• دوشنبه / ۲۹ مرداد ۱۳۸۶ / ۱۱:۰۰
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 8605-16811

رضا جولايي: پست‌مدرنيسم به ما چه ربطي دارد؟!

رضا جولايي:
پست‌مدرنيسم به ما چه ربطي دارد؟!
رضا جولايي روز گذشته مهمان شب قصه‌ي ويستار بود. به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در ابتداي اين نشست، علي معصومي زندگي‌نامه‌ي جولايي را از كتاب «صد سال داستان‌نويسي» حسن ميرعابديني براي حاضران خواند و در ادامه، نقدهاي اين منتقد را درباره‌ي جولايي بازگو كرد. ميرعابديني در اين كتاب درباره‌ي «سلسله‌ي پشت كمانان» جولايي نوشته است: اين اثر به حوادث دوران قاجاري مي‌پردازد. داستان‌هاي جولايي، داستان‌هايي متكي بر طرح و توطئه هستند و نويسنده چارچوبي براي داستان دارد كه خاطرات را در آن جاي مي‌دهد. وسوسه‌ي پرداختن به جنگ‌هاي ايران و روسيه در ذهن جولايي غلبه دارد. همچنين عنصر شك نقش اساسي را در داستان‌هاي اين داستان‌نويس بازي مي‌كند. او با جنبه‌ي تخيلي نوعي جنبه‌ي بازي‌وار به داستان‌ها مي‌دهد. همچنين در ادامه آمده است: جولايي در داستان «شب ظلماني يلدا» نيز ما را به دوران قاجار مي‌برد و با محور قرار دادن جنگ ايران و روسيه، بازگوي عشق و جنگ مي‌شود. او در اين اثر به شيوه‌ي داستان‌هاي كهن روايت مي‌كند. همچنين در «حديث درد‌كشان» جولايي به جنگ‌هاي ايران و روسيه مي‌پردازد. او در اغلب داستان‌هايش با نثري كهن‌گرا به توصيف مشروطه مي‌پردازد. انتخاب زمان قديم و نثر تاريخي ناشي از داستاني كه حاوي طرح و توطئه است، از شاخص‌هاي داستان اوست. در ادامه، رضا جولايي درباره‌ي نظرات حسن ميرعابديني متذكر شد: نظرات ميرعابديني هميشه برايم محترم بوده و احتمالا غرضي هم در كارشان نيست. درباره‌ي ساير منتقدان هم همين نظر را دارم. اصولا هرگز به جبهه‌گيري عادت نداشتم. اين داستان‌نويس درباره‌ي اين‌كه در «صد سال داستان‌نويسي»، ميرعابديني به استفاده از سرگذشت قاجاري در داستان‌هاي او اشاره دارد، توضيح داد: من آرام‌آرام دوره‌ي قاجار را دارم كنار مي‌گذارم. قصه‌هايم امروزي‌تر شده‌اند. آن دوره كه درباره‌ي قاجار مي‌نوشتم، دليل داشت كه پي‌جوي علت و معلول‌هاي تاريخي بود. اعتقادم اين بود كه يك‌سري وقايع تاريخي دارد پشت سر هم تكرار مي‌شود. سلطنت آغامحمدخان قاجار پيامدش سلطنت فتحعلي‌شاه است. در زماني‌كه اروپا در حال پيشرفت بود، ما در سنت دست و پا مي‌زديم. جنگ‌هاي ايران با روسيه تبعاتي داشت كه يكي از آن‌ها مشروطيت بود. او ديگر دليل پرداختن به سرگذشت قاجاري در داستان‌هايش را اعتماد به آشنازدايي دانست و افزود: آشنازدايي در ادبيات و هنر ما ناديده گرفته شده و به اين دليل، ما به تكرار افتاده‌ايم. آثارمان تكراري‌اند و در آن‌ها نوجويي وجود ندارد. نويسندگان ما كه رئاليستي مي‌نويسند، عوامل روزمره را عينا كپي‌برداري مي‌كنند، و به اين دليل در داستان‌ها اتفاقي نمي‌افتد و خواننده‌ي ايراني را از داستان‌هاي رئاليستي دور مي‌كند. جولايي در ادامه گفت: در گذشته يك‌سري آثار دست دوم را ترجمه مي‌كردند. مثلا سال‌ها قبل به‌آذين كه «جان شيفته»‌ي رومن رولان را ترجمه كرد، چرا آثار مارسل پروست را ترجمه نكرد؟ اين كار سليقه‌يي در جامعه‌ي ما حكم‌فرما شد و هنوز هم ادبيات و هنر ما نتوانسته خود را از بند آن رها كند. او تصريح كرد: ‌امروز داستان‌نويسان دنيا از سوژه‌هاي عادي، داستان‌هاي بكري مي‌نويسند و يا فيلم‌هاي بكري مي‌سازند؛ اما ما هنوز به آن‌جا نرسيده‌ايم. من مي‌خواستم از اين موضوع فرار كنم. دوره‌ي قاجار براي اين بود كه به رئاليسم حاكم نيافتم. هميشه تلاشم اين بود كه داستاني بنويسم كه چندلايه باشد و در آن چيزهايي را بيان كنم كه به صورت علني و عام نمي‌توان در جامعه‌ي امروز بيان كرد. جولايي در ادامه به پست‌مدرنيسم كه جامعه‌ي امروز ما به آن مبتلا شده است، اشاره كرد و گفت: چيزي كه امروز با آن درگير هستيم، پيروي از سنت متداول غرب است. گاهي فكر مي‌كنم اين اتفاقاتي كه در غرب افتاده و تازه دارد به ما مي‌رسد، تنها گوشه‌هايي از آن بوده است. موجي كه در ابتداي دهه‌ي 70 در كشور ما اتفاق افتاد، اين بود كه گروهي شناساي پست‌مدرنيسم در ايران به راه افتادند و آثار زيادي در اين‌باره ترجمه شد. بعضي با خواندن ناقص اين آثار شروع به نوشتن كردند؛ در حالي‌كه اين ويرانگر بود و بخصوص شعر ما را ويران كرد. حتا امروز عده‌اي كه موسفيد هستند و سر پيري دارند، شعرهاي پست‌مدرن مي‌گويند، كه واقعا شعرهاي مزخرفي است. او همچنين متذكر شد: پست‌مدرنيسم ايراني نيست. به ما چه كه آن‌جا دارد پست‌مدرن اتفاق مي‌افتد! اين‌ها مرحله‌هايي است كه برابر نويسنده و شاعر دهن باز كرده و پريدن از فراز آن‌ها بسيار مشكل است. او سپس درباره‌ي اين‌كه نثرش قاجاري است، توضيح داد: وقتي درباره‌ي قاجاريه مي‌نوشتم، دنبال نثري مي‌گشتم كه متناسب با آن دوره باشد. احساس مي‌كردم براي آن نوع داستان، به آن نوع نثر احتياج است و نمي‌توان آن را با نثر امروزي نوشت. جولايي در پايان يكي از داستان‌هايش را كه هنوز نامي را براي آن برنگزيده بود، براي حاضران خواند و تعدادي از شركت‌كنندگان در نشست هم داستان خواندند. انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha