• چهارشنبه / ۳۰ شهریور ۱۳۸۴ / ۱۱:۳۵
  • دسته‌بندی: رسانه
  • کد خبر: 8406-13343

به بهانه‌ي پخش چندين‌باره‌ي «آژانس شيشه‌يي» از تلويزيون ـــــــ آغاز طغيان قهرمانان حاتمي‌كيا ـــــــ

به بهانه‌ي پخش چندين‌باره‌ي «آژانس شيشه‌يي» از تلويزيون 
ـــــــ آغاز طغيان قهرمانان حاتمي‌كيا ـــــــ

هنگامي که «آژانس شيشه‌يي» در سال 76 اکران شد جمله‌اي در تبليغات اين فيلم به چشم مي‌خورد که نشان از اهميت بسيار زياد اين ساخته بي‌نظير حاتمي کيا داشت اين جمله اين بود:

«اگر پنجاه سال ديگراز شما بپرسند آژانس شيشه‌يي را ديده‌ايد چه خواهيد گفت؟»

خبرنگار سرويس تلويزيون ايسنا به بهانه‌ي پخش چندين باره‌ي فيلم «آژانس شيشه‌يي» به معرفي اين فيلم و واكنش‌هايي كه نمايش اين فيلم در دوره‌ي سينما و تلويزيون داشته پرداخته است.

داستان يک آژانس:

حاج كاظم دوست همرزمش عباس را پس از سال ها در يكي از خيابان‌هاي شلوغ تهران مي‌بيند. عباس با همسرش نرگس براي مداواي تركشي كه در گردن دارد عازم بيمارستان است. حاج كاظم كه با اتومبيلش مسافركشي مي‌كند، او را به بيمارستان مي‌برد و پزشك معالج وضعيت عباس را بحراني تشخيص مي‌دهد و اصرار مي‌كند كه در اسرع وقت عباس به بيمارستاني در لندن منتقل شود. زن و شوهر در خانه حاج كاظم ساكن مي‌شوند تا مقدمات سفر مهيا شود. بهمن پزشك همرزمشان ويزاي سفر را تهيه مي‌كند و حاج كاظم نيز با فروش اتومبيل خود درصدد تهيه هزينه بليط هواپيما است. خريدار اتومبيل به وعده اش عمل نمي‌كند و حاج كاظم پس از مرافعه با رئيس آژانس كاكتوس كه قصد دارد بليت رزور شده كاظم وعباس را به شخص ديگري واگذار كند، با گرفتن اسلحه يك سرباز وظيفه افرادي را كه در آژانس هستند به عنوان شاهد نگه مي دارد تا امكان سفرعباس و خودش به لندن فراهم شود. دو مامور امنيتي به نام هاي احمد همرزم حاج كاظم و سلحشور وارد ماجرا مي شوند و پس از گفت و گو عده‌اي از شاهدان آزاد مي‌شوند. سلحشور در مقابله با حاج كاظم معتقد به شدت عمل است. اما احمد به شيوه خود غائله را فيصله مي‌دهد و همراه با حاج كاظم و عباس به سوي لندن پرواز مي‌كند. قبل از خروج ازهواپيما از مرز هوايي كشور، هنگام تحويل سال نو، عباس جان مي‌سپرد.

شهامت بسيار حاتمي کيا در طرح مسائل روز جامعه فضاي تلخ و خشن فيلم ضرباهنگ تند و نماهاي پياپي فيلمي ديدني از آژانس شيشه‌اي ساخته است. منتقدان سينماي ايران اين فيلم را يکي از بهترين فيلم‌هاي سينماي ايران دانسته‌اند وحتي برخي منتقدان اين فيلم را بهترين فيلم تاريخ سينما عنوان کرده‌اند .آژانس شيشه‌اي دريک نظر خواهي از تماشاگران جشنواره در چند سال پيش به عنوان بهترين فيلم تماشاگران جشنواره قرار گرفت.

/خطر از دست رفتن آرمانها/

در فيلم آژانس شيشه‌يي حاج کاظم قهرمان اصلي فيلم حاتمي کيا وقتي همه راهها رابراي نجات همسنگر سابقش عباس بسته مي‌بيند عصيان مي‌کند و با قانون در مي‌افتد. عباس در اين فيلم نمادي از آرمان‌هاي حاج کاظم هستند که او آنها را درخطر از دست رفتن مي‌بيند او وقتي خطر از دست رفتن آرمان‌هايش را مي‌بيند دست به اسلحه مي‌برد و افراد داخل آژانس را به گروگان مي گيرد.

فيلم آژانس شيشه‌اي، راوي سه گروه از رزمندگان است كه در جنگ حضور داشته‌اند: عباس با تركشي در گردن، نماينده‌ي رزمندگان عزلت‌نشين و غنيمت نابرده ازجنگ است كه پيش از جنگ با تراكتور روي زمين‌هاي پدري كشاورزي مي‌كرده است و احمد، با كت وشلوار رسمي و بي‌سيم به دست، سلحشور كه پس از جنگ در قسمت شغل‌هاي حساس و امنيتي منصوب شده‌اند و سر آخر نيز اصغر است، ناسازگار و غنيمت نابرده، كه رهبري يكي از گروه‌هاي موتورسوار پرخاشگر و تندرو را بر عهده دارد.

البته حاج‌كاظم معتقد است دود موتورهاي دوستان اصغر همچون استرس و هيجانات ناشي از گروگان‌گيري و شاهدگيري او، براي عباس سم است و شهامت او را پيش مي‌اندازدو گويا ابراهيم حاتمي‌كيا در ميان هم‌رزمان سابقش، عباس را اصيل‌تر و نجيب‌تر مي‌داند و او را بر ديگران ترجيح مي‌دهد.

/داستان آدمهاي فراموش شده/

همزمان با تغيير فضاي سياسي جامعه در سال 76 سوژه‌اي مناسب در اختيار حاتمي کيا قرار مي‌گيرد تا وي فيلمي تحسين شده بسازد. اثري كه اكثر جوايز جشنواره فيلم فجر را نيز از آن خود كرد و تا به امروز رکورددار دريافت بيشترين سيمرغ از جشنواره فجر است. حاتمي كيا در آژانس شيشه اي حرفهايي مي زند كه شايد بسياري قصدگفتن آنها را داشتند اما توان آن را هرگز. حاتمي كيا در آژانس شيشه‌يي تماشاگر را در محيط بسته يك آژانس هواپيمايي درگير اتفاقي شايد خيالي و دور از ذهن مي‌نمايد اما شخصيت‌هاي فيلمش را آنچنان با قدرت پرورش مي دهد كه بيننده به راحتي با آنها همذات پنداري مي‌کند. قصه آدم‌هاي پس از جنگ در آژانس شيشه اي امكان تماشاي فيلمي متفاوت از سينماي دفاع مقدس را فراهم مي‌آورد. آدمهايي كه به اعتقاد حاتمي کيا در تقابل افكار سياسي حاكم به فراموشي سپرده شده اند. عباس - حبيب رضايي- با لهجه مشهدي خطاب به كساني كه گمان مي كنند آناني كه براي ناموس ايران و ايراني جنگيده اند پس از جنگ بارخودرا بسته‌اند فرياد مي‌زند: «مو وقتي رفتم جنگ يه زمين داشتم با تراكتور، وقتي برگشتم رفتم سرهمو زمين بي تراكتور». حاتمي كيا در آژانس شيشه‌يي فضاي غيرمنصفانه‌اي را مورد حمله قرار مي دهد كه عزيزترين فرزندان اين خاك را که جان خودرا درراه دفاع از کشور گذاشته بودند در مظان اتهام مي گذارد؛ اما اوج هنر حاتمي کيا در اين است كه هيچ گاه يكسويه قضاوت نكرده و در فيلمش با صداقت تمام به همه و از هر قشر و گرايش فکري اجازه بروز عقايد خودرا مي دهد.

/آژانس شيشه يي :آغاز عصيان قهرمانان حاتمي کيا/

اگر از آژانس شيشه‌يي به بعد به فيلم‌هاي حاتمي‌كيا نگاه كنيم متوجه مي‌شويم كه شخصيت‌هاي اصلي فيلم‌هاي او را افرادي تشكيل مي‌دهند كه در ظاهر خلافكار و قانون شكن هستند اما خب نگاه جانبدارانه وبه ظاهر يکسويه حاتمي كيا به آنان به خاطر تلاش او در درك ريشه ها وعلتهاي كنش آدمهايي است كه در شرايط نامعمول (و شايد جبري) مجبور به انجام رفتاري نامتعارف شده اند در اين فيلم حاج کاظم ارزشهاي انقلابي وانساني خود رابا واقعيت‌هاي موجود در تعارض جدي مي بيند اواگرچه در ظاهر اقدام به گروگانگيري مي کند. ولي چون به بند کشيدن ديگران در تضاد با آرمانهايش است او اسم گروگانهايش را شاهد مي گذارد.

/کيميايي پس از انقلاب/

زماني هوشنگ گلمكاني سردبير ماهنامه فيلم حاتمي کيا را به نوعي كيميايي نسل پس از انقلاب اسلامي ناميده بود. حاتمي‌کيا به گفته خودش آژانس شيشه‌يي را در دوران خيلي ملتهبي ساخت. دوراني كه هر كسي از دل خود يك چيزي از فيلم مي‌گفت و حاتمي‌كيا دوست نداشت درگير چنين وضعيتي شود چون فيلم آژانس شيشه‌اي را فراتر از بحث جناح‌ها مي‌دانست.

/يک فيلم سياسي بحث انگيز/

زماني که آژانس شيشه‌يي در سال 76 اکران شد بسياري حدس مي‌زنند که اين فيلم يکي از پرفروش‌ترين فيلم‌هاي اين سال خواهد شد اين فيلم با فروش ميليون توماني خود دومين فيلم پرفروش اين سال شد اما آژانس شيشه‌يي از نظر سياسي بحث‌هاي فراواني را نيز به وجود آورد و حتي شخصيت ها وجناح‌هاي سياسي به اظهار نظر درباره اين فيلم پرداختند و بسياري از شخصيت‌هاي سياسي و مسؤولان بلند پايه مملکت به تماشاي اين فيلم نشستند.

در آن زمان يک نشريه سينمايي مي‌نويسد که مهندس موسوي فيلم را قبل از اکران عمومي در تالار انديشه حوزه ديده و دکتر سروش به دليل ازدحام موفق به ديدن اين فيلم نشد يک مقام سياسي نيز در آن زمان مي‌گفت. آن قدر همفکرانش در زمينه اين فيلم با او صحبت کرده‌اند که حالا بدون آن که خودش فيلم را ديده باشد مي‌تواند مدتها درباره آن صحبت کند در آن زمان حتي برخي شخصيتها وجناحها حاتمي کيارا متهم کردند که چرا در سال اول دولت خاتمي در فيلمي به ترويج خشونت پرداخته است. دولتي که شعارش قانونگرايي و جامعه مدني بود آنها حتي وزارت ارشادرا سرزنش مي کردند که به چنين فيلمي بيشترين جايزه را در جشنواره فجرداده است ولي حاتمي کيا زماني با صراحت گفته بود :من دراين فيلم به هيچ وجه به ترويج خشونت نپرداخته‌ام.

اما طرفداران فيلم آژانس شيشه‌يي در مقابل مي‌گفتند اين فيلم خشونت طلب نيست. بلکه آرمان طلب است وبا قانون مخالف نيست ولي مي‌ترسد که خداي ناکرده آرمانها قرباني قانون شوند

يک فعال سياسي در آن زمان گفته بود :کسي مي تواندبا حاج کاظم احساس همدلي کند که شرايط اورا درک کرده است کساني مي‌توانند درباره اقدام حاج کاظم به درستي نظر دهند که تصوير درستي از انقلاب و جنگ داشته باشنداين فعال سياسي که جزئ جناح اصلاح طلب محسوب مي شد به خوبي درک مي کرد که چرا حاج کاظم دست به اين اقدام زده است

/بعداز ظهر نحس /

گفتني است فيلم آژانس شيشه‌اي به كارگرداني ابراهيم حاتمي‌كيا اقتباسي از ”بعد ازظهر نحس” لومت بوده است كه البته كارگردان ايراني خيلي موافق اين مسئله نيست!.

/سازناکوک/

حاتمي كيا زماني در جمعي با اشاره به هدف از مطرح كردن اصطلاح دن كيشوت در فيلم موج مرده اظهار داشته بود: به نظر من زمانه ما پهلوان نمي‌خواهد و هر كس كه بخواهد نقش يك پهلوان را در زمانه ما بازي كند. مانند ساز كوك نشده عمل مي‌كند؛ حاج كاظم در آژانس شيشه‌اي و سردار راشد در موج مرده، اشخاصي مي‌باشند كه مي‌خواهند نقش يك پهلوان را بازي كنند كه مانند يك ساز ناكوك عمل مي‌كنند .

/کشمکش عقل ودل/

مضمون معروف فيلمهاي حاتمي کيا كشمكش بين عقل ودل است. مضموني كه در آژانس شيشه اي بسيار پررنگ بود وآخرين فيلم او به رنگ ارغوان، مكاشفه آدمي است كه در جنگ دروني خويش ميان عقل و دل مانده است.

/پايان اميدوار کننده/

حاتمي‌كيا هميشه فيلمهاي اخيرش پايان اميدواركننده اي داشته است اوزماني در پاسخ به پرسشي در خصوص تغيير ديدگاه خود در مثالي مقايسه‌اي از فيلم آژانس شيشه‌اي كه در انتها هلي كوپتري مي‌آيد و نجات دهنده شخصيت اول داستان مي‌شود با ارتفاع پست، گفته بود: اگر هلي كوپتر هست، اينجا يك بچه‌اي هست كه به دنيا مي‌آيد، يعني در هر يك بالاخره چيزي هست كه به قصد نجات دارد اتفاق مي افتد. البته اينها نسبتي با هم ندارد و بالاخره در يك تنگنايي كه به نظر مي‌ايد همه‌ي راهها بسته شده است . آنجا هلي كوپتر با آن ساختار و قواعد جور در مي‌آيد اما در مورد ارتفاع پست كاملا به بن بست ختم مي‌شود وتنها روزنه اميد وجود آن نوزادي است كه متولد مي‌شود. تكان‌هاي هواپيما و آن حالت كه با دست‌هاي نوزاد چنان گره خورده كه او مي‌ايستد و هواپيما هم مي‌ايستد .

/کليدي‌ترين شخصيت سينماي حاتمي کيا/

آژانس شيشه‌يي بيان حيرت وتعارض هاي خود حاتمي کياست حيرت نسلي است که در انقلاب وجنگ رشد کرده ودر برخوردبا واقعيتهاي جامعه دچار تعارض مي شود حاج کاظم آژانس شيشه اي هنوز پس از سالها کليدي ترين شخصيت فيلمهاي حاتمي کيا محسوب مي شود رزمنده اي دلبسته آرمانها که در هجوم جنگ ماديگري دنياي معاصردست به طغيان مي‌زند.

به گزارش ايسنا اين فيلم  همزمان با آغاز هفته ي دفاع مقدس امشب از شبكه دوم پخش مي شود.

انتهاي پيام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha