خليل جوادي: مبارزه و شهادت، از گذشتههاي دور عرصهي جولان شعر بوده است پرداختن به سطوح دردمند و طبقهي فرودست، از اساسيترين دغدغههاي شاعران فارسيزبان است

به اعتقاد خليل جوادي، مفاهيمي همانند مبارزه و شهادت، از گذشته تا به امروز هميشه عرصه جولان شعر بوده است.
اين شاعر وترانهسرا در گفتوگويي با بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در پاسخ به اينكه شعر گفتن درباره يك مبارز شهيد يا سطوح دردمند جامعه چقدر ميتواند دغدغه يك شاعر باشد، در ادامه مطلب بالا يادآور شد: اگر ادبيات كهن را مرور كنيم، به خصوص در حيطه اسطورهشناسي، به شاعراني برميخوريم كه اشعار زيادي در مورد مبارزان و شهدا سرودهاند. به عنوان مثال ميتوان به فردوسي اشاره كرد. در شاهنامه حكيم توس رستم و كاوه آهنگر مصداق بارز مبارزه و ظلم ستيزي هستند. سياوش يك شهيد است و آرش كمانگير مبارزي است شهيد كه تير جانش را از كمان تن رها ميكند.
وي با اشاره به تداوم اين مفاهيم در شعر شاعران ادوار مختلف، خاطرنشان كرد: به عنوان مثال ميتوان از احمد شاملو نام برد و شعر «وارطان سخن نگفت»اش يا محمدرضا دكتر شفيعي كدكني كه ميگويد:
آن عاشقان شرزه كه با شب نزيستند
رفتند و شهر خفته ندانست كيستند
فريادشان تموج شط حيات بود
چون آذرخش در سخن خويش زيستند
جوادي با اشاره به اين روند در شعر شاعران بعد از انقلا و جنگ توضيح داد: بعد از اين دو واقعه ميبينيم كه شاعران ايران با ورود به اين دوره تاريخي، تحولي را در شعر به وجود آوردند؛ خصوصا در حوزه زبان، تشبيه و استعاره كه به سادهگويي گراييدند و در اين دوره است كه سبك نيوكلاسيك به وجود ميآيد.
وي با عنوان اينكه پرداختن به سطوح دردمند و طبقه فرودست جامعه يكي از اساسيترين دغدغههاي شاعران فارسي زبان بوده است، اظهار داشت: آنها همواره به اين موضوع پرداختهاند؛ به عنوان مثال پروين اعتصامي در قطعه «اشك يتيم»:
روزي گذشت پادشهي از گذرگهي
فرياد شور و شوق ز هر كوي و بام خاست
پرسيد زان ميانه يكي كودكي يتيم
كاين تابناك چيست كه بر تاج پادشاست
نزديك رفت پيرزني گوژپشت و گفت
اين اشك ديدهي من و خون دل شماست
اين شاعر درباره تاثير فقر در زندگي اجتماعي گفت: بر كسي پوشيده نيست كه فقر در كشور ما همواره موجب فجايعي دلخراش و رقتانگيز ميشود و صفحات حوادث روزنامهها هر روز گوياي اين مطلب است. اخيرا خواندم كه پدري دختر شيرخوارهاش را به دليل اينكه قادر به تامين مخارجش نبوده، خفه كرده است يا به علت فقر مفرط تمامي اعضاي خانواده را به قتل ميرساند تا از رنج زندگي خلاص شود.
وي ادامه داد: اينها مسائل آشكاري است كه ميبينم چه بسيار خانوادههايي كه به دليل نجابت ذاتي و اصالت خانوادگي، در فقر پنهان به سر ميبرند و با سيلي صورت خود را سرخ نگه ميدارند. اين در حالي است كه بعضي تازه به دوران رسيدهها براي جشن عروسي فرزندانشان هزينههاي ميلياردي ميكنند و اين كار صرفا براي تفاخر، خودنمايي و التيام عقدههاي فروخفته دور و درازي است كه در گذشتههاي دور آبا و اجدادي آنها ريشه ميتواند داشته باشد.
شاعر مثنوي ”خيابانخوابها” گفت: در كشور ما فقر فرهنگي به مراتب بيشتر از فقر مالي و تبعات آن گسترده و فاجعهبار تر است. بسياري از جرايم، از قبيل قتل عمد، نزاع، سرقت، شرارت و معضلاتي چون طلاق، در فقر فرهنگي ريشه دارند.
وي يادآور شد: با اين چشماندازي كه ارايه شد، طبيعي است كه مسائلي از اين دست، دل هر شاعر آزادهاي را به درد بياورد و دغدغهاي شود براي سرودن شعرهاي اجتماعي.
جوادي در پاسخ به اينكه مسائل جامعه امروز همانند مسائل حكومتي يا جريانهاي مختلف ادبي مثل فرم، زبان و ژستها و مدها چقدر باعث ميشود كه شاعر از مضامين و مفاهيم و واقعيات اجتماعي دور بماند، توضيح داد: برداشت من از اين مساله چندوجهي است؛ شما در ذهن خود، مسائلي را كه به آنها اشاره شد، معضلي ميپنداريد كه مانع ورود شاعر به حوزه واقعبيني و مفاهيم اجتماعي است. پس منظور شما از مسائل حكومتي بايد مداحان نارواي زر و زور و بادمجان دور قاب چينهاي قدرت باشد.
او تصريح كرد: كسي كه چنين ميكند، از همان ابتدا مصمم است كه واقعيتها را وارونه جلوه دهد. معلوم است كه اين افراد دغدغهي اجتماعي ندارند و درد جامعه درد آنها نيست.
خليل جوادي متذكر شد: در دورههاي مختلف تاريخي، بسياري از اين شاعران را ميبينيم كه در مدح فلان پادشاه نالايق و فلان امير مذموم، قصيدههاي بلندي سروده و صلههاي فراوان گرفتهاند و امروز نام آنها را فقط در تذكرهها ميتوان يافت. هنرمندان و شاعران هوشمند به خوبي به اين معنا واقفند كه تاريخ تكرار ميشود؛ همانگونه كه شب و روز تكرار ميشوند. رودكي ميگويد آنكه نامخت از گذشت روزگار ، هيچ ناموزد ز هيچ آموزگار.
وي درباره نقش جريانهاي ادبي در همين زمينه اشاره كرد: بايد توجه داشت كه پديدههايي مثل فرم زبان و مسائل تكنيكي مثل عروض، قافيه و صنايع بديعي، را براي شعر، يك امكان به حساب ميشود به حساب آورد و اينها ابزارهاي شعر هستند؛ همانطور كه مصالح ساختماني وسيله و ابزاري است براي ساخت خانه. اما اغراق در فرم و شكل ظاهري، سبب غافل شدن از استحكامات ايمني و مسائل اساسي در يك ساختمان ميشود. و به قول شاعر: خانهاي از پاي ويران است / خواجه در فكر نقش ايوان است.
وي در پايان گفت: شاعر اجتماعي قبل از هر چيز اول بايد به خودش راست بگويد اهل درد باشد. شعري كه از سر درد و صادقانه گفته شود و شعري كه از سرچشمه زلال شعور شاعر سرازير شود، قطعا به دل مخاطب نشسته و ماندگار خواهد شد.
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نظرات