سيدعلي صالحي: باور اينكه گفتن از شهيد، مبارز يا طبقات فرودست جامعه، از مهمترين محورهاي نوشتن و سرودن نباشد، برايم دشوار است

سيدصالحي گفت: دشوار است باور كنم دغدغههاي انساني مثل شهيد، مبارز، يا درد و رنج طبقهي فرودست جامعه يكي از مهمترين محورهاي اصلي «نوشتن» و «سرودن» نباشند.
اين شاعر در گفتوگويي با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، عنوان كرد: اساس آرمان هر اهل قلمي حتما «انسان» است. اگر دردشناس و معترض نباشي، پس براي چه مينويسي؟ تقويت و گسترش زبان و فرهنگ؟ آن كه وظيفهي فطري سرودن و خلاقيت است! توليد صرفا هنري؟ آن كه اصل حضور اثر است! ما با سانسور در هر شكل آن مبارزه ميكنيم. از آزادي بيان، انديشه و قلم دفاع ميكنيم و همه براي انسان است، براي آزادي و عدالت و براي سعادت انسان است.
او در ادامه تاكيد كرد: در حوزهي شعر، به شرط قدرت و نبوغ در آفرينش - و هر چه غني و زيباتر بهتر - حتما مركز دايرهي همهي واژگان ما «انسان» است. دغدغهي اول و آخر ما همين است، هر كسي با زبان خود و در حد و توان خود. سراغ ندارم شاعري را كه بتواند از اين مسؤوليت دروني و وجداني پرهيز كند، هر چند تفاوت هست؛ بروز اين نوع دغدغهها در كلمه، درجههاي متعدد و مراتب گوناگون دارد. در كلام هر اهل قلمي، و از هر چه و به هر راهي كه بسرايد، باز سرمنزل او «انسان» است و همين كافي است. در معناي نهايي، كلمه براي انسان و انسان براي كلمه خلق شده است، هر دو يكي هستند.
صالحي سپس دربارهي اينكه مسائل حكومتي و جريانهاي متعدد و ژستهاي ادبي تا چه اندازه ميتواند اين مضامين را از ذهن شاعر دور كند، گفت: مسالهي سانسور رسمي، خودسانسوري تربيتي كه مولود هراسهاي متعدد است، با ادا و اطوارهاي ابلهانهي زباني كه ضد مخاطب است، از يك سرچشمه تغذيه ميكنند؛ اولي به بهانهي خط قرمزهاي سياسي و عقيدتي همان عملي را به دست ميدهد كه دومي به بهانهي «خلاقيت ناب». او كه ميگويد من صرفا نويسنده و شاعرم، و امور پر دغدغهي انسان به من ربطي ندارد، احزاب سياسي و نهادهاي مدني و كانونهاي اجتماعي بايد پاسخ گو باشند، بايد آدم عجيبي باشد، آن قدر عجيب كه من از شنيدن استدلالهاي دهانپركنش، تا مدتها از كلمه قهر ميكنم. البته اندكاند اين عده، و جالب است كه از حافظ و شاملو دفاع ميكنند، اما نميدانند كه آن دو شاعر، طلايهدار همان اموري هستند كه ايشان از آن امور گريزانند.
شاعر «ديرآمدي ريرا» در ادامهي همين موضوع تاكيد كرد: صريح عرض ميكنم، هيچ كدام از اين كابارهگردانهاي كلامي، نميتوانند مضامين انساني و دردمندانه را از جهان شعر و نوشتن بگيرند. به تاريخ و جهان نگاه كنيد، شاعران و نويسندگان بزرگ، پيامبران دردشناس اعصار بوده وهستند. درد، درد، درد، مگر ميشود گرسنهاي در آفريقا بميرد، مبارزي در خاورميانه به خاك و خون كشيده شود، بعد تو به عنوان «انسان خلاق» ذهن و زبانت را از وجدان و واژهات جدا كني؟! اساس اين تفريق و جدايي غيرممكن است.
صالحي همچنين يادآور شد: من خودم بيشتر به عنوان شاعر اهل تغزل شناخته شدهام، كتاب «نامهها» و «نشانيها» و ... مؤيد اين حقيقت است. اتفاقا براي من همهي اين تعابير يكي است! شعر عاشقانه مولود آرماني انساني است؛ همه چيز عشق است. ما بر بلنداي تغزل به جهان سياسي و اجتماعي اطرافمان نگاه ميكنيم. ديدهبان آزادي و عدالتيم، آشيانهي بلند اين ديدهباني فقط عشق است. عشق نسبت به يك نفر، يعني عشق به همهي بشريت. بعضي آدمهاي باسواد ابله را ديدهايد كه ميگويند: «بابا... طرف تو عشقه!» اين نوع آدمها سر از «شعار» به در ميآورند. شعار صرف سرودن دست كمي از سانسورچيها ندارد. هر دو مخرب است. يكي احساسات را به جاي «حس انساني» اشتباه گرفته، ديگري «حس انساني» را بنا به احساسات خود قيچي ميكند. اگر دم و بازدم و تنفس آدمي از سر عشق نباشد، در برابر كوچكترين حادثه تسليم ميشود، تسليم مرگ.
او با ياد كردن از حافظ و شاملو به عنوان شاعراني كه از عشق برآمده و براي انسان سخن گفتهاند، با اشاره به شعر «كارتنخوابها»ي خود كه در مجموعهي «يوما آنادا» به چاپ رسيده است، گفت: شعر «كارتنخوابها» شعري عاشقانه براي «انسان» است، انسان دردمندي كه منتظر است پول نفت را سر سفرهي خود نظاره كند، اميدوارم آن عدالت انتزاعي محقق شود و سر از تعبير «فقيرپروري» در نياورد. اميدوارم سفرهي فرودستان بوي نان بگيرد و نه بوي نفت. نفرت بر نفت كه بوي خون ميدهد، نه بوي نان.
صالحي در ادامه عنوان كرد: از خير شعر بگذريم. شهري كه صد سال است با خون و نفت خود، ايران را سر پا نگه داشته، محرومترين نقطهي دنياست. شهر من، شهر مسجدسليمان، نان كه بر سفره نيست، تابستانها آب هم در پياله ندارند، در حالي كه يكي از بزرگترين رودخانههاي آب شيرين و گوارا از بيخ گوش آن ديار ميگذرد. اين چه عدالتي است؟ در اين هواي مسموم، اگر همهي شاعران جهان سكوت كنند، من كلمه را زمين نخواهم گذاشت. اگر باز امسال آذر و دي ماه، كساني در خيابان از سرما بميرند، من ميدانم و پول نفت و سفرهي وعدهها. من تيغ و قدرت ندارم، اما كلمه هست، وجدان هست، اعتراض است. بيرق بامداد را زمين نخواهم گذاشت. هنوز هم «كوچهها تاريكن، سقفا شيكستهاس!». شرم نميكنند يك عدهي اندك كه به جاي شكستن سكوت، مشغول لت و پار كردن زبان فارسي در انبان پستمدرنيزماند؟ اگر فارسي را نميفهمي، لااقل شريك قيچي نشو!
سيدعلي صالحي در پايان شعر كارتنخوابهاي خود را براي بخش ادب ايسنا خواند:
حالا آنسوي اين همه پنجره
شومينهها روشن است
رخت خوابها گرم
سفرهها لبريز
دستها پر
دلها خوش و
دنيا، دنياست براي خودش.
پس وقت تقسيم جيرهي جهان
من كجا بودم
كه جز اين كارتن خيس و
اين زمستان زمهرير
چيزي نصيبام نشد؟
مقوا خيس، خيابان خيس
تختهها، كبريت، حلبي
چشمها و چه كنمها... خيس!
خواب و خيال شما چطور؟
حالا خيليها پشت پنجره ايستاده
با پيالهي گرم چايشان در دست
سرگرم تماشاي برفاند
سرگرم فعل ماضي حرفاند
و هي از سنگسار عدالت و
احتمال آزادي آدمي سخن ميگويند.
من سردم است بيانصاف
من گرسنهام بيانصاف
من بيپناهم بيانصاف
پس وقت تقسيم جيرهي جهان
من كجا بودم
كه هيچ كنج دنجي از اين همه خانه
قسمت بيقرار من نشد؟
پس اين حشرات كجا ميخوابند
كه فردا صبح
باز آفتاب را خواهند ديد؟!
هي زمستان ذليلكش، بيانصاف!
نگاه كن
آنسوي پل
كليددار صندوق صدقات
با كاميون سنگين ثروتاش ميگذرد
من دارم ميميرم...!
چراغهاي لابي هتل روشن است هنوز
صداي استكان، يخ، الكل و آواز ميآيد
آنسوي ديوارها
صداي نوشنوش رؤياي زندگيست
اينسوي ديوارها
وداع منجمد من است
هم از دنياي دشواري
كه هرگز رنگ عدالت را نديده است
به من بگو
حشرات كجا ميخوابند
كه باز فردا صبح
آفتاب را خواهند ديد؟!
حقوق بشر، باد، رفراندوم
نفت، چپاول، مرگ
دمكراسي، خواب، خاورميانه
تنهايي، ترس، تروريسم...
دريغا كلمات عليل!
اين همه بيدليل
در دهان ياوه چه ميگوييد؟
من سردم است
من گرسنهام
من بيپناهم
فاصلهي من
تا گرمخانهي خوبان شما
فقط يك ديوار شيشهييست،
اي كاش
پارهآجري نزديك دستم بود،
هرم نفسهايم ياري نميكنند
ديماه آمده
سرانگشتان بيجانم را جويده است
سرما آتش گرفته، دارد گرمم ميشود
مرگ برايم پتو آورده است
ديگر در گور نخواهم لرزيد.
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نظرات