به مناسبت سالگرد عمليات كربلاي 5 ،‌ ميزگردي با حضور سردار محمدجعفر اسدي جانشين (معاونت) بازرسي ستادكل نيروهاي مسلح و فرمانده سابق لشكر 19 فجر نيروي زميني سپاه و سردار حاج محمد كوثري رييس اداره امنيت معاونت اطلاعات و عمليات ستادكل نيروهاي مسلح و فرمانده سابق لشكر 27 محمد رسول‌الله (ص) در سالن شهيد قريب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) برگزار شد.

سردار حاج محمدكوثري در اين ميزگرد در گفت‌وگو با خبرنگاران سرويس فرهنگ و حماسه ايسنا اظهار داشت: فرماندهي و مديريت صحيح در سخت‌ترين شرايط راهگشاي مسائل ما در جنگ بود و همچنين تدبير و تفكر و تعقل در جبهه بسيار بود به طوري كه گاه جلسات فرماندهان تا نيمه‌هاي شب به طول مي‌انجاميد.

عاشورايي جنگيديم

بعد از عدم موفقيت در عمليات كربلاي 4، 25 تن از فرماندهان با حضور هاشمي رفسنجاني نماينده امام (ره)در جنگ جلسه‌اي به مدت نزديك به 40 ساعت برگزار كردند. بحث در فضاي باز و آزادي بيان برگزار گرديد به طوري كه تمام 25 نفر نظرات خود را كه هر يك كاملا جدا از ديگري بود مطرح كردند، چون ‌در هر شرايطي مشورت و نظرخواهي صورت مي‌گرفت. آقاي هاشمي رفسنجاني گفت: فرمانده در نهايت گفتند: عاشورايي مي‌جنگيم در مورد نحوه عمليات، شما تصميم بگيريد.

به اذعان كارشناسان نظامي عراق 93 درصد منطقه شلمچه را مسلح كرده بود

 در دي ماه 1365 صداي فارسي راديو عراق اعلام كرد: چهار كارشناس برتر نظامي دنيا از جمله از آمريكا، شوروي سابق، انگليس، و آلمان و فرانسه منطقه شلمچه را ديده و گفته بودند: 93 درصد زمين منطقه از لحاظ نظامي مسلح و مجهز است و هيچ كس نمي‌تواند از اينجا عبور كند. تا يك هفته بعد منطقه توسط نيروهاي ايراني مورد شناسايي و بررسي قرار گرفت.

سيم خاردارهاي حلقوي و فرشي، آب با عمق 30 سانتي‌متر كه نه با قايق مي‌شد عبور كرد و نه با پاي پياده. مين‌هاي متنوع ضدنفر، ضد تانك و در بين همه اين موانع كمين از جمله تجهيزاتي بود كه بر سر راه نيروهاي ايراني قرار داشت كه البته طراحي آن از خود عراقي‌ها نبود.

براي شناسايي، رزمنده‌ها هر شب از مسيرهاي مختلف عبور مي‌كردند و اگر به كمين مي‌خوردند مسير ديگري را مي‌رفتند و آنقدر اين كار تكرار شد تا منطقه به طور كامل مورد بررسي قرار گرفت.

با الگوگيري از آقا اباعبدالله‌الحسين (ع) و حضرت ابوالفضل (ع) بر متجاوز پيروز شديم

 ماه‌هاي اول جنگ بود كه من از كردستان عازم مناطق جنگي جنوب شدم. در آن زمان به اندازه كافي سلاح نداشتيم تا در اختيار نيروهاي مردمي و سپاه قرار دهيم.بني‌صدر فرمانده كل قوا اعلام كرده بود حتي يك فشنگ به سپاه ندهيد و فقط داشتن انگيزه الهي و الگو قرار دادن آقا اباعبدالله‌الحسين (ع) و حضرت ابوالفضل (ع)باعث شد تا ما در عين نداشتن سلاح در برابر متجاوزي تا دندان مسلح پيروز شويم.

داشتن الگويي با قداست، مقاومت و ايستادگي بچه‌ها در عمليات كربلاي 5 باعث شد به 10 كيلومتري بصره برسيم و استكبار را به وحشت اندازيم.

ما در طول جنگ دو نقطه عطف داشتيم يك بار با پيروزي در باز پس‌گيري خرمشهر با عمليات در خاك خودمان و بار ديگر با عمليات كربلاي 5 در خاك عراق. در اين عمليات عراق با 135 تيپ آمد و در نقاط مختلف از پنج درصدتا 100 درصد ضربه خورد.

وزير دفاع عراق در گزارش خود به صدام گفته بود: در اين عمليات ما دو هزار لوله توپ به سمت ايراني‌ها شليك كرديم اما آنها مقاومت و ايستادگي كردند.

شناسايي متجاوز پس از عملياتهاي والفجر 8 و كربلاي 5 در قطعنامه گنجانده شد

در منطقه‌اي كه عمليات كربلاي 5 انجام شد 5 عمليات ديگر نيز صورت گرفته بود. قبل از آن هيچ كس مخصوصا در سازمان ملل هيچ قطعنامه‌اي را ننوشته بودند. اما در عمليات كربلاي 5 گفتند تمام شرايط شما را در قطعنامه لحاظ مي‌كنيم. آنها والفجر 8 و كربلاي 5 را به دقت بررسي كرده بودند. استكبار جهاني به وحشت افتاده بود. ما فقط سه چيز مي‌خواستيم: اينكه تضمين بدهند تجاوزگر را معرفي كنند، تضمين بدهند صدام بعد از مدتي دوباره با تجديد قوا بر عليه ايران اقدامي نكند و خسارات وارده بر ايران را تماما پرداخت كنند.

بعد از پذيرش قعطنامه 598 توسط حضرت امام (ره)، ارتش عراق حتي گسترده‌تر از 31 شهريور سال 1359 به ايران حمله كرد. امام مي‌دانستند كه مستكبرين و متجاوزين حتي به گفته‌ها و نوشته‌هاي خود پايبند نيستند.

والفجر 8 فني‌ترين عمليات دوران دفاع مقدس

والفجر 8 كه 71 شبانه‌روز به طول انجاميد فني‌ترين عمليات دوران دفاع مقدس بود اما رزمندگان در عمليات كربلاي 5 با 45 روز درگيري با مقاومت و عاشورايي جنگيدن توانستند نقطه عطفي را به وجود آورند.

بعد از حلبچه بيشتر حمله شيميايي در عمليات كربلاي 5 عليه نيروهاي ايران صورت گرفت

 بعد از حلبچه، بيشترين حمله شيميايي در عمليات كربلاي 5 بر عليه نيروهاي ايران صورت گرفت چون از نزديكي ما به تنومه و بصره وحشت داشتند ما شهداي بسياري را در اين عمليات تقديم اسلام و ايران اسلامي كرديم اماعراقي‌ها بسيار بيشتر از ما كشته و زخمي دادند.غنائم زيادي نيز در اين عمليات نصيب ما شد.

ما بايد تمام ابعاد عمليات كربلاي 5 را بررسي كنيم. از بعد سياسي، بعد از عمليات كربلاي 5 دنيا به وحشت افتاده بود چون ما نزديك شهر بصره و در قسمت غربي كانال ماهي بوديم اين كانال 29كيلومتر طول در 900 متر عرض و با وجود محدود بودن، براي استكبار از حساسيت زيادي برخوردار بود.

اينكه بگوييم عمليات كربلاي 5 را مي‌توان به منزله پايان جنگ و پيروزي ايران در نظر گرفت مساله‌اي قطعي و صددرصد نيست در حاليكه بالاتر از عمليات كربلاي 5 هم ديگر پيش نيامد و انجام نشد.

در پايان جنگ تحميلي، ايران حتي يك دلار بدهي نداشت

عراق از همه لحاظ مورد حمايت كشورهاي ديگر بود.در روز اول جنگ با 12 لشكر و چند تيپ مستقل به ايران حمله كرد. در پايان جنگ بيش از 50 لشكر داشت و بيش از چيزي كه براي عراق مانده بود را ما به غنيمت گرفته بوديم. ايران قبل از شروع جنگ هشت ميليارد دلار ذخيره ارزي بدهي داشت و عراق 36 ميليارد دلار. در پايان جنگ، بدهي ايران حتي يك دلار هم نبود چون ما در محاصره كامل بوديم و چيزي به ما نمي‌فروختند. اما بدهي عراق بين 70 تا 90 ميليارد دلار بود و همه اين هزينه‌ها را صرف تجهيزات جنگي كرده بود.

با اعدام صدام اصل قضيه از بين رفت

در خصوص اعدام صدام چراهاي زيادي وجود دارد و مهمترين آن اينكه چرا دنيا بايد با اعدام صدام چنين سرپوش محكمي بر جنايات او بگذارد و اجازه بدهد نسل امروز متوجه نشود كه صدام چه كرده است.با اعدام صدام اصل قضيه را از بين بردند تا ديگر كسي نباشد كه از جنايات استكبار بگويد.

يك خاطره

شب 18 بهمن سال 64، محسن رضايي، همه فرماندهان را جمع كرد و خواست در مورد چگونگي انتقال تجهيزات و پشتيباني عمليات والفجر 8 صحبت كنند. مهندس پورشريف از برادران بسيجي جهاد سازندگي كه شباهت زيادي در اخلاق و رفتار به شهيد مهدي باكري داشت پيشنهاد كرد تجهيزات پشتيباني با وسيله‌اي شبيه «كلك» كه بعد نامش را «خضر» گذاشتند انتقال يابد كه همين پيشنهاد بعدها موضوع پايان‌نامه فوق ليسانس برخي از دانشجويان شد.

و ماجراي حسينيه‌ي كرخه...

رزمنده 16 ساله‌اي از تهران با دستكاري شناسنامه‌اش و تغيير آن به 17 سال به جبهه رفته بود. اين رزمنده با وجود اين كه از خانواده داراي تمكن مالي بالايي برخوردار بود اما در وصيتنامه‌اش خطاب به پدرش نوشته بود: اگر من شهيد شدم در پادگان دوكوهه حسينيه بسازيد كه بعد از شهادتش در آن طرف كانال ماهي آنهم بعد از 13 سال با وجود پيدا نشدن پيكرش، خانواده‌اش براي به عمل وصيت فرزندشان به من مراجعه كردند و من به آنها  گفتم: دوكوهه حسينيه‌ دارد و بهتر است شما در اردوگاه كرخه يك حسينيه بسازيد كه اين طور هم شد. 

انتهاي پيام