• جمعه / ۱۲ خرداد ۱۳۸۵ / ۱۲:۱۳
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 8503-07199

به‌بهانه‌ي درگذشت مترجم دن آرام كه در خاك آرام گرفت؛ نجف دريابندري: كسي جاي به‌آذين را نمي‌تواند پر كند عبدالله كوثري: هنوز هم ترجمه‌ي او بهترين است

به‌بهانه‌ي درگذشت مترجم دن آرام كه در خاك آرام گرفت؛
نجف دريابندري: كسي جاي به‌آذين را نمي‌تواند پر كند
عبدالله كوثري: هنوز هم ترجمه‌ي او بهترين است
محمود اعتمادزاده (م. ا. به‌آذين) - مترجم پيشكسوت - روز دهم خردادماه سال جاري درگذشت. وي پس از حدود سه روز بستري بودن دوباره بر اثر ايست قلبي در بيمارستان آراد تهران درگذشت و پيكر او روز پنج‌شنبه پس از انجام اعمال مربوط در بهشت زهرا (س)، در بهشت سكينه (س) واقع در كرج به‌خاك سپرده شد. خانواده به‌آذين، برنامه‌ي مراسم تشييع و خاكسپاري او را اعلام نكردند و تمايلي نداشتند تا ديگران در اين مراسم حضور داشته باشند. اما گويا علاوه بر خانواده، تنها چند نفر از دوستان فرهنگي او در مراسم تشييع و تدفينش حاضر بودند. نجف دريابندري در گفت‌وگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، ترجمه‌هاي به‌آذين را روي‌هم‌رفته ترجمه‌هاي خوبي دانست و افزود:‌ فارسي به‌آذين يك فارسي خاص است. او تزيينات و ترتيبات خاصي دارد كه در ترجمه‌هايش نيز وجود دارند؛ اين است كه درواقع ترجمه‌هاي او خيلي خالص نيست، چون رنگ تزيينات فارسي خود به‌آذين را دارد. وي در ادامه گفت: به‌آذين ‌آدمي است كه كسي جايش را نمي‌تواند پر كند؛ هر مترجمي كارش و جايگاه خاص خودش را دارد؛ او زيبايي‌شناسي خاصي در فارسي‌نويسي داشت كه اين را به ترجمه‌هايش نيز منتقل مي‌كرد، البته اين در نوشته‌هايش كم‌تر است. به همين دليل است كه ترجمه‌هاي به‌آذين را خوب مي‌شود شناخت و از بقيه جدا كرد. لحن خاصي دارد كه البته به نظر من كمي خلاف اصل ترجمه است؛ يعني ترجمه بهتر است طوري باشد كه بيش‌تر از همه لحن نويسنده در آن منعكس شود، اما ترجمه‌هاي به‌آذين لحن به‌آذين را دارد كه در مجموع ترجمه‌هاي خوبي است. در اين زمينه عبدالله كوثري نيز گفت: زماني كه مرحوم به‌آذين در اوج فعاليت بود، ما دوران نوجواني را مي‌گذرانديم. من تقريبا تمام ترجمه‌هاي زنده‌ياد به‌آذين را از رومن رولان تا شولوخوف و بالزاك خوانده‌ام. تاثيري كه آن‌زمان روي نسل ما گذاشت، طبعا با نگاه امروزم فرق كرده است؛ آن زمان اصولا فضاي ادبي اگرچه يك‌دست نبود، ولي بخش عمده‌اي از ادبيات ما ادبياتي بود كه با نگاه خاصي ترجمه و نوشته مي‌شد كه به‌آذين يكي از نمايندگان پرقدرت و صادق و شجاع آن نحله‌ي فكري بود؛ البته اين به آن معني نيست كه كار به‌آذين فقط بعد سياسي داشت. كوثري افزود:‌ «ژان كريستف» روي تمام كتاب‌خوان‌هاي نسل ما تاثير مثبتي گذاشت. هنوز هم ترجمه‌ي او بهترين است. همه‌ي ما اين حماسه‌ي بزرگ را در خاطر داريم، يا مثلا درباره‌ي «جان شيفته»، «دن آرام» و يا «زمين نوآباد». به‌آذين يكي از بهترين نثرها را در ترجمه داشت؛ هرچند كه زنده‌ياد شاملو ايرادهايي را مي‌گرفت كه تا حدي درست هم بودند، اما در حجم عظيم كاري كه به‌آذين كرد، خيلي مهم نبود؛ بنابراين حضور به‌آذين را براي نسل خود بسيار مهم و مبارك ديدم، گرچه هيچ‌گاه با گرايش خاص سياسي او همراه نبودم، اما او براي آزادي صاداقانه مبارزه مي‌كرد و بارها به زندان رفت و آدم استوار و شريفي است. كوثري ادامه داد: ترجمه‌هاي او را نبايد به عنوان امري فرمايشي يا حزبي بگيريم، چون ارزش ادبي داشتند. به‌آذين در جاي خودش بود و مترجم بسيار خوبي بود و ما همه به خاطر فارسي بسيار ساده و شفافي كه داشت، به او مديونيم. او انساني مسؤول در برابر كرده‌هاي خويش بود. به گزارش ايسنا، محمود اعتمادزاده (به‌آذين) در سال 1293 خورشيدي در شهر رشت به دنيا آمد و آموزش ابتدايي و متوسطه را در شهرهاي رشت و مشهد و سپس در تهران ادامه داد. او در سال 1311 جزو دانشجويان اعزامي ايران به فرانسه رفت و تا دي‌ماه 1317 در فرانسه ماند و از دانشكده مهندسي دريايي بِرِست (Berest) و دانشكده مهندسي ساختمان دريايي در پاريس گواهينامه گرفت. او درباره عنوان «به‌آذين» در جايي گفته است: «به‌آذين» را من در سال 1322 هنگامي بر خود پسنديدم كه هنوز افسر نيروي دريايي بودم و نمي‌توانستم آشكارا در مطبوعات قلم بزنم. انضباط ارتشي مجازش نمي‌شمرد. اين نام نخستين‌بار در روزنامه «مردان كار» به‌كار رفت كه مهندس احمد زيرك‌زاده به راه انداخته بود، و او دو سالي مي شد كه با درجه سرگردي ارتش را ترك كرده بود. باري روزنامه دوام نياورد، ولي نام «به آذين» در فعاليت سياسي و ادبي‌ام برجا ماند. اين نام را من خود سكه زده‌ام. الگوي من در اين نام‌گذاري واژه «به‌دين» بود كه برآن زردشتيان شناخته مي‌شوند، آذين همان آيين است به معناي دين، «به‌آذين» نيز همتاي «به‌دين». اما پذيرش اين نام به هيچ رو از سر ايمان به دين آريايي زردشت نبود، هرچند كه تعهدي آرمان‌خواهانه، با خود داشت. آيا من در زندگي دراز خود توانسته‌ام بدان وفادار باشم؟ نمي دانم. قضاوت با مردم است. به آذين با چاپ داستان‌هاي بي‌شمار و ترجمه‌هاي باارزشي از آثار مشهور جهاني از برجسته‌ترين چهره‌هاي ادبيات معاصرمان محسوب مي‌شود. در اين‌باره به بابا گوريو، زنبق دره، رم ساغري، دختر عمو بت از اونوره دو بالزاك، اتللو و هاملت از شكسپير، ژان كريستف و جان شيفته از رومن رولان، دن آرام و زمين نوآباد از ميخائيل شولوخوف، استثنا و قاعده از برتولت برشت و... مي‌توان اشاره كرد. علاوه بر ترجمه، آثار متعددي ازجمله داستان، پژوهش و نقد را هم تاليف كرده است كه ازآن جمله به كمدي انساني نوشته‌ي بالزاك، درباره ترجمه، پيش از عمل، خاطراتي درباره ماياكوفسكي، واسكا، دانش ژنتيك و مساله زندگي، امتحان (داستان)، من و تو، راه‌ها، آنها براي ميهن جنگيدند، پراكنده، به‌سوي مردم، دختر رعيت، نقش پرند، مهره مار، شهر خدا، از آن‌سوي ديوار، خانواده امين‌زادگان (رمان ناتمام)، معراج پيام نوين، منتخب داستان‌ها، از هر دري سخني كه سه مجلد آن تاكنون چاپ شده، بر درياكنار، قالي ايران، گفتار در آزادي و مقاله‌هايي در زمينه نقد ادبي و تاريخي در مجله‌هاي صدف، كتاب هفته و پيام نوين اشاره كرد. به‌گزارش ايسنا او در عرصه روزنامه نگاري نيز فعال بوده و مدتي سردبير پيام نوين و كتاب هفته (مربوط به سال‌هاي پيش از انقلاب) بوده است. به‌آذين به همراه جلال آل احمد در سال 1347 بنيان كانون نويسندگان ايران را بنا نهاد. وي در نخستين بيانيه كانون با تصوير شرايط خفقان حاكم بر فضاي سياسي، اجتماعي ، فرهنگي كشور توسط رژيم ستم‌شاهي به جنگ با آن پرداخت و وظيفه انساني هر ايراني را مبازه براي آزادي دانست. بخشي از نخستين بيانيه‌ي كانون نويسندگان ايران را نيز او در آن دوران خفقان نوشته است: «مني كه به سانسور انديشه و گفتار خود تن مي‌دهم، مني كه به بهانه‌ي ترس،از يك طرف، و قدرت قاهر از طرف ديگر در امور شهر و كشور خود دخالت نمي‌كنم، راي نمي‌دهم، انتخاب نمي‌كنم و انتخاب نمي شوم، تجاوز را مي بينم و دم نمي زنم، مني كه بايد بروم و در برابر ميزي بنشينم و حساب عقيده‌ي خود را و ايمان خود را، حساب دوستي‌هاي خود را و دشمني‌هاي خود را، حساب ديروز و امروز و فرداي خود را به بيگانه‌ي سمجي كه نماينده‌ي قدرت قاهر روز است پس بدهم، اهانت ببينم و زير ورقه‌ي اهانت را به‌دست خود امضا كنم، من شايد آزادي را بفهمم، ولي جرات آزادي ندارم. نقصي، علتي در شخصيت انساني من است كه اگر بر آن آگاهم، هرچه زودتر بايد به جبران آن برخيزم؛ وگرنه شايسته‌ي نام انسان نيستم.» اين مترجم به‌عنوان يكي از سازمان‌دهندگان برگزاري ده شب شعر و سخنراني در انجمن فرهنگي ايران و آلمان (انستيتو گوته) در مهرماه سال 1356 مطرح بوده است. به‌آذين درباره وظيفه‌ي هنر و ادبيات گفته است: «... كه مي‌توان و بايد به ياري هنر جامعه را دگرگون كرد و شاعران و نويسندگان در برابر مردم و تكامل اجتماعي متعهد و مسوول هستند...» بخش كتاب ايسنا چند روز پيش خبر داد كه جلد سوم زندگي سياسي - اجتماعي محمود اعتمادزاده (م.ا. به‌آذين) بيش از دو سال است منتظر مجوز نشر مانده و هنوز در اين زمينه پاسخي داده نشده است. جلد اول و دوم اين اثر با عنوان «از هر دري» كه به‌قلم خود اين مترجم پيشكسوت نوشته شده، پيش از اين منتشر شده‌اند. «آيينه جغد»، «دكتر پاوس» گوته و تجديد چاپ «دن آرام» شولوخوف، تازه‌ترين ترجمه‌هايي هستند كه از به‌آذين منتشر شده‌اند. فرزند او با اظهار بي‌اطلاعي از ترجمه‌هاي منتشرنشده‌ي اين مترجم گفته بود كه پدرش داستان‌هاي كوتاهي را نيز نوشته است كه احتمالا پس از بهبودي، آن‌ها را منتشر مي‌كند. انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha