به گزارش ایسنا، سید محمد بحرینیان در یادداشتی نوشت: شاید دیده باشید که در رسانههای غیر ایرانی و غیرعربی، مثلا در رسانههای اروپایی هم گاهی از عبارت سرزمینهای اشغالی برای برخی نقاط فلسطین استفاده میشود و تعجب کرده باشید که مگر اروپاییها هم به اشغالگری اسرائیل معتقدند. مسئله این نیست که آنها اسرائیل را به رسمیت نمیشناسند یا دولتهایشان متحد اسرائیل نیستند، ازقضا اغلب رؤسای جمهور و مقامات ارشد سیاسی اروپا در ۱۶ ماه گذشته به سرزمینهای اشغالی سفرکرده و از رژیم صهیونیستی حمایت کردهاند. پس عبارت سرزمینهای اشغالی در رسانههای غربی به چه معناست؟
حدود ۳ دهه پیش مذاکرات مفصل محرمانهای در اسلو پایتخت نروژ میان رژیم صهیونیستی و سازمان آزادیبخش فلسطین با محوریت آمریکا برگزار میشد که درنهایت به پیمان صلح اسلو منتهی شد. آن روزها این پیمان، پایانی بر نیمقرن جنگ و ناآرامی در منطقه خوانده میشد و حتی امضاکنندگان آن جایزه صلح نوبل گرفتند. یاسر عرفات از ساف و رابین و پرز از رژیم صهیونیستی جایزه صلح نوبل گرفتند. عکسهای امضای پیمان اسلو را جستوجو کنید. آن خوشحالی که در چهره مرحوم عرفات دیده میشود لابد حکایت از آن دارد که او فکر میکرد دیگر مصائب ملت فلسطین تمام شد و با وساطت آمریکا به صلح پایدار رسیدیم!
اما نتیجه چه شد؟ پس از مدت کوتاهی از امضای پیمان اسلو، طرف صهیونیستی همهچیز را زیر پا گذاشت. راهحل دو دولتی که ایده محوری اسلو بود را به رسمیت نشناخت چنانکه امروز بعد از ۳۲ سال از آن پیمان همچنان دولت فلسطین به رسمیت شناختهنشده است. هیچیک از حقوق بدیهی فلسطینیان در حوزه منع شهرکسازی، کنترل قدس، مسجدالاقصی، امنیت ساکنان، تعیین مرزها، سرنوشت پناهندگان و آوارگان، تقسیم آب و ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی انجام نشد اما اسرائیل فرصت یافت تا با بازیابی خود مجددا هم جنگ و جنایت را شروع کند و هم شهرکسازی را گسترش دهد. بر اساس اسلو، ۴۴ درصد خاک سنتی فلسطین در اختیار فلسطینیان قرار میگرفت که اسرائیل امضای خود پای همین را هم زیر پا گذاشت و امروز کمتر از ۴ درصد خاک فلسطین در چند بخش جدا، در اختیار صاحبان اصلی و دیرین فلسطین است.
ما وقتی میگوییم سرزمین اشغالی منظورمان تمام نقاطی است که در اختیار رژیم غاصب صهیونیستی است اما رسانههای غربی وقتی میگویند سرزمینهای اشغالی، منظورشان تصاحب سرزمینهای پس از امضای پیمان اسلو است.
چرا این یادآوری مهم است؟ این نکته کهنه هم نشده و اسرائیل امروز، دقیقا به همان زشتی و وقاحت و شیوه عمل آن روز و بلکه بدتر است. بر اساس توافق آتشبس میان لبنان و رژیم صهیونیستی مقررشده بود اسرائیل کاملا از خاک لبنان خارج شود و در حد فاصل مرز تا رودخانه لیتانی، نیروهای حافظ صلح مستقر شود. روز اجرای آتشبس دقیقا همین امروز (سه شنبه ۳۰ بهمن) است اما ارتش رژیم صهیونیستی دیروز اصطلاحا دبه کرده و اعلام کرد در پنج منطقه از خاک لبنان خواهد ماند.
دقیقا دلیل یادآوری مسائل اسلو و ذکر بدعهدی جدید همین است. چیزی به نام معاهده با رژیم صهیونیستی از اساس بدون معنا و مفهوم است چون عهد برایش مفهوم ندارد. این یعنی روش عمل با اسرائیل، طوفانی است از جنس الاقصی و لاغیر. برخی وضعیت امروز غزه را نتیجه طوفان الاقصی میدانند که برداشت غلطی است. وضعیت امروز غزه، نتیجه پیمان اسلو و سازش و سه دهه تحمل فشار است. نتیجه مقاومت و حماسه و ایستادگی امروز هم چند دهه آینده هویدا خواهد شد که البته از همین امروز پرتوهای نورش خیرهکننده است.
اگر نسلهای قبلی وادادگی را پیشه کردند، زنان و مردان امروز برای ایستادگی و تغییر فضا هزینه سنگینی باید بپردازند، چنانکه غزه پرداخت. اما امتداد این مقاومت، زندگی نسلهای آینده را حتما راحتتر و به شرایط انسانی نزدیکتر خواهد کرد. آینده فلسطین با مقاومت درخشان است انشاءالله.
امروز فقط یک عهد در فلسطین معنا دارد و آن هم عهد مردم و رزمندگان با شهدای خویش است، عهد با آرمانها و وجدان ظلم ستیز خود که بر سر صلابت و ایستادگی خود پافشاری کنند. سایر معاهدات بی معناست. پیمان صلح با اسرائیل عاقبتی همچون اسلو دارد. تنها کلید حل قطعی مسئله فلسطین پیمان خون با شهدای مقاومت و آرمانهای آنان است.
*بازنشر مطالب دیگر رسانهها در ایسنا به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان میباشد.
انتهای پیام
نظرات