« فاطمه حقيقتجو »، عضو سابق شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت ضمن بيان خاطرات و تجربياتي از دورهي فعاليت خود، تاكيد كرد: جنبش دانشجويي بايد يك شوراي مشورتي داشته باشد كه ارتباطش را با نسلهاي قبلي قطع نكند و در اين شورا از ديدگاه قدماي خود و تجربهي آنها استفاده كند.
جنبش دانشجويي آرمانطلب و عاطفي
حقيقتجو در گفتوگو با خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، دربارهي ويژگيهاي جنبش دانشجويي گفت: يكي از ويژگيهاي جنبش دانشجويي سياليت آن است و اين نكتهي مثبتي است كه موجب بهروز ماندن جنبش دانشجويي ميشود، نكتهي دوم آرمانطلبي جنبش دانشجويي است كه بخش عمدهاي از ويژگيهاي آن برگرفته از روانشناسي جوان است. لذا اگر به روانشناسي جوان به درستي توجه كنيم، ميتوانيم ويژگيهاي جنبش دانشجويي را به درستي احساس كنيم. به نظر من، جوان، آرمانطلب، پرانرژي، خلاق و تحولگراست و مهمتر از آن ويژگي عاطفي بودن اوست، در نتيجه جنبش دانشجويي آرمانطلب و عاطفي است، نسبت به كوچكترين كژيها حساسيت نشان ميدهد. يكي ديگر از ويژگيهاي جنبش دانشجويي منتقد بدون آن است و براي او فرق نميكند حاكميت در دست چه كسي باشد.
آسيبهاي جنبش دانشجويي
وي دربارهي آسيبهاي جنبش دانشجويي نيز گفت: اين آسيبها را به چند دسته ميتوان تقسيم كرد؛ از جمله ضعف بنيهي تئوريك است كه بايد تقويت شود. نكتهي ديگر آرمانطلبي و منتقد بودن است، با اينكه يكي از ويژگيهاي مثبت براي جنبش دانشجويي محسوب ميشود اما اين ويژگي آن را تبديل به يك فشار بر اين جنبش ميكند؛ چرا كه منتقد بودن باعث ميشود دانشجو انتقادات خود را تند، صريح و بيپيرايش عنوان كند. بنابراين همواره از سوي حاكميت تحت فشار قرار ميگيرد. در نتيجه اين آسيب بسيار شديد است، بهويژه هرچه شكاف بين جنبش دانشجويي و حاكميت بيشتر باشد، آسيب بيشتر ميشود كه منجر به نفوذ، انهدام و انحراف جنبش دانشجويي خواهد شد. نفوذ از طريق برخي از دستگاهها، انحراف از سوي كساني كه نگاهي به قدرت دارند و انهدام از طرف افرادي است كه موجوديت جنبش دانشجويي را مخالف خود ميدانند و من اين پروژه را به شدت در قالبهاي مرسوم از جمله تعليق، اخراج و برخورد در راستاي سه نكتهي نفوذ، انهدام و انحراف ميبينم و از اين راه آسيبهاي شديدي به جنبش دانشجويي بهويژه در سالهاي اخير وارد شد. آسيب ديگر جنبش دانشجويي،آسيب تشكيلاتي است. به دليل ويژگي سياليت جنبش دانشجويي اين جنبش هميشه دچار ضعف تشكيلاتي است؛ چرا كه افراد تا به مرحلهي كسب تجربه ميرسند مجبور به خروج از تشكيلات ميشوند و افراد جديد بدون تجربه وارد مجموعه ميشوند.
پيشنهاد تشكيل شوراي مشورتي در جنبش دانشجويي
حقيقتجو سپس دربارهي سياليت در جريانات دانشجويي اظهار داشت: سياليت يك نقطهي مثبت است، اما چون مجموعهي دانشجويي بسيار سيال است يعني ساله است، دانشجو وقتي وارد دانشگاه ميشود تازه يك سال طول ميكشد تا با محيط دانشگاه آشنايي پيدا كند، سال دوم به بدنهي جنبش در انجمنها جذب ميشود و تا ارتباط كامل پيدا كند فارغالتحصيل ميشود و بايد دانشگاه را ترك كند. اين مساله هيچ راهحل خاصي ندارد، تنها كاري كه ميتوان كرد ايجاد شوراي مشورتي است. يعني جنبش دانشجويي يك شوراي مشورتي داشته باشد كه ارتباطش را با نسلهاي قبلي قطع نكند. در اين شورا از ديدگاه قدماي خود و تجربهي آنها استفاده كنند، تنها روش رفع اين معضل شوراي مشورتي است.
