در ادامهي ميزگرد «نقش دانشگاهيان در فضاي سياسي بعد از انتخابات نهم» در ايسنا، «وحيد عابديني» گفت: اگر جامعه را به طيف روشنفكران، طبقات مياني و عوام (توده) دستهبندي كنيم، دانشگاهيان با قرار گرفتن در طبقهي مياني، نقش بسيار چشمگيري تاكنون داشتند اما در مقايسهي انتخابات خرداد 76 با تير 84، ميبينيم كه به غير از دو هفتهي آخر، فضاي دانشگاه اصلا انتخاباتي نبود و متأسفانه هيچ حساسيتي نسبت به اين انتخابات وجود نداشت، در حالي كه بايد جدي ميبود و مهمترين پيام اين انتخابات نبودن رابطهي منطقي بين نخبگان دانشگاهي و توده بود.
به گزارش ايسنا، وي ادامه داد: به نظر من انتخابات اخير دموكراتيك نبود، چراكه اصولا در دموكراسي حزب مطرح است در حالي كه رييس جمهوري آمده كه مورد حمايت هيچ حزبي نبود و تا سه روز قبل از انتخابات در نظرسنجيها نفر آخر يا يكي مانده به آخر بود و در روز انتخابات در صندوق كوي دانشگاه با توجه به اينكه عدهاي هم از بيرون آمدند، از 2000 رأي اخذشده 980 رأي به آقاي معين، 336 رأي به هاشمي و 305 رأي به احمدينژاد بود. با اين حساب اين دموكراسي نيست كه فقط رأي اكثريت يا ديكتاتوري اكثريت مطرح باشد، در اين مرحله دانشگاهيان و نخبگان دانشگاهي در فضاي ديگري بودند و انتظار چنين پيامدي را نداشتند. به هر حال جناحي كه به حاكميت رسيده، رويكردش در آينده مشخص خواهد شد.
ميرسرابي در نقد آنچه عابديني به عنوان آراي كوي دانشگاه عنوان كرده بود، اظهار داشت: من با اين نظر مخالفم كه نظر دانشجويان با نظر تودهي مردم متفاوت بوده؛ دليلش هم صندوق راي كوي دانشگاه است، اما اين از نظر علمي خيلي اشكال دارد و شبيه به نظرسنجيهايي بود كه در دانشگاهها پيش از انتخابات انجام شده اما با واقعيت متفاوت بود، از نظر علمي در روش تحقيق، تعميم دادن جامعهي آماري كوي دانشگاه به دانشجويان، غيرعلمي است، به ويژه كساني هم بودند كه از بيرون ميآمدند و رأي ميدادند.
در ادامهي ميزگرد ايسنا، بلوكات گفت: بخشي از بدنهي جنبش دانشجويي به ويژه بدنهاي كه بعد از دوم خرداد پيگير اين مسائل بودند در اين انتخابات با يك چالش اساسي روبرو شدند كه آيا دموكراسي فقط شعار است يا بايد در رفتار هم نهادينه شود؟ ما بسيار شاهد بوديم كه در فضاي سياسي ايران همواره از مشروطه به بعد دموكراسي شعار دلچسبي بود اما عملا ميديديم كه حق حاكميت مردم فقط در انتخابات بوده است، اما بعد از رأي آوردن اساسا تا زماني كه در مركزيت قدرت بودند به دموكراسي پايبند بودند و همين كه از مركزيت قدرت كنار گذاشته شدند ديگر پايبندي به آن نداشتند و ميگفتند مثلا رأي رقيب ما تشكيلاتي يا سازمانيافته است.
وي افزود: در انتخابات اخير بدنهي جنبش دانشجويي بايد پيگير نهادينه شدن دموكراسي در روابط حاكمان باشد و گروهي كه تحريم كردند ولي در لحظههاي آخر تصميمشان عوض شد نبايد فراموش كنند كه اگر نقش جنبش دانشجويي، آرمانگرا بودن است پس مصلحتگرايياش در چيست؟
زارعيان پرسيد: آرمانگرايي چه منافاتي دارد با مصلحتگرايي؟
بلوكات در پاسخ به اين سؤال زارعيان، گفت: اگر امكان داشته باشد جواب شما را در پايان جلسه ميدهم، من هم به شما انتقادي دارم كه خواهم گفت.
ميرسرابي در ادامه با برجسته خواندن نقش دانشگاهيان در فضاي سياسي كشور، افزود: در انتخابات اخير رويكرد سياسي برخي از جريانات در عمل به شدت با مخالفت مردم روبرو شد، مثل ادوار تحكيم وحدت كه با اتخاذ موضع تحريم عملا ديدند كه موضعشان بسيار دور از مطالبات و خواستههاي مردم و واقعيتهاي عيني جامعه بود و جا دارد كه اين افراد بروند و رويكردشان را بازنگري كنند اما بدنهي جنبش دانشجويي را من بر خلاف برخي تحليلهايي كه مطرح شد، جدا از جريان انتخابات نديدم. حتي ستادهاي تبيين انتخابات در برخي دانشگاهها با حضور تمام تشكلها از جمله شوراي صنفي، جهاد دانشگاهي، بسيج، نهاد رهبري و بسياري از دانشجويان و دانشگاهيان تشكيل شد، لذا با اين رويكرد كه دانشگاهيان در انتخابات فعاليت نكردند، موافق نيستم، البته آن حضور و نقش مورد انتظار از دانشگاهيان در اين انتخابات ديده نشد، شايد به علت امتحانات دانشگاه يا تبليغات مخرب هم باشد.
زارعيان در اين باره ابراز عقيده كرد: از دو نظر ميتوان حضور دانشگاهيان را در انتخابات بررسي كرد: 1- كمي، 2- كيفي. به نظر من در هيچكدام از اين دو مورد حضور پررنگ نبود، البته نقشي ايفا كردند اما اين نقش انفعالي بود، مثلا گروهي مثل دفتر تحكيم(علامه)، به دلايلي كه خودشان داشتند بحث تحريم را مطرح كردند، عدهاي نيز از جمله دانشگاه تربيت مدرس با صدور بيانيههايي تصميم به شركت در انتخابات گرفتند البته با شرط پيگيري آرمانها و اهدافشان، و به اين نتيجه رسيديم كه بحث تحريم، در ميان تودهها عملياتي نشده و در واقع توده معني واقعي تحريم را نميدانند. من معتقدم كه بحث تحريم هم جاي خود را دارد و به هر حال ديدگاهي پشت آن خوابيده كه اگر فضاي مناسبي در آحاد جامعه پيدا كند ميتواند عملياتي شود.
وي افزود: اما برگرديم به بحث دانشگاهيان، دانشگاه در اين انتخابات دچار نوعي تضاد شده بود، از طرفي آرمانهاي 8 سالهي خود را با ركودي مواجه ميديد و از طرف ديگر ميخواست تنور انتخابات را گرم كند، در نتيجه دانشگاهيان نه از لحاظ كيفي و نه كمي، نتوانستند شركت جدي كنند و حتي بخش اندكي از دانشگاهياني كه وارد عرصهي انتخابات شدند نتوانستند تأثير مثبتي داشته باشند، البته اين عدم موفقيت ما، گامي به جلو بود نه نقطهي پسرفت.
عابديني نيز در تأييد گفتههاي زارعيان با تأكيد بر وجود سه فضاي انفعالي، تحريم و مشاركت احساسي در دانشگاهها در زمان انتخابات، گفت: درصد عمدهاي از دانشجويان شركت نكردند و از گروهي كه شركت كردند 50 درصد به آقاي دكتر معين رأي دادند، و اكثرا عنوان ميكردند كه در اين كشور رييس جمهور نقش مهمي بر عهده ندارد، مثالي كه ميآورند 8 سال گذشته است.
ادامه دارد ...
نظرات