• جمعه / ۲۵ دی ۱۳۸۳ / ۲۱:۳۲
  • دسته‌بندی: سیاست خارجی
  • کد خبر: 8310-10580
  • خبرنگار : 71274

خاتمي: عدالت،امنيت وآزادي درعرصه روابط بين‌الملل حاكم نمي‌شودمگرآنكه براساس گفت‌وگو باشد خشونت وتبعيض باخودكامگي زيرهر نامي قرارگيرند،با گوهراسلام بيگانه‌اند

خاتمي:
عدالت،امنيت وآزادي درعرصه روابط بين‌الملل حاكم نمي‌شودمگرآنكه براساس گفت‌وگو باشد
خشونت وتبعيض باخودكامگي زيرهر نامي قرارگيرند،با گوهراسلام بيگانه‌اند
حجت‌الاسلام‌والمسلمين سيدمحمدخاتمي در جمع دانشگاهيان سنگال با تاكيد بر لزوم گسترش فرهنگ گفت‌وگو اظهار داشت: اگر بتوانيم صداي آفريقا را در عرصه‌هاي جهان كنوني بشنويم، مي‌توانيم بگوييم، گفت‌وگوي تمدن‌ها به جهان واقعي وارد شده است. به گزارش خبرنگار اعزامي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، متن سخنان رييس‌جمهور در جمع اساتيد و دانشگاهيان و نخبگان سنگال به اين شرح است: ”بسم الله الرحمن الرحيم آقاي رييس؛ استادان و انديشمندان محترم؛ دانشجويان عزيز؛ خانم‌ها و آقايان؛ براي من كه خاطره‌ي دوران جواني را با نام‌هاي آشنايي از اين سامان زنده مي‌كنم حضور در اين سرزمين و در ميان اين جمع به ياد ماندني است. آن هنگام از جمله جواناني بوديم در كوي آزادي و استقلال و پيشرفت و از اين رو آشنا با انديشه سزر و سنگور و ديوپ. امروز در زمره جست‌وجوگراني هستم ميان فرهنگ و سياست و از اين رو سخت محتاج آموختن و دانستن. هر كس در آكادمي باشد يا در جامعه، در آفريقا باشد يا در آسيا، در غرب باشد يا شرق نياز به آموختن دارد. جهان دايما دستخوش تغيير است و پارادايم‌ها نو به جاي پارادايم‌هاي گذشته مي‌نشينند. نمي‌توان تنها با انگاره‌هاي گذشته اين جهان را شناخت بايد جهان‌هاي متفاوت را ديد،‌ از آن‌ها شنيد و با آن‌ها سخن گفت. خوشحالم كه براي من امروز اين امكان فراهم است كه در يكي از كانون‌هاي اصلي فرهنگ آفريقايي ـ در سنگال ـ سخني بشنوم و بگويم. از دغدغه‌هاي ديرين من، چيستي و چگونگي گفت‌وگوي تمدن‌ها در جهان كنوني است. در اين سال‌ها كوشيدم اين انديشه را در حوزه سياست پيش برم و بر آنم كه پس از آن نيز توان اندكم را بر سر آن نهم. به گمان اگر اين راه راهبرد پيش رود، در جهان و جامعه به جاي سوء تفاهم، مفاهمه، به جاي زور، منطق و سرانجام به جاي جنگ، صلح خواهد نشست. جنگ بر انگاره‌ي برد يكي و باخت ديگري استوار است، اما صلح پايدار بر انگاره‌ي برد طرفين مبتني است. در تفكر «برنده ـ بازنده» توانايي‌ها و منابع طرفين موجب انهدام توانايي‌ها و منابع يكديگر مي‌شود اما تفكر «برنده ـ برنده» در پي راه حل‌هايي است كه توانايي‌ها و منابع طرفين را در جهت ارتقاي فهم همديگر و ايجاد نوآوري و خلاقيت در جامعه به كار گيرد. گفت‌وگو اگر به فرجام رسد، مصداقي از راهبرد «برنده ـ برنده» است. گفت‌وگو در واقع بازنده‌اي ندارد به شرط اين كه طرفين به قواعد آن متعهد باشند. در گفت‌وگو هيچ يك از طرفين نه خاموشند و نه در برابر يكديگر؛ و سخن من در اين جا همين است كه گفت‌وگوي تمدن‌ها در جهان كنوني به انجام نمي‌رسد، مگر آن كه «تمدن آفريقايي» هم در آن به زبان آيد. از تمدن‌هاي ديگر بشنود و با آن‌ها سخن بگويد. آفريقا در فرآيند عبور به عصر رهايي و طي دوران استعمار زدايي امروز داراي هويتي آفريقايي است. هم‌گرايي‌هاي منطقه‌يي و توجه به الگوهاي بومي، بخشي از اين خودباوري است. اما براي جهاني كه هر روز كوچك‌تر و به هم پيوسته‌تر مي‌شود، نمي‌توان به اين گذار اكتفا كرد. در عصر ارتباطات بايد، طرف گفت‌وگو شد. زمان به سويي مي‌رود كه در آن بايد آفريقا به عنوان كانون جديدي از فرهنگ،‌اقتصاد و سياست جهان داراي نقش باشد. عدالت، امنيت و آزادي در عرصه روابط بين‌الملل حاكم نمي‌شود مگر آن كه بر اساس گفت‌وگو باشد و اين گفت‌وگو سبكي است كه در آن هيچ صدايي در جهان خاموش نماند. اگر بتوانيم صداي آفريقا را در عرصه‌هاي جهان كنوني بشنويم، مي‌توانيم بگوييم، گفت‌وگوي تمدن‌ها به جهان واقعي وارد شده است. چرخش به سوي الگوي گفت‌وگو به معناي آن است كه حتي الگوي توسعه به صورت الگويي تمركزگرا و تك خطي امكان نظم بخشي به مناسبات جهاني را از دست داده است. اين سامان‌دهي منوط به درك ضرورت تجديدنظر در مباني گذشته است. سامان مجدد نظم جهاني كه از رهگذر گفت‌وگوي ميان حوزه‌هاي تمدني مي‌گذرد، اتفاق نخواهد افتاد مگر آن كه جهان به مثابه شبكه‌ي حوزه‌هاي متكثر تمدني مورد توجه قرار گيرد. در اين جا مساله اساسي يافتن راهي به سوي آفرينش يك جهان انساني است. شايد بتوان بر ضرورت مشاركت و حضور در فرآيند «جهاني شدن انساني» تاكيد كرد. البته برخي نظريه‌پردازان و هواداران افراطي جهاني شدن به گونه‌اي سخن مي‌گويند كه گويا جهاني شدن جريان جبري است و تنها بر اساس مقتضيات دروني خود يعني تحول اقتصاد و فن‌آوري و گسترش ارتباطات و رسانه‌هاي جمعي رخ مي‌دهد. بر اساس اين نظر جهاني شدن يك حادثه طبيعي است كه مهار كردن آن به دست انسان‌ها متصور نيست و افراد و ملت‌ها و فرهنگ‌ها تنها راهي كه دارند، ادغام خود در اين جريان است. در منطق برخي نظريه‌پردازان قرون هيجدهم و نوزدهم نيز مفهوم پيشرفت مترادف چنين برداشتي بود. گمان مي‌رفت هر كس كه با آن همراه شود، به سرمنزل نجات مي‌رسد و هر كس هم كه در برابر آن بايستد، يا حتي دست به انتخاب زند، محكوم به نابودي است. امروز هيچ كس نمي‌تواند آثار سوئي را كه اين طرز تفكر در دو قرن گذشته به بار آورده است، ناديده بگيرد. استعمار ملت‌هاي ديگر به دست قدرت‌هاي غربي، از بين رفتن بسياري از دستاوردهاي انساني و تباهي بخش بزرگي از محيط زيست طبيعي، تنها گوشه‌هايي از آثار و پيامدهاي ناگوار اين پديده است. اگر بيش از يك قرن طول كشيد تا نتايج آن برداشت نادرست از پيشرفت در عرصه جهان ظاهر شود، به دليل شتابي كه تحولات در روزگار ما دارد، برخي آثار سوء برداشت از مقوله جهاني شدن از هم‌اكنون پيش روي ماست. بر اساس الگوي گفت‌وگو چاره كار نه تسليم در برابر جهاني شدن است و نه مقاومت غير واقع‌بينانه در برابر آن. هرچند برخي جوامع به يكي از اين دو راه روي آورده‌اند اما مي‌توان رويكرد نويني را برگزيد كه اساس آن بر انتخاب و مشاركت همه‌ي طرف‌هاي ذي‌نفع است «اداره كردن يا مديريت جهاني شدن» مي‌تواند نتيجه‌ي عملي اين رويكرد باشد. موثرترين راه تبيين تكوين و تحقق اين رويكرد سامان دادن نظري گفت‌وگوي ميان تمدن‌ها و فرهنگ‌ها به قصد فهم متقابل اقدام مشترك و جلوگيري از تحميل فرهنگ و تمدني است كه به حوزه‌هاي قدرت جهاني تعلق دارد. آنچه تا كنون روي داده اين است كه هر كانون قدرتي مي‌خواهد خود را در راس سلسله مراتب قدرت بين‌المللي قرار دهد، به گونه‌اي كه ديگران خود را با او شناسايي كنند، بنابراين بديهي است كه در هر زمان، نيروهاي محرك جهاني شدن، به سوي كانون‌هاي قدرت ـ در اشكال مختلف آن ـ متوجه شوند. امروز بخش مهمي از واقعيت درون ماست كه از ساختار جهاني قدرت تا انديشه كودكان را در اقصي نقاط جهان درمي‌نوردد. در عين حال بپذيريم كه مي‌توان اين واقعيت را انساني و عادلانه‌تر كرد. سامان دادن گفت‌وگويي فعال گامي در اين سو است. آنچه در رويكرد گفت‌وگوي تمدن‌ها مد نظر است اين است كه «تك صدايي» و «محدود نگري» غالب در جهاني شدن به سوي همه‌ي كنشگران بر عرصه‌ي جهاني تغيير يابد و انسان‌ها از نگريستن به گونه‌هاي ديگر محروم نشوند. براي تحقق اين مهم مي‌توان از افق‌هاي جديد نظري و زمينه‌هاي نوين عملي بهره جست و به جاي جهاني شدن بر نگاه جهاني داشتن تاكيد كرد. در اين افق چون انديشه‌ها و فرهنگ‌ها لزوما با منابع موجود قدرت شناسايي نمي‌شوند، لذا امكان حضور در عرصه‌ي بين‌المللي را دارند. نگاه جهاني داشتن هم عامل و هم حاصل گفت‌وگو است. البته هر گفت‌وگويي اقتضائات و لازمه‌هايي دارد كه بايد به آن‌ها تن داد؛ من در اين جمع كه اختصاص به تمدن و فرهنگ آفريقايي دارد، به سه اقتضاي متاخر در فرآيند گفت‌وگو اشاره مي‌كنم: اول اين كه نه تنها تمدن‌هاي غير غربي بايد با تمدن جديد غربي گفت‌وگو كنند، بلكه لازم است ميان خود اين تمدن‌ها هم گفت‌وگوهاي جديدي شكل بگيرد. دوم اين كه هر يك از طرف‌هاي گفت‌وگو بايد بتوانند از موضع خود گفت‌وگو كنند. متاسفانه تا كنون در غالب گفت‌وگوهايي كه ميان غرب و تمدن‌هاي ديگر صورت گرفته است، در يك طرف غرب و در طرف ديگر كساني بوده‌اند كه همان مدعاهاي تمدن غربي را به صورت و زبان غير غربي تكرار كرده‌اند. سوم و مهم‌تر آن كه هر تمدني بر مباني خاصي استوار است و اين مباني از پرسش‌هايي بنيادي مانند نسبت انسان با امر متعالي و غايي، نسبت انسان با طبيعت و نسبت انسان با هم‌نوعانش نشات مي‌گيرد. تمدن‌هاي مختلف به اين پرسش‌هاي محوري زندگي آدمي پاسخ‌هاي متفاوتي داده‌اند، پاسخي كه تمدن غربي در اين باره داده، تنها يكي از پاسخ‌هاي موجود است. نبايد انتظار داشت كه تمدن‌هاي ديگر پيش از آ‎غاز هر گفت‌وگو تنها تعبير تمدن غربي را از اين مسايل بپذيرند، بلكه ممكن است در نتيجه‌ي گفت‌وگو نسبت به مقوله‌هاي تمدني و مباني آن‌ها تغييري حاصل شود. تمدن آفريقايي از جمله تمدن‌هايي است كه بر اين مبنا،‌ گفته‌ها و ناگفته‌هاي قديم و جديد دارد. بسياري از راه‌حل‌هاي جديد را مي‌توان از طريق اين گفت‌وگو و در قالب نظريه‌هاي جديد دنبال كرد. نظريه‌هايي كه بر اساس نگرش‌ها نو به پرسش‌هاي پيش رو شكل گرفته و هم‌افق شده‌اند. آيا آفريقا در فرآيند تلاش سهمگيني كه براي رهايي از استعمار داشته‌ است، براي دستيابي به حقوق انساني خود كه پايمال شده است، براي دفاع از هنر، فرهنگ، طبيعت و محيط زيست خويش كه ناديده انگاشته شده است، حرف‌هاي زيادي براي گفتن ندارد؟ بايد با تمركز بر «نگاه انساني در فرآيند جهاني شدن» براي ارتقاي ايده‌ي گفت‌وگوي تمدن‌ها به سطح يك نظريه‌ي عام نقش آفريقا را جدي بگيريم. اگر چنين شود، هنوز در آغاز راهيم. ما نياز داريم كه فارغ از كليشه‌هاي مرسوم و دوگانه سازي‌هاي موهوم نه تنها ديروز، بلكه امروز خود و جهان پيرامون را بشناسيم. جهان از وارونه‌سازي‌ها و غيرت سازي‌هاي دهه‌ها و قرون اخير رنج بسيار برده است. ما به عنوان شرقي، به عنوان مسلمان و به عنوان آفريقايي اين رنج را بيشتر لمس كرده‌ايم. از اين رو ما نمي‌خواهيم به ديگران با اين نگاه عاري از انصاف بنگريم. ما مسلمانيم و به حكم آيين اسلام و به شهادت زيست تاريخي خود در آفريقا يا آسيا و يا هر جاي ديگر، نشان داده‌ايم كه از منظر عدل به پيرامون خود نگاه مي‌كنيم. نگاه عادلانه يعني هر چيز را در اندازه و حد واقعي خود ديدن. اگر چنين باشد، بايد نداي آزادي و رهايي و حرمت انسان را از فراز تاريخ بشنويم. حقيقت دعوت پيامبران، دعوت به ساختن جهاني است كه در آن جز بندگي خداي داناي، دادگر زيبا و مهربان نباشد و بندگي انسان از انسان و حاكميت تبعيض، خشونت و ستم از ميان برود. ما امروز هم جز آن نمي‌توانيم هدفي داشته باشيم. خواست مسلماني كه در آفريقا عليه استعمار مبارزه كرده است،‌مگر چيست، صدايي كه در انقلاب اسلامي ايران و آنچه بر زبان امام خميني (ره) جاري بود مگر چه بود؟ فرياد رهايي فلسطينيان آواره مگر جز تلاش براي دستيابي به آزادي، امنيت و عدالت است؟ خشونت و تبعيض با خودكامگي زير هر نامي قرار بگيرند، با گوهر اسلام بيگانه‌اند. اسلام نگاه انساني به جهان دارد. از اين رو بخشي از واقعيت گفت‌وگوست. قدرت در بينش اسلامي، از آن خداست و هيچ قدرتمندي مجاز نيست كه آن را جز در خدمت بندگان خدا كه همه يكسان و برابرند به كار گيرد. هر انسان و جامعه‌اي كه به آگاهي و آزادي دست يابد و بر پايه‌ي آگاهي و اراده‌ي نيرومند شود، انسان و جامعه‌اي در راه خدا و طرفي موثر براي گفت‌وگوي انساني است، نه در ديروز كه در امروز و در فردا. در اين مسير سنگال ظرفيت‌هاي بسياري دارد و ما نيز زمينه‌هاي بسيار، ظرفيت‌هاي طرح گفت‌وگوي تمدن‌ها، استعدادهاي عملي و نظري فراواني براي ارتقاي اين گونه فرهنگ انساني دارد. آفريقا قطعا داراي جايگاه ويژه‌اي در آينده جهان است و جهان اسلام نيز افق گشوده براي توسعه فضاي فرهنگ انساني و اسلامي است. جمهوري اسلامي ايران به اعتبار تجربه گران‌بهاي خويش از بزرگ‌ترين انقلاب مردمي پايان قرن بيستم و طي راه دشوار مردم‌سالاري ديني، رهيافت‌ها و دستاوردهاي بزرگي در همه‌ي زمينه‌ها دارد و سنگال در آفريقا و جهان اسلام از موقعيت ممتاز فرهنگي و سياسي برخوردار است. مي‌توانيم اين سرمايه‌هاي معنوي و مادي را كم نشماريم، اگر بزرگ فكر كنيم، مي‌توانيم حتي از كوچك آغاز كنيم. به معجزه گفت‌وگو در اين راه باور داشته باشيم.“ انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha