چهارمين نمايشگاه هنر جديد ايران در دور جاري با عنوان پرواز پايداري برپا شد و جمعي از هنرمندان حرفهيي و دانشجويان جوان به خلق آثاري موضوعي در زمينهي چيدمان، پرفورمنس، ويديو آرت و ... پرداختهاند. آنچه درپي ميآيد ديدگاههاي علي سيداني، احمد سليماني، مهدي آشوري، مرتضي احمدوند، محمود فدوي، عليرضا چيتايي و كريم الهخاني، هنرمندان جوان و دانشجويان حاضر در نمايشگاه هنر جديد است.
استادهاي ما بيگانه با هنر جديدند
سيدعلي سيداني در گفتوگويي با خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) تاكيد دارد، تفكر ايجاد هنر جديد از دوران رنسانس شكل گرفته است، اما بسياري از مدرسان دانشگاهي ما نسبت به اين گونه از هنر بيگانه هستند.
وي بر اين باور است كه هنرمند هنر جديد خود را از قالب مواد و تمهاي مشخص رها ميكند و به فرمهاي متفاوتي چون فيلم، رنگ، موسيقي و نور روي ميآورد؛ چون به اين نتيجه رسيده است كه تصوير به تنهايي نميتواند بيانگر عقايد و مفاهيم وي باشند. ضمن آنكه سينما و موسيقي از رشتههايي هستند كه همپوشاني بسياري با هنرهاي تجسمي دارند و هنرمند با استفاده از اين مواد ميتواند مفاهيم خود را در چند ثانيه به مخاطب خود منتقل كند.
اين هنرمند معتقد است، ايران كشوري است كه مردمانش بيشتر به سمت شعر و شاعري و هنر مكتوب تمايل دارند تا هنر تصويري، پس بهتر آن است كه مسولان هنر كشور در جهت ارتقاي اين هنر در عرصه سينما و هنرهاي تجسمي تلاش كنند؛ تا حركتهاي بهتري را در هنر شاهد باشيم.
او اضافه كرد، از زمان هنرمنداني چون كمالالملك، هنر غرب وارد ايران شده و تاثير خود را بر مجامع دانشگاهي نيز داشته است. هنرمندان ايراني جا پاي هنر و بيان تصويري غرب گذاشتهاند و اين در حالي است كه ريشههاي آن بهصورت كاملا قوي در داخل كشور وجود دارد.
سيدعلي سيداني پرفرمنسي را برگرفته از آيات قراني و شعر فروغ فرخزاد (تنها صداست كه ميماند) در نمايشگاه اجرا كرده و همزمان با اين پرفورمنس در روز افتتاح نمايشگاه سه هنرمند نقاش نيز تابلويي را در ابعاد دو متر در چهار متر با حسي كه از اين صدا دريافت داشتند، طراحي كردند.
مهم اينست كه هنر جديد از قالب تقليد خارج شود
تلقي حسن سلطاني از هنر جديد اين است كه دست هنرمند را در خلق اثر باز كرده، تا از وسايل ديگري نيز در خلق اثر خود استفاده كند.
او گمان ميكند مخاطب بايد با هنر و سبكهاي مختلف آن آشنا شود كه رسانهها و برگزاري نمايشگاهها و اطلاعرساني مناسب در اين آگاهسازي مردم تاثير جدي خواهد داشت. اگر اين ابزارها وجود نداشته باشد، هنر جديد رشد كافي ولازم خود را نخواهد داشت.
وي همچنين اظهار كرد، زماني كه دنيا بهسمت ارتباطات و جهاني شدن حركت ميكند، اين پديده نيز به هر نوعي وارد كشور ميشود، اما آنچه مهم است، اين كه اين هنر توسط هنرمند دروني و شخصي شده و از حالت كپي خارج شود.
بر اين اساس، رسانهها بايد كمك كنند تا مردم با اين هنر آشنا شوند. مردم شوق اين هنر را دارند، ولي نقش رسانهها در آگاهي رساني بسيار مهم است.
اثر حسن سلطاني در نمايشگاه هنر جديد، رحلهايي است كه بهصورت دايرهوار دوره هم هستند و در مركز دايره، روي هم چيره ميشوند و ارتفاع ميگيرند. نوري در مركز، به روي رحلهاي تابيده ميشود و از لابهلاي آنها عبور ميكند. از دو رنگ قهوهيي و كرم استفاده شده است كه ميتواند نشاندهنده آدمهاي متفاوت باشد، زماني كه با هم دور يك محور در چرخش هستند، به وحدت ميرسند. در اين گردش به دور محور، ميتوان به تعالي رسيد و تمامي عناصر طبيعي را در آن ديد.
رحل نمادي از جايگاه قرآن "دانش و آگاهي" است كه به اين تعالي فرد كمك ميكند.
ارتباط ما با دنيا ضعيف است
اما احمد سليماني معتقد است كه مخاطب آثار هنري بايد خود را به سطح آثار نزديك و او را درك كند.
او به خبرنگار ايسنا گفت، لازم است هنرمند همزمان با پيشرفت تكنولوژي در دنيا رشد كند؛ تا از اين طريق بتواند اثر جديدي را خلق كند كه تفكر خاص و نوي را در پشت سر خود داشته باشد.
وي معتقد است، مخاطب هنري بايد خود را به هنر نزديك و آن را درك كند. همچنين مخاطب بايد مطالعات بصري خويش را به ميزاني بالا ببرد تا هنر جديدي را كه هنرمند خالق آن است درك كند.
سليماني درباره ارتباط مخاطب و هنرمند در اين هنر گفت، اين ارتباط به علت اينكه مخاطب اين نوع نمايشگاه عام است، بهراحتي برقرار نميشود. مخاطبان حرفهيي و خاص كه نگاه بصري بالايي دارند، به راحتي با اثر ارتباط برقرار ميكنند و برخي نيز بيتفاوت از كنار يك اثر هنري عبور خواهند كرد.
وي اضافه كرد: با وجود اينكه اين هنر دست هنرمند را در بيان مفهوم باز نگه ميدارد، رساندن پيام در اين قالب بايد در چارچوب قرار گيرد، تا هنرمند افسار گسيخته به فعاليت نپردازند و باعث شود تا با هنرش در جامعه ناهنجاري ايجاد كند.
او افزود كه ارتباط ما با دنيا بسيار ضعيف است و هنوز هنرمنداني در ميان ما هستند كه نگاه سنتي به حضور دارند و خود را با شرايط موجود وقف ندادهاند.
احمد سليماني "فداكاري" را كه از نماز ظهر عاشورا الهام گرفته است و آنرا درباره جبهه جنگ تحميلي نيز صادق ميداند، در قالب يك فرم در نمايشگاه هنر جديد 86 ارايه كرده است. اين تفكر با ساخت يك تنهي انتزاعي از شاكلهي انسان كه پيكانهاي بسياري به آن برخورد كرده است و قسمتهاي بسياري از آن جدا شده اما هنوز استوار و پابرجاست، با جنس چوب و آهن بهنمايش گذاشته است.
آثار هنر جديد حس ايراني ندارند
مهدي آشوري هم معتقد است، در چند سالي كه نمايشگاه هنر جديد در كشورمان برگزار شده، آثار كپي ضعيفي از آثار معروف غربي بوده و حس ايراني در آنها ديده نميشد. هنر ديد ايران بايد ايراني باشد و اگر مفهومي منتقل سازد، مخاطب بايد حس كند كه اين اثر را يك هنرمند ايراني خلق كرده است.
وي گفت، با وجود پيشينه قوي ما در گذشته ما در اين زمينه اكنون اينگونه نيست و معماري امروز ما بهشدت غرب زده شده است و در آن انواع كسبها و تركيب سنتي و مدرن بهوجود آمده؛ درحاليكه اگر معماران ما آثار قديم ايران را ميديدند، اين اتفاق صورت نميگرفت. ازسوي ديگر، اگر هنرمندان ما مطالعه دقيقي از هنر گذشتهها داشتند، اين كپيهاي دست چندم صورت نميگرفت. بيتوجهي ما به گذشته و ميراث فرهنگي باعث ميشود تا اينگونه اتفاقها در هنر امروز بيافتد.
بهباور او، رسالت هنرمند امروز چگونگي ارتباط بيشتر با مردم ومخاطب عام است و براي آن راههاي بيشماري ايجاد شده، موضوعهاي اجتماعي زياد و قابل بحث هستند و مردم ايران نيز با اثري كه موضوعيت اجتماعي دارد، بهتر رابطه برقرار ميكنند.
وي اين هنر را جهاني دانست، تاكيد كرد، مثل هنرهاي ديگر ميتوان آن را با فرهنگ محلي تطابق داد و معادلسازي كرد. اين امر به نوع ديدگاه هنرمند و ميزان جهانيانديشياش بستگي دارد. ضمن آنكه اين هنر هم مانند هر هنر ديگر، بايد نشاندهنده مليت هنرمند باشد. درواقع درست است كه يك هنرمند كار جهاني انجام ميدهد، ولي ضروري است روح مليت آن در آن وجود داشته باشد.
اثر مهدي آشوري 26 ساله در نمايشگاه هنر جديد 86، اسپند شيشهيي شبكه شبكه و بهحالت ديواره است كه در هر يك از اين شبكهها يك كلاه آهني نظامي قرار دارد. كل اين كلاهها بهصورت برعكس به گونههايي كه به زمين ميافتد در داخل اين شبكهها قرار گرفتهاند. ولي از اين كلاهها، يك عدد به گونهاي كه بر روي سر قرار ميگيرد و حالت طبيعي دارد به رنگ قرمز وجود دارد.
هنر جديد را ازآن خود كنيم
مرتضي احمدوند تاكيد دارد: هنر جديد با ظهور تكنولوژي هويت خود را به دست آورده است. اين هنر با مخاطب خود به راحتي ارتباط برقرار ميكند.
او به خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) گفت: اين هنر جرياني است كه با ظهور فراگير تكنولوژي هويت خود را به دست آورده است و هنرمنداني كه مايه فكريشان در جهت نو بودن و تازگي حركت ميكند به طرف هنر جديد كشيده خواهند شد.
وي اضافه كرد: هنر جديد يك ابزار است كه از دست هنرمند اشكال مختلفي به خود ميگيرد و به دليل اينكه اين ابزار از قبيل فيلم، نوار كاست، موسيقي، نوار و هويت خود را در دستان هنرمند به دست ميآورند. ضروري است هنرمند ايراني ابزارآلات اين هنر را با ارزشها و نگرشهاي شرقي وايراني خود ادغام كند.
اين هنرمند خاطرنشان كرد: به دليل شيوه ارتباطي خاصي كه اين هنر در خود دارد مخاطبان بيشتري را جذب خواهد كرد و گرايشهايي چون ويديو آرت و چيدمان ميتوانند با مخاطبان عامتري ارتباط برقرار كنند ومخاطب خاص و ويژهي خود را نيز در پردهگوييهاي خود داشته باشند.
احمدوند اضافه كرد: تمامي هنرهايي كه اكنون به عنوان هنر ناب وخاص از آنها ياد ميشود زماني در ميان مردمان روزگار خود به دليل تازه بودن سخنان شان بيگانه بودهاند ولي هنر جديد نسبت به هنرهاي كلاسيك مخاطبان خود را سريعتر و راحتتر به دست ميآورد و با مشكلي روبهرو نخواهد شد.
او معتقد است: مهم بودن يا نبودن اين هنر در گذشته ايران نيست، بلكه مهم اينست كه جريان هنر جديد در ايران مشكل گرفته است و در پارهاي موارد هنرمندان مطرح و قهار ايران در اين حوزه فعاليت ميكنند و بهترين كار ممكن اين است كه هنر جديد را از آن خود كنيم و در مقابل آن تسليم نباشيم، مانند دوره مغول كه موجي از هنر مغولي وارد ايران شد، ولي پس از مدتي هنرمندان ايراني اين هنر را از آن خود كردن و سبك تبريز را به وجود آوردند.
احمدوند گفت: موضوعي بودن يك نمايشگاه محدوديتهايي بههمراه خواهد داشت، اما بسته به توانايي يك هنرمند ميتوان از آن دچار خسارت شد و يا آن را به يك امكان تبديل كرد.
وي در اين نمايشگاه ويديو آرتي با عنوان "افتان و خيزان" را به مدت چهار دقيقه در يك حلقه فيلم نه متري از پرژوكتور به نمايش گذاشت و تلاش كرد تا مفهوم پرواز را و نه پريدن و پرنده را در اين فيلم به تصوير كشيد.
مطالهي هنرمندان كم است
هنر جديد، بيشترين مخاطب را دارد، زير از دل مردم صحبت ميكند و نسبت به هنرهاي ديگر پاكتر است.
سيدمحمود فدوي از هنرمندان شركت كننده در چهارمين نمايشگاه هنر جديد با بيان اين مطلب در گفتوگو با خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) بيان كرد: هنر جديد، هنري است كه در ايران به آن صورت كه در دنيا وجود دارد، جا نيافتاده است، مطالعه هنرمندان در اين زمينه بسيار كم است.
بهگمان او بايد ساختاري پيش بيايد كه اطلاعات به هنرمندان ايراني برسد. اجراي اين گونه نمايشگاهها، نگاه مردم و اطلاعات آنها را در خصوص اين قضيه بيشتر ميكند.
فدوي درباره اينكه هنر جديد، تا چه ميزان دست هنرمند را در خلق اثر باز ميگذارد، گفت: در هنر جديد، هنرمند ميتواند از هر چيز پيش پا افتادهاي كه در جامعه وجود دارد، مثل ساختماني كه خراب ميشود براي خلق يك اثر هنري استفاده كند كه از درون آن معاني به وجود ميآيد. به علاوه هنرهاي ديگر مثل ويدئو، نقاشي و مجسمه ميتوانند به روند بهتر شدن يك اثر در هنر جديد كمك كنند.
اين هنرمند حاضر در نمايشگاه هنر جديد با تاكيد بر ماندگاري بيشتر هنر جديد نسبت به هنرهاي ديگر، توضيح داد: مثلا در يك نمايشگاه نقاشي، يك اثر ميتواند آن قدر روي مخاطب تاثير بگذارد كه تا سالها در ذهن او بماند. در هنر جديد نيز يك فكر عالي ميتواند آنقدر روي مخاطب تاثري گذارد كه از ذهن او بيرون نرود. ميزان تاثيري كه روي مخاطب ميگذارد بيانگر اين است كه اثر چقدر قوي بوده است.
به گفته فدوي هنر جديد مربوط به غرب است. اما ميتوانيم آن را با ساختار ايراني به مخاطب نشان دهيم. هنر جديد، در گذشته بهصورت امروزي مطرح نبوده و هنرمندان آن نيز اندك بودهاند. هنر جديد در ايران مثل اين است كه ما دوره راهنمايي و متوسطه را طي كنيم و بهطور ناگهاني كنكور دهيم.
او با تاكيد بر اينكه موضوعي بودن هنر جديد براي هنرمندان محدوديتي ايجاد نكرده است، گفت: موضوعي بودن پاي عده بيشتري از مخاطبان را به نمايشگاه ميكشاند؛ اينكه بيايند و كار جديدي را كه مثلا درباره شهدا و يا كيفيت بالايي است، ببينند.
اثر سيدمحمود فدوي در نمايشگاه هنر جديد دربر گيرندهي عناصري مثل آجر با درختان سبزي كه از دل آنها بيرون آمده، به كار رفته است. سه مستطيل در اين آجرها به چشم ميخورد و سه درخت خشك. اين حالت به مخاطب دست ميدهد كه درختان ديگر ريشه نداشتهاند كه بخواهند ديوارها را شكسته و به بالا برسند. درختان در جاي خود ماندهاند. تنها يك درخت از ميان آنها سر به اسمان كشيده و سبز شده است.
به گفته فدوي داوود بيات او را در خلق اين اثر او را ياري كرده است.
دست هنرمند را باز نميكند؛ بيان معاصر به او ميدهد
"كيفيت جديد هنر مفهومي موجب كنجكاوي هنرمند به سمت اين هنر ميشود تا آن را امتحان كند."
عليرضا چيتايي در گفتوگويي با خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، با بيان اين مطلب گفت: ابزارهاي جديد هميشه محصولات جديدي به وجود ميآورند و يا فرصتهاي جديدي با كيفيت بهتر در اختيار هنرمند قرار ميدهند كه از انطباق و كنار هم گذاشتن آنها ميتوان به حسهاي جديدتر و موثرتري دست يافت.
وي معتقد است اين هنر دست هنرمند را در بيان مفهوم باز نميكند، بلكه بيان معاصرتر و منطبق با زمان را در اختيار وي قرار ميدهد.
اين هنرمند تصريح دارد، برگزاري هرچه بيشتر نمايشگاههاي هنر مفهومي و جديد ميتواند در گسترش آن در كشور موثر باشد و به مرور زمان مخاطبهاي خاص خويش را به دست خواهد آورد.
او افزود: يكي از مشخصههاي هنر معاصر ناماندگاري آن است، اين امر از معايب آن محسوب نميشود بلكه متقضاي زمان واز خصوصيات آن به شمار ميرود.
چيتايي دربارهي موضوعي شدن اين دور نمايشگاه گفت: اگر موضوع نمايشگاه براي هنرمند محدوديت ايجاد نكند و آن را در يك قالب خاص قرار ندهد مشكلي ايجاد نخواهد كرد و براي اين منظور بهتر است موضوعات نمايشگاه كلي انتخاب شوند.
وي "حس از قايق" را در پنج پلان اجرا كرد. به زعم خودش، اين اثر حسي از رهايي، آزادي و سبك بودن را در خود دارد و در سه دقيقه و 30 ثانيه همراه با يك قطعه از موسيقي باخ اجرا خواهد شد.
هنر جديد و برداشتن سرپوش
اما كريم الهخاني عنوان كرد، هنر جديد، صرفا حرفي جديد نيست، گاهي سرپوش برداشتن و واضح كردن آنچه هست و ديده نشده، است؛ اما با بياني نو؛ بياني كه بهظاهر، به هيچ قاعده و قانوني هم پايبند نيست، ولي ايده و مفهوم را در جايگاهي شفافتر قرار ميدهد.
او به خبرنگار ايسنا گفت كه اعتقاد دارد، از آنجا كه در عصر تكنولوژي زندگي ميكنيم، پس حرف هنرمند هم خارج از اين مقوله نخواهد بود و ارتباطي تنگاتنگ ميان هنرمند، تكنولوژي، مخاطب و اثر خواهد بود؛ بهحدي كه بعضا آثاري را مشاهده ميكنيم كه تنها با حضور مخاطب است كه شكل ميگيرند و اين ممكن نميشود؛ مگر با كمك ابزار يا تكنولوژي روز.
وي گفت هنر جديد نيز مانند همه جنبشهاي هنري، رسالتي را دنبال ميكند و در عين بيتوجهي به همه مباني هنر قبل از خود، مبنايي را دارد؛ ايده را در راس قرار ميدهد و مفهوم، سه گزينه هنرمند، اثر و مخاطب را در تعاملي مستقيم قرار ميدهد و اين تعهدي است نهفته در بستر هنر جديد.
او معتقد است: ميتوان گفت، هنر جديد نياز انسان معاصر است.
اثر كريم الهخاني در چهارمين نمايشگاه هنر جديد، شامل دو تابلو نقاشي و ويديوآرت است كه هرگاه مخاطب بين اين دو تابلو قرار ميگيرد، اثر شكل ميپذيرد. بر روي پرده، پنج تا 10 مربع بهطور پراكنده و نامنظم فعال ميشوند كه در هر شبكه، جزئي از عكس يك شهيد همزمان با مصرعي انتخابي از حافظ پخش ميشود. اين تصاوير تا زماني كه مخاطب بين دو تابلو حضور داشته باشد، پخش ميشوند و پس از آنكه در تمام مربعها تصاوير مربوطه پخش شد، بهصورت تناوبي ادامه و تكرار خواهند يافت.
انتهاي پيام
نظرات