• جمعه / ۱۱ اسفند ۱۳۸۵ / ۱۱:۵۶
  • دسته‌بندی: سیاسی2
  • کد خبر: 8512-06132

همايش مطبوعات دربستر جمهوري اسلامي ايران/‌6/‌ بورقاني: *سانسوربه حركت‌هاي زيرزميني مي‌انجامد *براي مرور مطالب مخالفان آزادي مطبوعات محتاج شمع وچراغ نيستيم

همايش مطبوعات دربستر جمهوري اسلامي ايران/‌6/‌
بورقاني:
*سانسوربه حركت‌هاي زيرزميني مي‌انجامد
*براي مرور مطالب مخالفان آزادي مطبوعات محتاج شمع وچراغ نيستيم
يك نماينده سابق مجلس شوراي اسلامي گفت: علي‌الاصول نفس و ذات فعاليت فرهنگي و مطبوعاتي در تعارض آشكار با براندازي و اقدامات براندازانه قرار دارد. به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)احمد بورقاني در مقاله‌ي خود با عنوان "مطبوعات، مولد تغييرات اجتماعي يا موجد آن " در همايش پژوهشي - تخصصي "مطبوعات در بستر جمهوري اسلامي ايران؛ ديروز، امروز چشم‌انداز آينده" - كه عصر روز پنجشنبه از سوي انجمن دفاع از آزادي مطبوعات در حسينيه‌ي ارشاد برگزار شد - آورده است: در باب علل و اسباب توسعه و گسترش مطبوعات بعد از دوم خرداد 76 فراوان سخن رفته است اما درباره‌ي ديدگاه‌ها و تصوراتي كه تحديد مطبوعات را خواستار و موجب شدند كمتر بحث و بررسي شده است. بعد از دوم خرداد كه از سوي غالب كارشناسان حوزه‌ي مطبوعات يكي از ادوار مهم مطبوعات ايران شناخته شده و از آن زير عنوان عصر طلايي روزنامه‌ها ياد مي‌شود دو ديدگاه در اين حوزه رخ نشان دادند، دو ديدگاهي كه در نقطه‌ي مقابل قرار داشتند اما هر دو در اين خيال بودند كه مطبوعات موجد و عامل تغييرند نه مولود و بازتاب‌دهنده‌ي آن. ديدگاه نخست، با آزادي و توسعه مطبوعات سر سازگاري و همراهي نداشت زيرا گمان مي‌برد كه مطبوعات بعد از دوم خرداد، براي براندازي، توطئه و سرنگوني حاكميت سر برداشته‌اند. ديدگاه دوم از آزادي مطلق و بي‌حد و حصر دفاع مي‌كرد و در اين خيال ره مي‌سپرد كه با مطبوعات مي‌توان تغيير بنيادين را رقم زد. مخالفان آزادي مطبوعات البته قويدست، مجهز و صاحب تريبون‌هاي فراوان و پرتيراژ بودند و به همين سبب آثار و سايه دست‌هاي فراوان از خود بر جاي نهاده‌اند و ترجيع‌بند سخنان‌شان نيز اين بود كه جمعي براي براندازي خاموش يا براندازي در سكوت يا براندازي از درون آمده‌اند. موافقان آزادي مطلق در مقابل تهي دست و بي‌ابزار بودند و گاهي به سختي نيم‌ستوني و ستوني در جايي به دست مي‌آوردند و در لفافه و پوشيده از منويات خود ردي بر جاي مي‌نهادند كه امروز براي يافتن آن بايد هزار چراغ افروخت تا شايد خطي و سطري خواندني از آن‌ها بيابي اما براي از لحاظ گذراندن مطالب مخالفان آزادي مطبوعات محتاج شمع و چراغ نيستيم. براي هر دو ديدگاه نقاط اشتراك عديده‌اي مي‌توان برشمرد: هر دو از اين توهم و خيال رنج مي‌بردند و شايد هنوز مي‌برند كه مطبوعات قادرند بي‌هيچ زمينه و پشتوانه‌ي سامان‌مند فكري و عملياتي، اقدامات بنيادي يا به تعبير صحيح بنيان‌كن تدارك كنند، هر دو ديدگاه براي مطبوعات قدرت تخريب در حد دگرگوني و زير و زبر كردن و نه ساختن قائل‌اند، هر دو نظر با اين واقعيت پيوندي برقرار نمي‌كنند كه مطبوعات و رسانه‌ها آيينه رويدادهاي جامعه‌اند نه مخالقان آن، و هر دو انديشه بر اين تصورند كه با مطبوعات مي‌توان بر جامعه حاكم شد و نمي‌دانند كه حكومت بر مطبوعات همواره بعد از حكومت بر جامعه مي‌آيد. امروز كه غبارها فرونشسته و چشم، چشم را مي‌بيند احتمالا با جرات بيشتري مي‌توان گفت هر دو ديدگاه پايه‌هاي استدلال خود را در خيال و توهم فرو كرده بودند و في‌الواقع پاي استدلال‌شان چوبين بود. "خيال" و "توهم" را فرهنگ‌نويسان و اهل لغت، نوعي ادراك حسي قلمداد كرده‌اند كه عملا محرك خارجي براي آن وجود ندارد، مانند ديدن مناظر و شنيدن صداهايي كه ديگران نمي‌بينند و نمي‌شنوند. پنداشتن و به تصور آوردن و آن‌چه كه تنها در خاطر مي‌گذرد. از اين رو مي‌گويم تو هم يا بر خاطر گذشتن امري، زيرا اثبات آن ساده و ميسر نيست، چون هر دو ديدگاه قبل از دوم خرداد معاني مورد نظر را بر خاطر خود گذرانده بودند بي‌آن‌كه تصور و خيال و حرف و گپي از پي و پايه‌ي دوم خرداد در ميان باشد و شايد به تعبيري چون تير خود را از چله رها كرده بودند تنها در پي آن بودند كه دريابند تير كجا فرود مي‌آيد تا دوران را به عنوان هدف از قبل تعيين شده دايره بزنند. اگر به متوني كه صاحبان اين ديدگاه‌ها از خود بر جاي نهاده‌اند رجوع شود به سهولت مي‌توان به بن و كنه انديشه ايشان دست يافت اما آن‌چه از درجه‌ي بالاي اهميت برخوردار است اين مهم است كه هر دو ديدگاه تحديد مطبوعات را موجب شده‌اند. سخن اصلي اين است كه بن مايه‌هاي هر دو ديدگاه قابل خدشه است. مي‌كوشم در اين باب دلايلي را عرضه دارم و بر هر دو ديدگاه ايراداتي وارد كنم: 1- مطبوعات مولود تغييرات اجتماعي، سياسي، فرهنگي و اقتصادي‌اند نه موجد آن. مطبوعات در ايران و تحولات مطبوعاتي از جمله آزادي و رشد آن همواره بعد از تحولات اجتماعي و سياسي شكل گرفته است. به ياد داريم كه بعد از مشروطيت بود كه چاپ و انتشار مطبوعات رونقي در خور توجه يافتند، در شهريور 20 بود كه بعد از رانده شدن رضاخان از كشور مطبوعات از بند رستند و شوري آفريدند كه در مواقعي كار مطبوعاتي و هتاكي در هم آميخته شد، در نهضت ملي شدن نفت بود كه مطبوعات چندان به آزادي دست يافتند كه بي‌دغدغه‌ي توقيف و تعطيل با تمام توان بر نخست‌وزير قانوني كشور تاختند و نيز پيروزي انقلاب اسلامي بود كه امكان داد آزادي مطبوعات در كشور معنا شود. بنابراين ملاحظه مي‌شود ادوار تاريخي آزادي و توسعه‌ي مطبوعات بعد از تحولات اجتماعي و سياسي بوده است. 2- اصولا تعطيلي آزادي‌ها و ناديده گرفتن حق قانوني آزادي و گردش اطلاعات از جمله بستن و محدود كردن رسانه‌ها و نشريات خود يكي از عوامل شكل‌گيري تحولات و جنبش‌هاي اجتماعي و سياسي است. تعطيلي آزادي و تجلي‌گاه‌هاي آن كه مطبوعات از اجزاي آن است به انباشته شدن و تراكم مطالبات مشروع و قانوني مردم مي‌انجامد، كه نتيجه‌ي آن شكل‌گيري حركت‌ها و جنبش‌هاي اجتماعي است كه تغييرات اجتماعي را در جوامع رقم مي‌زنند. به سخن ديگر در نبود مطبوعات است كه تغييرات اجتماعي رخ مي‌دهد نه در بود آن‌ها. مروري بر صفحات تاريخ بيانگر اين واقعيت است كه قحطي اطلاعات و سانسور است كه حركت‌هاي زيرزميني را شكل مي‌دهد. 3- مطبوعات يكي از جايگاه‌هاي قابل اعتناي تخليه و كنترل هيجانات و شور مخرب و بنيان‌كن در جوامع است. اين مهم براي جوامعي كه قاعده هرم سني آن‌ها عريض‌تر از حد معمول است وجوانان تقدير جامعه را رقم مي‌زنند از اهميت جدي‌تري برخوردار است. در اين جوامع وسايل ارتباط جمعي با فراهم آوردن امكان طرح ديدگاه‌ها و نظرات مختلف به ويژه نخبگان در حاشيه نشسته و نيز به ميدان سخن آوردن جوانان مانع رفتارهاي تند و بي‌قاعده‌ي آنان در عرصه‌هاي مختلف مي‌شوند. نهادي كه كاركرد تنظيم‌كننده و تعادل‌بخشي دارد نمي‌تواند در قامت نابودگر ظاهر شود. 4- علي‌الاصول نفس و ذات فعاليت فرهنگي و مطبوعاتي در تعارض آشكار با براندازي و اقدامات براندازانه قرار دارد. فعاليت فرهنگي و مطبوعاتي شفاف و در برابر چشمان افكار عمومي انجام مي‌گيرد و فعاليت براندازي در خفا و پنهاني. فعاليت‌هاي مطبوعاتي قابل نقد، رد، پاسخگويي و حتي رسيدگي در محكمه است و هم نهادهاي مسوول و هم افكار عمومي مي‌توانند در برابر آن واكنش قانوني، اخلاقي، اعتراضي، افشاگرانه و ... نشان دهند. امكان وارسي مالي فعاليت‌ها مطبوعاتي به سهولت ميسر است و رديابي پول‌هاي چرك و مشكوك به هيچ وجه دشوار و سخت نيست. به همين علت است كه در مطبوعات اين عبارت بر همه‌ي زبان‌ها جاري است كه شفافيت به تخريب نمي‌انجامد. 5- هنوز حوادث سال‌هاي نخست انقلاب به حافظه درازمدت ما منتقل نشده كه براي بازيابي آن نيازمند صرف وقت فراوان باشيم. فراموش نكرده‌ايم كه كسي برخي نشريات را مطبوعه صرف نمي‌دانست بلكه ابزاري مي‌دانست كه تنها و تنها منويات و نظرات گروه‌هاي مخالف مسلح را ترويج مي‌دهد، يعني صاحب پشتوانه‌ي عملياتي بودند و گردانندگان در پي دستيابي به اهدافي فراتر، متفاوت و مخالف با اهداف فعاليتي مطبوعاتي بودند. طرفه آن كه اصولا يكي از دلايل و بنيه‌هايي كه خط و ربط مجاهدين خلق و چريك‌هاي فدايي و منويات واقعي آن‌ها را از لابه لاي سطور آن مي‌توانستي بفهمي مطالب همين نشريات بود. بنابراين ملاحظه مي‌فرماييد كه تعيين پشتوانه‌ي عملياتي براي نشريه و تبديل آن به ابزاري منفك از كاركردهاي ذاتي، نشريه از ماهيت اصلي و واقعي خود جدا مي‌افتد و ديگر نمي‌توان نام مطبوعه را بر آن اطلاق كرد. اين اتفاق هيچ‌گاه از دوم خرداد تاكنون رخ نداده است. 6- فعاليت فرهنگي و مطبوعاتي مي‌تواند جابجايي‌هايي را در درون جوامع موجب شود اما دگرگوني بنيادي را نه. جابه‌جايي گروه‌هاي مرجع از آن جمله است. ممكن است اقبال از يك گروه مرجع برود اما علي‌القاعده گروه ديگري كه در جامعه وجاهت دارد يا به تازگي صاحب وجاهت شده است، جايگزين مي‌گردد. اين يعني جامعه بر مدار صحيح خود حركت مي‌كند و تحولات را پذير است و بر گردش نخبگان صحه مي‌گذارد. همچنين مطبوعات و وسايل ارتباط جمعي مي‌توانند در حوزه‌ي كاركردي نظارتي خود در كوتاه‌مدت، نفوذ برخي قطب‌هاي قدرت را در جامعه تضعيف يا تقويت كنند ولي در بلندمدت اگر امور بر مدار عدالت و قانون بچرخد و سياست‌ها و روش‌هاي دموكراتيك ملحوظ نظر باشد، كار بر محور اعتدال باز مي‌گردد و اصولا اقطاب افراطي در جامعه جاي پايي نخواهند يافت. 7- وسايل ارتباط جمعي و به تعبير ما در اين‌جا مطبوعات كه بعد از تحولات اجتماعي شاهد آزادي را در آغوش مي‌گيرند محصول آن تحول و تغيير اجتماعي‌اند و اصولا نمي‌توانند از در مخالفت بنيان بركن با نهادي برآيند كه خود ثمره و جزيي از آن هستند و بر فرض اگر بر اين مسير بخواهند ره بسپارند كارايي و نفوذي به دست نخواهند آورد و نتيجه همان خواهد شد كه ذكر آن رفت يعني امكان تغييرات اجتماعي بنيادي نخواهد يافت. 8- تجارب همين ديروز برخي جوامع حكايت از آن دارد كه بستن و تعطيلي مطبوعات به تغييرات اجتماعي منجر شده است به ويژه آن‌جا كه ره بر مطبوعات منتقد و مخالف حكومت گرفتند. از ياد نبرده‌ايم كه بعد از پيروزي ساندنيست‌ها در نيكاراگوئه در 26 سال پيش، تا زماني كه روزنامه مخالف دولت از زير چاپ خارج مي‌شد، ساندنيست‌ها توانستند از مشروعيت و مقبوليت افكار عمومي بهره‌مند باشند اما بعد از تعطيلي اين روزنامه امكان زد و بند مهيا شد و سرانجام حكومت به دست نيروهاي طرفدار آمريكا به سردمداري خانم چامورا افتاد. 9- بعد از دوم خرداد، مردم، دولت و سپس مجلس شوراي اسلامي را به دست اصلاح‌طلباني دادند كه در حوزه‌ي مطبوعات به براندازي متهم بودند، به بيان ديگر آن‌ها به براندازي نظامي متهم شدند كه به طور قانوني خودشان آن نظام شده بودند و به تعبير صحيح‌تر اصولا خود آن نظام بودند. در اختيار داشتن دو قوه از سه قوه غير از اين‌كه كنترل‌كنندگان آن خود نظام‌اند چه معنايي دارد؟ بنابراين امروز به سهولت مي‌توانيم بگوييم آن‌چه ديروز كوشيده شد به جامعه القا گردد بر بنيان استواري بنا نشده بود. 10- فراتر از دلايل پيش گفته اصولا در حوزه‌ي رسانه‌اي در ايران، مطبوعات در مقام رويارويي با راديو و تلويزيون، چه به لحاظ كمي و چه به لحاظ ميزان و عمق نفوذ، نمي‌توانند كوس رقابت و برابري بزنند. هنوز در قرن بيست و يكم در شهرهاي بزرگ ما روزنامه‌هاي صبح، عصر مي‌رسد، به برخي از شهرهاي كوچك و غالب بخش‌ها و روستاهاي ايران اصولا روزنامه و مجله‌اي نمي‌رود و اين‌ها خود بيش از پنجاه درصد جمعيت كشور را تشكيل مي‌دهند كه زير پوشش راديو و تلويزيون قرار دارند. انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha