• چهارشنبه / ۱۶ اسفند ۱۳۸۵ / ۲۰:۲۶
  • دسته‌بندی: سینما و تئاتر
  • کد خبر: 8512-10150
  • خبرنگار : 71133

رسول ملاقلي‌پور به تهران منتقل شد «عزراييل مهلت بده تا «ميم مثل مادر» را براي مادرم بسازم»

رسول ملاقلي‌پور به تهران منتقل شد

«عزراييل مهلت بده تا «ميم مثل مادر» را براي مادرم بسازم»
جمعي از مسوولان و هنرمندان سينماي ايران عصر امروز ـ شانزدهم اسفند ماه ـ با گذشت يك روز از درگذشت رسول ملاقلي‌پور كارگردان سينماي براي ديدار با خانواده‌اش در منزل وي حضور يافتند. به گزارش خبرنگار سينمايي ايسنا، عليرضا رضاداد ، منوچهر محمدي، محمدرضا شرف‌الدين و محسن علي‌اكبري از كساني بودند كه آخرين برنامه‌ريزي‌هاي تشييع اين هنرمند درگذشته را پيگيري مي‌كردند. بر اين اساس، احتمال اينكه پيكر اين كارگردان فقيد در قطعه‌ي شهداي گمنام بهشت‌زهرا (س) يا در كنار مزار مادرش در همان‌جا به خاك سپرده شود، وجود دارد. محمدرضا شرف‌الدين مديرعامل انجمن سينماي انقلاب و دفاع مقدس كه سابقه دوستي‌اش با ملاقلي‌پور به سال 58 برمي‌گردد، از مراسم روز يكشنبه انجمن و قدرداني از سينماگر دفاع مقدس مي‌گويد و مي‌افزايد: در اين مراسم قرار بود جايزه‌اي هم به رسول براي فيلم «ميم مثل مادر» اهدا شود و دو روز قبل هم در تماسي كه با او داشتم قول داد كه در مراسم حضور داشته باشد. مشغول نوشتن متن تقديرنامه بودم كه اين متن تبديل به بيانيه‌ي انجمن درباره‌ي درگذشت رسول شد. وي اظهار داشت: قرار بود بعد از فيلم‌ سينمايي‌اش، سريال «هيچ‌كس سرباز به دنيا نمي‌آيد» را براي ما به تهيه‌كنندگي سيمافيلم در 52 قسمت بسازد؛ 85 درصد كارهايش هم شده بود. رسول مرتب به شوخي مي‌گفت: تا نمردم زودتر كار را شروع كنيم. شرف‌الدين مي‌گويد: ما در سال 58 در مركز فرماندهي سپاه، عكاس و فيلم‌بردار بوديم كه با شروع جنگ به جنوب رفتيم و در عمليات طريق‌القدس بستان با هم بوديم و رسول در آنجا زخمي شد و برگشت. او مي‌افزايد: جسد بسياري از دوستانم را در جبهه جمع كردم ولي نمي‌دانم چرا طاقت اين يكي را ندارم. وي با اندوه فراوان ادامه مي‌دهد: قرار بود فردا با هم به عراق برويم و اربعين را آنجا باشيم. بخش اعظمي از فيلمش در بين‌الحرمين مي‌گذشت اما او تنها رفت. هميشه مي‌گفت از خدا خواستم كه در حال كار بميرم و خدا خواست در حال نوشتن فيلم‌نامه‌اي درباره كربلا بميرد. در حين صبحتهاي شرف‌الدين تنها پسر ملاقلي‌پور كه در قشم سرباز است، از راه مي‌رسد. او روز گذشته به شمال رفته و به همراه جنازه پدر بازگشته‌ است. جنازه به سردخانه‌اي در باغ فيض منتقل مي‌شود تا فردا صبح براي آخرين وداع به خانه برگردد. علي بازيگر خردسال فيلم «ميم مثل‌ مادر» به همراه پدرش كه از دوستان ملاقلي‌پور است، مي‌گويد: عمو رسول پيش خدا رفته است. پدر علي عكس‌هايي را نشان مي‌دهد كه در سفر يك ماه قبل ملاقلي‌پور به ايلام گرفته است. مي‌گويد: قرار بود عيد به همراه خانواده‌اش به ايلام بيايد. داماد ملاقلي‌پور نيز با تاثر مي‌گويد: اتاقي كه نشسته‌ايم، اتاق كار آقا رسول است و هر موقع چراغش روشن بود يعني اينكه او مشغول نوشتن بود. اتاقي ساده با ميزي كوچك كه جاي قلم و كاغذ روي آن را خرما گرفته است. پدر علي به دست‌نوشته‌هايي از ملاقلي‌پور اشاره و اظهار مي‌كند: در اين نوشته‌ها او از عزراييل خواسته تا بگذارد فيلم «ميم مثل مادر» را براي مادرش بسازد و بعد به سراغش بيايد. اما همسر ملاقلي‌پور با افسوس مي‌گويد: هر موقع سفر رفتي برايم هديه مي‌آوردي، چرا اين دفعه پيكرت را آوردي!! انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha