• جمعه / ۱۳ مهر ۱۳۸۶ / ۱۳:۱۶
  • دسته‌بندی: آموزش
  • کد خبر: 8607-06877

سومين شب از ليالي قدر هم گذشت؛ نكند من هماني شوم كه بودم گزارش ايسنا از مراسم احياي شب بيست و سوم ماه مبارك رمضان در كوي دانشگاه تهران

سومين شب از ليالي قدر هم گذشت؛ نكند من هماني شوم كه بودم
گزارش ايسنا از مراسم احياي شب بيست و سوم ماه مبارك رمضان در كوي دانشگاه تهران

پاك و منزهي تو

اي كه جز تو صدايي نيست

مرا از آتش قهرت آزاد كن

پروردگارم!

ديشب در بيست و سومين شب از ماه مبارك رمضان، فريادهاي «الهي العفو» و «الغوث الغوث، خلصنا من النار يا رب» دانشجويان سوگوار كوي دانشگاه و مهمانانشان تمامي نداشت. 

ديشب درب بزرگ كوي دانشگاه بازهم همانند ساير شبهاي احيا بر روي مردم باز بود و هر فردي مي‌توانست بدون هيچ مجوزي وارد كوي شود و همراه كوي نشينان، با گريه و زاري از درگاه حضرت دوست، طلب استغاثه كند.

ديشب باز هم فضاي سالن ورزشي كوي و دانشكده تربيت بدني دانشگاه پاسخگوي خيل عظيم سوگواران نشد و جمعيت در گوشه و كنار محوطه كوي نشستند و قرآن بر سر گرفتند...

ديشب دستهاي نياز دانشجويان همانند ساير سوگواران به سوي بي‌نهايت الهي گشوده بود تا شايد از قطره‌اي از الطاف بيكران الهي بهرمند شوند و در اين ميان برخي افراد نيز با توزيع بسته‌هاي غذايي و خرما و شيريني و ... نذر خود را ادا مي‌كردند.

ديشب پايان انتظار بود و پس از سه شب احيا، وقت اجابت فرا رسيده بود.

گويي قرار بود داشته‌هاي يكساله‌مان و مقدراتمان امضا شوند، ولي دستانمان خالي بود و دلمان را به فريادهاي الغوث الغوث اين سه شب خوش كرده بوديم.

هيچ كس نمي‌خواست دست خالي بازگردد و همه از هم التماس دعا داشتند، هر كس با زبان و طريقي با خداي خود سخن مي‌گفت...

قرآن‌ها را بر سر گرفتيم و عزيزترين بندگانش را قسم داديم براي ...

به راستي براي چه و از خدا چه مي‌خواستيم، جز اينكه بر لحظه‌هاي مان بتابد تا عطشش را حفظ كنيم.

بك ياالله...

الهي به محمد ...

قسمها ادامه داشت و فريادها هربار بلندتر، به نام حضرت حجت كه رسيد؛ ناله‌ها بالا گرفت و همه ملتمسانه مي خواستند كه مقبولش واقع شوند و شفاعتشان كند.

به گزارش ايسنا، آيت الله امجد ديشب باز هم با آن بيان دلنشين خود، از دوستي خدا سخن گفت و ‌گفت: با خدا قهر نكن حتي اگر گناهكارتريني! چراكه هرآنچه كرده باشي در برابر عظمت و بخشش او ناچيز است.

ديشب شب آرزوها بود، شب امضاي حاجات و هر كس در گوشه تنهايي خود، با خداي خود سخن مي‌گفت.

دانشجويي با صداي خيس مي‌گفت: خدايا آمدم تا آدم شوم.

كه همه سر زندگي در همين جمله است "خدايا كاري كن تا آدم شويم".

از كوي كه خارج مي‌شديم، نداي" ابالحسن التماس دعا، هركجا هستي التماس دعا " فضا را پر كرده بود و ما آخرين قطره‌هاي اشكهامان را بدرقه بيست و سومين شب از ماه مبارك رمضان كرديم.

در ذهنم غوغايي برپاست، در تمام طول مسير خانه به اين موضوع فكر مي‌كردم كه چگونه مي‌شود پاكي‌ام خط خطي نشود.

واي به فرداهايي كه از راه مي‌رسند

نكند من هماني شوم كه بودم...

انتهاي پيام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha