• شنبه / ۲۷ بهمن ۱۴۰۳ / ۱۰:۳۱
  • دسته‌بندی: دیدگاه
  • کد خبر: 1403112719719
  • منبع : مطبوعات

طرح ترامپ برای غزه؛ واقعی یا رؤیاپردازی

طرح ترامپ برای غزه؛ واقعی یا رؤیاپردازی

طبق آخرین آمارها از دفتر رسانه‌ای دولت غزه از تاریخ ۱۶/۰۷/۱۴۰۱ تا ۱۳/۱۱/ ۱۴۰۳ طی ۴۷۰ روز ۱۰هزار و ۱۰۰ جنایت توسط رژیم اشغالگر در غزه انجام شده است. تعداد شهدا و مفقودان این جنایت ۶۱هزار و ۱۸۲ نفرند که از این تعداد ۴۶هزار و ۹۶۰ نفر آنها در بیمارستان‌ها به عنوان شهید ثبت شده و ۱۴هزار و ۲۲۲ نفر هنوز مفقود و زیر آوارها هستند.

به گزارش ایسنا، سیدحسین موسوی، رئیس مرکز پژوهش‌های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه در یادداشتی نوشت: طبق آخرین آمارها از دفتر رسانه‌ای دولت غزه از تاریخ ۱۶/۰۷/۱۴۰۱ تا ۱۳/۱۱/ ۱۴۰۳ طی ۴۷۰ روز ۱۰هزار و ۱۰۰ جنایت توسط رژیم اشغالگر در غزه انجام شده است. تعداد شهدا و مفقودان این جنایت ۶۱هزار و ۱۸۲ نفرند که از این تعداد ۴۶هزار و ۹۶۰ نفر آنها در بیمارستان‌ها به عنوان شهید ثبت شده و ۱۴هزار و ۲۲۲ نفر هنوز مفقود و زیر آوارها هستند. در حال حاضر حدود دو میلیون نفر از ساکنان غزه در شرایط فاجعه‌باری زندگی می‌کنند که بیش از ۳۵ هزار کودک، یک یا دو والد خود را از دست داده‌اند.

طی حمله وحشیانه اسرائیل امروزه 

۸۶ درصد زیرساخت‌های نوار غزه شامل ۱۶۱ هزار واحد مسکونی به صورت کلی ویران شده و ۳۴ بیمارستان و ۸۰ مرکز بهداشتی نیز ارائه توان خدمات را از دست داده‌اند و در مجموع برآوردهای اولیه نشان می‌دهد که حدود ۳۷ میلیارد دلار نیز بر اثر این جنایت به غزه خسارت وارده شده است. در چنین شرایطی دونالد ترامپ بدون توجه به جنایات و خرابی‌ها اظهارات غافلگیرکننده‌ای درباره خرید و مالکیت غزه داشته که با عکس‌العمل‌های گسترده جهانی روبه‌رو شده است. او گفته است غزه را به مکانی مناسب برای توسعه در آینده تبدیل خواهد کرد. گفته است که خود را متعهد به خرید غزه و مالکیت آن می‌داند و شاید بخش‌هایی از آن را نیز به دیگر کشورهای ثروتمند خاورمیانه برای توسعه واگذار کند. او افزوده است که من از فلسطینی‌ها مراقبت خواهم کرد و مطمئن خواهم شد آنها کشته نمی‌شوند و به صورت فردی نیز موارد را درباره آوارگان فلسطینی بررسی خواهم کرد و به آنان پناهندگی خواهیم داد.

همچنین گفته است کشورهای خاورمیانه پذیرای فلسطینی‌ها خواهند بود و دراین‌باره با بن‌سلمان، ولیعهد عربستان و السیسی، رئیس‌جمهور مصر دیدار خواهد کرد و افزوده است که فلسطینیان حق بازگشت به غزه را نخواهند داشت. از سوی دیگر نتانیاهو در بازگشت از آمریکا، این سفر را تاریخی توصیف کرده و گفته این سفر دستاوردهای عظیمی داشته است.

او می‌گوید طرح ترامپ می‌تواند همه چیز را در غزه تغییر دهد. اما به قول او چالش اصلی آن است که به کجا منتقل خواهند شد؛ البته او همچنین به طعنه گفته اگر عربستان نگران یک دولت فلسطینی است، او مخالفتی با تشکیل کشور فلسطین در عربستان ندارد زیرا عربستان صحرا بسیار دارد. نکته قابل توجه آن است که اسرائیلی‌ها با لاپوشانی واقعیت‌ها و جنایات جنگی اعلام کرده‌اند که هیچ نقشی در اندیشیدن به این طرح ترامپ و حتی اطلاع قبلی از آن ‌هم نداشته‌اند. آنچه در واقعیت جریان دارد، آن است که محور نتساریم که شمال و جنوب غزه را به هم متصل می‌کند، اخیرا بازگشایی شده و اسرائیل از این محور عقب‌نشینی کرده است. در عین حال قاهره نیز اعلام کرد که یادداشتی از اسرائیل دریافت کرده که پایبندی آنان را به توافق صلح تأیید می‌کند.

البته نتانیاهو همچنان بر نابودی حماس و نیز بازگرداندن گروگان‌ها تأکید دارد. این موضع می‌تواند علامتی هشداردهنده برای شعله‌ورشدن دوباره جنگ در غزه باشد. مذاکرات غیرمستقیم در دوحه نیز با میانجیگری مصر، قطر و آمریکا جریان دارد تا فاز دوم آتش‌بس در پایان ماه فوریه جاری آغاز شود و ظاهرا هدف این مرحله پایان کامل جنگ است.

در هر حال به نظر می‌رسد راه‌حلی که رئیس‌جمهور جدید آمریکا درباره غزه ارائه می‌دهد، در عین ظالمانه‌بودن بسیار سطحی است. ظالمانه از آن رو که ده‌ها هزار نفر را به شهادت رسانده‌اند و اکنون پس از ارتکاب این حجم از جنایت جنگی و نسل‌کشی برای امنیت اشغالگران درصدد کوچ‌دادن قربانیان هستند و سطحی از آن جهت که واقعیت‌های روی زمین را نادیده می‌گیرد، زیرا هرگونه پروژه سیاسی از این دست ضمن تقویت موقعیت و محبوبیت حماس بر مقاومت مردم فلسطین در برابر اشغالگران نیز خواهد افزود.

مردم فلسطین پیوند عمیقی با سرزمین خود دارند و نزدیک به یک قرن است که با آوارگی و زندگی در اردوگاه‌ها دست و پنجه نرم کرده‌اند، اما هرگز از آرمان‌های خود پا پس نکشیده‌اند. افزون بر آن طراحان این پروژه‌ها بی‌آنکه خود آگاه باشند به گسترش آرمان فلسطینی به عنوان یک پدیده جهانی و نیز خشم افکار عمومی دامن می‌زنند. حتی به نظر می‌رسد این گونه سیاست‌پردازی‌های تهاجمی به بیداری جهانی و نیز اتحاد کشورها در مقابله با زیاده‌خواهی‌های آمریکا کمک خواهد کرد.

یک نویسنده ترک در مقاله‌ای که در ۱۹ بهمن ۱۴۰۳ در پایگاه الجزیره‌نت منتشر شد، می‌گوید ایجاد پیمان‌های منطقه‌ای گسترده و قوی تنها راه مقابله با این زیاده‌خواهی‌هاست. کمال اوزتورک می‌نویسد کشورهای منطقه باید حجم تهدیدات را درک کنند؛ زیرا اشغالگری فقط به غزه ختم نمی‌شود، بلکه شامل بخش‌هایی از خاک سوریه و لبنان نیز خواهد شد. موضوع کوچاندن فلسطینی‌ها از غزه به کشورهایی نظیر مصر و اردن صرفا یک اظهارنظر از سوی رئیس‌جمهور آمریکا نیست، بلکه تهدیدی آشکار برای کل منطقه است.

او می‌افزاید اگر مصر و اردن گمان می‌برند که این موضوع را می‌توانند از طریق گفت‌وگو با آمریکا و اسرائیل حل کنند و مانع ورود دو میلیون پناهنده به کشورهایشان شوند، به خطا رفته‌اند. اسرائیل از اهداف خود دست برنمی‌دارد. مذاکره کارساز نیست و درصورت انجام نیز مقطعی خواهد بود. اسرائیل و آمریکا فقط اهداف خود را از نظر اجرائی به تأخیر می‌اندازند و آن را مرحله‌بندی می‌کنند.

این نکته نویسنده تأیید این جمله ترامپ است که روز جمعه گذشته در دیدار با نخست‌وزیر ژاپن گفته بود نیازی به عجله در طرح غزه ندارد. ترامپ بارها گفته‌ اسرائیل زیادی کوچک است و باید بزرگ شود.

هم‌اینک سوریه برای واگذارکردن منطقه حرمون، جولان و جبل‌الشیخ تحت فشار است و اگر تن ندهد، با اشغالگری بیشتری مواجه می‌شود و افزون بر آنکه آمریکا و اسرائیل مانع به رسمیت شناختن حاکمان فعلی سوریه می‌شوند، حتی ممکن است مجازات‌هایی را نیز علیه این کشور مد نظر قرار دهند. در لبنان نیز نظام سیاسی جدید درباره تداوم اشغال جنوب این کشور تحت بهانه‌ای امنیتی و منطقه امن با مشکل مواجه است. با توجه به چنین تهدیداتی شاید این ایده اکنون بیش از گذشته واقعی باشد که کشورهای منطقه به‌ویژه کشورهای اسلامی و عربی باید برای مقابله با چنین تهدیداتی به یکدیگر بیشتر نزدیک شوند و با تقویت ائتلاف‌های منطقه‌ای مانع اهداف توسعه‌طلبانه آمریکا و اسرائیل شوند.

شایان ذکر است‌ سبک سیاست تقابلی ترامپ بر راهبرد ایجاد هرج‌ومرج نظام‌یافته مبتنی است و در این راه از دو عنصر غافلگیری و تهدید و تطمیع برای برهم‌زدن تعادل مخالفان و حتی موافقان خود استفاده می‌کند. او سقف خواسته‌های خود را به صورت اغراق‌آمیزی بالا برده و اگر با مخالفت مواجه شود، آن را برای فشار و چانه‌زنی با نگه‌داشتن روی میز به تأخیر می‌اندازد. از نظر عملی برای مقابله با این راهبرد تن‌دادن به مذاکره شیوه مناسبی نیست؛ زیرا مذاکره‌کننده در دامی که قبلا او پهن کرده است، می‌افتد. راهبرد برخورد با زیاده‌خواهی‌های ترامپ می‌تواند بر چند محور استوار شود: نخست، باید اسطوره یک رئیس‌جمهور قدرتمند برچیده شود و پوشالی‌بودن تصویری که او از خود ارائه می‌دهد، افشا شود.

دوم، همانا هم‌گامی و همسویی کشورها و موضع‌گیری قاطعانه مقابل اوست و سوم‌ هم درباره موضوع غزه، محرک‌های حفاظت و دفاع از آرمان فلسطین است که می‌تواند یک پدیده همه‌گیر جهانی و منطقه‌ای را به ویژه میان کشورهای اسلامی پدید آورد اما سؤالی که همچنان پاسخ روشنی ندارد، آن است که پایه‌گذار راهبرد «آمریکا اول» چرا خواهان ورود به موضوع پرهزینه‌ای نظیر خرید و اشغال غزه است؟ دیگر آنکه اسرائیل اساسا تمایلی به بازسازی غزه ندارد و افزون بر آن حضور فیزیکی آمریکا در غزه لزوما نمی‌تواند به‌فع اسرائیل باشد؛ زیرا مسئله غزه را از یک موضوع داخلی از نظر اسرائیل به یک مسئله بین‌المللی تبدیل می‌کند که پیامدهای گسترده‌ای در توازن قوای جهانی خواهد داشت.

تاکنون گمان عمومی بر آن بوده است که ائتلافی از کشورهای مختلف به‌ویژه کشورهای ثروتمند عرب در بازسازی و توسعه غزه مشارکت خواهند کرد و با ایجاد ارتباط میان غزه و کرانه باختری راه برای ایجاد یک دولت فلسطینی و سپس عادی‌سازی رابطه عربستان و اسرائیل در چارچوب توافق ابراهیم باز خواهد شد. همچنین با حضور یک نیروی حافظ صلح بین‌المللی، تداوم آتش‌بس با اسرائیل تضمین خواهد شد. ولی به نظر می‌رسد چنین طرح‌ها و و ایده‌هایی نیز با وجود مخالفت رژیم اسرائیل روی کاغذ باقی بماند. در هر حال اگر طرح ترامپ نوعی بازی راهبردی حاوی اهداف دیگر نباشد، شاید بتوان طرح ترامپ را بخشی از یک طرح بزرگ‌تر دانست که به توافق ابراهیم مربوط می‌شود. طوفان‌ الاقصی غزه را محور یک تنش بین‌المللی قرار داده است؛ زیرا در نشست کشورهای گروه ۲۰ (G-۲۰) تفاهمی زیر نظر آمریکا شکل گرفت که با ایجاد یک گذرراه جدید دریا –‌خشکی پایه (IMEEC) امتداد راه باید هند را به کشورهای امارات و عربستان و سپس اسرائیل و از آنجا به اروپا متصل کند.

طوفان الاقصی این طرح بزرگ بین‌المللی را بر هم زد و آینده این معبر را در معرض ابهام قرار داد. شاید این بار آمریکا خواستار آن باشد که با حضور مستقیم، این کریدور اقتصادی را که در حقیقت باعث ایجاد یک منطقه اقتصادی قدرتمند می‌شود، خود رهبری کند، به‌ویژه آنکه در شرق مدیترانه نشان داد که حجم بزرگی از ذخایر گازی و نفتی در این دریا وجود دارد. بهره‌برداری از میدان مارین در سواحل تحت حاکمیت غزه می‌تواند ثروت مهمی را برای مردم غزه رقم بزند و در حال حاضر استحصال گاز غزه توسط رژیم اسرائیل انجام می‌شود. منابع گاز و انرژی شرق مدیترانه می‌تواند برای آمریکا نیز فریبنده باشد. و دست آخر آنکه داشتن یک پایگاه نظامی ساحلی برای آمریکا در شرق مدیترانه، شبیه آنچه روس‌ها در سوریه در اختیار داشتند، نیز می‌تواند انگیزه دیگری از ارائه این طرح باشد. البته امنیت اسرائیل نیز همچنان در اولویت سیاست خاورمیانه‌ای آمریکاست که آن هم می‌تواند محرک دیگری برای چنین طرحی باشد.

در هر حال خواه طرح ترامپ نوعی رؤیاپردازی کودکانه یا واقعی باشد، مخالفت یکپارچه و قاطع کشورهای منطقه به ویژه آن دسته از کشورهایی که در معرض تهدید بیشتری هستند، کارساز خواهد بود و لازم است دستگاه دیپلماسی کشور با کشورهایی که تحت فشار هستند، اعلام همبستگی کند.

*بازنشر مطالب دیگر رسانه‌ها در ایسنا به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان می‌باشد.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha