دانيل بل از انديشمندان و جامعه شناسان تاثيرگذار معاصر است که تاثير فراواني در انديشه اجتماعي امروز جهان و متفکران پست مدرن داشته است.
به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگهاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، محمد حسين فيروزي در وبلاگ خود به نشاني http://ck.blogfa.com ، مطلبي دربارهي "دانيل بل"نوشته است كه بخشي از آن را در ادامه ميخوانيد:
« "دانيل بل" جامعه شناس مشهور آمريکايي، متولد 10 مي، 1919 در نيويورک و فرزند يک خانواده مهاجر يهودي است که کودکي همراه با سختي و فقر را تجربه کرده است. همين فقر و تنگدستي موجب شد تا او از نوجواني افکاري افراطي و چپ پيدا کند و از 13 سالگي به اتحاديه جوانان سوسياليست بپيوندد و با توجه به شرايط و وضعيت اطرافش، خود تاکيد کند که :"اين اجتناب ناپذير بود که من جامعه شناس شوم".
وي در اواخر دهه 30 وارد سيتي کالج نيويورک شد و آنجا نيز به جمع دانشجويان راديکال چپ پيوست و البته در جامعه شناسي تحصيلات خود را ادامه داد. بعد از اين وي در دهه 40 و 50 ميلادي عملا روزنامهنگار شد و سردبيري مجله "فورچون" را عهده دار شد. کم کم عقايد تند بل، تعديل شد و با نزديک شدن به "ميلز" در دانشگاه کلمبيا که تدريسي را در آنجا برعهده گرفته بود، انديشههاي افراطي سوسياليستي و مارکسيستي در نظرياتش کم رنگ شد؛ تا آنجا که در سال 1965 کتاب "پايان ايدئولوژيها" را منتشر ساخت و بيش از همه بر پايان ايدئولوژي سوسياليستي تاکيد کرد، اين کتاب دانيل بل به همراه کتاب "فرارسيدن جامعه فراصنعتي" که در سال 1973 منتشر شد، از مهمترين آثار انديشه اجتماعي در نيم قرن گذشته است که صدها کتاب و نظريه بر مبناي آن شکل گرفته است. ديگر کتاب مطرح او که در سال 1976 منتشر شده است نيز "تضاد فرهنگي کاپيتاليسم"است.
به هر روي، بل با رواج اين انديشه ها و نظريه پردازيها شهرت فراواني را کسب کرد و بعد از آن بود که از سال 1980 به عنوان استاد دانشگاه هاروارد تدريس را پي گرفت و امروز نيز اين استاد بازنشسته دانشگاه هاروارد، که افکارش در نظريات پست مدرنيسم، علوم ارتباطات و جامعه شناسي شناخته شده و به عنوان يکي از روشنفکران نيويورکي و محافظه کاران جديد آمريکايي محسوب مي شود که بعد از "نيزبت" رشد کرده، خود ناظر شکست برخي انديشه ها و پيش بينيهاي خويش است.
دانيل بل جزو آن دسته از جامعه شناسان و روشنفکران قرار ميگيرد که سعي کردهاند به نوعي ميان چپ و راست را آشتي دهند، او صراحتا معتقد است: "بايد در اقتصاد، سوسياليست؛ در سياست، ليبرال و در فرهنگ، محافظه کار بود". در عين حال وي نوعي رويکرد و نگرش ضد روشنگري دارد که در متن آن محافظه کاري، پست مدرنيسم و نئوليبراليسم با هم ترکيب شده است و از اين رو دشمن سرسخت آرمانهاي عقلاني روشنگري است که آنها را به منزله عوامل اصلي معايب و مفاسد جامعه مدرن بر مي شمارد....»
در بخش ديگري از اين نوشته آمده است: بل خود ايده پردازي مي کند اما دم از پايان ايدئولوژي ها مي زند، او به خوبي خبر از ايجاد جامعه فراصنعتي مي دهد، اما نسبت به آن خوشبيني زيادي دارد و از آن کاهش نابرابريها را خواستار است، او دنياي جديد و آرمانشهري را ميخواهد که خود نيز نسبت به آن شناخت دقيقي ندارد و او بي شک با نظريات و تناقضهايش نماد دنياي جديد است. دنيايي جديد که جديدتر از مدرن است، اطلاعات و ارتباطات و تبليغات در آن نقش عظيمي ايفا مي کنند، دنيايي که در آن همه چيز نسبي است، جامعه شناسي علمي پايان يافته است، فراروايتها منسوخ شده اند، ايده و ايدئولوژي هاي جديد گسترش مي يابند اما دنياي پايان ايدئولوژيها نام گرفته، دنيايي که پايان تاريخ نام گرفته و پيروزي کاپيتاليسم در آن به جشن گرفته مي شود. اما بنيادگرايي و سنت گرايي نيز در آن به وفور يافت مي شود. دنيايي که مدرن نيست، پست مدرن نيست، دنيايي که تنهايي مي توانيم بگوييم جديد است و انديشمندانش نيز جديدند چونان دانيل بل.
اين بلاگر در اين نوشته، به دو نظريه مهم بل، جامعه فرا صنعتي و پايان ايدئولوژي ها اشاره كرده و به اجمال به هريك پرداخته است كه ميتوانيد با مراجعه به وبلاگش با اين نظريات بيشتر آشنا شويد.
انتهاي پيام
نظرات