نگاه ايدهآلي، به نظر راديكال ميآيد
وي دربارهي راديكاليسم در حركتهاي دانشجويي گفت: يكي از نكاتي كه برگرفته از آرمانطلبي و نوگرايي و خلاقيت جنبش دانشجويي بوده وجود شكاف نسلي است. يعني جنبش دانشجويي با مطالبات روز حركت ميكند، در حالي كه نسلهاي گذشته در حاكميت، مطابق نيازهاي ما قبل حركت ميكنند و در نتيجه همواره اين شكال وجود دارد و هرگاه دانشجويان مطالبات بهروز خود را مطرح ميكنند از ديدگاه مسوولان كشور، اين مطالبات راديكال به نظر ميرسد. همواره و همواره مطالبات جنبش دانشجويي از ديدگاه مسوولان راديكال است. حتي هنگامي كه برخي در جنبش دانشجويي بدلسازي ميكنند، به دليل ويژگيهاي روانشناختي جوانان، اين بدلها باز هم به تدريج شكل راديكال به خود ميگيرند، مانند داستان آقاي طبرزدي و داستانهاي بعدي، يعني اين اتفاق همواره ميافتد. به نظر من چون نگاه جنبش دانشجويي ايدهآليست، به نظر راديكال ميآيد.
خاطرهي فعاليت در انجمن اسلامي
حقيقتجو همچنين به بيان تجربياتي از دورهي فعاليت خود در شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت پرداخت: من هيچگاه به تنهايي حركت نكردم، اگر تصميمي گرفتم، سعي كردم همهي اعضا را در اين مساله درگير كنم. به عنوان مثال، سالي كه من دانشجوي دانشگاه تربيت معلم بودم - البته در دورهي كارشناسي ارشد - وارد انجمن اسلامي شدم؛ چرا كه در دورهي كارشناسي معلم بودم و فعاليت در انجمن اسلامي برايم مشكل بود. بنابراين از دورهي كارشناسي ارشد شروع كردم، هنگامي كه وارد انجمن اسلامي دانشگاه تربيت معلم شدم، زماني بود كه حكم انحلال انجمن اسلامي اين دانشگاه صادر شده بود؛ يعني سال 1371 و اين اصلا برخلاف وضع معمول بود؛ چرا كه انجمنهاي اسلامي توسط فلان نهاد ايجاد نشده بودند كه آنها بتوانند حكم انحلال انجمن را صادر كنند، اين دوره، دورهي بحراني بود و من اجازه ندادم كه انجمن منحل شود و با همكاري اساتيد آن دانشگاه مقاومت كرديم. خاطرم هست كه آن دوران مصادف با وزارت آقاي هاشمي گلپايگاني بود. هر روز ما به ستاد انقلاب فرهنگي مراجعه و نامهنگاري ميكرديم، به وزير، وكيل، رييس ستاد انقلاب فرهنگي، البته مساله مطبوعاتي نشد؛ چرا كه رابطهي قوي با مطبوعات نداشتيم. اما خيلي قوي با وزارتخانه، ستاد انقلاب فرهنگي، نهاد نمايندگي مقام رهبري رايزني كرديم. يادم هست در دفتر تحكيم وحدت فراخوان داديم، كليهي انجمنهاي اسلامي دانشگاه تهران آمدند و در دانشگاه تربيت معلم ستاد بحران ايجاد كرده بوديم كه در واقع ميخواهم بگويم همه را درگير كرده بودم. انجمنهاي اسلامي، وزارت علوم، ستاد انقلاب فرهنگي، اساتيد و در حقيقت يك لابي بسيار قوي ايجاد كردم و همين باعث شد يك انتخابات زودهنگام برگزار كرديم؛ البته با نظارت انجمنهاي اسلامي دانشگاههاي تهران و بسيار از طرف آنها مورد حمايت قرار گرفتيم و موفق شديم كه ضمن تعويض يكي از مسوولان دانشگاه، انجمن را پابرجا نگهداريم و همچنين توانستيم براي اولين بار انتخابات آزاد در دانشگاه برگزار كنيم. يعني دانشگاه تربيت معلم اولين دانشگاهي بود كه در آن انتخابات آزاد صورت گرفت؛ چرا كه همواره انتخابات در جمع انجمن اسلامي بود اما چون ما ميخواستيم تمايل دانشجويان را به انجمن نشان دهيم، صندوقهاي راي را به صحن دانشگاه برديم و من راي اول را كسب كردم و به دليل فعاليتهايي كه داشتم ساير انجمنها مرا به صورت غيابي كانديداي شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت كردند و بنابراين من از سال 72 تا سال 75 به عنوان عضو شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت فعالت كردم.
كارها را جمعي انجام ميداديم
وي افزود: البته دوران ما بسيار سخت بود؛ چرا كه هم ارتباط خود را با شوراي هماهنگي خط امام(ره) حفظ كرده بوديم و هم اينكه با انجمنها ارتباط داشتيم. ما در دفتر تحكيم وحدت تمام كارها را به صورت جمعي انجام ميداديم، در نتيجه شوراي تحكيم در آن دوران بسيار قوي عمل ميكرد.
شرايط با قبل قابل مقايسه نيست
حقيقتجو سپس گفت: من چالشهاي هر دوره را منحصر به فرد ميدانم. چالشها، محدوديتها، مشكلات، فرصتهاي هر دوره با دورهي ديگر در تحكيم كاملا متفاوت بوده است. درست كه در دورهي ما سابقهي دستگيري بود اما خيلي ندرت داشت، هم به لحاظ تعداد و هم به لحاظ زمان. در زمان ما فقط يك بار اتفاق افتاد كه يكي از اعضا در دفتر تحكيم وحدت بازداشت شد و 10 الي 15 روز به طول انجاميد و در بدنه دو يا سه نفر، يعني به طور كلي دستگيريها در زمان ما به پنج نفر هم نميرسيد و خاطرم هست كه به اين دليل در دفتر تحكيم وحدت ستاد بحران تشكيل داديم و تلاش كرديم تا آزاد شدند و هيچگاه به اين اندازه فشاري بر دفتر تحكيم وحدت مشاهده نميشد. بنابراين شرايط امروزي دفتر تحكيم وحدت بسيار متفاوت با زمان ما است، به نظر من نميتوان آن را قياس كرد. زماني كه من در مجلس ششم بودم، آنقدر حجم بازداشتها بالا بود كه ما براي آزادي اين افراد مجبور به تحصن شديم، يعني لابي نمايندگان مجلس كافي نبود، با تحصن توانستيم اين مشكل را حل كنيم، يعني حجم مشكل آنقدر بالا بود كه از دفتر تحكيم وحدت هيچ كاري برنميآمد؛ چرا كه اكثرا اعضاي شوراي مركزي بازداشت شده بودند. من هيچگاه به خاطر نميآورم كه ما براي برگزاري مجمع عمومي در دانشگاه مشكلي داشتيم. در هر دانشگاهي كه ميخواستيم مجمع را برگزار ميكرديم اما الان فشار بسيار بالا است، حتي خاطرم هست زماني كه ما نمايندهي مجلس بوديم، با فشار ما نمايندهها، اجازهي برگزاري مجمع تحكيم صادر ميشد اما در حال حاضر حتي براي برگزاري مجمع عمومي اجازه داده نميشود. ميخواهم بگويم كه مشكلات يكسان نبوده و نيست كه بگويم ما موفق بوديم يا آنها؛ چرا كه الان فشارهاي بسياري وجود دارد و به نظر من در هيچ مقطعي ما مشكلات مشابه نداشتيم.
تحكيم همواره حركتآفرين بود
اين عضو سابق شوراي مركزي، دربارهي ارزشهاي دفتر تحكيم گفت: اولا هماهنگي كل دانشگاهها نكتهي بسيار مهمي است كه در دفتر تحكيم همواره مطرح بود. دوم همواره دچار خلا وجود احزاب بوده و هستيم و تنها در سالهاي اخير شاهد فعاليت آنها بوديم. يعني هميشه دفتر تحكيم وحدت نقش حزب را بازي ميكرد و همواره تحكيم در عرصهي سياسي حركتآفرين و پيشگام بود. حتي در جريان اصلاحات يك بال بسيار مهم آن جنبش دانشجويي بود، هرچند كه بسيار مورد بيمهري قرار گرفت. بنابراين جنبش دانشجويي همواره در ايران جريانساز و حركتساز و از ارزش بالايي برخوردار بوده و به دليل همين ارزش هميشه تحت فشار بوده است.
ارتباط با احزاب و تريبون نخبگان
وي افزود: ما در زمان خود، ارتباطمان را با همهي گروههاي سياسي حفظ ميكرديم، همواره در شوراي هماهنگي خط امام(ره) شركت ميكرديم. در همين حال با ساير گروهها كار ميكرديم و مهمتر اينكه ما در دانشگاه فضا ايجاد ميكرديم، تريبون در اختيار نخبگان قرار ميداديم، در عرصهي سياسي نوآوريهايي انجام ميداديم و آن را حفظ ميكرديم.
فشار، علت بخشي از راديكاليسم تحكيم
حقيقتجو همچنين گفت: در دورهي ما فشار آنقدر نبود كه تحكيم شكننده شود. الان فشار بر تحكيم آنقدر زياد است كه آن را شكننده كرده و به نظر من حتي بخشي از راديكاليسم تحكيم به دليل فشارهاي سختافزاري بر آن است. من همواره تاكيد كردهام كسي كه زنداني ميشود، پس از خروج از آن همواره راديكالتر ميشود و اين به تجربه ثابت شده است. به هر حال تحكيم بايد عادت كند كه در فشار زيست كند.
*** تعدادي از اعضاي سابق شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت در گفتوگو با خبرگزاري دانشجويان ايران به بازگويي بخشي از خاطرات و تجربيات خود دربارهي اتحاديهي انجمنهاي اسلامي دانشجويان دانشگاههاي سراسر كشور پرداختند، كه حاصل آن به تدريج ارسال ميشود. مصاحبه با « علياكبر موسوي خوئيني »، « رضا حجتي »، « علي تاجرنيا »، « ابراهيم شيخ »، « مرتضي احمدي »، « حسين بيغم » و «حميد چوبينه » در روزهاي گذشته ارسال شده است.
انتهاي پيام
نظرات