• چهارشنبه / ۲۵ مرداد ۱۳۸۵ / ۱۲:۴۲
  • دسته‌بندی: تجسمی و موسیقی
  • کد خبر: 8505-13958
  • منبع : خبرگزاری دانشجویان ایران

عضو هيات علمي گروه تاريخ دانشگاه اصفهان: در زمان شاه عباس اول اقتصاد و هنر اصفهان به اوج رسيد توسعه‌ي اصفهان در اين دوره مرهون شيخ بهايي است

عضو هيات علمي گروه تاريخ دانشگاه اصفهان:
در زمان شاه عباس اول اقتصاد و هنر اصفهان به اوج رسيد
توسعه‌ي اصفهان در اين دوره مرهون شيخ بهايي است
همايش بزرگ مكتب اصفهان در هشت شاخه‌ي مختلف معماري و شهرسازي، نگارگري، خوش‌نويسي، هنرهاي صناعي، موسيقي، هنرهاي نمايشي، مكتب حكمي هنري و ادبيات آذرماه امسال توسط فرهنگستان هنر برگزار مي‌شود. به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در همين رابطه دکتر علي اکبر کجباف، عضو هيات علمي گروه تاريخ دانشگاه اصفهان، مقاله‌اي را درباره‌ي "زمينه‌هاي شکوفايي اقتصاد اصفهان در عصر شاه عباس اول صفوي*" ارائه كرده است كه در زير مي خوانيد: مقدمه اصفهان دوران شاه عباس اول، به شهري پر رونق تبديل شده بود و صاحب‌نظران تحولات تاريخي ايران، دهه‌هاي آغازين قرن يازدهم هجري قمري، مقارن با ايام شاه عباس اول (1038-996 ه.ق) را دوران شکوفايي اقتصادي و اقتدار سياسي ايران عصر صفويه مي‌دانند. ثبات سياسي، مرکزيت و امنيت داخلي به خصوص نظام راه‌داري موجب شد که اقتصاد ايران در اين مقطع از تاريخ در مسير ترقي و شکوفايي قرار گيرد. يکي از چشم‌گيرترين ويژگي‌هاي اقتصادي اين دوران رشد تجارت و بازرگاني بود که موجبات رونق اقتصادي کشور را در پي داشت. افزايش توليدات کشاورزي و صنعتي و توسعه‌ي معاملات داخلي و خارجي موجب افزايش جمعيت بازارها، ايجاد مشاغل توليدي، معامله‌گري و گردش پول شد. شهرهاي متعددي از اين طريق اعتباري در سطح بين‌الملل کسب کردند که در اين ميان شهر اصفهان سرآمد آن‌ها بود. بازرگانان از چين، هند، آسياي مرکزي، عربستان، ترکيه و اروپا براي خريدن اشياء تجملي ساخت صنعت‌گران ايراني به اصفهان روي مي آوردند. هزاران صنعت‌گر ماهر ارمني از جلفا واقع در مرز کنوني ايران و آذربايجان به جلفاي نو در حومه‌ي اصفهان و در ساحل زاينده‌رود انتقال يافتند. علاوه بر بازرگاناني که در جست و جوي امتيازات تجاري بودند، عده‌ي زيادي از ديگر تجار اروپايي از کشورهاي اسپانيا و پرتغال و انگلستان به اصفهان آمدند و از اين شهر بازديد کرده، به رونق اقتصاد و تجارت شهر کمک کردند. از سوي ديگر با پشتيباني شاه عباس اول صنايعي نظير قالي‌بافي، از سطح يک صنعت روستايي تا حد هنرهاي ظريفه ارتقا يافت. منسوجاتي که در مراکز بافندگي اصفهان، کاشان، يزد و رشت تهيه مي‌شد، مانند ابريشم، حرير و زربفت‌هاي ايران، از شهرت بالايي برخوردار شد. سفال‌سازي کاشان و اصفهان در بازارهاي اروپا به رقابت با توليدات چين پرداخت. در دوران شاه عباس اول فن کتاب‌سازي، تذهيب و تصويرنگاري، خوش‌نويسي و صحافي به اوج خود رسيد و بازار قيصريه، ميدان نقش‌جهان و چهارباغ سه مرکز تجاري شهر اصفهان محسوب مي‌شدند. مجموعه عوامل فوق را مي‌توان به عنوان زمينه‌هاي شکوفايي اقتصاد اصفهان عصر شاه عباس اول صفوي برشمرد. 1- فعاليت‌هاي تجاري در اصفهان پايتخت با انتخاب اصفهان توسط شاه عباس به عنوان پايتخت کشور، اين شهر از هر جهت آباد شده، گسترش پيدا کرد. شاه عباس در زيبايي و شکوه آن بسيار تلاش کرد و آثار و بناهايي در اصفهان پديد آورد که امروزه هم چنان پابرجاست و سياحان مختلف را به ديدار خود کشانده است. توسعه‌ي اصفهان در دوره‌ي شاه عباس اول مرهون طراحي ماهرانه‌ي شيخ بهايي است. خيابان‌ها، قصرها، ديوان‌خانه‌ها، مساجد و مدارس، بازارها، حمام‌ها، قلعه‌ها و باغ‌هايي در پايتخت ايجاد شد و بدين ترتيب اصفهان در اين عصر يکي از زيباترين و پرجمعيت‌ترين شهرهاي جهان و در عين حال يکي از مهم‌ترين مراکز تجاري گرديد. اصفهان محل فروش ابريشم‌هاي شاهي و بازار عمده‌ي پارچه‌هاي ابريشمي خاور زمين شد و رونق اقتصادي، خود بر جاذبه‌ي تجارت افزود و بازرگانان مختلفي جهت امر تجارت به اين شهر روي آوردند. بنا به نوشته‌ي «اولئاريوس» در تمام آسيا و حتي در تمام اروپا کشوري نبود که تجارش را به اصفهان نفرستاده باشد. وي مي‌گويد: "در بازار اصفهان، علاوه بر تجار ايراني، از بازرگانان هندي، تاتارهاي خوارزم، ترک، ختايي، بخارايي، يهودي، ارمني، گرجي و در کنار آن‌ها تجار اروپايي از انگلستان، هلند، فرانسه، ايتاليا و اسپانيا مشاهده مي‌شوند." هم‌چنين راجر سيوري اصفهان اين دوره را اين‌گونه معرفي مي‌کند: «چنين بود اصفهان شاه عباس کبير؛ پايتختي پررونق و به گونه‌اي حيرت‌انگيز زيبا که در خيابان‌ها و بازارهايش مسلمانان، مسيحيان، زرتشتيان و هندوها ازدحام مي‌کردند.» در اقتصاد عصر شاه عباس اول ارامنه‌ي جلفا نقش عمده‌اي در اصفهان به خود اختصاص دادند. شاه عباس در سال 1012 ه.ق هزاران خانوار ارمني را در اصفهان ساکن کرد که در حومه‌ي اصفهان به عنوان نخبگاني در امر بازرگاني فعاليت مي‌کردند. هدف شاه عباس به کارگيري تخصصي بازرگانان ارمني در خدمت دولت صفوي بود. ارامنه، عاملان شاه در تجارت خارجي ابريشم بودند و تخصص بازرگاني، مالي آن‌ها در اين امر کارساز بود. ارامنه از اين فرصت به دست آمده استفاده کردند و به تقويت و توسعه‌ي روابط تجاري خويش با کشورهاي اروپايي پرداختند. شاه براي جبران دوري ارمنيان از محل سکونتشان امتيازاتي به آنان داد؛ از قبيل برگزاري مراسم مذهبي و دادن حق نمايندگي به يک کلانتر (شهردار) از خودشان که بر اين اساس در واقع آن‌ها به صورت جامعه‌اي خودگردان درآمدند. پس از فراهم آوردن رفاه معنوي و رواني ارمنيان به ترتيبي که ذکر شد، شاه عباس با اعطاي وام‌هاي بدون بهره به بازرگانان ارمني، رونق بخشيدن به رفاه مادي مملکت را تضمين کرد. 2- نقش مراکز تجاري اصفهان (بازار قيصريه، ميدان نقش جهان و چهارباغ) در اقتصاد عصر شاه عباس مجموعه‌ي فعاليت‌هاي اقتصادي که نام کلي تجارت بر آن‌ها اطلاق مي‌شود، مهم‌ترين کار و فعاليت شهروندان اصفهاني است. افزايش جمعيت اصفهان، حضور جمع قابل توجهي مسافر و سياح و تاجر غيرايراني، و وجود مراکزي در شهر که امکان تجارت در آن‌ها برقرار مي‌شد، باعث شد تا گروه‌هاي زيادي به اين حرفه روي آوردند؛ اگرچه ممکن بود با کم‌ترين سرمايه و پايين‌ترين کالا به اين امر دست زده باشند. آشنايي با مراکز تجارت شهر اصفهان مي‌تواند تا حد زيادي ما را با گسترده‌گي ابعاد اين فعاليت اقتصادي آشنا سازد. بازار قيصريه، ميدان نقش جهان و چهارباغ، سه مرکز مهم تجاري شهر به شمار مي‌رفته‌اند و مي‌توان گفت که بازار قيصريه، بزرگ‌ترين و با شکوه‌ترين بازار اصفهان محسوب مي‌شده است. شاردن در وجه تسميه‌ي اين بازار مي‌نويسد: «ايرانيان اين بازار را قيصريه مي‌نامند که از کلمه‌ي قيصر آمده است که در پارسي به معناي سزار است. اين تلفظ يا از تحريف نام سزار آمده و يا اين‌که از لغت آلماني قيصر گرفته شده است. در کتب ايراني سزار را قيصر مي‌نامند و شاه عباس کبير اين نام را به آن داده است، چون اين سر در را مطابق طرح رواق سزاريه پديد آورده است.» بازار اصفهان بخشي مهم از طرح توسعه‌ي شهري شاه عباس است و به گونه‌اي بنا شده که پايتخت جديد را به شهر قديم اصفهان متصل مي‌کند. نقاره‌خانه‌اي در سر در بازار وجود داشت که در طلوع و غروب خورشيد، با صدايي مختص خود نويد بر آمدن خورشيد و ماه را براي شهروندان اصفهاني به همراه داشت. خود بازار مرکب از حمام‌هاي متعدد، کاروان‌سراها، مساجد و مدارس بود. به طور کلي هر قسمت بازار به يک تجارت خاص اختصاص داشت و تقريبا خودکفا بود. اين مجموعه‌ي عظيم ملک شخصي پادشاه بود و کسبه، آن‌ها را از شاه اجاره مي‌کردند . توجه به ميزان وسعت بازار مي‌تواند تا حدودي ما را با درآمد شاه از بازار آشنا سازد. علاوه بر دکان‌ها، کاروان‌سراها مهم‌ترين قسمت بازار محسوب مي‌شدند. کاروان‌سرا محلي بود که در آن‌جا اجناس را تحويل مي‌گرفتند و وزن، ارزيابي و سپس انبار مي‌کردند. در مجاورت آن‌ها تيمچه قرار داشت که در آن، اجناس در معرض نمايش قرار مي‌گرفت. ميدان نقش جهان يکي ديگر از مراکز تجارت در شهر اصفهان بوده است. توماس هربرت انگليسي، که در سال 1037 ه.ق از اصفهان ديدار کرده، درباره‌ي اين ميدان مي‌نويسد: "ميدان يا بازار بزرگ، بدون شک مجلل‌ترين و مطبوع‌ترين و خوش‌بوترين بازار در سراسر جهان است. اين ميدان شبيه مرکز بورس ما يا شبيه ميدان سلطنتي در پاريس است." شاردن ميدان نقش جهان را همگاني‌ترين بازاري دانسته که خود ديده و آن را يک بازار مکاره‌ي واقعي معرفي کرده است. بر اساس نوشته‌هاي او درآمد روزانه ميدان، پنجاه اکو بوده است. بر اساس شواهد و قرائن، بازار ميدان عملا يک بازار روز بوده و تملکي براي کسي در قسمتي که ساکن بوده وجود نداشته است. به همين دليل و به منظور سهولت تجارت و خريد و فروش در آن‌جا شاه عباس فرماني صادر کرد که بر اساس آن، اجناس را به ترتيبي خاص نظم مي‌دادند، چنان که بتوان در خود ميدان اشياء معمولي و متداول عام و در بازارهاي اطراف آن کالاهاي نادر و ناياب را به دست آورد. اهميت اين بازار براي شاه عباس به اندازه‌اي بوده که يکي از کارهاي روزانه‌ي شاه به هنگام حضور در اصفهان، بازديد از آن بوده است. دلاواله در اين مورد مي‌نويسد: "شاه يوميه به ميدان مي‌آمد و بعضي اوقات اشخاصي را در آن‌جا به حضور مي‌پذيرفت." چهارباغ سومين مرکز تجاري شهر اصفهان شناخته مي‌شد. اگر چه وجود باغات ميوه در دو سوي اين خيابان، امکان کم‌تري براي بازاريابي فراهم مي‌کرد، اما سيوري مي‌نويسد: "چهارباغ هم‌چون ميدان نقش جهان ميعادگاه و مرکزي براي فعاليت‌هاي بازرگاني و اجتماعي بود. با اين حساب مي‌توان تصور کرد که در چهارباغ نيز به مانند ميدان نقش جهان بازار روزي برپا بوده است، اما به دليل اهميت کم‌ترش نسبت به ميدان نقش جهان، کم‌تر مورد توجه قرار گرفته است. بر اساس توضيحات فوق در خصوص عواملي که اقتصاد و تجارت ايران و به تبع آن اقتصاد و تجارت شهر اصفهان را در زمان شاه عباس اول شکوفا ساخته بود، قبل از هر چيز مي‌توان گفت که موفقيت شاه عباس در کارها بيشتر در اثر مرکزيتي بود که ايجاد کرده بود و به طور کلي موفقيت سلاطين صفوي در امور اقتصادي، در پرتو ثباتي بود که در امور سياسي براي آنان پيش آمده بود. 3- فعاليت‌هاي صنعتي عصر شاه عباس اول در اثر توجه صفويان به ويژه شاه عباس به اصفهان در اين دوره، جنبش صنعتي گسترده‌اي در اين شهر و ساير شهرهاي کشور نضج گرفت و محصولات کارگاهي و کارخانه‌اي افزايش چشم‌گير پيدا کرد. صنايع و هنرها ترقي يافت و هنرمندان مختلفي در رشته‌هاي گوناگون به کار مشغول شدند. شاردن تعداد کارگاه‌هاي سلطنتي را 32 و نويسنده «تذکره الملوک» 33 اعلام داشته که حدود 5000 تعميرکار و صنعت‌گر را براي ترقي کل اقتصاد به کار گرفته بود. در زمان شاه عباس اول به واسطه‌ي حمايت از هنر و صنعت، بافتن پارچه‌هاي گران قيمت و زربفت و مخمل با دقت و مهارت بسيار ادامه يافت و صنعت نساجي از توسعه‌ي کمي و کيفي کم‌نظيري برخوردار گشت. او براي توليد منسوجات پشمين و ابريشمين و پارچه‌هاي زربفت گران‌بها در تمام شهرهاي بزرگ کشور، کارخانه‌هاي شعربافي و زربافي و زرکشي در اختيار داشت. کارگاه‌هاي کوزه‌گري صفوي از معيار بالايي برخوردار و خشت‌هاي سفالين آن‌ها بي‌نظير بود. مهم‌ترين واقعيت در مورد تاريخ سفال‌سازي در دوران صفوي، مبادله‌ي وسيع تکنيک و طرح بين ايران و چين است. شاه عباس اول سي‌صد کوزه‌گر چيني را هم‌راه خانواده‌شان به ايران آورد و در ايران سکنا داد. به نظر مي‌آيد که آنان به طور عمده در اصفهان سکنا گزيدند. علاوه بر صنعت نساجي و سفال‌سازي در عهد صفويه، رشته‌ي عمده‌اي از فلزکاري، تهيه‌ي سلاح و زره بود. خان بابا بياني معتقد است اصلاحات ارتش و تهيه‌ي سلاح جديد به همت شاه عباس و با کمک برادران شرلي صورت گرفت و تلاش در امر تقويت ارتش مرکزي ايران در شهر اصفهان متمرکز بود و بعد کارگاه‌هاي مهم اسلحه‌سازي و توپ‌ريزي در اصفهان ساخته شد که اعتبار آن تا ساليان بعد هم‌چنان باقي ماند. احداث کارخانه‌هاي متعدد توپ و اسلحه‌سازي در اصفهان موجب جذب و اشتغال جمع قابل توجهي از اهالي شهر شد که همين اقدام نيز در زمينه‌ي توسعه‌ي اقتصادي شهر اصفهان و کاهش بي‌کاري و افزايش در آمد مردم بسيار مؤثر بود. بنابراين رشد صنعت در اصفهان عهد شاه عباس به حد اعلا رسيد. 4- اقدامات شاه عباس زمينه‌ي شکوفايي اقتصاد اصفهان توجه به تاريخ سياسي، اقتصادي شهر اصفهان در دوره‌ي اسلامي ما را با واقعيت‌هايي آشنا مي‌سازد. جدال نيروهاي تازه به قدرت رسيده با ساکنان قديمي شهر که موجب رکود اقتصادي شهر مي‌شد، زماني بر حيات اقتصادي شهر بيشترين لطمه را وارد مي‌آورد که دستگاه خلافت و حاکميت نيز در آن دخالت مي‌کرد. پس از تسلط آل بويه و خاندان کاکويه، رشد اقتصادي اصفهان به حدي رسيد که در کنار ساير عوامل، اصفهان را لايق پايتختي امپراتوري عظيم سلجوقي در عصر ملکشاه گرداند؛ عصري که قلمرو وسيع سلجوقيان، از آسياي مرکزي تا مديترانه، همه‌گي تحت قدرت حکومت اصفهان قرار داشته و يکي از ادوار درخشان تاريخ سياسي، فرهنگي و اقتصادي شهر اصفهان را رقم زده است. هجوم مغولان درخت به ثمر نشسته‌ي اقتصاد را بي‌اثر کرد، به گونه‌اي که در دوران فترت نيز مجال شکوفايي پيدا نکرد و هر کس در اين دوران از شهر ديدار کرده، سابقه‌ي درخشان اقتصادي و شکوفايي گذشته‌ي شهر را يادآوري کرده است. اما همين اندک حيات باقي‌مانده‌ي شهر با تهاجم تيمور از دست رفت و بدون شک ضربات جبران ناپذيري بر حيات اقتصادي اصفهان به ويژه کشاورزي آن وارد شد. تشکيل دولت صفويه نويد آرامشي را براي کل شهرهاي ايران در پي داشت و از اين ره‌گذر شهرهايي که افتخار پايتختي پيدا مي‌کردند، قطعا آرامش و رفاه بيشتري داشتند. زماني که انديشه‌ي تغيير پايتخت از قزوين به اصفهان در مخيله‌ي شاه راه يافت، مي‌بايست مقدماتي را فراهم کند تا از اين نظر ايرادي بر او وارد نباشد. مقدمات کار در بطن اهداف و اقدامات سياسي و نظامي شاه گنجانده شده بود. از بين بردن بزرگان قزلباش اقدامي بسيار گستاخانه بود که مي‌توانست خطري جدي براي شاه جوان به همراه داشته باشد. ليکن اگر قرار مي بود شاه در مرکز حکومت جديدش نيز ملعبه‌ي دست آنان قرار گيرد، تغيير پايتخت چه سودي مي‌توانست داشته باشد؟ لذا مشاهده مي‌شود که شاه تمامي ديوارهاي پشت سر خويش را ويران و قصد تشکيل دولتي نوين در شهر اصفهان کرد. حملاتش به آذربايجان اگر چه جنبه‌ي نظامي و قدرت‌طلبي داشت، ليکن سياست تقويت اقتصادي نواحي مرکزي ايران را نيز برايش عملي ساخت. تخريب شهر جلفا و انتقال مردم آن ديار به اصفهان گرچه تاکتيکي نظامي عليه عثماني بود، اما هدف مهم‌تر او انتقال مرکز بين‌المللي تجارت ابريشم به ايران و احداث راه کاروان‌رو تجارت ابريشم از اصفهان و بندر عباس به خليج فارس بود. شاه براي تقويت هر چه بيشتر نظام اقتصادي دولتش، حتي از دخالت در امور مذهبي و اعتقادي نيز ابا نداشت و با تبليغات زياد، ثواب زيارت امام رضا (ع) را در حد ثواب زيارت مکه و مدينه و عتبات عنوان كرد تا از اين راه بر ثروت قلمرو خويش بيفزايد. حاصل چهار دهه فعاليت و تلاش او بود که بيش از دو قرن بعد از او، يک فرانسوي را واداشت تا بنويسد: "در آن زمان همه‌ي طلاهاي آسيا به سوي اصفهان مي‌آمد. کاخ‌هاي مينايي، با سرعت رويش گياه در ماه مه، بر پا مي‌گشت و معمولا در معابر لباس‌هاي جواهرنشان بر تن مردم ديده مي‌شد." عواملي که اقتصاد ايران و به تبع آن اقتصاد شهر اصفهان را در زمان شاه عباس اول شکوفا ساخته بود متعدد است و قبل از هر چيز بايد گفت که موفقيت شاه عباس در کارها بيشتر در اثر مرکزيتي است که ايجاد کرده بود. مرحله‌ي دوم موفقيت سلاطين صفوي در امور اقتصادي، ثباتي است که در امور سياسي براي آنان پيش آمده بود، بدين معنا که خصوصا از زمان شاه عباس به بعد، از جهت امور داخلي، پادشاه صفوي کاملا خاطر جمع بود. علاوه بر آن، اين طور بر مي‌آيد که در حوزه‌ي اصفهان يک سري هيات منظم مطالعاتي و علمي در امر اصلاحات داخلي ايران فعاليت مي‌کردند و با توجه به اين‌که در عصر طلايي يعني زمان شاه عباس هم جنگ‌هاي مداوم، اغلب شاه را خارج از پايتخت نگاه مي‌داشت، انجام اين همه اصلاحات بدون وجود مراکز برنامه‌ريزي و طرح‌سازي ممکن به نظر نمي‌رسد. اگر تنها همين عوامل را در نظر بگيريم از يک اصل نبايد غافل شد و آن اين‌که امنيت ايجاد شده در کشور، فرصت بروز و حفظ اين عوامل رونق‌ساز اقتصادي را فراهم آورده است. تلاش شاه عباس در تقويت و تجهيز ارتش، يکي از مهم‌ترين و اصلي‌ترين دلايل موفقيت در بالا بردن سطح اقتصاد ايران و اصفهان است. بدون شک زماني تجار و شرکت‌هاي اروپايي قدم در راه تجارت ايران گذاشتند که در داخل ايران، امنيت و آسايش لازم فراهم و در سواحل، امکان تجارت برقرار شده بود. تلاش شاه در امر تقويت ارتش در قسمت مرکزي ايران در شهر اصفهان متمرکز شد و از يک کارگاه آهنگري ساده در 1007 ه.ق با دويست کارگر، بعدها کارگاه‌هاي مهم اسلحه‌سازي و توپ‌ريزي در اصفهان ساخته شد که اعتبار آن تا ساليان بعد هم‌چنان باقي ماند. هم‌چنين عمده‌ي توپ‌خانه‌ي شاهي در اصفهان متمرکز گرديد، به گونه‌اي که سه هنگ پياده و دو هنگ سواره در اصفهان مستقر شده بودند. تلاش شاه عباس در اين راستا، تنها منحصر به ساخت توپ و اسلحه در شهر نبود و حتي در کوچک‌ترين فرصت به دست آمده سعي مي‌کرد تا وجهه نظامي پايتخت خويش را بيش‌تر کند. ملا جلال در وقايع سال 1016 ه.ق از ارسال دوازده توپ با ارزش، که در فتح قلعه‌ي قارص به دست آمده بود، به اصفهان گزارش مي‌دهد. هم‌چنين مرحوم فلسفي از هفتاد عراده توپ بزرگ و کوچک در ميدان نقش جهان ياد مي‌کند که به هنگام تسخير هرمز به غنيمت گرفته شده بود. به اين ترتيب بايد اذعان کرد که تلاش و جديت شاه در امر تجهيز و سازماندهي ارتش، موجب تشکيل ارتشي شد که دست‌آورد مهم آن ايجاد امنيت داخلي و مرزي براي ايران بود، به گونه‌اي که در کنار ساير عوامل، زمينه‌ي رشد و شکوفايي اقتصادي را به همراه داشت. ناگفته نماند که احداث کارخانه‌هاي متعدد توپ‌سازي و اسلحه‌سازي در اصفهان، موجب جذب و اشتغال جمع قابل توجهي از اهالي شهر به اين مراکز شد که همين اقدام نيز در زمينه‌ي توسعه‌ي اقتصادي شهر اصفهان و کاهش بي‌کاري و افزايش درآمد مردم بسيار مؤثر بوده است. 5- اقتصاد مردم اصفهان اصفهان در زمان شاه عباس، شهري آباد و شکوفا و پررونق بود. درآمدها و غنيمت‌ها همه‌گي به اين شهر سرازير و در خزائن دولتي شهر انباشته و در جاي خود مصرف مي‌شد. اما سؤال اين‌جاست که مردم شهر آيا هيچ‌گونه تعهد مالي در برابر شاه نداشته‌اند، و اگر داشته‌اند چگونه و در چه حدي بوده است؟ از قديم الايام در ايران ماليات و هدايا يکي از مهم‌ترين منابع درآمد شاه محسوب مي‌شده است. اصفهان در عصر طلايي‌اش نيز از اين قاعده مستثني نبود و درآمدي عظيم براي شاه از ناحيه‌ي ماليات‌ها به دست مي‌آمد. نکته‌ي جالب اين است که از ابتداي پادشاهي شاه عباس تا حدود سال 1007 ه.ق نسبت به دوران قبل، مردم بايد ماليات بيشتري پرداخت مي‌کردند و اين امر ناشي از بدعت مرشد قلي خان در ميزان دريافتي ماليات -دريافت 25 درصد بيشتر براي يک دينار نسبت به قبل- بوده است. حاصل اين قوانين جديد، خانه خرابي مردم و فقر و فلاکت بوده به نحوي که شاه در سال 1007 ه.ق اين افزايش عمومي ماليات را لغو کرد. ماليات‌هايي که شاه از شهر اصفهان اخذ مي‌کرد بسيار دقيق و زياد بوده است. کاروان‌سراها و هر نوع تجارتي که در آن‌ها صورت مي‌گرفت، مراکز عمومي هم‌چون حمام و باغات و مراکز کسب ساکنان غيرمسلمان و ... از مهم‌ترين آن‌ها محسوب مي‌شد. اولئاريوس مي‌نويسد: «کاروان‌سراها که تجار در آن حجره داشته و مشغول تجارت هستند، سالانه مبلغ 50 هزار تالر (150 هزار مارک) به شاه ماليات مي‌دهند. در اصفهان به تنهايي بيست و چهار کاروان‌سرا وجود دارد و هر يک از آن‌ها سالانه 200 تا 300 تومان ماليات پرداخت مي‌کنند.» مرحوم فلسفي نيز مي‌نويسد: «در اواخر پادشاهي شاه عباس، شهر اصفهان بيست و پنج کاروان‌سرا داشت که درآمد هيچ يک در سال از 360 تومان کمتر نبود.» از ميان کالاهايي که در اين مراکز به فروش مي‌رسيد، ابريشم بيش‌ترين ماليات را داشت. هم‌چنين از هر رأس اسب يا استري که به فروش مي‌رسيد، شاه يک عباسي و براي هر رأس الاغ نصف مبلغ مذکور را دريافت مي‌کرد. فروش يک گاو نر يک تالر (3 مارک) و يک رأس گوسفند، که در سال چندين هزار از آن به فروش مي‌رسيد، يک قاز بيکي برابر با نه فنيگ براي شاه درآمد داشت. مالياتي که بدين ترتيب از کاروان‌سراها و بازار شهر به دست مي‌آمد، به خزانه‌ي شاهي واريز مي‌شد. اين درآمدها بيش‌تر براي مخارج آشپزخانه و مصارف معمولي زندگي شاه تخصيص يافته بود، زيرا به نظر صفويه، حلال‌ترين نوع ماليات که از آن مي‌شد در تهيه‌ي خوراک و لباس و ساير احتياجات زندگي مرشد کامل يا شاه استفاده کرد، همين نوع بوده است. درآمد شاه از مراکزي چون حمام‌ها و ‌خانه‌هاي خاص نيز در خور توجه بود. اولئاريوس مي‌نويسد: "از حمام‌ها و خانه‌هاي خاص معادل بيش از يک تن طلا، عوارض و ماليات اخذ مي‌شود." اگر چه اين مبلغ زياد به نظر مي‌رسد، اما اگر به آماري که در مورد حمام‌ها و اين خانه‌ها در اصفهان گزارش شده توجه شود، اين رقم زياد نخواهد بود. سانسون بدون ذکر مبلغي تنها مي‌نويسد: "مبالغ هنگفتي به عنوان ماليات از اماکن فسق و فجور و عيش و عشرت وصول مي‌گردد." بدون شک اجازه‌ي استفاده‌هاي ضروري از عوايد اين نوع ماليات‌ها از نظر شرع براي شاه وجود نداشته، لذا شاه نيز اين اصل را رعايت کرده است. اولئاريوس مي‌نويسد: "شاه عادت داشت که از عوارضي که از خانه‌هاي خاص وصول مي‌کردند مبالغي را به فقرا و مستمندان بدهد." و سانسون نوشته است: "شاه به منظور جلوگيري از نجس شدن خزانه‌اش، دستور داده بود که اين پول‌ها را به مصارفي برسانند که از آتش بگذرد تا پاک شود. به همين مناسبت مخارج روشن کردن مشعل‌ها و چراغاني‌ها و آتش‌بازي‌ها که در حضور شاه انجام مي‌شد، از اين پول تأمين مي‌شد." نتيجه شاه عباس با برقراري امينت سياسي و اقتصادي، ايجاد کاروان‌سراها، سخت‌گيري و مبارزه با راه‌زنان و دزدان و حفظ راه‌ها، پشتيباني از ترقي و رشد تجارت و صنايع و حرف و حتي در برخي جنبه‌ها، معاف داشتن مردم از پرداخت ماليات، توانست به امر تجارت رونق بخشد و در اين امر انحصار ابريشم را که يکي از کالاهاي استراتژيک بود، خود به دست گرفت. او با اقدامات خود در زمينه‌ي افزايش و ترقي تجارت، ضمن بهبود اين امر از يک طرف عايدات دربار شاهي را از راه فروش کالاهاي ايران از جمله ابريشم افزون‌تر ساخت و از طرف ديگر با افزايش توليد ابريشم در کشور، درآمد و ثروت بازرگانان از راه تجارت ابريشم و ساير کشاورزان و توليدکنندگان مناطق ابريشم خيز به واسطه‌ي توليد و فروش آن بالا رفت، به گونه‌اي که اولئاريوس مي‌نويسد: "ابريشم ثروت هنگفتي را براي ايرانيان به ويژه آنان که چندين محوطه براي پرورش کرم ابريشم دارند به ارمغان مي‌آورد." هم‌چنين اين اقدامات که رشد توليد ابريشم و ساير محصولات و تسهيل امر داد و ستد را به دنبال داشت، موجب روابط هر چه بيشتر ايرانيان با کشورهاي اروپايي گرديد و رقابت دولت‌ها و کمپاني‌هاي مختلف را در تجارت ايران موجب گشت. از اين رو در اين دوره معاهدات مختلفي نيز در زمينه‌ي تجارت به ويژه ابريشم بين ايرانيان و اروپاييان منعقد شد. و ايران در طي قرن يازدهم هجري در تجارت ابريشم به مقام شاياني دست پيدا کرد. در اين ميان اصفهان از جمله شهرهايي بود که در دوره‌ي شاه عباس اول از اهميت خاصي برخوردار گشت و توانست در شکوفايي اقتصاد اين دوره نقش مهمي ايفا کند. اين نقش در چند زمينه متجلي شد. قرار گرفتن اصفهان به عنوان پايتخت و مرکز سياسي کشور در اين دوره، در جلب و جذب بازرگانان داخلي و خارجي به اين شهر و در نتيجه گسترده شدن دامنه‌ي تجارت و داد و ستد مؤثر بود. تأسيس دفاتر کمپاني‌هاي خارجي در اصفهان و حضور هياتها و نمايندگان ديگر کشورها در اصفهان و ايجاد رقابت براي ورود به بازار ايران و مذاکره با شاه بر رونق تجاري اين دوره افزود. ارامنه‌ي مقيم جلفاي اصفهان به عنوان واسطه‌هاي تجاري شاه عباس با اروپا در تسهيل و رونق تجارت خارجي نقش عمده‌اي ايفا و به رشد اقتصادي اين دوره کمک شاياني کردند. موقعيت جغرافيايي اصفهان در ناحيه‌ي مرکزي کشور نقش مواصلاتي اين شهر را در صدور محصولات داخلي به ويژه ابريشم شمال به کرانه‌هاي خليج‌فارس برجسته ساخت. محصولات خريداري شده کمپاني‌ها از اين شهر به نواحي جنوبي حمل مي‌گرديد و در نتيجه اين شهر به صورت يکي از مراکز مهم داد و ستد در اين دوره درآمد. بازار پر رونق و صنعت‌گران مختلف اصفهان در توليد محصولات گوناگوني که جنبه‌ي صادراتي به کشورهاي ديگر داشتند، از جمله منسوجات، در حيات اقتصادي اين دوره نقش عمده‌اي داشتند. با همه‌ي اين توضيحات و ارزيابي‌ها، گرچه تحولات اقتصادي زمان شاه عباس در اصفهان در ايجاد بازار، رونق اصناف و حِرف، رشد صنايع دستي و فلزي، و ساخت کارخانه‌هاي توپ‌ريزي تا حدودي در ايجاد اشتغال و رفاه اهالي نقش داشته است و علي‌رغم تعريف و تمجيدهاي اروپاييان، شهروندان اصفهان از توسعه‌ي اجتماعي چنداني برخوردار نبودند و در روابط گسترده‌ي خارجي به ويژه با اروپاييان، هيچ دست‌آوردي نصيب شهروندان نمي‌شد. هيچ يک از سفرا و هيات‌هاي نمايندگي که در اصفهان حضور داشتند ارمغاني نياوردند و از نوشته‌هاي سيوري مي‌توان دريافت که تجارت داخلي در زمان شاه عباس به طور عمده در اختيار بازرگانان مسلمان و يهودي بود و تجارت خارجي تقريبا در انحصار ارامنه قرار داشت. انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha