي توانير، مأمور خريد نيروگاه كارخانهي پتروشيمي
خبرنگار:
علت قطع برق آن هم با چنين تعداد بالايي چيست؟
مهندس ابراهيمي اصل:
يكي از علل عمده اين معضل، عدم آشنايي با تكنولوژي نيروگاهها بوده است. چرا كه از افراد غير متخصصي نظير يک كارمند بازنشستهي توانير براي خريد اين نيروگاهها استفاده كردهاند. او نيز نيروگاهي را انتخاب كرده است كه برق توليدي آن، شبكه توانير را تغذيه ميكند؛ اين در حالي است كه نيروگاههاي پتروشيمي بايد قدرت تحمل نوسان فركانس و ولتاژ را داشته باشند؛ در غير اين صورت با نوسان فركانس ممكن است، نيروگاه به طور اتوماتيك از مدار خارج شود. علت اصلي اين وضعيت در يك واحد توليدي پتروشيمي، تغييرات موجود در بار الكتريكي(Load) است كه موجب تغيير فركانس ميشود و سيستم نيروگاهي قديمي خريداري شده در نيروگاه فجر، قابليت پايداري در شرايط تغيير ناگهاني فرکانس و بار را ندارد و اتوماتيک از مدار خارج ميشود.
اسباب تمسخر خود را در دنيا فراهم كرديم
همان شركت، "Brand " ديگري داشت كه با تغيير فركانس، از مدار خارج نميشد
در نيروگاه فجر يك، با انتخاب اشتباه تكنولوژي اسباب تمسخر خود را در دنيا فراهم كردهايم. در اين پتروشيمي، آلستوم نيروگاههايي را به ايران عرضه كرده است كه توان حفظ فركانس (Frequency) را ندارند. در صورتيكه همين شركت "Brand " ديگري دارد كه با تغيير فركانس - حتي اگر "load" به اندازهي 3 درصد بار اسمي (Namely Load) برسد برق قطع نميشود و سيستم همچنان به فعاليت خود ادامه ميدهد. اما به دليل آن كه نيروگاههاي انتخابي آلستوم، با شرايط صنعت پتروشيمي تناسبي نداشته است، نتوانستهايم از ظرفيتهاي توليدي خود بهره ببريم.
ده سال پيش تكنولوژي كارخانهي تبريز را به 3 برابر بهاي امروز فروختهاند
در بازار جهاني براي ايران، سوريه و ليبي "Yellow Price" وجود دارد
مثال دوم در اين رابطه پتروشيمي تبريز است. پتروشيمي تبريزرا ده سال پيش با صرف هزينهاي معادل يك ميليارد دلاراحداث کردهاند و عليرغم اينكه مواد اوليه اين پتروشيمي با 30 درصد تخفيف از پالايشگاه تبريزتامين ميشود، در 9 سال پس از راهاندازي، هرسال زيانده بوده است.
به اين ترتيب يك مجتمع پتروشيمي يك ميليارد دلاري با 30 درصد تخفيف درتامين خوراک، پس از گذشت 10 سال از تأسيس آن تنها در سال 1384، 7 ميليارد تومان سود نشان ميدهد.
اين در حالي است كه اگر امروز بخواهيم پتروشيمي تبريز را عيناً با همان ظرفيت و تكنولوژي ايجاد كنيم، تنها به 350 ميليون دلار سرمايهگذاري نياز خواهيم داشت. لذا ده سال پيش، يك تكنولوژي را 3 برابر بهاي امروز به ما فروختهاند، به عبارتي گران فروشي كردهاند. بايد باور كنيم كه بازار جهاني تكنولوژي به گونهاي است كه اگر جاهلانه به آن وارد شويد، به شما رحم نخواهد شد. اين گونه نيست كه 10 درصد گران بدهند، بلكه Inflate ميكنند. در بازار جهاني براي ايران، سوريه و ليبي "Yellow Price" وجود دارد. به عبارتي، در صورت توان به ميزان 100 تا 300 درصد بر سر خريدار كلاه ميگذارند.
خبرنگار:
در اين زمينه به چه معضلات فني ديگري ميتوانيد اشاره كنيد كه موجب كاهش توليد و پيدايي مشكلاتي در مديريت واحدهاي توليد محصولات پتروشيمي در كشور ما شده است؟
سيستمهاي خنك كنندهي با هوا به جاي سيستمهاي خنككننده آبي
مهندس ابراهيمي اصل:
از منظر استراتژيك بايد در كشور سيستمهايي طراحي شود كه به جاي Water Cooled سيستم Air Cooled باشند. به جاي اينكه از سيستمهاي آبي خنك كننده براي خنك كردن استفاده كنيم، اين عمل را با هوا انجام دهيم. اين امر سبب ميشود آبي كه براي كشاورزي، فضاي سبز، محيط زيست و شرب مردم مورد نياز است تحت تاثير قرارنگيرد. در حالي كه اگر به صورت غيركارشناسانه پتروشيمي را با سيستم Water Cooled احداث كنيم بايد مقدار زيادي از آبهاي زيرزميني، آب رودخانهها و درياچهها را براي اين كار هدر دهيم. به عنوان نمونه در عسلويه سيستمهاي آبي طراحي شده است كه آب آن از طريق دريا تامين ميشود. اين سيستم 10 ميليون مترمكعب آب در روز، از دريا ميگيرد و تا ارتفاع 64 متري بالا ميآورد، به عنوان Cooling Water براي خنك كردن از آن استفاده ميكند و سپس آن را به دريا باز ميگردانند. 10 ميليون مترمكعب در روز معادل مصرف آب 3 روز شهر تهران است.
حال اگر در ساخت پتروشيمي در استانها به اين مسايل توجه نشود و در مصرف آب مراقبت نكنند، آبي كه بايد به سردسازي اختصاص يابد با كمبود مواجه ميشود و كشاورزي را مختل خواهد ساخت. بنابراين بهتر است پتروشيمي براساس Air Cooled طراحي شود. اما اگر قصد ساخت پتروشيميهاي Water Cooled را داشته باشيم بهتر است به نكاتي توجه كنيم. نخست اينكه در كنار دريا تاسيس شود، دوم اينكه مواد اوليهاش به جاي توليد به انبار كشتي، بايد به وسيلهي راهآهن و جاده و لوله منتقل شود و در اختيار صنايع پاييندستي داخلي قرار گيرد تا در آنجا به محصول تبديل شود و محصول آن صادر شود، نه اينكه مواد خام بستهبندي شده و صادر گردد.
ضرورت اصلاح شبكهي برق
نكته ديگري كه بايد مورد توجه قرار داد اين است كه بايد شبكهي برق كشور را كامل كنيم. پتروشيمي صنعتي برقبر است و بايد از برق مطمئن استفاده شود. لازم است شبکه انتقال برق 400 كيلووات تكميل شود و در طول خط اتلين غرب، خط لوله گاز به چابهار، خطوط لوله به طرف بوشهر و هر جاي ديگري كه خط لوله ميكشيم تا گاز، اتان يا اتيلن را انتقال دهيم، شبكهي فشار قوي مطمئني داشته باشيم. سپس از طريق شبكه برق مذكور ميتوان برق مورد نياز براي توليد و صنايع پايين دستي را فراهم نمود، به اين دليل كه در صورت نبود برق مطمئن، نميتوان از ظرفيتها استفاده كرد و هزينه تمام شده افزايش مييابد. در اين صورت به جاي اينكه كارخانه سالي 365 روز يا 350 روز كار كند، 200 روز كار ميكند و به زياندهي ميرسد.
همچنين براي حمل كردن محصول و بازگرداندن دوباره آن به بنادر جهت صادرات، بايد هزينهي اضافي صرف شود كه اين امر سبب از دست دادن رقابتپذيري كشور در مقابل قطر و عربستان ميشود.
به هر حال بايد توجه كنيم كه سرمايهگذاري در صنعت پتروشيمي در كشور حدود 30 ميليارد دلار است، اما اگر از ابتداي انقلاب تاكنون ميزان فروش، توليد و صادرات را محاسبه كنيم ، با رجوع به ترازنامهي تلفيقي موجود درشرکت ملي صنايع پتروشيمي (NPC) در خواهيم يافت كه سود حاصل از آن بسيار ناچيز بوده است.
چرايي عدم سوددهي؛
هيچ نوع ارزش افزودهاي (Added Value) در لايهي اول پتروشيمي كه شامل بستهبندي گازاست وجود ندارد
خبرنگار:
به چه موارد ديگري به عنوان دلايل عدم سوددهي صنعت پتروشيمي كشور ميتوانيد اشاره كنيد؟
مهندس ابراهيمي اصل:
عدم سوددهي، ناشي از انتخاب نادرست تكنولوژي و عدم شفاف سازي قيمتها است. واقعيت اين است كه هيچ نوع ارزش افزودهاي (Added Value) در لايهي اول پتروشيمي كه شامل بستهبندي گازاست وجود ندارد و سود خالص فروش گاز بصورت فعلي که فقط آن را بصورت مايع يا جامد بستهبندي مي کنيم، بسيار پايين است.
فساد در خريد و فروشها، ضعف در بهرهبرداري، عدم استفاده از ظرفيت كامل، خطاهاي استراتژيك در زمينهي تامين آب و برق و پشتيباني سيستمها در جهت بهرهگيري از توان بالاي ظرفيتي، از ديگر علل عدم سوددهي پتروشيمي كشور است.
در كل صنعت پتروشيمي، پتروشيمي بندر امام از واحدهاي انگشت شماري است كه سودآوري دارد. اين واحد، گاز و خوراک را از مناطق نفتخيز دريافت كرده و به فرآورده و LPG تبديل ميكند. در واقع، واحد NF تنها واحد سودآور پتروشيمي بندر امام است و بازدهي اين مجتمع در ساير زمينهها منفي است. در واقع LPG يعني نفت سفيد محصول پتروشيمي نيست، بلکه يک فرآورده ميان تقطير پالايشگاهي است.
خبرنگار:
توليد ساير واحدهاي اين مجتمع چيست؟
مهندس ابراهيمي اصل:
آروماتيك و اولفين از توليدات ساير واحدهاي آن هستند كه بازدهي واحدهاي توليدي آنها منفي است.
بزرگترين واحد توليد كنندهي آروماتيك جهان، قطعاً تا چند سال آينده زيان ده خواهد بود
خبرنگار:
واحد توليد آروماتيكي كه در ابتداي گفت و گو به آن اشاره كرديد، از چه وضعيتي برخوردار است؟
مهندس ابراهيمي اصل:
به طور قطع تا چندين سال آينده زيان ده خواهد بود. سرمايهگذاري در اين واحد حدود 1 ميليارد دلار است. ميعانات گازي (Condensate) با قيمت پايين از داخل كشور تامين ميشود، آنگاه با صرف هزينهاي حدود 130 ميليون دلار به آروماتيك تبديل ميشود.
آنگاه كه بازار به بازار خريدار تبديل ميشود:
Shut Dawn
در نهايت نيز قصد فروش آروماتيك حاصل شده را در مقياس بزرگ (Mega Scale) داريم. بازار "Saturation Point " دارد. به عبارتي تقاضا در بازار محدود است و پس از عرضه چند محموله در بازار، با كاهش قيمت مواجه شده و با وارد شدن مقداري فشار با توجه به آنكه نميتوانند توليد را ذخيره كنند، بايد توليد را متوقف (Shut Dawn) نمايند.
بنابراين نميتوان از ظرفيت طراحي شدهي 3/4 ميليون تني آروماتيك به طور مستقيم استفاده كرد، چرا كه بازار، به بازار خريدار تبديل ميشود. درواقع به دليل آن كه ما از قابليت توليد برخوردارهستيم، اما از وجود تكنولوژي پاييندستي در داخل كشور و در نتيجه بازار مصرف داخلي و صادراتي بهرهمند نيستيم، خريدار، تعيينكنندهي اصلي قيمت و شرايط پرداخت خواهد بود.
با اين اوصاف به نقطهي بدي نظير پتروشيمي تبريز در آروماتيك نيز خواهيد رسيد. البته نكاتي كه بدان اشاره شد در پتروشيمي شناخته شد و هم اكنون نيز درمرحله درمان است.
خبرنگار:
با توجه به نقصانها و مشكلاتي كه به آنها اشاره كرديد، شما خود در دورهي 9 ماههاي كه مسووليت اين صنعت را برعهده داشتيد، چه سياستي براي اصلاح سرمايهگذاري در اين صنعت لحاظ كرديد؟
370 ميليون دلار گران فروشي در اولفين 9
مهندس ابراهيمي اصل:
در اولفين 9، با شركتهاي لينده و هيوندايي قراردادي 960 ميليون يورويي منعقد كرده بودند كه براساس آن بايد سالانه 4/2 ميليون تن اولفين توليد شود.
البته عملاً با احتساب هزينههاي ريالي اين قرارداد، براي هر تن در حدود 460 يورو رقم مي خورد. در حالي كه در يك بررسي دريافتيم كه حداکثر سرانه براي توليد هر تن اولفين، تقريباً به 300 دلار سرمايهگذاري نياز است. درقرارداد مذكور 370 ميليون يورو كلاه بر سرمان گذاشته بودند. بنابراين، اين طرح را به دليل گران بودن، درصد پايين ساخت داخل (5/7 در صد ) و عدم تعهد به قرارداد تامين فاينانس، متوقف كردم. هيچ يك از شركتهاي لينده وهيوندايي برخلاف تعهد قراردادي، حاضرنبودند كه قرارداد را "Finance" كنند. از سويي مهندسي پايه و مطالعات كلي، حتي به ميزان 5/0 درصد نيز پيشرفت نكرده بود.
در مورد اين قرارداد پرسش من اين بود كه براي 1 ميليون تن توليد در پتروشيمي مارون به 250 ميليون دلار سرمايه نياز داشتيم و در اولفين 9 در عسلويه، به 276 ميليون دلار نياز بود؛ چرا براي توليد 4/2 ميليون تن اولفين 960 ميليون يورو بدهيم؟
براي توليد 4/2 ميليون تن، بايد 960 ميليون يورو هزينه كنيم؛
3 خط 1 ميليون تني احداث كنيد که در مارون و عسلويه اجرا شده است
با اين پيشنهاد ساخت داخل از 5/7 درصد به بيش از 50 در صد افزايش و قيمت به 750 ميليون دلار کاهش مي يابد
سرمايه گذاري مورد نياز جهت ايجاد يک Plant شامل دو Train يك ميليون تني، حداکثر 2 برابر سرمايه گذاري يك Plant يک ميليون تني است كه حدود 540 ميليون دلار خواهد بود. لذا سرمايهي مورد نياز براي ايجاد سه واحد 1 ميليون تني حداکثر750 ميليون دلار خواهد شد. حال چگونه است كه ما براي توليد 4/2 ميليون تن، بايد 960 ميليون يورو هزينه كنيم؟!
طرفين قرارداد، در پاسخ ادعا كردند كه براي توليد 4/2 ميليون تن بايد 2 " plant" با ظرفيت 2/1 ميليون تني بطور خاص براي شما طراحي شود. اين نوع طراحي در داخل ايران و در كشورهاي ديگرموجود نيست، چرا كه از طراحيهاي جديد محسوب ميشود. به آنها گفتم كه شما ميتوانيد به جاي مجتمع 4/2 ميليون تني، 3 خط 1 ميليون تني احداث كنيد که در مارون و عسلويه اجرا شده است تا در صورت ايجاد مشكل در يكي ازخطوط توليد، 2 خط توليد ديگربا توليد 2 ميليون تن به فعاليت خود ادامه دهند. علاوه بر اين قطعات يدكي هر 3 واحد براي يكديگر قابل استفاده خواهند بود. به عبارت ديگر علاوه براينكه ما يك مقياس اقتصادي (Economy of Scale ) توليد را انتخاب كردهايم، امكان بيشتري براي افزايش درصد ساخت داخل نيز خواهيم داشت. ساخت داخل در قرارداد شما 5/7 درصد است كه با پيشنهاد مذكور به بيش از 50 درصد نيز خواهد رسيد و قيمت حداکثر به 750 ميليون دلار کاهش مي يابد.
انتقال تكنولوژي به ايران با قيمتي بسيار گران و به صورت شکلي و ناقص، آن هم در مواردي معدود و محدود انجام شده است
نگذاشتهاند كه به تناسب ظرفيت سازي، دانش مهندسي در طراحي، اجرا، ساخت قطعات و سيستمها و فرآيندهاي توليد و در واقع تامين مواد اوليه صنايع پاييندستي در داخل كشور شكل گيرد
خبرنگار:
اما مسوولين قبلي پتروشيمي درپاسخ شما معتقد بودند كه در توان نيروهاي داخلي نيست.آقاي مهندس نعمتزاده، مدير عامل اسبق شركت ملي صنايع پتروشي، در نامهاي به آقاي وزيري هامانه وزير وقت نفت، دربارهي نقدهاي شما اين گونه توضيح ميدهتد كه: مطرح شده است كه بنا به پيشنهاد يكي از همكاران شركت ملي صنايع پتروشيمي ميتوان به جاي انجام كار توسط كنسرسيوم فعلي، طرح الفين 9 را كپي و مشابهسازي كرد كه هم امكان كاهش هزينه و هم كاهش زمان اجرا را در بر خواهد داشت.(اين پيشنهاد قبلا هم طرح و بررسي شده بود و امكان اجرايي نداشت)، تصور اين كه يك يا چند پيمانكار ايراني و يا انجام كار به صورت شبه اماني ميتواند با كپيسازي طرح مذكور كار را در زمان كمتر و حتي با قيمت كمتر انجام دهد و دور از واقعيت اجرايي امروز است.
مهندس ابراهيمي اصل:
اين حرف درست نيست، قطعاً در توان نيروهاي داخلي هست، اگر به آنها اعتماد كرده، فرصت بدهيم و حمايتشان کنيم. من به اين ادعا، پاسخ مكتوب دادم که کپي آن را در اختيارتان مي گذارم.
امروز در كشور چگونگي مديريت، مورد ارزيابي قرار نميگيرد. به نظر ميرسد آنچه كه مهم است بيشتر خط و خطوط سياسي، جوسازي، لابي كردن، رانت دادن به افراد و جريانها است كه موجب ميشود فرد به موفق بودن شهرت يابد. با اين روند سيستم متضرر خواهد شد.
يكي از موارد بسيار مهم و ضروري در انتقال تكنولوژي اين است كه انتقال تكنولوژي به ايران با قيمت بسيار گران و به صورت شکلي و ناقص، آن هم در موارد معدود و محدودي انجام شده است. به عبارتي "Scale-up" كردهاند، نگذاشتهاند كه به تناسب ظرفيتسازي، دانش مهندسي در طراحي، اجرا، ساخت قطعات و سيستمها و فرآيندهاي توليد و در واقع تامين مواد اوليه صنايع پاييندستي در داخل كشور شكل گيرد.
2/1
5/1
8/1
4/2
تغيير و افزايش ظرفيت واحدهاي احداث شده، مانع از شكلگيري تجربهي ساخت داخل
تكرار واحدهاي 1 ميليوني، راهكار افزايش 50 درصدي ساخت داخل، كاهش هزينههاي توليد، تعمير و نگهداري
شما معتقديد اگر مقياس سرمايهگذاري اقتصادي باشد، امكان افزايش درصد ساخت داخل وجود دارد؟
مهندس ابراهيمي اصل:
وقتي بهجاي احداث يک واحد 2/1 يا 5/1 يا 8/1 يا 4/2 ميليون تني در عسلويه، واحدهاي 1 ميليون تني شبيه پتروشيمي مارون و يا اولفين 9 (پتروشيمي آريا ساسول) احداث كنيم، چندين واحد 1 ميليون تني خواهيم داشت که هم درصد ساخت داخل، به بالاي 50 ميرسد و هم تعمير و نگهداري و هزينههاي توليد کاهش مييابد و همچنين از نظر مقياس سرمايهگذاري نيز بهترين وضعيت را خواهيم داشت. زيرا خوراک تمام واحدها از ميدان گازي پارس جنوبي و تقريباً يکسان است.
استراتژياي كوتاه مدت براي ادامهي طرحهاي در دست اجرا
خبرنگار:
با توجه به نقدهايي كه مطرح شد، سياست شما دربارهي طرحهاي در دست اجرا در اين صنعت چه بود؟
مهندس ابراهيمي اصل:
استراتژي کوتاه مدتي كه در توسعه صنعت پتروشيمي در پيش گرفته بودم، اين بود كه اولاً سرمايهگذاري بر روي طرحهايي كه پيشرفت آنها زير 50 درصد است، متوقف شود و طرحهايي كه پيشرفت آنها 50 درصد به بالاست به بهرهبرداري برسد. بايد توضيح دهم كه پيشرفت برخي از طرحهايي كه شروع شده بود 80 درصد به بالا، برخي 85 درصد، برخي 75 درصد و برخي ديگر50 درصد بود. همچنين طرحهايي با پيشرفت 10 درصد، 20 درصد، 11 درصد و 7 درصد نيز وجود داشت. تصميم گرفتم طرحهايي كه زير 50 درصد پيشرفت كرده است را متوقف كنيم و مجموعهي طرحهايي كه پيشرفتشان بالاي 50 درصد است به سه گروه تقسيم شدند. يك بخش شامل طرحهايي كه پيشرفت آنها 50 تا 70 درصد بود، بخش ديگر طرحهايي كه پيشرفت آنها 70 تا 85 درصد بود و بخش آخر طرحهايي كه پيشرفت آنها بيش از 85 درصد بود. مقرر شد به طرحي كه 85 درصد پيشرفت را طي كرده است، هر ميزان سرمايه لازم است تعلق گيرد تا زودتر به بهرهبرداري برسد و وارد مدار توليد شود. بخشي از سرمايه نيز بايد صرف طرحهايي ميشد كه بين 70 تا 85 درصد پيشرفت كرده بودند، بخش سوم صرف هزينه براي طرحهايي بود كه 50 تا 70 درصد پيشرفت داشتند، در اين بخش بايد بيشترين هزينه به طرحي اختصاص يابد كه بيشترين ساخت داخل را دارد. به اين علت كه بعضي مواقع در پايان كار با اين مشكل مواجه ميشويم كه وسايل الكترونيكي، سيگنالي، كنترل و كاتاليست مورد نياز در دسترس نيست.
چارهاي نيست زمانيكه 5 طرح 50 تا 70 درصدي وجود دارد بايد طرحي را براي صرف هزينه انتخاب كنيم كه بچههاي ايراني بيشتر ميتوانند درآن فعاليت كنند، همچنين طرحي باشد كه اشتغال و كار ساخت داخل را افزايش دهد و يا بر اساس اين اولويت كه كدام يك بازار بهتري دارد، سرمايهگذاري ميشد. به اين دليل كه يكي از مشكلات اين صنعت آن است كه در برخي موارد بازار فروش ندارد، در اين صورت بايد زير ظرفيت توليد شود. البته اين منابع را طبق اولويت مناطق محروم در اختيار هر منطقهاي كه محرومتر است ميگذاشتيم تا طرحهاي زير 70 درصد زودتر به بهرهبرداري برسد.
در رابطه با طرحهاي زير 50 درصد بايد گفت، نبايد به اين طرحها هزينهاي اختصاص يابد و بايد تمام سعي خود را جهت واگذاري طرحهاي زير 50 درصد به بخش خصوصي بكنيم. به همين دليل انجام 15 طرح در اولويت قرار داده شد و تصميم گرفته شد مابقي طرحها بازنگري شوند.
تنها حدود 10 درصد محصولات 11 واحد توليدي خط اتيلين غرب در داخل كشور مصرف ميشود
به جز 5 واحد، ديگر واحدها را براي توليد محصولات ديگري طراحي کنيم
خبرنگار:
ديدگاه شما درباره خط توليد اتيلين غرب كشور چيست؟ گفته ميشود، همزمان با سرمايهگذاري در ايران، غربيها توليد اتيلن در كشورهاي ديگر حاشيه خليج فارس را شروع كردند و در نتيجه با افزايش عرضه، قيمت اين محصول كاهش يافته است.
مهندس ابراهيمي اصل:
به عنوان نمونه يكي از طرحهاي در حال انجام، تاسيس 11 مجتمع پتروشيمي روي خط اتلين غرب بود. اگر اين 11 مجتمع به مرحله توليد برسد، تنها حدود 10 درصد آن در كشور مورد استفاده قرار ميگيرد و 90 درصد ديگر آن بايد به صادرات اختصاص يابد. به تعبير ديگر براي صادرات بايد توليدات اتيلن را از اردبيل، مهاباد، كرمانشاه، لرستان، ممسني، كهگيلويه و بويراحمد و چهارمحال بختياري گرفته تا انديمشك دوباره حمل كنيم و به بندر بياوريم. بردن اتلين به غرب، توليد كردن و بازگرداندن محصولات آن، سود را كاهش ميداد.
نكته مهم ديگر اين بود كه اگر اين حجم اولفين به بازار تزريق شود قيمت را كاهش ميدهد و اين تصميم، تصميم غلطي بود. پس از بازنگري، اعتقاد من بر اين بود كه 5 مجتمع از اين مجموعه را راهاندازي كنيم و ديگر واحدها را براي توليد محصولات ديگري طراحي وسرمايه گذاري کنيم، خصوصاً با توجه به اينکه هنوز هيچ اقدام مهندسي يا اجرايي در آن 5 مورد انجام نشده بود.
خبرنگار:
به طور مثال به جاي اتيلن توليد چه محصولاتي ممكن است؟
مهندس ابراهيمي اصل:
به عنوان نمونه به جاي اينكه در مياندوآب P.P توليد كنيد، مي توانيد PVC توليد كنيد. در حالي كه نمك در آنجا موجود است، اتيلن نيز وجود دارد و به راحتي ميتوان خط توليد PVC احداث و انواع و اقسام محصولات PVC را توليد كرد. اين محصول وارد بازار ايران و منطقه ميشود.
ضرورت انجام مطالعات اقتصادي و تكنولوژيك جداگانهي معطوف به آمايش سرزمين براي توليد محصولات مختلف
ساخت واحدهايي تكراري كه مصرف داخلي ندارند و الزاماً بايد محصول آنها صادر شود، خطاست؛
يا بايد در لايههاي پاييندست سرمايهگذاري كنيم يا در نوع توليد و محصول واحدهايي كه هنوز شروع به فعاليت نكردهاند، تجديد نظر كنيم
غفلت از تكنولوژي محصولات حاصل از متان
خبرنگار:
ظاهراً تكنولوژيهاي تبديل اتان به محصولات ديگر، كه بخش اعظم گاز را تشكيل ميدهند، چندان در ايران مورد توجه قرار نگرفته است لطفاً در اين مورد نيز توضيح دهيد.
مهندس ابراهيمي اصل:
در ايران تاكنون فعاليتي تکنولوژيک بر روي متان انجام نشده است. گروه نفت و گاز كانون تحليلگران تكنولوژي ايران(ايتان) اخيراً درخت تکنولوژي متان را طراحي كردهاند كه 200 نوع محصولي را كه تنها از متان ميتوان به دست آورد، به نمايش ميگذارد و درباره آنها توضيح ميدهد.
خبرنگار:
پيشنهادات ديگر شما براي خط اتيلن غرب چه بود؟
مهندس ابراهيمي اصل:
در حال بررسي بر اين مسايل بوديم كه طي آن بر روي تكتك موارد بررسيهايي انجام شد كه هر كدام بسته به وضع آمايش سرزمين، منابع آب، نزديكي به راهآهن، نزديكي به جاده، محصول متناسب توليد شود. به عنوان نمونه در جايي ميتوانستيم P.T توليد كنيم، P.T شامل انواع و اقسام ظروف نوشابه است. حتي سعي كرديم نوعي انتخاب شود كه در طبيعت قابل تجزيه باشد. ميتوانستيم براي صنعت نساجي الياف پارچه توليد كنيم، ميتوانستيم چرم مصنوعي توليد كنيم، ميتوانستيم براي صنعت عايقبندي ساختمان، اتومبيل و boxهاي و foamهاي محافظ صادرات و واردات، برنامه ريزي كنيم، ميتوانستيم موادي توليد كنيم كه در صنعت رنگسازي كاربرد دارد.
بايد درباره هر يك، مطالعات اقتصادي و تكنولوژيك جداگانهاي انجام ميگرفت. به هر حال اين خطاست كه در حال ساخت واحدهايي تكرارياي هستيم كه مصرف داخلي ندارند و الزاماً بايد محصول آنها صادر شود. يا بايد در يك يا دو لايه در پاييندست اين صنايع نيز سرمايهگذاري كنيم تا بتوانيم توليد صنايع بالادستي را به مصرف صنايع پاييندستي برسانيم و يا آنكه در پايه مهندسي و نوع توليد و محصول واحدهايي كه هنوز شروع به فعاليت نكردهاند، تجديد نظر كنيم.
خبرنگار:
آيا شما در مدت حضور خود در اين صنعت، محصولات بالادستي را اولويتبندي كردهايد؟ به تعبير ديگر اگر يك بار به آغاز برنامهريزي و تصميم گيري براي توسعهي اين صنعت بازميگشتيم، توصيه سياستي شما در مورد محصولات بالادستي اين صنعت كه به طور مثال با صرفهتر از آروماتيك باشد، چيست؟ پيش از اين توضيح داديد كه سرمايهگذاري براي توليد آروماتيك به اين وسعت كار درستي نبود و به جاي آن ميتوانستيم ميعانات گازي (Condensate)ها را كه خوراك واحدهاي توليد آروماتيك است، به پالايشگاه ببريم و با توليد فرآوردههاي نفتي درآمد بيشتري كسب كنيم، توضيح دهيد در لايهي اول صنعت پتروشيمي، در واقع در بخش بالادستي اين صنعت، اولويت بندي شما چه بود؟
اگر تصميمگيرنده بودم هرگز اين همه سرمايهگذاري را در عسلويه انجام نميدادم
مهندس ابراهيمي اصل:
من به اين دليل كه مدت زمان كوتاهي در اين بخش حضور داشتم نتوانستم صنايع بالادستي را اولويتبندي كنم. اما اگردر اين زمينه تصميمگيرنده بودم، هرگز اين اندازه سرمايهگذاري در عسلويه انجام نميدادم. به جاي آن خط گاز طبيعي موجود كه شامل متان و اتان است را از طريق خط لوله به بوشهر، بندرعباس، چابهار، خراسان، آذربايجان شرقي و غربي انتقال ميدادم و در طول مسير از آن متان و متانول توليد ميكردم، همان طور كه پيش از اين عنوان شد از متانول ميتوان درخت تكنولوژي شامل 200 نوع محصول توليد كرد. در مسير اين خطوط، با استفاده از امكانات شهري كه در نزديك شهرها است ، براي توليد مورد نياز بازار داخل و خارج توليد ميكردم. ديگر اينكه اتان آن را به مواد پايهاي كه خوراك مواد صنايع پايين دستي باشد، تبديل ميكردم.
با صرف هزينهي 200 ميليارد توماني
بايد BUSINESS PLAN رايگان براي توليد محصولات جديد پايين دستي در اختيار مردم قرار داد
خبرنگار:
به هر حال شما در يك دورهي 9 ماهه مسووليت اين صنعت را بر عهده داشتيد، درست است كه در اين مدت كوتاه امكان انجام تحولات وسيعي در بخش اجرايي وجود ندارد، اما حداقل شما ميتوانستيد، گامهاي اوليه را براي انجام مطالعات تكنولوژي و اصلاح فرآيندهاي سياستگذاري كه خود به ضرورت انجام آن ها اشاره كرديد، برداريد.
مهندس ابراهيمي اصل:
جلسهاي در پتروشيمي با مركز تحقيقات داشتم، در آن جلسه عنوان كردم من حاضرم هر سال 200 ميليارد تومان در اختيار شما بگذارم تا تكنولوژي لايههاي پايين دست صنعت پتروشيمي را به دست آوريد و مجاني در اختيار مردم قرار دهيد، به اين علت كه مردم نميدانند چطور از مواد پتروشيمي محصول نهايي تهيه كنند. بايد دانش فني و Business Plan را مجاني در اختيار آنها بگذاريم تا بتوانند از بانكهاي داخلي و خارجي وام بگيرند و بر مبناي اين Business Plan به توليد محصولا ت جديد پايين دستي در صنعت پتروشيمي بپردازيم. به عنوان نمونه يك ماده پتروشيميايي را كه در صنايع پتروشيمي كشور به دست ميآيد، به الياف مورد نياز صنعت نساجي تبديل كنند.
پروژه متوقف شد!
خبرنگار:
اين پروژه انجام گرفت ؟
مهندس ابراهيمي اصل:
زمانيكه من در پتروشيمي حضور داشتم، اين كار شروع شد كه با رفتن من متوقف شد. به عنوان نمونه جلسهاي 5/4 ساعته با حضور رئيس شركت پژوهش و فناوري پتروشيمي، مدير صنايع پايين دستي و SMEها و همچنين مدير شبكهي ايتان برگزار كردم، در اين جلسه عنوان كردم 200 ميليارد تومان بودجه در سال در اختيار شما ميگذارم، با اين بودجه لايهها پايين تكنولوژي را به Business Plan تبديل كنيد. در اين صورت يك شبكه SME تاسيس ميشود كه300 هزار فرصت شغلي مستقيم و 600 هزار فرصت شغلي غير مستقيم ايجاد مي كند. يك Network طراحي و سازماندهي كنيد. دانش فني، Business Plan و وام را در اختيار مردم بگذاريد، آنها را كمك كنيد و خوراكشان را تضمين كنيد. محصولي را هم كه توليد ميكنند بازاريابي كنيم بدين معني كه بازار بينالمللي براي محصول آنها فراهم كنيم و محصولاتشان را برايشان صادر كنيم، البته خودشان هم ميتوانند محصولاتشان را صادر كنند، اما اگر خواستند ما صادرات را به عهده ميگيريم. هماهنگيهايي نيز با وزارت كار و آقاي دكتر جهرمي انجام شد، همچنين با وزارت صنايع، وزارت بازرگاني، دانشگاهها و پژوهشگاه پليمر و پتروشيمي جلساتي برگزار شد مبني بر اينكه ساختاري طراحي شود كه در آن به جاي توليد به انبار كشتي براي صادرات به توليد SMEها، تجميع محصولات و صادرات محصولات نهايي بپردازيم.
ادامه دارد...
نظرات