نشست بررسی نقاط قوت و ضعف جشنواره تئاتر فجر با حضور اتابک نادری، سرپرست اداره کل هنرهای نمایشی، محمودرضا رحیمی و نیما دهقان، دو تن از کارگردانان تئاتر ایران همزمان با چهل و سومین دوره این جشنواره در خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا برگزار شد.
به گزارش ایسنا، در این نشست مباحثی مانند افزایش مقبولیت جشنواره تئاتر فجر برای اهالی تئاتر، لزوم تدوین اساسنامهای مشخص برای این جشنواره، موفقیت جشنواره تئاتر فجر در ایجاد زمینه گفتگو میان هنرمندان و ... به بحث و بررسی گذاشته شد. اتابک نادری، به دلیل مشغلههایش در اداره کل هنرهای نمایشی، امکان حضور تا پایان جلسه را نداشت و از میانه جلسه، مباحث ما با دو هنرمند حاضر ادامه یافت.
در این نشست عنوان شد که جشنواره تئاتر فجر با تمام محدودیتهایش همچنان اصلیترین زمینه را برای رویارویی هنرمندان گوناگون در سراسر کشور فراهم میکند و هنوز هم مجالی است برای کشف استعدادهای تازه. ضمن اینکه در جهان نیز تئاتر ایران را با عنوان همین جشنواره میشناسند.
در آغاز این پرسش مطرح شد که چگونه میتوان مقبولیت و اعتبار پیشین جشنواره فجر را احیا کرد.
اتابک نادری که در دورههای متفاوت جشنواره به عنوان هنرمند و مدیر بخشهایی از جشنواره تئاتر فجر با این رویداد همکاری داشته، در پاسخ به این موضوع گفت: در وهله اول نیاز به این فرهنگسازی داریم که جشنواره اول و آخر تئاتر و تولید آن نیست. خوشبختانه این تفکر الان به پختگی رسیده است. پیش از این به اقتضائات زمان، هنرمندان باید تحت هر شرایطی کار خود را به جشنواره میرساندند چراکه لازمه اجرای عمومی در طول سال، حضور در جشنواره تئاتر فجر بود اما در حال حاضر چنین الزامی وجود ندارد و گروههای نمایشی میتوانند آثار خود را در طول سال به اجرای عمومی بگذارند. وقتی یک کارگردان در اجرای عمومی، مواجهه اثر خود را با مخاطب ببیند، خود به خود جشنواره در اولویت دوم او قرار میگیرد و این نگاه از نظر من حرفهای است.
جشنواره فجر، منصه ظهور استعدادهای ناب است
سرپرست اداره کل هنرهای نمایشی ادامه داد: از سوی دیگر ما نسلی هستیم که از اواخر دهه ۶۰ در جشنواره شرکت داشته و با آن بزرگ شدهایم و شاید جشنواره برای ما به نوعی روتین هم شده باشد. ولی وقتی امسال ۲۸۱ اثر متقاضی شرکت در جشنوارهاند، نمیتوانیم بگوییم مقبولیت آن کمرنگ شده. این نگاهِ عدهای در تهران است . به عنوان نمونه، همنسلیهای من که مشغول تدریس و اجرای آثار خود هستند، نیازی به حضور در جشنواره نمیبینند و در جایگاهی هستند که برای حضور در جشنواره از آنان دعوت میشود ولی نسل جوانی هستند که حضور در جشنواره برایشان مهم است. با توجه به سابقه فعالیتم در دفتر استانها هنوز این علاقهمندی را در گروههای دیگر شهرها برای حضور در جشنواره میبینیم. همچنانکه هنوز هم جشنواره فجر در هر موقعیتی، منصه ظهور استعدادهای ناب است. بنابراین کمرنگ شدن این تمایل را به همه هنرمندان تعمیم نمیدهم.
دبیر جشنواره قطعا باید مدیر کل هنرهای نمایشی باشد
اما نیما دهقان که در دورههای متعددی از جشنواره حضور داشته و جوایزی را هم از این رویداد دریافت کرده است، با تاکید بر اینکه دبیر جشنواره قطعا باید مدیرکل هنرهای نمایشی باشد، توضیح داد: هر هنرمندی در جایگاه دبیر با خودش سلیقههایی میآورد که سبب تغییر شکل جشنواره میشود. در تمام جشنوارههای حرفهای دنیا، کسی که پول جشنواره را میدهد، صاحب آن جشنواره است. جشنواره تئاتر فجر متعلق به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و نمیتوان آن را به واسطه سلیقه دبیران، دچار چالش کرد. آسیبهای این جشنواره از زمانی آغاز شد که مدیران کل، دیگر دبیر جشنواره نبودند. در حالیکه مدیر کل به سیاستها اشراف دارد. حال اگر خواهان نگاه هنرمندانه هستیم، میتواند شورای سیاستگذاری خود را با جمعی از هنرمندان تشکیل بدهد که به او مشورت بدهند.
او که به جز شرکت در جشنواره، در برگزاری رویدادهایی مانند کارگردانی افتتاحیه و اختتامیه دورههای مختلف و تهیه برنامههای تصویری با این جشنواره همکاری داشته است، ادامه داد: مدیر کل هنرهای نمایشی ۱۰ برابر بیش از دبیر جشنواره در تلاش و تکاپو است و در نهایت باید پاسخگوی همه مشکلات باشد. تا زمانی که شخصی به جز مدیر کل هنرهای نمایشی، دبیر جشنواره تئاتر فجر شود، این جشنواره رو به بهبود نخواهد رفت.
فقط تعداد محدودی باید جایزه بگیرند
این کارگردان، تعدد جایزههای جشنواره تئاتر فجر را دیگر مشکل بزرگ این جشنواره دانست و اضافه کرد: اهدای ۱۸۰ جایزه در یک جشنواره در تمام دنیا، یک شوخی بزرگ است و یک جشنواره با چنین کاری، هویت هنری و تندیس خود را زیر سئوال میبرد. از سوی دیگر، تئاتر در هر شکلش تئاتر است. تعریف این همه بخش در جشنواره تئاتر فجر، غیرحرفهای است. آیا مثلا در جشنوارهای مانند اسکار، جوایز بر اساس ژانر آثار، اهدا میشود؟!
دهقان افزود: یک نمایش، فارغ از گونه اجرایی خود، کیفیت مشخصی دارد. بنابراین از میان ۱۰۰ تا ۱۵۰ گروهی که در بخشهای گوناگون جشنواره شرکت میکنند، فقط تعداد محدودی باید جایزه بگیرند. اهدای بیش از ۱۰۰ جایزه به شرکتکنندگان یعنی داریم به یکدیگر باج میدهیم و برخی جوانان را در همان اول راه، لوس و دچار توهم میکنیم. در سال یک نفر باید بهترین کارگردان تئاتر فجر باشد تا هویت و کلاس آن جشنواره حفظ شود.
جشنواره یعنی ویترین
محمودرضا رحیمی که سالهای گذشته به عنوان کارگردان، داور و مدیر برخی از بخشهای جشنواره فجر در این رویداد حضور داشته و امسال نیز مدیریت بخش دیگرگونههای اجرایی را بر عهده دارد، نیز گفت: وقتی میگوییم جشنواره، اقبال ندارد، باید مشخص شود مقصود ما از اقبال چیست. جشنواره بایستی میانگینی از ارزشهای تئاتری سالانه باشد و اگر قرار است بخش جدیدی ارایه دهد یا کشف استعداد داشته باشد، وابسته به یک جریان تولید خواهد شد.
او افزود: اگر جشنواره دولتی نتوانسته به وظیفه خود برای ارتقای تئاتر کمک کند، این ایراد به خود جشنواره برمیگردد چون جشنواره یعنی ویترین. جشنواره باید تئاتر را برند میکرده و نه خودش را. اتفاقا در این چند دوره باید تئاتر آنقدر برند میشده که به جای برگزاری جشنواره دولتی، مانند همه جای دنیا۱۰ تا جشنواره خصوصی میداشتیم.
تئاتر نیازمند ثبات است
این استاد دانشگاه ابراز تاسف کرد: جشنواره نتوانسته تئاتر و خودش را برند کند. این وضعیت دلایل گوناگونی دارد که همکارانم به بخشهایی از آن اشاره کردند. از سال ۹۷ که بحث اساسنامه جشنواره مطرح شد، به همان هم عمل نکردیم و هر که آمد، عمارتی نو ساخت. مساله کمرنگ شدن انگیزه ارتقای فرهنگی در مدیران بالادستی است.
رحیمی، نبود ثبات مدیریتی را از مشکلات بزرگ تئاتر خواند و افزود: تئاتر یک کشتی است که با ثبات مدیریت حرکت میکند. ضمن اینکه تئاتر اصلا امری کاملا سیاسی نیست بلکه قسمتی از آن سیاسی است اما در کشور ما به این عنوان که تئاتر، هنری سیاسی است، آن را به حاشیه بردهاند. در این وضعیت احزاب سیاسی هم نقش پررنگی داشتهاند. به طوری که تئاتر به وسیلهای برای تسویه حسابهای احزاب سیاسی تبدیل شده است.
او از اشتباههای پرتکرار مدیران به عنوان دیگر امری که به تئاتر آسیب زده یاد کرد و توضیح داد: حتی مدیرانی که خود تئاتری بودهاند، اشتباههای زیادی داشتهاند. تا جایی که بر اساس همین اشتباهها، مرکز هنرهای نمایشی به اداره کل هنرهای نمایشی تنزل پیدا کرد و همین فرونشست باعث از دست دادن شهرستانها شد چراکه اتوریته مرکز هنرهای نمایشی بر شهرستانها از بین رفت.
چرا تئاتر در رسانهها تبلیغ نمیشود؟
این کارگردان با اشاره به گسترش تئاترهای خصوصی در سالهای اخیر افزود: بپذیریم با گسترش تئاترهای خصوصی طبیعی است که قدری سطح جشنوارهها پایین بیاید. وقتی شبانه بیش از ۱۵۰تئاتر در تهران روی صحنه میرود، همه آثار که سطح بالا نیستند.
رحیمی از تنزل اقبال رسانهها به تئاتر به عنوان دیگر مشکل این هنر یاد و تاکید کرد: رسانهها اولین قدرت دنیا هستند که اگر چنین نبود، این همه کانال در سطح دنیا مفت و مجانی در اختیار مردم قرار نمیگرفت. وقتی این همه کالا در شبکههای گوناگون تلویزیونی تبلیغ میشود، چرا تئاتر تبلیغ نشود. قبلا در روزنامهها صفحه تئاتر داشتیم. الان حتی برخی روزنامهها صفحه هنر هم ندارند بلکه فقط صفحه فرهنگ دارند. توجه رسانهها به تئاتر بسیار کم شده. صنف تئاتر هم نتوانسته عملکرد موفقی داشته باشد. همه اینها دست به دست هم داده تا ارزش تئاتر کم شود. در این گفتگو در درجه اول داریم درباره تئاتر صحبت میکنیم و بعد جشنواره.
جشنواره برای ما جایگاهی ملی داشت
این کارگردان تئاتر، با ابراز تاسف از قطع شدن ارتباط تئاتر تهران با دیگر شهرها افزود: از زمانی که ارزیابی آثار دیگر شهرها برای شرکت در جشنوارهها از طریق دیدن فیلم انجام شد، فراموش کردیم تئاتر فجر برای ما یک جایگاه ملی داشت که به واسطه آن هنرمندان در کل کشور میچرخیدند و با گروههای نمایشی در سراسر کشور ارتباط برقرار میکردند و ارتباطی بین آنان برقرار میشد . همین که کسی از تهران به دیگر شهرها میرفت، احترام به هنرمندان آن شهر بود اما الان این ارتباط قطع شده است.
در ادامه این نشست مبحثی درباره اساسنامه جشنواره تئاتر فجر مطرح شد. به این معنا که این جشنواره با وجود قدمت خود، هنوز اساسنامه مشخصی ندارد و از سویی تئاتر به سبب زنده بودنش، متاثر از تغییرات اجتماعی است. در این بین چگونه میتوان به راهکاری عملی دست یافت؟
نادری در پاسخ به این پرسش، نبود شاکله تشکیلاتی تئاتر را، درد اصلی دانست و توضیح داد: ساز و کار تئاتر ما با دنیا قابل قیاس نیست. هر از گاهی از آنان الگوبرداری میکنیم ولی ساختار و سازمان تئاتری ما تعریف نشده است. همچنانکه در استانها اداره تئاتر نداریم. پیش از انقلاب به همت دکتر فروغ، در استانهای کشور مراکزی تحت عنوان اداره تئاتر داشتیم اما الان شبکه گستردهای داریم به نام انجمن هنرهای نمایشی. از سوی دیگر مدیران ارشاد استانها هزاران ماموریت دارند که یکی از آنها تئاتر است و توجه به آن وابسته به سلیقه آن مدیر است. قائل به فرد بودن، ضعف مدیریتی ماست. در حالیکه جشنوارههای بزرگ دنیا سالها رؤسای ثابتی دارند. کار رییس جشنواره در قیاس با دبیر آن متفاوت است. کار رییس جشنواره، سیاستگذاری و امور اجرایی است و کار دبیر، اعمال سلیقههای هنری است. یعنی به شکل ترکیبی عمل میشود.
باید برای جایزه، پروتکلی داشته باشیم
این مدیر هنری با اشاره به لزوم داشتن پروتکلی برای جوایز جشنواره تئاتر فجر افزود: ایرادی ندارد که مثلا ما ۵۰ تندیس برای جشنواره تعریف کردهایم ولی مشکل اینجاست که در دوره بعد مثلا جایزه پژوهش در نظر گرفته میشود در حالیکه ساز و کار پژوهش با شرایط اجرای یک نمایش متفاوت است. اینها به مدیریت تئاتر (نه به معنای مرکز هنرهای نمایشی بلکه به معنای ساختار تئاتر) برمیگردد.
در ادامه میتوانید تصاویری از سخنان اتابک نادری در این نشست را ببینید.
هر جشنواره نیازمند آییننامه است
نادری ادامه داد: طبیعی است که هر جشنواره نیازمند آییننامه است چراکه قانون بد از بیقانونی بهتر است. اولین بار در دوره دبیری آقای سعید اسدی آییننامهای نوشتیم و ولی هنوز خام و نیازمند بازنگری است تا به ساختار مشخصی برسیم اما از آنجاکه مدیران هنری مدام در حال تغییر هستند، اساسنامه دستخوش سلایق میشود ولی دستکم میتوانیم روی این موضوع اشتراک نظری داشته باشیم که اساسنامهای باشد و هر دبیری موظف شود طبق آن کار کند.
دولت، دنبال برونسپاری است
او در پاسخ به اینکه با این شیوه، دخالت دولت افزایش پیدا نمیکند؟، تصریح کرد: اتفاقا الان خود وزارت ارشاد دنبال برونسپاری است و سپردن دبیری جشنواره به مرکز هنرهای نمایشی با سیاستگذاریهای خود دولت همسو نیست. کار اجرایی، دخالت تلقی نمیشود و اصولا ربطی هم به هنرمند ندارد. هنرمندان ما لزوما نمیتوانند کار اجرایی انجام بدهند.
نادری درباره این موضوع که همواره گفته میشود بخش عمده بودجه اداره کل هنرهای نمایشی به جشنوارهها و نه تولید تئاتر اختصاص داده میشود، توضیح داد: رویدادها بیش از نیمی از بودجه را به خود اختصاص دادهاند درحالیکه بخش عمده بودجه آنها به خود هنرمندان تعلق میگیرد، در قالب تولید کار برای رویداد، ارایه جایزه به گروهها، سپردن داوری به هنرمندان و .... البته در جشنواره منطقهای سال گذشته ورودی هنرمندان در قیاس با هزینههای هتل و سفر و ... ناچیز بود ولی وقتی این بودجه مستقیما به گروه هنری تعلق میگیرد، این نگرانی از بین میرود. حال اگر ساختار مدیریتی به سمت کاهش جشنوارهها جلو برود، بحث دیگری است. ضمن اینکه در این شیوه هم باز اعتراض وجود دارد.
حمایت از هنرمند باید در طول سال انجام شود
رحیمی در این باره گفت: خطرناک است که جشنواره به تنها مجرای حمایت از هنرمند تبدیل شود چراکه این حمایت باید در طول سال انجام پذیرد و به تبع آن این دعواها هم به حداقل میرسد . اگر حالا بر سر حضور در جشنواره جنگ و دعواست چون هنرمند محل حمایت از خود را در جشنواره میبیند. در حال حاضر گروههایی با تغییر نام نمایششان در تمام جشنوارهها شرکت میکنند چون تنها راه برخورداری از حمایت را در جشنوارهها میبینند. زیرا در طول سال حمایتی انجام نمیشود در حالیکه تئاتر عین سرمایه است.
تئاتر، باید برند شود
رحیمی، تعریف بخشهای متکثر در جشنواره تئاتر فجر را یکی دیگر از مشکلات دانست و گفت: این همه بخشهای متکثر داریم و از سوی دیگر همه هم دنبال سهمخواهی از جشنوارهاند. هر جشنواره برای عدهای، سفره است. یکی دیگر از مشکلات ما توسط خود تئاتریها و رسانهها انجام میشود که تعدادی از هنرمندان را اسطوره کردند و وقتی آن اسطورهها در جشنواره نباشند، رسانهها جشنواره را کمرونق میبینند. حضور آنان در تئاتر ضروری است ولی بدون آنان هم تئاتر حرکت خود را ادامه میدهد. اینکه رسانه تنها پشت عدهای خاص بایستد، غلط است بخصوص که آنان به تئاتر ضربه زدهاند و رسانهها نیز در این بین مقصرند که به گروه مقابل، فرصت روشنگری ندادند.
رحیمی خاطرنشان کرد: اگر قرار باشد روزی جشنوارهای مطلوب باشد، باید برای مفهوم تئاتر همصدا شویم. تئاتر باید برند شود نه شخص یا لابیهای خاصی. الان لابیها برند شدهاند. تا زمانی که عدهای برای اجرای آثار خود پول میگیرند و عدهای نمیگیرند، این یعنی لابی. اینها مساله است.
نیازمند قانون هستیم
او اضافه کرد: شما از هر دولتی بپرسید که دوست دارید جزیره خود را بزرگ کنید، حتما کتمان میکند. از طرفی جریانات خصولتی (ترکیبی از دولتی و خصوصی) میآیند که فسادانگیز است. ضعف ما قانون است که خود به آن آگاهی داریم. ما کار هنری بلدیم نه قانونگذاری. میتوانند نیازهای ما را جویا شوند و بر اساس آن قانون بنویسند اما دیگر هیچ کارگردانی با فروش نمایشش فخر فروشی نکند. اگر خواهان ارتقای فرهنگی با تئاتر هستیم، دست از این رفتار برداریم. تئاترهای اندیشهساز، هنرمندساز نمیتوانند پول خود را دربیاورند.
نادری نیز در تکمیل این سخنان افزود: ما پول اندکی داریم و باید آن را مدیریت کنیم.
لازم نیست در جدول جشنواره نام شهرها را بنویسیم
اما دهقان در این باره گفت: نوشتن اساسنامه، شدنی نیست چون هر دولتی طبق دلخواه خود آن را عوض میکند. همچنانکه از نیمه دوم دهه ۷۰ تا الان ثباتی در هیچ بخشی از جشنواره نمیبیینم که بخواهیم درباره اساسنامه حرف بزنیم.
او دیگر ایراد جشنواره تئاتر فجر را درج نام شهرهای آثار در جدول جشنواره دانست و توضیح داد: هیچ جای دنیا چنین اتفاقی نمیافتد. درج نام شهر در کنار نام هر اثر در جدول جشنواره، به منزله تحقیر آن گروه است. در حال حاضر یک طرف تهران را داریم و یک طرف تمام شهرها و همیشه هم دعوا داریم که چرا از فلان شهر کارهای بیشتری آمده و از شهری دیگر کارهایی کمتر و بعد پز بدهیم که امسال تئاتر شهرستان حضور پررنگی دارد. حذف نام شهرها در جدول جشنوارههای ما جراحی درستی است که نشان بدهیم تئاتر، تئاتر است و فقط کیفیت کار تعیینکننده است.
اداره کل هنرهای نمایشی باید متولی تئاتر کشور باشد
رحیمی اما با اعتقاد بر اینکه بهتر است مدیر کل هنرهای نمایشی مدیر کل بماند و دبیری جشنواره را بر عهده نگیرد، توضیح داد: همه جای دنیا دبیر جشنواره داریم و نه رییس . ۱۲ جشنواره شاخص در دنیا داریم که گروهها برای حضور در آنها پول میدهند. ما نمیخواهیم خود را با آنان بسنجیم. ولی مساله بر سر یک نگره دیگر است. مثلا جشنواره ادینبورو سالها دبیر ثابتی دارد و دبیر بعدی بر اساس همان سیاستها کار را جلو میبرد ولی در ایران ریاست جشنوارهها و مدیریت مرکز هنرهای نمایشی تابع مدیریت بالادستی است که خودشان میدانند متولی تئاتر کشور نیستند چون نمیتوانند به بسیاری از بخشها همچون آموزش و پرورش، حوزه هنری و ... ورود کنند. بنابراین هر جایی برای خودش جشنوارهای میگذارد. درحالیکه اداره کل هنرهای نمایشی، باید متولی کل تئاتر کشور باشد. آنقدر مسائل ریز و بیاهمیت را به میان آوردهایم که در انبوهسازی اینها، مسائل اصلی گم شده و اصلا معلوم نیست اداره کل هنرهای نمایشی یا حتی معاونت هنری چقدر قدرت دارد.
او درعین حال تاکید کرد: باید برنامههای جشنواره در قالب پکیجی مشخص باشد تا هر دبیری ارزیابی کند توان برگزاری آن را دارد یا نه. الان جشنواره ما متاثر از رفت و آمد جناحهای سیاسی است. اجازه نمی دهند هنر کار خود را انجام بدهد درحالیکه هنرمندان از خط قرمزها عبور نمیکنند.
در ادامه نشست این پرسش مطرح شد که جشنواره تئاتر فجر چقدر در ایجاد زمینه گفتگو و تعامل میان هنرمندان ما موفق بوده است؟
نادری در پاسخ به این پرسش گفت: در بسیاری از کشورهای منطقه، تئاتر ایران را با فجر میشناسند. بسیاری از ما یکدیگر را در این جشنواره پیدا کردیم در حالیکه اگر ساختار و کمپانی داشتیم، لازم نبود جشنواره بستر آشنایی هنرمندان را فراهم کند. در نبود یک ساختار درست و کمپانیهای خصوصی، جشنواره تئاتر فجر این کارکرد را داشته است.
دهقان نیز در ادامه سخنان او گفت: در ساز و کار درست، دولت برای کمپانیهای خصوصی پروانه فعالیت صادر و به ازای شرح فعالیتشان از آنان حمایت میکند.
جشنواره؛ نقطه اتصال هنرمندان در سراسر کشور
رحیمی که معتقد است جشنواره فجر با تمام اشکالاتش توانسته زمینهای برای شکوفایی نسلها ایجاد کند، اضافه کرد: جشنواره در ایجاد زمینه گفتگو موفق بوده است. یکی از زیباترین اتفاقات این است که تمام تئاتریهای ایران یکدیگر را به واسطه جشنوارهها میشناسند؛ کاری که کمپانیها نمیتوانند به این گستردگی انجام دهند. وقتی در شهرهای دیگر همکاران خود را به واسطه این جشنوارهها میشناسم، تمام وجودم را عشق میگیرد و این بهترین چیز برای پیوند ملی است.
نادری در آخرین سخنان خود، مخاطبپروری را یکی از کارکردهای مهم جشنواره تئاتر فجر برشمرد و افزود: همین که عدهای از مردم دنبال پیدا کردن بلیت جشنواره هستند، اتفاقی است خوشایند چراکه به واسطه آن با تئاتر آشنا و به تدریج، به مخاطب آن تبدیل میشوند.
در ادامه این مبحث مطرح شد که شما با چه نگاه و امیدی در جشنواره تئاتر فجر حضور دارید؟
رحیمی یکی از دلایل خود را برای حضور در جشنواره، توجه به امر آموزش دانست و افزود: در دورههای گوناگونی کوشیدهام با دعوت از استادان مجرب، کارگاههای آموزشی موثری را برای جوانان برپا کنیم.
دهقان نیز در این زمینه پاسخ داد: من با تمام انرژی در این فضا هستم به دلیل اینکه افرادی نالایق وارد آن نشوند چون گاه میبینم با یک تغییر مدیریت، کسی میآید که کوچکترین شناختی به این حوزه ندارد.
او با تشریح تجربه شخصی خودش در اجرای نمایش «ترن» که سالها پیش روی صحنه رفت، یادآوری کرد: برای اجرای نمایش «ترن» یکی از تندروترین نمایندگان مجلس را دعوت کردم و تمام فضای تئاتر شهر را به او نشان دادم که بسیار برایش جذاب بود. بخشی از مشکلات ما ناآشنایی مدیران با این مقوله است. ترجیح میدهم بیشتر وقتم را صرف آنان کنم. تا زمانی که این مشکلات را داریم، چیزی درست نمیشود نه اساسنامه و نه جشنواره و آنقدر مساله در تئاتر داریم که صحبت کردن درباره عظمتی مانند جشنواره فجر که از سال ۷۶ تا نیمه اول دهه هشتاد نسل بزرگی از چهرههای هنری در آن معرفی شد، جایی ندارد.
در ادامه این پرسش مطرح شد که در شرایط فعلی، چه راهکاری برای بهتر شدن جشنواره پیشنهاد میدهید؟
دهقان پاسخ داد: مدیر کل هنرهای نمایشی قطعا باید رییس تئاتر شود و تمام شوراها را حذف کند و با کمک هنرمندان تصمیم بگیرد. مدیر کل هنرهای نمایشی، باید دیکتاتوری باشد که بلد باشد دموکراسی را اجرا کند. تا زمانی که چنین مدیر کلی نداشته باشیم، حرف زدن درباره مسائل تئاتر، به غر زدن تبدیل میشود.
هیچ پرسشی یک پاسخ ندارد
رحیمی نیز توضیح داد: هیچ پرسشی یک پاسخ ندارد و ما به ناچار درگیر تکثرگرایی هستیم. خوب بودن یک رویداد در گرو خوبی جزییات آن است. ما غر نمیزنیم بلکه حرفمان این است که به سادگی میتوان کاری را فرموله کرد ولی نمیکنند چون میخواهند آن بودجه را جای دیگری هزینه کنند. نمیتوانیم مغازهای درب و داغان داشته باشیم و بخواهیم درباره ویترینش با هم دعوا کنیم. در تمام دنیا جشنواره وجود دارد. مهم این است که دلیل برگزاری، چشمانداز، نیروی انسانی، سرمایهگذاری و استراتژیاش مشخص باشد و خود را با بازخوردهایی که میگیرد، ارتقا بدهد. اینکه چرا در جشنواره ما چنین اتفاقی نمیافتد، یکی از مهمترین دلایلش کثرت مدیران است و برخی مدیران تئاتری خودشان آسیب میزنند. اما به جز جشنواره چه روشی برای حمایت از هنرمند تئاتر داریم و چه کنیم که جشنواره به یک بازار تبدیل بشود.
جشنواره، خودش بازار تئاتر است
او با اشاره به برپایی بازار تئاتر همزمان با برخی از دورههای جشنواره فجر ادامه داد: بازار تئاتر بسیار اشتباه بود چون جشنواره، خود، بازار است. در کشورهای دیگر از تهیهکنندگان به جشنواره میآیند و کارهای مورد نظر خود را انتخاب میکنند. با چند غرفه که نمیتوان بازار ایجاد کرد. مانند شعار «تئاتر برای همه» که تحققپذیر نیست و همه اینها در جشنوارهها رخ داد. من هم معتقدم یک قاعده داشته باشیم یعنی یک تولیت به تئاتر بدهید و تکلیف همه را مشخص کنید.
در ادامه، دهقان به تعدد تصمیمگیرندگان در جشنواره فجر اشاره کرد و آن را یکی از معضلات آن برشمرد.
در تکمیل سخنان او رحیمی گفت: تئاتر در دنیا تئاتر، آزمایشگاه علوم اجتماعی است ولی در اینجا به موجود توسری خوری تبدیل شده و هر کسی هم برای خودش یک امپراتوری درست کرده است. با همه اینها زیاد هم ناامید نباشیم. اگر الان شبی ۲۰۰ اجرا در تهران روی صحنه میرود، اگر هر گروهی ۵ تن عوامل داشته باشد، یعنی هزار نفر عامل تئاتر داریم. حتی تا چای فروشی که آنجا چای میفروشد، رزق و روزیاش بالا میرود. این یعنی چرخه اقتصادی و به این لحاظ تئاتر کار خود را میکند. در حال حاضر در کنار تئاتر ۶۲ تا حرفه رزق و روزی میخورد که اگر به سر و سامان برسد، افزایش چشمگیری خواهد داشت و به کمک جشنوارهها میتواند بالاتر برود و جشنواره میتواند فضایی برای گردشگری ایجاد کند.
سپس این پرسش مطرح شد که آیا میتوان جشنواره تئاتر فجر را به عنوان یک رویداد مردمی در نظر گرفت؟
دهقان در پاسخ به این پرسش گفت: جشنواره متعلق به خانواده هنرمند است که در بازه زمانی مشخصی دور هم جمع میشوند و کار یکدیگر را میبینند و با هم معاشرت و درباره کارهایشان گفتگو میکنند. ۳۵۵ روز فرصت داریم که تئاتر را برای مردم اجرا و آنان را با تئاتر آشنا کنیم. در ۱۰ روز نمیتوان فرهنگسازی کرد و ۳۵۵ روز دیگر سال را بیخیال نشست. این ۱۰ روز هیچ کمکی به مردمی کردن تئاتر نمیکند. در دورههای قبلی دیدهایم هنرمندانی که از شهرهای دیگر به جشنواره میآمدند، بیرون سالن میماندند چون تعدادی از تماشاگران بلیت خریده بودند و فرصتی برای حضور هنرمندان استانی در جشنواره ایجاد نمیشد.
کسی که کار هنر میکند، ولینعمتش مردم هستند
رحیمی نیز در این باره گفت: میتوانیم هدفگذاری داشته باشیم. اگر میخواهیم جشنواره مردمی باشد اولا باید مانند همه جای دنیا، بازه برگزاری آن را نه ۱۰ روز بلکه یک ماه و نیم تا دو ماه تعریف کرد. در ثانی باید آنقدر سالن داشته باشیم و هر سالن بتواند ۵۰۰ نفر را پاسخ بدهد، تا جمیعت بیشتری امکان دیدن کارها را پیدا کنند. در حال حاضر تئاتریهای ما ۱۰ روز فرصت دارند از اقصی نقاط ایران یک جا جمع شوند و کار یکدیگر را ببینند. همین الان تعداد زیادی بلیت تحت نام مردم به ارگانهای دولتی ارایه میشود که نمیآیند. کسی که کار هنر میکند، ولینعمتش مردم هستند. ولی باید دید آیا قامت جشنواره ما مناسب مردمی شدن است یا نه، اگر چنین نیست پس شعارها را کنار بگذاریم. مردم باید در طول سال تئاتر ببینند نه اینکه در جشنواره. وقتی در طول سال کار نمیبینند، ضعف تئاتر است چون جشنواره نتوانسته خود را برند کند و افرادش را برند کرده است. به همین دلیل است که در داوری جشنوارههای استانی، اکثرا بازیگران را دعوت میکنند چون این نگاه غلط را دارند که به واسطه حضور بازیگران، مردم به جشنواره میآیند.
او با ابراز تاسف از اینکه گروههای استانی در برخی دورههای جشنواره فرصتی برای دیدن آثار همکاران خود پیدا نکردهاند، افزود: تراژدی عمیقی است که گروهی از شهری دیگر بیاید و بعد از اجرای کارش برگردد و فقط کارگردان بماند. حق هر گروه است که کار دیگر همکاران خود را در جشنواره بییند چون دیگر چنین فرصتی برای او پیش نمیآید. بنابراین باید دستهبندی کنیم و در هدفگذاری مشخص شود جشنواره ما متعلق به کدام دسته است.
جشنواره ویترین سال تئاتر است
رحیمی اضافه کرد: ما نیز استقبال میکنیم جشنواره در ۵۰ روز برگزار شود و فضا هم بدهند و مردم از سراسر کشور به تماشای تئاتر بیایند همچنانکه در یونان باستان این اتفاق میافتاده و جشنوارههای گوناگونی داشتهاند که خود این امر هم پشتوانهسازی میخواهد. اما در شرایط فعلی ما، یک خطر وجود دارد؛ جشنواره ویترین سال تئاتر است. آیا میتوان در این ۱۰ روز برای مردمی که هنوز فرهنگ تئاتر دیدن تئاتر برایشان انجام نشده، فرهنگسازی کرد. ممکن است بسیاری از آنان از دیدن تئاتر سرخورده شوند چون فرهنگسازی نشده و تماشاگر بر اساس اطلاعاتی که از رسانهها به دست آورده، کارها را میبیند ولی بعد از تماشای آن، ممکن است توی ذوقش بخورد. فرهنگسازی نیازمند رسانه است.
جشنواره، یک گفتگوی درون خانوادهای است
دهقان در ادامه این توضیحات افزود: وقتی هنرمند خود را در اختیار مردم قرار میدهد مجبور است با خواستههایشان کنار بیاید. در حال حاضر درصد کمتری از هنرمندان در صدد ایجاد جریانسازی هستند. وقتی به میان مردم میروید، به ناچار باید به وضعیت بازار نگاه کنید. اما جشنواره، یک گفتگوی درون خانوادهای است و وقتی به صورت تخصصی برای خانواده تئاتر برگزار شود، همه شرکتکنندگان با بازخوردی که از همکارانشان میگیرند، حساب کار دستشان میآید و اگر کارشان نتواند نظر همکارانشان را جلب کند، سال آینده یا کار خود را ارتقا میدهند یا اصلا کار نمیکنند. همچنانکه در جشنوارههای اصلی دنیا مردم حضور ندارند و در بخش آف جشنواره کارها را میبینند.
انتهای پیام
نظرات