• دوشنبه / ۲۴ بهمن ۱۳۸۴ / ۱۰:۱۱
  • دسته‌بندی: تجسمی و موسیقی
  • کد خبر: 8411-13266

يادمان "گفت‌وگوي تمدن‌ها" پشت غبار فراموشي محو مي‌شود

يادمان "گفت‌وگوي تمدن‌ها" پشت غبار فراموشي محو مي‌شود
نماد گفت‌وگوي تمدن‌ها آخرين نفس‌هاي هويتي خود را مي‌كشد؛ بنايي الهام گرفته از معماري دوره هخامنشي، هم‌زاد ميدان بتهوون شهر تاريخي وايمار در شرق آلمان، همان شهري كه يونسكو عنوان "نخستين فرهنگ شهر اروپا" را به آن داد، رو به نابودي است. به گزارش خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، بناي يادمان گفت‌وگوي تمدن‌ها در بزرگ‌راه شهيد چمران، مقابل ورودي شمالي نمايشگاه بين‌المللي تهران، در مجاورت سالن اجلاس سران و حد فاصل دو هتل بين‌المللي بزرگ آزادي و استقلال، در نزديكي مركز بين‌المللي گفت‌وگوي تمدن‌ها واقع است؛ طرحي كه در پي نام‌گذاري ايران به‌نام مهد گفت‌وگوي تمدن‌ها ازسوي رييس جمهور پيشين، پس از تاييد پيشنهاد اجراي نقاشي ديواري با دو موضوع امام علي (ع) و گفت‌وگوي تمدن‌ها در سال 1379 به تصويب رسيد و در سال 82 نصب و پرده‌برداري شد. اين بنا را اثر نقاشي ديواري با ابعاد 80 متر مربع از جنس سراميك كه بر صفحه سنگي به مساحت 300 متر مربع با معماري ايراني نصب شده است، دربر مي‌گيرد. طرح بناي يادمان گفت‌وگوي تمدن‌ها از دو بخش نقاشي ديواري و مكان قرارگيري نقاشي ديواري تشكيل شده كه تلفيقي از هنر معماري و نقاشي است. كلنگ بنا را همان سال 79 زدند. پس از چند ماه گودبرداري، ديوار ساخته شد. پرويز حيدرزاده - طراح و نقاش - كار را در كارگاه با سراميك ساخت و قطعات را نصب كرد. نورپردازي انجام و درنهايت بناي يادمان با چراغ روشن به شهرداري منطقه 1 تهران تحويل داده شد؛ اما از آن روز به بعد كسي آنجا را با چراغ روشن نديده است. رييس اداره‌ي نقاشي ديواري و گرافيك شهري شهرداري تهران مي‌گويد: مكاتبات مستمر سازمان مبني بر مراقبت شهرداري منطقه 1 به نتيجه نرسيد، تنها مي‌گفتند: چشم! اما چراغ‌هاي داخلي و نورپردازي‌هاي مخفي‌كار، شكسته شدند و از اين اثر فرهنگي هنري ويژه كه به‌صورت مونومانتال و كاملا مستقل توسط مديريت شهري كار شده است، هيچ‌گونه نگهداري صورت نگرفت. سيدمحمود شعيبي تاكيد دارد كه مسوولان سازمان زيباسازي شهرداري تهران به اين نتيجه رسيده‌اند كه از اين پس كارها را به شهرداري منطقه تحويل ندهند، اما اذعان دارد كه سرانجام اين كار شكل خوشايندي ندارد. اين كارشناس هنري با اشاره به تغيير مديريت سازمان متبوع خود در سال گذشته، عنوان كرد: بنا بر صلاح‌ديد و تصميم‌گيري‌هاي يك‌سويه‌اي كه شكل مي‌گرفت، پل مكانيزه‌اي در آن فضا شناسايي كردند و از طرف سازمان ترافيك، اين محل براي نصب پل مكانيزه معرفي شد؛ اما سازمان زيباسازي در جانمايي هيچ مشاوره‌اي نداد؛ تا از آسيب رساندن اين جايگاه به بناي يادمان گفت‌وگوي تمدن‌ها مانع شود. تصميم‌گيري شده بود، كلنگ را زدند و پايه‌هاي عظيم پل نصب شدند؛ اين‌گونه هم توجيه كردند كه پل باعث مي‌شود بناي يادبود بيش‌تر ديده شود. درصورتي‌كه پل مكانيزه در كليه‌ي قسمت‌هاي مسير پل از پله‌ها تا بدنه‌ي بالاي پل، پوشيده مي‌شود و هيچ قسمتي باز نيست كه ديده شود. در هر صورت، تلاش‌هاي ما بي‌نتيجه ماندند؛ يادآوري‌ها‏، درخواست و تذكر هاي ما هم به جايي نرسيدند. آن‌ها كارشان را انجام مي‌دهند، به نتيجه هم مي‌رسانند و تنها بناي يادبود گفت‌وگوي تمدن‌هاست كه كور خواهد شد. وي هم‌چنين به مجوز ايجاد توقف‌گاه اتوبوس‌هاي شركت واحد در اين محل اشاره كرد كه ازسوي سازمان مزبور داده شده كه شرايط به‌زعم وي ناپسند ترافيكي را ايجاد كرده است. شعيبي معتقد است: تنها شخص شهردار و شوراي شهر تهران با بخش‌نامه‌هايي در اين‌باره، مي‌توانند تمام خطوط تخصصي سيستم شهرداري را تعريف كنند؛ به‌گونه‌اي‌كه اگر امكانات تخصصي در سازمان زيباسازي براي طراحي‏، نظارت و اجرا در مناطق تعريف شد، اولا بستر تخصصي از آن‌ها ارايه كنند،‏ اگر مورد تاييدشان و براساس نظرات كارشناسي اساتيد فن است، بحثي نمي‌ماند، مي‌توانند ابلاغ كنند. او تاكيد دارد: خلاء قانوني در اين زمينه نداريم؛ مگر در بخش‌هايي كه آن‌را هم مي‌توان تعميم داد، اما خلاء پي‌گيري و اجراي قانون داريم. وي با اشاره به تنظيم لايحه‌ي نقاشي ديواري و اجرايي نشدن آن، از نگرش حاكم سخن مي‌گويد و قرارهايي كه در اين‌باره نيز كارشناسي صورت بگيرد: مخالفتي با كارشناسي هم نداشتند، جريان از يك‌سري اختلاف‌هاي ساده داخل سازماني شكل مي‌گيرد. كاري كه نبايد مي‌شده، تنها به‌خاطر آن‌كه نظر يك فرد بوده، صورت گرفته است. اين كارشناس هنري تصريح دارد: در اين‌باره ماده قانوني در سازمان زيباسازي وجود ندارد و تنها راه اين است كه كميته فني شكل بگيرد كه محل وثوق كارشناسان شهري باشد؛ نه اين‌كه هر كس بيايد و چند تا از رفقايش را هم بياورد. بسياري از كارها بدون هيچ پشتوانه تخصصي، تنها با يك دستور مستقيم صورت مي‌گيرند. در جريان زيباسازي شهري اگر اولويت با هنرمندان نباشد، ديگر بود و نبودشان هيچ توجيهي ندارد. در حال حاضر هيچ كميته‌اي تخصصي غير از كميته‌اي كه چهار سال با جديت به كار ادامه داده است، در سازمان وجود ندارد. اگر كسي در سازمان تصميم بگيرد كه همه نقاشي ديواري‌هاي شهر را به‌صورت كنتراتي به شخصي بسپارد، ما تنها مي‌توانيم فرياد بزنيم و هيچ‌كس مانع او نخواهد شد. با يك روش بسيار سخيف مثل مناقصه، پروژه‌هاي نقاشي ديواري را اجرا مي‌كنند. شعيبي تاكيد دارد كه عمر هنري خود را صرف كرده است تا مديريت هنري كشور در شهر تهران تكاني بخورد؛ اما به‌صراحت اين پرسش را از شهردار تهران مي‌پرسد و اين توضيح را مي‌خواهد كه جايگاه هنر در سطح شهر تهران كجاست و سازماني با قدرت سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران كه مي‌تواند بسياري از امكانات را جذب و سازماندهي كند، چه مي‌كند؟ وي معتقد است كه ساخت پل مكانيزه و سرويس‌هاي بهداشتي و كارهايي از اين قبيل در سطح شهر، وظيفه سازمان زيباسازي نيستند. مي‌پرسد: آيا ساخت سرويس‌هاي بهداشتي وظيفه سازمان زيباسازي است؟ به‌لحاظ اسمي هم چنين نيست. گويا كسي وظيفه سازمان را نمي‌داند يا نمي‌خواهد كه بداند. چرا هنوز فكر مي‌كنند هنر هم‌چنان يك جريان فانتزي است؟ چرا به جريان‌هاي كاربردي وسعت آن فكر نمي‌كنند؟ شعيبي در عين حال گمان مي‌كند كه عبدالمجيد حسيني راد - ريس مركز هنرهاي تجسمي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي - مي‌تواند كمك‌هايي بكند؛ مي‌گويد كه قول‌هايي هم داده است. اما معتقد است، ضروري است كه جامعه هنري و انجمن‌ها را براي ورود به جريان‌هاي هنر شهري آماده ‌كنيم و اگر خود ابتكار عمل داشته باشيم، مسلما مديران شهري هم حمايت مي‌كنند. به گزارش ايسنا، حسيني راد اما از اهميت نقاشي ديواري و ايفاي نقش تاثيرگذار آن پس از انقلاب حتا در زمان جنگ تحميلي مي‌گويد؛ نقش غيرقابل كتماني كه در هيچ مقطع زماني به سيري يا گرسنگي مردم - كه دست‌آويز توجيه‌هاي برخي مسوولان شهري شده است - هم ارتباطي نداشته است. رييس مركز هنرهاي تجسمي تاكيد دارد كه فرهنگ و هنر به اعتبار نياز دارد. وقتي تنها 3 درصد بودجه كل كشور به هنر اختصاص پيدا مي‌كند، طبيعي است كه در مسائل، اهم في‌الاهم شود و با فضاي مبهمي مواجه شويم. اين مدير هنري كشور اذعان دارد كه اگر به خود نسبت‌هاي بزرگان نظام به هنر رجوع كنيم، تكليف‌مان روشن مي‌شود؛ او به اين بيان اشاره دارد كه "هيچ انديشه‌اي در تاريخ ماندگار نيست؛ مگر آن‌كه با لباس هنر آراسته شود". سرپرست موزه هنرهاي معاصر تهران با نمونه‌هايي ثابت مي‌كند كه در كشورمان براي هنر ارزش قايليم، اما خود اذعان دارد مديريت ساماندهي‌شده‌اي در اين‌باره وجود ندارد. مي‌گويد كه همه مسائل جاري اين امر را روشن مي‌كنند كه مديريت هنري را كه تشخيص دهد، تصميم بگيرد و اجرا كند، نداريم. به‌دليل ماهيت و جوهره هنر و به‌خاطر آن‌كه نتايج سريع و ملموس آن كم‌تر است، هنر در پلان نخست توجه در مديريت كشور نيست و توجه به آن در هاله‌اي از ابهام قرار دارد. حسيني راد گمان مي‌كند كه بخش مهمي از اين مساله به ساختارهاي مديريتي و قانوني به‌نتيجه‌نرسيده، برمي‌گردد و قانون‌گذاران ما اهميت اين امر را كه تا چه حد گسترش، تعميق و ارزش‌گذاري به كار هنرمندان و توسعه فرهنگي در جامعه ضروري است، واقف نيستند؛ بنابراين توجه به آن‌را نيز به‌عنوان الزام مطرح نمي‌كنند. علي‌اصغر كفشچيان مقدم، عضو تنها شوراي تخصصي هنري در شهرداري و سازمان زيباسازي است - همان شورايي كه طرح گفت‌وگوي تمدن‌ها را تصويب و اجرا كرد -، مي‌گويد: از آن‌جا كه شورايي كه مورد قبول همه باشد وجود ندارد تا همه كارها را با هم هماهنگ كنيم، نمي‌دانم قدرت اجرايي سازمان زيباسازي تا چه اندازه است كه بتواند بر نهادهاي اجرايي در شهر و بخش‌هاي مختلف شهرداري نظارت داشته باشد. حمايت‌هاي لازم دولت متوقف شده و طرح‌هاي مصوب شوراي نقاشي ديواري هم به نتيجه نرسيده است. او اين امر را از تغيير دولت ناشي مي‌داند و با انتقاد از اين روند، تاكيد دارد: زمان بروز استعدادها مي‌گذرد، طبيعتا كارشناسان عمر محدودي‌ دارند. شش‌، هفت ماه توقف به‌دليل تغيير دولت در اين مرحله به ظن اين عضو هيات علمي دانشگاه تهران مي‌تواند ضرر بزرگي براي دولت باشد: در اين شش، هفت ‌ماه، كارشناسان كاري را انجام نمي‌دهند يا نمي‌دانند بايد چه‌كار كنند. بنابراين ضروري است دولت زودتر بتواند برنامه‌هاي خود را به مديريت‌هاي پايين‌دست بدهد يا مسيرشان را اصلاح يا همان‌ها را تقويت كند و يا حتا مبناهاي جديدي را كه در نظر گرفته‌اند، اعلام كنند تا دوباره كار روي چرخ بيافتد و شروع شود. او معتقد است: اگر بخشي كه اين مسووليت‌ها را دارد با بخشي كه مسوول زيباسازي است، تعامل نزديك‌تري داشته يا شوراهاي مشتركي داشته باشند، مي‌توانند همين طرح‌ها را در يك ساختار بهتر كه با محيط هماهنگ باشد، ارايه دهند. اما گويا همه منتظرند؛ در اين ميان هم كساني كه از قبل پروژه‌هايي را گرفته‌اند، كماكان كار خودشان را مي‌كنند. وي با قطعيت از خلاء قانوني مي‌گويد: در سازمان زيباسازي قانون مورد حمايت شهرداري و دولت وجود ندارد. نمي‌دانم مصوبه‌هايي كه در شوراهاي زيباسازي هست، از حمايت‌هاي دولتي برخوردار است يا خير. چند سال است هيچ اتفاقي نيافتاده و همين حركت‌هايي را كه قبلا مي‌ديديم، امروز به شكل ديگري شاهديم. همه نهادهايي كه قبلا درگير بودند، به شكل ضعيف‌تر يا قوي‌تر، يا نهادهاي جايگزين شدند و دارند كارشان را در شهر تهران انجام مي‌دهند. اين كارشناس و متخصص هنري تاكيد دارد كه ضروري است در سازمان زيباسازي شهر تهران شوراي مشتركي ايجاد شود كه تصميم‌گيرنده و از اهرم‌هاي قانوني هم برخوردار باشد؛ تا مصوبات آن با تغيير مديران، دولت و حتا مديران رده پايين‌تر، به تغيير و تعويق دچار نشود. او نيز اذعان دارد كه شهرداري‌هاي مناطق، تابع مصوبات سازمان زيباسازي به‌عنوان دستگاه مافوق‌ نيستند و اين امر از آن ناشي است كه درواقع مبناي مشتركي براي كليت مديريت كشور وجود ندارد. كفشچيان مقدم نمونه‌هاي بسياري براي تاثير فاجعه تكثر مديريتي در رده‌هاي مختلف كشور دارد؛ مي‌گويد: نمي‌دانم چه زماني اين حساسيت در مديران عالي‌رتبه شكل مي‌گيرد كه برنامه يا نهادي را به‌وجود آورند كه بر حقوق شهروندي مردم كنترلي داشته باشند. به ظن او ضروري است شورايي ايجاد كنند و به آن شكل قانوني بدهند؛ تا مصوبه‌هاي آ‌ن بتواند مورد اجرا قرار گيرد و از حمايت دولت هم برخوردار باشد. وي پيشنهاد مي‌كند تا مديريت كلان كشور همان‌طور كه براي خيلي مسائل مثل شوراي انقلاب فرهنگي به‌وجود آورد، شورايي در دل همان شوراي انقلاب فرهنگي يا جايي ديگر كه در مورد كشور، بخصوص در مورد شهر تهران به‌وجود آورد؛ تا بتواند ساماندهي در اين زمينه انجام داده و همه نهادهاي دست‌اندركار را موظف به اجرا بداند. اما خود در عين حال اذعان دارد كه گويا اين اتفاق‌ها براي مسوولان خيلي اهميت ندارند، يا شايد موضوع‌هاي مهم‌تري در كشور وجود دارند كه به آن مي‌پردازند. مدرس دانشگاه تهران بر توجه شهردار تهران به ساختار زيباشناسي شهر تهران تاكيد دارد و درباره گفته وي، مبني بر كشف هنرمندان، تصريح دارد، آرزوي هر هنرمندي است كه آنان را نيز به اندازه‌ي ورزشكاران ببينيد. اما در عين حال عنوان مي‌كند كه انتظار مي‌رود اگر بعضي مواقع در شرايطي قرار مي‌گيريم و احساساتي مي‌شويم، يا صحبتي نكنيم يا اصولي و برنامه‌ريزي شده باشد. لازم نيست هميشه حرف بزنيم؛ بگذاريم كار انجام شود، تاثير آن ديده خواهد شد. او به ساختمان‌هاي خالي در تملك شهرداري تهران اشاره كرد كه در يك برنامه‌ريزي خوب مي‌توان حتا به‌صورت موقت آن‌ها را مورد استفاده قرار داد. كفشچيان مقدم با صراحت مي‌گويد كه آن‌چه امروز كار كنيم، نتيجه و برداشتش در 20-30 سال آينده خواهد بود و طبيعتا در گزارش‌ها به عنوان نتايج نمي‌تواند ثبت شود. اگر از اول انقلاب در اين زمينه كار كرده بوديم، امروز مي‌توانستيم از يك سازمان هنري و فعال در كشور صحبت كنيم كه هدفمند است و به اهداف بزرگي دست يافته. اما امروز مي‌بينيم گاهي كاري انجام مي‌شود، در زمان ديگر با مدير ديگر خراب مي‌شود، يا كاري روي آن نصب مي‌شود و آثار، يكي پس از ديگري از بين مي‌روند. اگر مسوولان بخواهند واقعيت را ببينند، بايد حساب كنند طي 25 سال پس از انقلاب چه فضاهاي هنري را در اختيار هنرمندان گذاشته و چه‌كار كرده‌اند و آن‌را نسبت به ساير حوزه‌ها قياس كنند. همه اعتراف دارند ايران در توسعه كمي هنرمندان بسيار موفق بوده، به لحاظ كيفي هم حركت مناسبي داشته، اما واقعيت آن است كه اين نسبت افزايش يافته پس از انقلاب هيچ‌جا مورد توجه قرار نگرفته است. وي مي‌گويد: اگر به ساختار كشورهاي كمونيستي نگاه كنيم، شاهديم كه بسيار خوب اقدام و عمل كرده‌اند. با اين‌كه ما فرهنگ بسيار غني و مسوولاني كه در اين مساله دغدغه داشته‌اند، داريم؛ اما برنامه هدفمند در اين‌باره نداشته‌ايم. بسياري از سازمان‌ها بخش فرهنگي دارند؛ وزارت ارشاد، سازمان تبليغات، حوزه‌ي هنري و...؛ اما نتيجه‌ي امروز قابل توجه و دسترس نيست. او نمونه مي‌آورد و مي‌گويد طرح مدوني براي گراميداشت شهيدان در تهران نداريم، گه‌گاه سقاخانه ساخته و عكس شهيد مي‌كشيم، به‌خاطر آن است كه حتا يك‌بار نشده كارشناسانه، بدون ورود سليقه‌هاي شخصي، آن‌ها را مدون كنيم و بقيه حمايت كنند. تبعاتي از اين شكل را هر چند وقت يك‌بار مي‌بينيم و هيچ صداي اعتراضي هم از جايي بلند نمي‌شود. اين استاد دانشگاه مدعي است كه سازماندهي مشترك و هدفمند براي هنر تا امروز در كشور نداشته‌ايم، هر كس كه مدعي است وجود دارد، خوشحال مي‌شويم بشنويم كه هدف هنر كشور چيست، به چه سمتي مي‌رود و نزد مسوولان چه جايگاهي دارد و ارزش اين جايگاه چقدر است؟ ضروري است كه تعادلي در نگاه مسوولان به‌وجود آيد، كمي نسبت فرهنگ و هنر حساس‌تر شوند، سعه صدرشان را بيشتر كنند، پدارنه نگاه كنند؛ نه برادرانه، اگر علاقه‌مند به ورزش هم هستند، هنر برادرناخوانده‌شان نباشد. گزارش از: خبرنگار ايسنا، زهرا كرمي راد انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha